تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 5 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):كوتاه كردن ناخن، از آن رو لازم است كه پناهگاه شيطان است و فراموشى مى آورد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1833594981




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شهید آیه الله سید مصطفی خمینی


واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: در سال 1309 ش. در شهر مقدس و مذهبی قم در خانه پاك و بی آلایش دانشمند و مجتهدی بزرگ از فضلای حوزه علمیه، فرزندی چشم به جهان گشود كه بعدها منشاء تحولات عظیمی در تاریخ ایران شد.
این نوزاد را به مناسب نام جد شهیدش «سید مصطفی» «مصطفی» نام نهادند.
او در دامن پدری بزرگواری و مادری پاك سرشت و در محیطی پر از معنویت و صفا و صمیمیت رشد كرد و دوران كودكی را با پایان رساند.[1]
تحصیلات
هفت سال از سن این مولود مبارك گذشت، و در این مدت شخصیت كودكی او رقم زده شد.
در سال 1316 ش. قدم به مدرسه گذاشت و برای تكمیل شخصیت خدادادی و فطری خود و نوشیدن جرعه های علم و دانش راهی مدرسه گردید، دوران ابتدایی را در مدرسه های «باقریه» و «سنایی» قم در سال 1323 - 1324 به پایان رساند.
علاقه فراوان وی به اسلام و روحانیت و راهنمایی های پدر بزرگوار و دوستان دل سوزش موجب گردید كه بعد از اتمام دوران ابتدایی در سال 1324 به صف طلاب حوزه پیوسته و در ردیف سربازان امام زمان علیه السلام قرار گیرد. او در راه فراگیری علوم اهل بیت علیه السلام ت***** بی وقفه و فوق العاده داشت و خود را به طور كامل جهت كسب دانش و علم وقف كرده بود، از این رو در اندك زمانی به رشد فرهنگی و علم بالایی دست یافت، و در كمتر از شش سال دروس سطح حوزه را به پایان رسانید.
ایشان در این دوره از اساتیدی مثل آیات بزرگوار شیخ مرتضی حائری، شهید صدوقی، سلطانی و شیخ عبدالجواد اصفهانی بهره جست.[2]
آیه الله ابطحی كاشانی از یاران شهید، درباره علاقه و هوش سرشار ایشان به درس می گوید: «گاهی به حجره ما می آمد و گاهی من به منزل ایشان می رفتم و با هم به درس می رفتیم (درس آقای سلطانی، درس آقای شیخ عبدالجواد اصفهانی) و از آن پس نیز با هم با درس خارج می رفتیم (درس امام، درس آقای بروجردی، درس آقای داماد) و خارج از درسها هم، با هم مباحثه ای داشتیم (تقریرات آقای نائینی، رساله های شیخ انصاری در آخر مكاسب و ...)
خصوصیتی كه در شهید حاج آقا مصطفی سراغ داشتم، این بود كه از همان اول حالت تعبد نسبت به مطالب علمی نداشت ؛ یعنی مثلا اگر شیخ انصاری یا هر بزرگواری مطلبی را گفته است سربسته نمی پذیرفت، بلكه مانند امام در مقام تجزیه و تحلیل بر می آید و می تواند گفت از همان اوایل روح اجتهاد داشت و همین هم باعث ترقی او شد».[3]
اساتید
ایشان بعد از شش سال تحصیل در 22 سالگی حدود سال 1330 ش به دوره تخصصی (خارج حوزه) خارج اصول و فقه وارد شده و در فقه و اصول از اساتیدی بهره برد كه عبارتند از آیات عظام:
1. آیه الله العظمی حجت
2. آیه الله العظمی بروجردی
3. آیه الله العظمی محقق داماد
4. آیه الله العظمی امام خمینی (پدر گرامیشان)
5. آیه الله العظمی شاهرودی
6. آیه الله العظمی خویی
7. آیه الله العظمی محمد باقر زنجانی
8. آیه الله العظمی سید محسن حكیم[4]
شهید حاج آقا مصطفی علاوه بر اجتهاد در فقه و اصول، در علوم معقول و منقول نیز دارای تبحر بوده است و دانش حكمت و فلسفه را از اساتید فن و حضرات آیات:
1. آیه الله فكور یزدی
2. آیه الله والد محقق
3. آیه الله علامه طباطبایی
4. آیه الله سیدابوالحسن رفیعی قزوینی
فراگرفته و به سن 30 سالگی نرسیده بود كه جامع معقول و منقول شد.[5]
