واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: پيامدهاي نگاه مهندسي به اقتصاد
علم مهندسي با علم اقتصاد تفاوتهاي فراواني دارد ولي فرق عمده اي كه اين دو شاخه از علوم را از يكديگر به طور اصولي و بنيادين تفكيك مي كند تفاوتي است كه در تعريف و تعيين اهداف و نحوه نگرش به آنها وجود دارد.
در مهندسي يك هدف مشخص و غيرقابل تغيير داريم كه مي توان با ابزارهاي متعدد و تعريف شده به آن نائل آمد. بنابراين هر علم مهندسي انتخاب وسيله مسير و شيوه بهينه از ميان وسائل مسيرها و شيوه هاي موجود براي رسيدن به هدف ثابت و تعريف شده است .
اين نوع از نگاه كه شيوه هاي خاصي از مديريت را نيز لازم مي دارد در بنگاه هاي اقتصادي از كارآيي بالايي برخوردار است ولي نكته اي كه غالبا از آن غفلت مي شود و يا مسامحتا ناديده انگاشته مي شود اين است كه كارايي شيوه نگاه مهندسي در بنگاه هاي اقتصادي هيچ وجه قابل تعميم به سطح كلان اقتصاد نيست و نمي توان با همان اسلوب به رتق و فتق مسائل اقتصادي كشور پرداخت .
اقتصاد يك علم است و به همين اعتبار تمامي خصوصيات يك علم را نيز دارا است در اين علم و نوع نگرش آن به مسائل پيراموني نه تنها وسايل و شيوه ها متعدد و متكثر است بلكه اهداف نيز متغيرند.
به عبارت ديگر اقتصاددانان در حوزه مسائل اين علم فرض را بر ثبات اهداف نمي گذارند بلكه به اعتبار واقعيت ساري و جاري در جامعه خود را بر پذيرش اهداف گوناگون و در عين حال متغير آماده مي كنند. ريشه اين تكثر و سياليت هم در اين است كه در علم اقتصاد منابع مشخص بايد به گونه اي تخصيص يابد كه خواسته هاي جامعه اعم از توليد كنندگان مصرف كنندگان و... را تامين كند بنابراين از آنجايي كه اين خواسته ها وابسته به زمان و مكان و شرايط مختلف پيراموني دائما در حال تغيير و تحول هستند اهداف نيز در علم اقتصاد اهدافي متعدد و درعين حال متغير و سيال است .
به اين اعتبار موضوع علم اقتصاد آشتي دادن منابع كمياب با اهداف متكثر و متغير جامعه است و همين اصل موضوعات را در علم اقتصاد بسيار پيچيده تر و حساس تر مي كند. از ين رو بسيار ساده انگارانه خواهد بود اگر تصور كنيم با نگرش مهندسي مي توان مسائل اقتصادي را تحليل وحل و فصل كرد چرا كه در اثر سيطره چنين انگاره نادرستي به دفعات شاهد آن بوده ايم كه هدف اقتصاد از سوي مهندسان فقط و فقط در افزايش رشد اقتصادي و يا كاهش بيكاري خلاصه شده و بدتر از آنكه راه تحقق اين اهداف همان مهندسي اقتصاد تصور شده است در حالي كه اين تصور تصوري كاملا يك سويه و ساده انگارانه است .
واقعيت آن است كه براي نيل به اهدافي مانند افزايش رشد اقتصادي بايد خواسته هاي متغيري را در نظر گرفت چرا كه رشد اقتصادي نتيجه نهايي تعامل ميان اهداف متغير جامعه و منابع محدود است و براي تحقق آن بايد متغيرهاي مختلفي مانند مكانيزمهاي تخصيص منابع شرايط بازار تغيير قيمتها و... را در نظر گرفت .
ردپاي چنين تفكري سالهاست كه در اقتصاد ايران و در پس چالشهاي مزمن و پيچيده اين حوزه به وضوح قابل مشاهده است چرا كه مهندساني كه تكيه بر جايگاه مديريت اقتصادي كشور زده اند و در طول سالهاي متمادي نيز هيچگاه از اين مقام مفارقت نكرده اند خود را جاي توليد كنندگان مصرف كنندگان وارد كنندگان صادر كنندگان و... قرار داده و نيازهاي متغير آنان را ساده سازي مي كنند و به ارائه راه حلهاي مهندسي مي پردازند.
موسي غني نژاد ـ استاد دانشگاه
دوشنبه 25 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]