استعداد و نبوغ
در مورد استعداد ایشان حضرت آیه الله العظمی خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی می فرماید:
«در درس امام جزء بهترین شاگردان بود، اگر نگوییم بهترین شاگرد. و در عین حال خود او یك مدرس معروف بود، فلسفه و فقه درس می داد ...»[6]
شهید حاج آقا مصطفی از جمله كسانی بود كه برای فهم و درك مطلب از هیچگونه سؤ ال كردن و مباحثه با استاد ابایی نداشت، آیه الله ختم یزدی از یاران شهید می گوید:
«یكی از خصوصیاتش این بود كه در هر جلسه ای شركت می كرد از مسائل علمی سخن می گفت و مجلس را ره یك مجلس علمی مبدل می ساخت و دنبال هر مطلبی را كه می گرفت خیلی بحث می كرد ... خارج فقه را كه امام در نجف اشرف شروع كردند و مدت پانزده سال طول كشید (از بیع تا خلل در نماز) شهید حاج آقا مصطفی بیشترین اشكال را می گرفتند ...»[7]
و بالاخره خود شهید می گوید:
« ... من در عمرم فقط چند سالی تقلید كردم و خیلی زود از تقلید كردن بی نیاز شدم.»[8]
تألیفات
شهید مصطفی خمینی علاوه بر تدریس علوم اسلامی دارای آثار و تألیفات زیادی نیز می باشد كه آثار قلمی او نشانگر عظمت علمی و فكری آن مرحوم است و هر شخصیت علمی سیاسی را از نوشته هایش می توان شناخت و برای همین منظور اگر كسی بخواهد مرحوم مصطفی را از نزدیك شناخته و ابعاد علمی ایشان را درك كند می تواند با مراجعه به آثار ایشان به این مقصود نایل آید. در این خصوص مرحوم حاج سید احمد خمینی برادر بزرگوار آن شهید می گوید:
«اجازه بفرمایید در این مورد مقدمه ای عرض كنم و آن این است كه معمولا افراد در بازدهی علمی و اجتهادی و یا تخصصی خودشان نیازمند به طی مراحل هستند كه بعد از آن مراحل می توانند تز و یا اجتهاد خود را در معرض بهره برداری دیگران قرار دهند، كه متأسفانه ایشان پس از اتمام مراحل لازم و در آغاز تقریر و بیان نظریات علمی و اجتهادی خود به شهادت می رسد و در عین حال كتابهایی از ایشان باقی مانده است ...)
تألیفات زنده یاد حاج آقا مصطفی (ره)
1. القواعد الحكمیه (حاشیه بر اسفار)
2. كتاب البیع (دوره كامل مباحث استدلالی بیع در سه جلد)
3. مكاسبه محرمه (در دو جلد)
4. مبحث اجاره
5. مستند تحریرالوسیله
6. تعلیقه ای بر عروه الوثقی
7. تفسیرالقرآن الكریم (در چهار جلد كه ناتمام می باشد)
8. تحریرات فی الاصول (از اول اصول تا استصحاب تعلیقی)
9. شرح زندگانی ائمه معصومین علیه السلام (تا زندگانی امام حسین علیه السلام)
10. كتاب الاصول
11. القواعد الرجالیه
12. كتابی در مبحث نكاح
13. حاشیه بر شرح هدایه، ملاصدرا
14. حاشیه بر مبدأ و معاد ملاصدرا
15. حواشی بر وسیله النجاه آقا سید ابوالحسن اصفهانی
16. تطبیق هیئت جدید بر هیئت نجوم اسلامی
17. حاشیه بر خاتمه مستدرك.[9]
لازم به ذكر است كه مجله حوزه شماره 82 - 81، تعداد 40 عنوان از آثار ایشان را آورده است.
سیر و سلوك
حاج آقا مصطفی در كنار علم و دانش و فقاهت، مبارزه و جهاد را نیز در همان مكتب آموخت و پا به پای امام امت (ره) در صحنه های سیاسی و مبارزاتی قدم نهاد، چرا كه جهاد و شهادت را از سرور خود امام حسین علیه السلام آموخته بود.
او در فتوای فقهی خود از آیه «و لن یجعل الله للكافرین علی المومنین سبیلا» تنها حرمت ازدواج با كافران را نمی فهمید بلكه تمامی سلطه های شوم از خدا بی خبران را بر مسلمین حرام می دانست.
بیشتر از هر جهادی او مبارزه با شیطان درونی را لازم می دید و كسب تقوا و پرهیز از تبعیت هوای نفس را بزرگترین جهاد و بنا به فرموده پیامبر صلی الله علیه و آله «جهاداكبر» می دانست و در این راه به حد اعلای مبارزه رسید و خود را به گروه سالكان الی الله و اولیای پاك الهی رساند.
حجه السلام و المسلمین رحیمیان یكی از یارانش می گوید:
«یكی از خصوصیات حاج آقا مصطفی این بود كه ایشان مقید به پیاده روی از نجف به كربلا در تمام زیارتهای مخصوصه امام حسین علیه السلام بود در سال معمولا چند مناسبت بود (15 شعبان، عرفه، اربعین، اول و نیمه رجب) كه مردم از نجف به كربلا پیاده می رفتند و ایشان هر سال در چند مناسبت پیاده به كربلا می رفتند. گاهی می شد كه كف پای ایشان تاولهایی می زد كه خونابه از آن راه می افتاد و كاملا مجروح می شد ولی باز هم به راه رفتن ادامه می داد.» [10]
آقا مصطفی موقعی كه به زیارت می رفت در بین راه مثل سایر زوار - بدون اینكه خود را آقازاده و صاحب علم و شهرت بداند - به صورت طبیعی اعمال و كارهایش را انجام می داد. و علاوه بر زیارت امیرالمؤ منین علیه السلام و سید الشهداء علیه السلام به زیارت دوره مسجد سهله و مسجد كوفه می رفت و هر هفته طبق عادت طلاب نجف شب های چهارشنبه به مسجد سهله، محلی كه بسیاری از افراد در آنجا به خدمت امام زمان علیه السلام رسیده اند رفته و در آن محل بیتوته می كرد.
آری او كه رسیدن به قرب الهی را در توسل به اهل بیت علیه السلام دیده بود نگاهی به جراحت پا و یا خستگی راه و یا اینكه خود كارهایش را انجام می دهد، و یا اینكه دیگران به او اعتناء داشته باشند یا نه، نمی كرد و برای زیارت امام حسین علیه السلام و حضرت امیر علیه السلام همه مشكلات را به جان خریده و گاهی قریب صد كیلومتر فاصله نجف و كربلا را پیاده می پیمود.
شهید در سیر و سلوك به مقامی رسیده بود كه در دستورالعملی اخلاقی می گوید:
«بدان ای برادرم، دوست عزیز و بزرگوارم، پس از فهم آنچه در این سطور آمد و بعد از آن كه به علوم عادی آگاه گردیدی و رسوم ظاهری را بر پا داشتی، باید تلاش بی امان را برای رسیدن به برترین مقصد، والاترین هدف، شیرین ترین مسلك و دلپذیرترین شیوه پیشه كنی و آن «جان جهان شدن» است.
رسیدن به این مقام والا و بلند، جز با دور كردن پستیها، تیرگیها و حجابهای مادی و مدت و جلب صفات كمال و برتر، از راه عمل به دستور شرع انور و حركت بر مقتضای ایمان و كوشش در اجرای فرامین الهی و احكام عملی، بدنی و قبلی نشاید.
... شگفتا! آیا وجدانت اجازه می دهد، با توان و قدرتی كه او ارزانی داشته، برخوان گسترده اش او را، نافرمانی و سركشی كنی؟ آیا می پسندی توان، اراده و حكمت او را در آنچه ناروا شمرده به كارگیری و بی حرمتی روا داری؟ پناه می بریم به خدای دانای شنوا از شیطان رانده شده از درگاه خدا.
... جهاد اكبر را پیشه كن، تا الگویی حق نما گردی و مشمول پاداش شهیدان، كه در سخنان معصومین آمده است:
...بارالها! طعم عفو، شیرینی آمرزش و رحمت خود را بر ما بچشان، تا از سیاهیهای ذلت بیرون بیاییم و لباس كفر و نفاق را از تن بدریم. به تو شكوه می بریم كه تو ملجا هر شكایتی.» [11]
شهید مصطفی در نگاه بزرگان
شخصیت علمی و سیاسی و عرفانی و عبادی شهید بر همگان روشن است و ما بخاطر تبرك و تیمن كلام عده ای از بزرگان را زینت بخش صفحات می گردانیم:
امام خمینی:
«من امید داشتم كه این مرحوم (حاج آقا مصطفی) شخص خدمتگذار و سودمند برای اسلام و مسلمین باشد ولی «لا راد لقضائه و ان الله لغنی عن العالمین». [12]
آیه الله العظمی بهاء الدینی (ره):
... ابن الامام، بل هو الامام، بل له اب مثل الامام، شدید الحب بالامام، لا لاجل الابوه، و الامام شدید الحب لا لاجل ابنوه، بل لجهات اخر لامجال لذكرها.
آیه الله حاج آقا مصطفی خمینی: دانشهای عقلی و نقلی، سیاست اسلامی و دینی را در جوانی یاد گرفته، و به جایی رسیده بود، كه از نخبگان زمان ما، بلكه عصرها و زمانها بود. درست گفتار و نیك سیرت بود، با كمال زیركی و هوشیاری به نفوس، آگاهی داشت، در انقلاب اسلامی و حوادث آن نقش بسیار ارزنده ای داشت ... فرزند امام بود، بلكه خود، امامی بود، بلكه پدری مثل امام داشت ...»
مقام معظم رهبری حضرت آیه الله العظمی خامنه ای:
«مرحوم سید مصطفی خمینی (ره) یكی از شخصیت های بالقوه و بالفعل اسلام بود. روزی كه ایشان شهید شدند، در حدود سنین 48 - 47 سالگی بودند و در آن سن جزء ممتازینی بود، كه در حوزه های علمیه قم، نجف، مشهد، و ... وجود داشت، بنده ایشان را به عنوان یك چهره برجسته حوزه علمیه قم از سالهای قبل می شناختم.»
آیه الله معرفت:
«تواضع و فروتنی از ویژگیهای آن مرحوم بود و این در حالی بود كه ایشان هم به دلیل فرزندی امام (ره) و هم به خاطر ویژگیهایی فردی از موقعیت اجتماعی بالایی برخوردار بود ... ایشان جلوتر از پدر بزرگوارشان حرف نمی زد، و اصولا نمی توان آن مرحوم را از والد جدا دانست. خیلی از افراد اعتقاد داشتند كه ایشان در تمام ابعاد همانند زمانی است كه امام (ره) در سنین جوانی بودند.» [13]
ویژگیهای عاطفی
بعد دیگر زندگانی این شهید عزیز روح بلند و عاطفی اوست كه مهربانی و عطوفت با سرستش عجین شده بود، همیشه با دیگران برخوردی صمیمی و مهربان داشت، از بیماران عیادت می كرد و در این مورد توجهی به وضعیت مالی عیادت شدگان نمی كرد بلكه افراد بی بضاعت و كم در آمد را در خانه محقر و پر مهر و محبت آنها عیادت می كرد و با كمال تواضع و فروتنی در كنارشان نشسته و وارد صحبت می گردید و گاهی برای شاد كردن آنان و همچنین عمل نمودن به دستورات و سفارشات ائمه معصومین علیه السلام هدایاتی با خود به خدا دردمندان می برد.
درباره رفتار حاج آقا مصطفی خواهر گرامیشان می گوید:
«ایشان نبست به اشخاص زیر دست بسیار مهربان بودند ولی هرگز نسبت به اشخاص متكبر فروتنی نداشتند با این كه درشت اندام بودند در موقع نشستن هیچ وقت تكیه نمی داند و گاهی می گفتند ایشان ساعتها در بیرونی بدون این كه به جایی تكیه داده باشند نشسته اند، می گفتیم: دادش خسته نمی شوید؟ می گفتند: این طور بهتر است، انسان باید خودش را بسازد، و همچنین هیچ وقت روی تشك نمی خوابیدند و فقط یك بالش زیر سرشان می گذاشتند ...»
و یكی از دوستانش می گوید:
«چند روز به منزل امام نرفتم. یك شب ایشان (حاج آقا مصطفی) به منزل ما تشریف آورد. از خانواده سراغ مرا گرفته بود. گفته بودند: كسالتی دارد. لذا، بدون هیچ تكلفی «یاالله» گفت و وارد شد. خانواده ام خواست اتاق را جمع و جور كند، ایشان گفت: نه همشیره، همین طور خوب است زحمت نكشید، نشست و احوالپرسی كرد، بعد گفت: حضرت امام از شما خبر گرفته كه چرا پیدایتان نیست.» [14]
در صحنه سیاست
شهید مصطفی در مكتبی بزرگ شده بود كه سیاست با آن عجین شده و عین دیانت بود، لذا از همان روزهای اول كه پدر بزرگوارش حضرت امام (ره) در این مسیر قدم نهاد با كمال جدیت و تلاش حركت كرد به گونه ای كه حاج آقا احمد خمینی از بستگان ایشان می گوید:
«اگر درباره امام می گویند، حركتهای ایشان پیامبر گونه است، باید درباره مرحوم حاج آقا مصطفی نیز گفته شود كه حركت ایشان علی وار بود نسبت به پیامبر گونه بودن امام.»[15]
ایشان بعد از دستگیری امام در شب 15 خرداد 42 نقش به سزایی در به حركت در آوردن نیروهای مردمی داشت و همان زمان با تمام نیرو فریاد زد كه: مردم خمینی را گرفتند، مردم خمینی را بردند و این صدا به صورت برق در سر تا سر قم پیچید و هنوز صبح 15 خرداد طلوع نكرده بود كه میان مردم رفته و با انبوهی از جمعیت به طرف صحن معصومه علیه السلام به راه افتادند و از دستگیری امام اعلام انزجار و تنفر نمودند.
فعالیتهای ایشان به حدی بود كه ساواك درباره وی آورده است:
«در شهرستان قم پسر آیه الله خمینی، كه معمم می باشد، به جای وی نشسته و دستورهای او را به مورد اجرا می گذارد و اعلامیه هایی تهیه و برای روحانیون می فرستد ...» [16]
موقعی كه امام در «قیطریه» تحت نظر بود مصطفی تنها رابط امام با دیگر روحانیون و مبارزان به شمار می آمد و فرمانهای امام را به دیگران می رساند، در همین رابطه ساواك می نویسد:
«طبق اطلاع واصله اخیرا پسر آیه الله خمینی با افراد متنفذ و مخالف دولت در تمامی می باشد، چون مشارالیه می تواند با پدرش ملاقات نماید از این لحاظ رابط بین پدرش و افراد مخالف دولت است.»
در پی دستگیری امام در 13 آبان 43 ش ایشان با جمع آوری اشخاص و ملاقات با مراجع قم موضوع را با مردم در میان می گذارد و به منزل آیه الله مرعشی نجفی می رود ولی از آنجا كه دژخیمان شاهنشاهی از وجود او وحشت داشتند به منزل آیه الله ریخته و مصطفی را دستگیر می كنند و به تهران می فرستند، ایشان 57 روز در زندان بودند كه با فشارهای مردم و دیگر نیروها در هشتم دی ماه 43 آزاد می شود به این شرط كه به تركیه پیش امام برود.
شهید مصطفی چنان استوار در مقابل ساواك و نیروهای حكومتی در این مدت ایستاد كه آنها را به تنگ آورده بود. او مدت 9 روز تحت بازجویی بود و در پاسخ به این سؤ ال ساواك كه، انگیزه امام از سخنرانی برضد كاپیتولاسیون چه بوده است؟ نوشت: «این یك مسأله ای است كه تحمیل بر ملت شده است و تقریبا حكم حیثیت فروشی، آزادی فروشی و شخصیت فروشی است.»
و در پاسخ اینكه، منظور امام از دخالت در كار دولت چیست؟ می نویسد: « ... دخالت از باب امر به معروف و نهی از منكر است كه از اصول اصلیه و منكر آن كافر و تارك آن مرتكب كبیره می باشد و چنانچه سه مرتبه گناه را مرتكب شود، در صورتی كه حد شرعی از تعزیر است در فواصل اجرا می شود، مستلزم قتل می باشد.»
تیزهوشی شهید مصطفی در امور سیاسی سبب می شد كه هر گونه حركت از طرف دشمن، با شكست مواجه گردد، ساواك تلاش داشت با بازداشت امام و فرزندش مصطفی منزل امام بسته باشد و كسانی كه مقلد او هستند با مشاهده این عمل به كسان دیگری مراجعه كنند. ولی آقامصطفی برای خنثی كردن این مسأله از زندان نامه ای به آن مضمون به آقای اشراقی می نویسند:
«بعدالحمد و الثنا فان جناب العلامه الفاضل حجه الاسلام آقا حاج شیخ شهاب الدین اشراقی دامت بركاته از قبل حقیر وكیل هستند. در اخذ وجوه شرعیه ای كه بناست به دست من برسد كه از قبل آقای والد مدظله وكیل هستم و وكیل در توكیل می باشم و آن را به مصارف شرعیه و محال مقرره برسانند و یا آن كه حفظ كنند تا تكلیف برای بعد از آن مقرر شود و نیز می توانند رسید داده و امضا فرمایند.»
25 رجب المرجب 1384 سید مصطفی خمینی.» [17]
موقع آزادی، در هشتم دی ماه 43 به حاج آقامصطفی گفته بودند كه باید طوری وارد شهر قم شود كه سر و صدا ایجاد نشود ولی ایشان بلافاصله بعد از آزادی وارد قم می شوند و مردم با دیدن ایشان شعار می دهند و تا خانه او را همراهی می كنند و چون اصولا او كسی نبود كه با تهدید و ارعاب از میدان به در رود از این رو حكومت بیش از پنج روز تحمل نیاورده و در روز یكشنبه سیزدهم دی ماه 43 مأموران ساواك به خانه امام یورش برده و شهید مصطفی را دستگیر و روز چهاردهم دی ماه به تركیه تبعید می كنند.
مصطفی و امام در تبعیدگاه
حاج آقا مصطفی به مدت یك سال در شهر «برسای» تركیه به حالت تبعید می ماند اما باز آرام ننشسته و سعی در بازگشت به ایران می كند و با رئیس سازمان امنیت «برسای» گفت و گو می كند تا با نصیری در مورد بازگشت وی به ایران صحبت كند ولی نصیری شرایط گوناگونی مطرح می كند، گرچه او شرایط را می پذیرد ولی در آخر نصیری شرط می كند كه باید در خانه روستایی خود باشد و دو نفر مأمور مراقب او باشند و چنانچه كسی از جلو خانه وی عبور كند كشته خواهد شد. با این شرط حاج آقا مصطفی منصرف می شود.
حاج آقا مصطفی همراه پدر بزرگوارش سه شنبه 13 مهر ماه 44 ش از تركیه به عراق تبعید می شوند و روز جمعه 23 مهر 44 وارد نجف اشرف می گردند.
رژیم شاه از حركات مردم بعد از تبعید امام به تركیه به وحشت افتاده بود، زیرا هسته های مبارزاتی كانونهای گرم فعالیت علیه حكومت گشته بود و از جمله این حركتها ترور «حسین علی منصور» بود كه شهید بخارایی در دادگاه موقع بازجویی و محاكمه علنا اعلام می كند: «وقتی شما مرجع تقلید مرا از كشور تبعید می كنید، من هم شما را از این جهان تبعید می كنم.»
برای جلوگیری از حركات فراوان و خاموش كردن آتش قهر مردم تصمیم گرفت امام را به نجف تبعید كند و چنین نمایاند كه چون آنجا حوزه علمیه است حضرت امام خود برای درس و بحث آنجا رفته و خیال می كرد چون مراجع فراوانی در نجف وجود دارد امام تحت الشعاع قرار خواهد گرفت و در بین آن مراجع نمی تواند قد علم كند.
حضرت امام پس از ورود به نجف از آنجایی كه رژیم مطالبی را به حضرتش نسبت می داد، تعدادی از افراد علماء نسبت به ایشان حساسیت بدی داشتند، و امام با توجه به این حساسیتها، اقدام به تشكیل بیت و دفتر نكرده و حتی در اوایل شهریه هم پرداخت نكردند.
در چنین شرایطی حاج آقا مصطفی نقش جالبی ایفاء كرد، ایشان در مجالس علمی علما شركت با سؤ الات و اشكالهای خود محیط درس و اذهان استادان و طلبه ها را به خود متمایل می كرد و این سؤ ال برای همه آنها پیش می آمد كه این كیست كه در مباحث این چنین با تبحر و قوت وارد می شود. نمود علمی حاج آقا مصطفی موجب جلب افكار به سمت امام شد.
پس از اینكه ایشان با این كار خود افكار را متوجه این كانون نهفته كرد به امام اصرار كرد كه درس را شروع كند؛ امام چون در معقول بیشتر تبحر داشتند اگر اصول را شروع می كردند بیشتر جلوه داشتند ولی برای اینكه چنین توهمی پیش نیاید كه ایشان خواسته اند چیزی را عرضه كنند كه مورد توجه واقع شوند، درس فقه را شروع كردند یكی از مستشكلان زبده در درس ایشان، شهید حاج آقا مصطفی بود كه زیاد بحث و جدل می كرد و با كار خود، از یك طرف اشكال كردن را رونق می داد و از طرف دیگر اعلمیت امام را ثابت می كرد.
علاوه بر این از نظر حفاظتی نیز بسیار با هوش و فعال بودند، یكی از طرحهای شهید بزرگوار این بود كه برای حفاظت جان امام كه هم رژیم ایران و هم رژیم عراق از ایشان ناراضی بودند این بود كه باید عده ای از طلاب و شاگردان روحانی حضرت امام آموزش نظامی ببینند و حفاظت جان امام بر عهده خود شاگردان حضرت باشد كه در همین رابطه تعداد زیادی از یاران امام در نجف و لبنان دوره های نظامی دیده و از سال 1355 ش. به طور كامل حفاظت جان امام والا را بر عهد گرفتند.
و مورد دیگری كه بر هوش و ذكاوت سیاسی شهید مصطفی دلالت دارد این بود كه بختیار به عراق سفر كرد و از اهدافش ملاقات با حضرت امام بود تا از حیثیت امام و آبروی او برای ادامه مبارزات خودش بهره گیرد و لذا به هر قیمتی كه باشد می خواست با امام ملاقات نماید، در این میان حاج آقا مصطفی با تجربه و هوش و استعداد فراوانی كه داشت كه چنین دسیسه ای اطلاع پیدا كرد و می دانست كه افتادن در این گونه دامی موجب رفتن آبروی روحانیت و امام است به همین سبب به شدت با ملاقات امام مخالفت كرد.
امام و حاج آقا مصطفی كه از تركیه با فشار حكومت ایران و عراق تبعید می گردند حضرت آیه الله پسندیده را در حضرت امام چگونگی ورود به بغداد و نجف را اینگونه بیان می كند:
«بعد از تركیه به بغداد می روند، در بغداد (آن هارا) در خیابان رها می كنند و می گویند خودشان بروند یك ماشین كرایه كنند كه به كاظمین یا جای دیگری بروند.
بعد از اینكه اینها به بغداد می رسند خبر به یكی از علمای كربلا می رسد ایشان موقعیت خیلی خوبی داشت به علماء و مردم اطلاع می دهد و جمعیت زیادی برای استقبال امام به نجف می برند، در تمام میدانها جمعیت استقبال كننده بود.»[18]
حاج آقا مصطفی در عراق نیز از مبارزه دست نكشید و به دنبال اوج گیری نهضت رهایی بخش فلسطین، تلاش فوق العاده به عمل آوردند كه برادران روحانی خارج از كشور به پایگاههای فلسطین بروند و در آن جا دوره ببینند، خود ایشان هم در مسائل نظامی كار كرده بودند و حتی با اسلحه های سنگین هم دوره دیده و آن طور كه خودشان نقل می كردند، حتی ورقه هدایت تانك را نیز داشته، در منزل خود هم اسلحه هایی تهیه كرده بودند و طلابی را كه هنوز در مرحله ابتدایی بودند و هنوز به پایگاههای فلسطین نرفته بودند در آن جا با اسلحه های سبك تعلیم و آموزش می دادند و اصولا ایشان عنایت خاصی به مبارزه مسلحانه داشتند و به آیه شریفه «و اعدو الهم ما استطعیتم من قوه ...» تمسك می جست و از این كه مسلمانان چرا آموزش نظامی ندارند و تعلیمات نظامی نمی بینند اظهار تأسف و تأثر می كردند.[19]
فعالیتهای ایشان سبب شد كه در 21 خرداد 1348 ش. به دنبال برانگیختن آیه الله العظمی حكیم بر ضد رژیم بعث، دستگیر و به بغداد برده شد، و رئیس جمهور وقت (حسن البكر) به او هشدار داد كه اگر مردم را بر ضد این رژیم تحریك كنید و با مخالفان رژیم عراق روابط داشته باشید ناچار تصمیمی درباره آنان می گیریم كه موجب ناراحتی پدرتان شود و جالب این كه همین تهدید را سپهبد نصیری در سال 1342 ش. كرده بود.
پرواز به سوی ملكوت
ترس در حكومت ایران و عراق از فعالیتهای شهید حاج آقا مصطفی عاقبت باعث شد كه تهدیدشان را عملی كنند و تصمیمی را كه گفته بودند به انجام رسانند و شب یكشنبه اول آبان 1356 ش. مصطفی را در حالی كه 47 بهار از عمرش می گذشت به طرز مشكوكی مسموم و به شهادت رسانند.
مرحوم حاج سید احمد خمینی درباره شهادت وی می گوید:
«آنچه می توانم بگویم و شكی در آن ندارم این كه ایشان را شهید كردند، زیرا علامتی كه در زیر پوست بدن ایشان، روی سینه ایشان، روی سر و دست و پا و صورت ایشان و هم چنین لكه های بزرگ حكایت از مسمومیت شدید می كرد و من شكی ندارم كه او را مسموم كردند، اما چگونه این كار صورت گرفته نمی دانم ولی همین قد می توانم بگویم كه ایشان چند ساعت قبل از شهادت در مجلس فاتحه ای شركت كردند كه در آن جا بعضی از ایادی رژیم پهلوی دست اندركار دادن چای و قهوه مجلس بوده اند.» [20]
1. ضربه روحی بر امام
2. پیشگیری از خطرهای فردا، هر دو رژیم پی برده بودند كه حاج سید مصطفی، خمینی دوم است و بی تردید با نظریات و دیدگاههای سیاسی و مذهبی كه دارد و با شجاعت و شكست ناپذیری كه در اوست، فردا خمینی دیگر خواهد بود.
3. پدید آوردن رعب و وحشت
4. پایان دادن به روشنگری ها در نجف.[21]
پیامدهای شهادت
شهادت حاج آقا مصطفی درست مثل زندگی او ضربه ای مهلك بر حكومت ستم شاهی بود، خون او بود كه گروههای مردمی را به حركت در آورد و جرقه انقلاب زده شد و بر خلاف تصور رژیم و با شنیدن خبر شهادت حاج آقا مصطفی بازار نجف تعطیل شد.
جنازه شهید توسط یاران و شاگردان در روز اول آبان به كربلا برده شد. در این مراسم جمعیت انبوهی شركت كردند، بیش از هفتاد دستگاه ماشین جنازه را به كربلا بردند و بازگرداندند.
شهید سید مصطفی را با آب فرات غسل دادند و در محل خیمه گاه حسین علیه السلام كفن كردند و پس از طواف در حرم حضرت سید الشهداء علیه السلام و حضرت عباس علیه السلام ساعت 7 بعد از ظهر به نجف اشرف بازگرداندند.
روز دوشنبه دوم آبان (10 ذیقعده) جنازه آن شهید حدود ساعت 9 صبح از مسجد بهبهانی (واقع در بیرون دروازه نجف) با شركت انبوهی از علما و فضلا، طلاب، كسبه، اصناف و سایر اهالی نجف اشرف به طرف صحن مطهر علوی تشییع شده و در مقبره علامه حلی دفن گردید.
امام در مسجد بهبهانی حضور یافت و پس از مكث كوتاه و خواندن فاتحه با گامی استوار و قامتی آراسته به خانه برگشت و در مراسم تشییع و خاك سپاری شركت نكرد.
در كشورهای دیگر نیز از جمله پاكستان، افغانستان، عربستان، كویت، بحرین، قطره، لندن، اروپا، آمریكا، كانادا، هند و سوئد مجالس عزاداری و در بعضی جاها تظاهرات صورت گرفته و سیل تسلیت از نقاط مختلف جهان به طرف نجف سرازیر شد.
در ایران نیز مردم مجلس عزا برپا كردند و پس از سالها، نام خمینی را شنیدند و خطبا و سخنرانان در منابر نام امام را بر زبان راندند. اولین مجلس ختم از طرف جامعه روحانیت مبارزه تهران و علمای تهران در مسجد جامع برگزار شد كه انبوهی از جمعیت در آن شركت داشتند، آقا طاهر اصفهانی، خطیب مجلس بود كه در بهت و سكوت و تأثر فوق العاده حضار سخن گفتند. و هر بار كه نام امام خمینی را می برد فریاد صلوات پیاپی آن جمعیت فشرده لرزه بر اندام بیگانه پرستان می انداخت.
مجلس بزرگداشت شهید حاج آقا مصطفی نیز در مسجد ارك از طرف شهید بهشتی، مطهری، مفتح منعقد گردید و آقا دكتر حسن روحانی از امام خمینی و نقش موثر ایشان در بیدار جوامع اسلامی و مبارزه با ایادی استعمار و شخصیت علمی حاج آقا مصطفی سخن گفتند.
حوزه علمیه قم نیز تعطیل و شهر قم سر تا سر سیاه پوش شد و از طرف آیات عظام گلپایگانی، مرعشی و سایر مراجع، مجالسی ترتیب داده شد. [22] و بدین ترتیب دشمن كه برای خاموش كردن صدای حاج آقا مصطفی او را به شهادت رسانده بود، اینك با سیل بنیان كنی روبرو گردیده ؛ سیلی كه از مجالس فاتحه حاج آقا مصطفی آغاز گردید و با رشادتهای قهرمانان 19 دی 1356 ش. در قم و مجالس چهلم آنان در تبریز، اصفهان، یزد و مشهد، خروشان تر شد و سرانجام حكومت ستم شاهی را در هم كوبید و بساط عدل را گسترد.
در آخر از باب تبرك وصیت نامه شهید را پایان بخش مطالب خود قرار می دهیم.
«فكر می كنم قبلا وصیتی كرده باشم ولی علی ای تقدیر وصی خود را پدر بزرگوار خود اولا و در مرتبه بعد مادر و مخدره حلیله و برادر احمد است بعد از اقرار بما جاء به النبی الاعظم صلی الله علیه و آله جمیع كتابهای خود را در اختیار حسین قرار می دهم به شرط آنكه تحصیل علوم قدیمه كند در غیر اینصورت به كتابخانه مدرسه آقای بروجردی در نجف اشرف تحویل دهند چه آنكه نوعا از وجوه تحصیل شده و خلاف احتیاط است كه ارث برده شود، چیز دیگر هم ندارم مگر بعضی مختصر است آن هم دیگر احتیاج به گفتار ندارد.» [23]
[1] . مجله یاد، ش 12.
[2] . مجله یاد، ش 12.
[3] . مجله پاسدار اسلام، ش 23.
[4] . مجله 15 خرداد، ش 4، حوزه، ش 82 - 81، ص 374.
[5] . حوزه، ش 82 - 81، ص 357.
[6] . روزنامه اطلاعات، ش 18880، آبان 68.
[7] . مجله پاسدار اسلام، ش 23.
[8] . مجله 15 خرداد، ش 4.
[9] . مجله یاد، ش 12، شهیدی دیگر از روحانیت، ص 249.
[10] . پاسدار اسلام، ش 23.
[11] . حوزه، ش 40.
[12] . صحیفه نور ج 22، ص 117.
[13] . شهیدی دیگر از روحانیت، ص 40، 55، 90، 95.
[14] . یادها و یادمان ها، ج 2، ص 258، 379
[15] . مجله پاسدار اسلام، ش 23.
[16] . مجله 15 خرداد، ش 4.
[17] . همان.
[18] . خاطرات آیه الله پسندیده، ص 115.
[19] . مجله پاسدار اسلام، ش 18.
[20] . مجله یاد ش 12.
[21] . مجله 15 خرداد، ش 4.
[22] . نهضت روحانیون، علی دوانی، ج 6.
[23] . شهیدی دیگر از روحانیت، ص 233.
منبع:اندیشه قم





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 322]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن