تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هركس به خدا و روز قيامت ايمان دارد، بايد سخن خير بگويد يا سكوت نمايد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815343372




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهي به الگوي موازنه در ترتيبات جديد امنيتي خليج فارس (قسمت اول)


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نگاهي به الگوي موازنه در ترتيبات جديد امنيتي خليج فارس (قسمت اول)
خبرگزاري فارس: در اين گزارش ضمن اشاره به پيمانهاي منطقه‌اي كه عموماً تك بعدي و ناكارآمد هستند، كوشش شده است تا با ترسيم وضعيت امنيتي حاكم بر منطقه، الگويي مناسب براي ترتيبات امنيتي همه جانبه و فراگير ارائه شود.
مقدمه

منطقه خليج فارس با تأمين بخشي عظيمي از انرژي مورد نياز جهان و موقعيت ژئوپلتيك آن از ديرباز مورد توجه قدرتهاي جهاني بوده و تلاش براي اعمال سلطه و حفظ نفوذ در اين منطقه به يكي از سياستهاي راهبردي آنها تبديل شده است.
به دليل تسلط انگلستان براين منطقه تا اوايل دهه 90 ميلادي، سيستم امنيتي حاكم بر اين منطقه، بر متحدان منطقه اي و نيروهاي محدود نظامي مستقر در منطقه متكي بود.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي و آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران كه حضور گسترده نظاميان غربي و به ويژه آمريكائيها را در منطقه خليج فارس و براي جلوگيري از پيروزي ايران به دنبال داشت، وضعيت امنيتي منطقه با پيچيدگي هايي مواجه شد و به رغم انعقاد پيمانهاي متعدد دفاعي كشورهاي منطقه با قدرتهاي غربي، توفيق چنداني نداشته و روند رو به تزايد نگرانيهاي امنيتي به ويژه پس از ناكاميهاي آمريكا در حملات نظامي به عراق و افغانستان ، سبب گرديده است كه كشورهاي منطقه به سمت الگوهاي ديگري براي ايجاد امنيت در منطقه گرايش يابند.
به رغم حضور گسترده نظاميان آمريكائي در منطقه، تلاش ناتو براي حضور بيشتر و انعقاد قرارداد امنيتي با كشورهايي نظير امارات، عربستان، قطر و برنامه مستقل كشورهايي نظير، روسيه، فرانسه، انگلستان براي انعقاد قراردادهاي جداگانه بخشي از اين برنامه ها است.
اما به دليل تك بعدي و يك جانبه بودن اين پيمانها و ناديده انگاشتن مؤلفه هاي اساسي قدرت در منطقه خليج فارس چشم انداز روشني در ايجاد امنيتي فراگير در منطقه ديده نمي شود و همين امر كشورهاي منطقه را در موفقيت اين الگوها با ترديد مواجه ساخته است.
در اين گزارش ضمن اشاره به پيمانهاي موجود كه عموماً تك بعدي و ناكارآمد هستند، كوشش شده است تا با ترسيم وضعيت امنيتي حاكم بر منطقه، الگويي مناسب براي ترتيبات امنيتي همه جانبه و فراگير ارائه شود.

پيمانهاي موجود

الف – پيمانهاي چند جانبه

1) شوراي همكاري خليج فارس

اين شورا در فوريه 1981 در نشست رياض تاسيس شد. چيزي كه بيش از همه شش كشور عربي را براي تشكيل اين شورا ترغيب مي كرد، جنگ ايران و عراق بود. اعراب مي انديشيدند كه پيروزي هر كدام از اين دو كشور در اين جنگ به منزله شروع جاه طلبي‌هاي آنها خواهد بود در نتيجه اين شورا را تضميني براي حفظ امنيت خود مي دانستند.
تشكيل اين شورا به بخشي از تدابير اتخاذ شده توسط آمريكا در قبال انقلاب اسلامي ايران و همچنين اوضاع افغانستان (حمله شوروي به اين كشور) نيز مربوط مي شد، اما اين سيستم براي برقرار كردن امنيت در منطقه كارا نبود؛ چرا كه اين سيستم حضور دو كشور بزرگ منطقه را با خود به همراه نداشت. شوراي همكاري خليج فارس يك مدل همكاري دسته جمعي ناقص بود كه در عين حال قدرت هاي خارجي مانند آمريكا در آن نفوذ بسيار زيادي داشته و دارند.

2) پيمان 2+6

پيمان 2+6 اقدامي بود كه از جانب آمريكا و پس از پايان جنگ خليج فارس در دهه 90 ميلادي به دنبال برگزاري نشستي در دمشق پيگيري شد. اين پيمان ناظر به تشكيل نيروي نظامي فعال در منطقه به منظور دفاع از كشورهاي عضو شوراي همكاري خليج فارس هنگام روبه رو شدن با تجاوز خارجي بود.
در طرح امنيتي نشست دمشق، استقرار نيروهاي مصري و سوري در خاك عربستان تضميني براي امنيت كشورهاي خليج فارس و البته با پرداخت هزينه هاي مربوطه از سوي اعضاي شوراي همكاري پيش بيني شده بود. اين پيمان همچنين بر طرح ريزي برنامه كمك هاي اقتصادي و مالي از سوي شش كشور عرب حوزه خليج فارس به دو كشور عرب سوريه و مصر تاكيد داشت. اين يك تجربه امنيت سازمان يافته برون سيستمي براي اين منطقه بود كه البته عملاً از دور خارج شده و در حال حاضر كارايي ندارد.

3) نفوذ ناتو در منطقه از طريق شوراي همكاري خليج فارس

پس از فروپاشي نظام كمونيستي شوروي، ناتو فلسفه وجودي خود را از دست داد، زيرا اصلي ترين هدف آن دشمني با
شوروي بود،كه ديگر وجود نداشت. از طرف ديگر اعضاي اروپايي ناتو نيز ترجيح مي دادند كه با استفاده از فرصت به وجود آمده در اثر جنگ سرد با تشكيل ارتش واحد اروپا از شكل گيري فضاي تك قطبي جلوگيري كنند.
اين وضعيت آمريكا را به فكرگسترش ناتو با هدف افزايش نقش آن در معادلات بين المللي و وارد كردن اعضاي جديد در ذيل اين پيمان انداخت. در اين راستا آمريكا بيش تر به دنبال اين بود كه اولاً كاركردها و دامنه ناتو را گسترش دهد و ثانياً كشورهايي را عضو كند كه در نظام تصميم گيري سازمان چالش ايجاد نكنند.
كويت، قطر، بحرين و امارات چهار كشور عضو شوراي همكاري خليج فارس بودند كه به طرح همكاري استانبول كه از سوي ناتو براي جذب كشورهاي دوست به منظور همكاري با اين پيمان مطرح شد، دعوت شدند.
سران ناتو از اين دعوت دو هدف را دنبال مي كردند: يكي سنجيدن عضويت اين كشورها در ناتو و ديگري زمينه سازي براي همكاري بيش تر با شوراي همكاري خليج فارس؛ همكاري اي كه در كمتر از دو ماه به يك نشست مهم در رياض منجر شد و در اين نشست طرفين براي همكاري هاي امنيتي در خاورميانه به توافقاتي رسيدند.

ب:پيمانهاي دو جانبه

1- آمريكا و بحرين

با انعقاد پيمان همكاري دفاعي در 28 اكتبر 1991، زمينه استقرار مجدد ناوگان پنجم ايالات متحده در ژوئن 1995 در بحرين فراهم شد. امكان انجام مأموريت هاي جنگي هوايي عليه افغانستان و عراق از بحرين، حضور 4700 پرسنل نيروي دريايي آمريكا و كسب جايگاه متحد غير عضو ناتوي ايالات متحده در سال 2002از ديگر ابعاد پيمان مشترك دو كشور است.

2- آمريكا – كويت

انعقاد پيمان دفاعي ده ساله با ايالات متحده در سال 1991 و تجديد آن در سال 2001 براي ده سال ديگر، افتتاح مقر فرماندهي نيروي ضربت مشترك در دسامبر 1998 و هزينه 170 ميليون دلاري جهت ارتقاي دو پايگاه هوايي كويت و استقرار 90000 نيروي نظامي آمريكا در اين كشور بخشي از ابعاداين پيمان است. كسب جايگاه متحد غير عضو ناتوي ايالات متحده در سال 2004 از ديگر ويژگي هاي توافق دو كشور است كه امكان انتقال و فروش تسليحات به اين كشور را تسهيل مي كند.

3- آمريكا-- قطر

انعقاد پيمان دفاعي در 23 ژوئن 1992و ساخت مركز عمليات هوايي در پايگاه هوايي العديد در سال 2003و ميزباني فرماندهي مركزي ايالات متحده با حضور شش هزار پرسنل نيروي هوايي آمريكا در قطربخشي از توافقات امنيتي دوكشور است.

4- آمريكا – امارات

انعقاد پيمان دفاعي با ايالات متحده در 25 جولاي 1994 و حضور 1800 پرسنل نظامي آمريكا در اين كشور همراه با انعقاد قرارداد هاي كلان براي خريد تجهيزات متعدد نظامي بخشي از توافقات دو كشور است. آمريكائيها در سالهاي اخير تلاش عمده اي را براي تحريك اماراتيها بر عليه ايران در موضوع جزاير سه گانه ايراني خليج فارس به كار گرفته‌اند.

5- آمريكا – عربستان

اگرچه آمريكا و عربستان به دليل نگراني از مخالفتهاي داخلي در عربستان تا كنون پيمان رسمي دفاعي منعقد نكرده اند، اما ضمن انعقاد موافقتنامه هاي آموزشي و تداركاتي نظامي، واحدهاي عمليات ويژه ايالات متحده از مركز هوايي در پايگاه هوايي شاهزاده سلطان در جنوب رياض در جنگهاي اخير آمريكا در منطقه استفاده گسترده اي به عمل آورده و خريدهاي كلان نظامي، بخشهايي از توافقات دو جانبه بين آمريكا وعربستان است كه تا كنون افشا شده اشت.

عوامل و مؤلفه هاي مهم مؤثر بر شرايط امنيتي خليج فارس

منطقه خليج فارس علاوه بر ويژگي هاي منحصر به فرد خود به شدت تحت تاثيرشرايط امنيتي سيستم هاي همجوار وحتي فرا منطقه اي قرار دارد. لذا ايجاد ترتيبات مناسب امنيتي در اين منطقه بايد با ملاحظه شرايط سيستم هاي مذكور باشد.

1. سيستم خليج فارس يك كلوني و محيط بسته امنيتي نيست و امنيت آن از امنيت و ثبات و بي ثباتي حوزه هاي مجاور، خاورميانه عربي، آسياي جنوب غربي، آسياي صغير، آسياي مركزي، شبه قاره هند، شمال آفريقا و .... متأثر است.

2. شرايط و روندهاي اقتصاد جهاني و بويژه مسئله انرژي و نوع ميزان مصرف و نحوه تسلط قدرتها بر منابع انرژي بر وضعيت امنيتي خليج فارس تأثير زيادي دارد.

3- روند تعادل قدرت در ميان قدرتهاي برتر جهاني و مناسبات امنيتي دو سوي آتلانتيك نيز بر وضعيت امنيتي خليج فارس تأثير مستقيم دارد

4. سياست خارجي ايالات متحده آمريكا و نحوه گسترش منافع فرا اقيانوسي اين كشور به عمده ترين دليل بي ثباتي و نا امني در منطقه خليج فارس تبديل شده است.

5. وضعيت امنيتي رژيم صهيونيستي به ويژه پس از شكست در جنگ 33 روزه لبنان و ناكامي در مهار حركت فلسطينيان در غزه از ديگر عوامل مؤثر در امنيت منطقه خليج فارس است.

6. مناسبات بين العربي و اختلافات كهن كشورهاي مختلف اين منطقه (اختلافات ارضي، سياسي و فرهنگي) و تأثير آن در تعامل ميان دولتها از ديگر عوامل مؤثر در امنيت منطقه خليج فارس است.

7. موقعيت جمهوري اسلامي ايران و تثبيت اقتدار آن در منطقه تأثير مهمي بر شرايط امنيتي در خليج فارس دارد. طي سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، آمريكا و قدرتهاي غربي توانسته اند تا با تهديد نمايي ايران براي كشورهاي منطقه و بزرگنمايي مسائل هسته اي و تسليحاتي ايران زمينه انعقاد پيمانهاي دو جانبه و چند جانبه را ايجاد كرده و بازار مناسبي براي فروش تسليحات خود بيابند.تداوم اين روند با توجه به شكست راهبرد ايران هراسي غرب وناتواني در حذف نقش ايران در منطقه سبب تغيير استراتژي كشور هاي حاشيه جنوبي خليج فارس شده است.

8. بحرانهاي منطقه اي كه متأثر از سياستهاي راهبردي گذشته و حال كشورهاي غربي در منطقه است از ديگر عوامل مؤثر در شرايط امنيتي خليج فارس است.اين بحرانها شامل:

الف – عراق

بي ثباتي و ناامني گسترده در عراق شاهدي غير قابل انكار بر ناموفق بودن دخالت قدرت هاي بزرگ حتي از طريق نظامي براي تامين امنيت خاورميانه است. ناامني روز افزون در اين كشور، در واقع، ضرورت همكاري و مشاركت قدرت هاي منطقه اي براي تثبيت اوضاع در عراق را بيش از هر زمان ديگر ضروري ساخته است. ناامني موجود در عراق و تداوم بي ثباتي در اين كشور حاكي از آن است كه رويكرد يكجانبه گرايانه آمريكا طي سالهاي گذشته جهت تأمين امنيت، امنيت سازي و طرح هاي متعدد امنيتي نتيجه موفقيت آميزي نداشته است. اين امر به تدريج نياز به اتخاذ رويكردي چند جانبه و متعامل با بازيگران تأثير گذار منطقه را آشكار ساخته است.

نشست هاي چند جانبه مانند اجلاس شرم الشيخ و مذاكرات مقامات ايران و آمريكا در بغداد نشان دهنده جدي شدن تهديدات ناشي از چالش هاي امنيتي در عراق از يك سو و آگاهي فزاينده بازيگران منطقه اي و فرامنطقه اي تأثيرگذار بر لزوم حل و فصل تعاملي اين چالش ها از سوي قدرت هاي مؤثر ديگر مانند ايران است. آنچه كه در تداوم تلاش هاي چندجانبه براي كاهش سطح ناامني در عراق مؤثر خواهد بود، توجه به پيامدها و تهديدات بلند مدت منطقه اي و بين المللي ناشي از رشد افراط گرايي، شكاف هاي قومي و مذهبي و افزايش بي ثباتي در عراق مي باشد.

ب- لبنان

تحولات لبنان و به ويژه پيروزي حزب الله در جنگ سي وسه روزه بر عليه رژيم صهيونيستي بسياري از تحولات و تعاملات منطقه را تحت الشعاع قرار داده است.

نگراني حكام كشورهاي منطقه از تأثير اين روند در ميان ملل خود و به ويژه در ساختار سياسي و اجتماعي لبنان باعث گرديده است كه پس از اين جنگ، لبنان به يكي از كانون هاي بحران در منطقه تبديل شود.

نقش دولت هاي فرامنطقه اي (آمريكا و فرانسه) و منطقه اي (به ويژه عربستان) در افزايش ناامني و موضع گيري در برابر راه حل هاي عملي و متناسب با سهم مؤلفه هاي سياسي و اجتماعي بسيار بالا است. شرايط كنوني در لبنان به گونه اي است كه در صورت تداوم بن بست سياسي و استمرار رويارويي دو گروه رقيب سياسي، لبنان بار ديگر دستخوش ناآرامي و جنگ داخلي شود.

ائتلاف حاكم 14 مارس و حاميان منطقه اي و فرامنطقه اي آنها پس از تحولات سه سال گذشته در فضاي سياسي لبنان دريافته اند كه به حاشيه راندن و ناديده انگاشتن نقش، جايگاه و تأثيرگذاري حزب الله نمي تواند ثبات مدنظر آنها را به دنبال داشته باشد. وقايع اخير لبنان وتوافق دوحه پيروزي آشكاري براي حزب الله ومتحدانش بود.

ج- مناقشه اسرائيل و اعراب

استمرار درگيري هاي داخلي بين جناح هاي رقيب فلسطيني، نقض مكرر و تداوم تجاوزات اسرائيل عليه مردم فلسطين و نيروهاي مبارز فلسطيني،وتداوم اختلافات داخلي جناحهاي رقيب فلسطيني، شرايط جديد در سرزمين هاي اشغالي پس از تسلط حماس بر غزه و انحلال دولت وحدت ملي و از سوي ديگر موقعيت متزلزل دولت حاكم در اسرائيل پس از انتشار گزارش وينوگراد مبني بر شكست ارتش اسرائيل در نبرد 33 روزه با حزب الله و فشار فزاينده دست راستي هاي مذهبي و سياسي بر اولمرت شرايط كاملاً متفاوتي را در اين حوزه پرتنش به وجود آورده است.
اسرائيل با كمك حاميان فرامنطقه اي خود و از سوي ديگر جناحي از فتح با رهبري محمود عباس و حمايت متحدان منطقه اي اش از تمامي اهرم هاي خود براي تحت فشار قرار دادن و به حاشيه راندن جنبش مقاومت حماس بهره برده اند. ورود حماس به روندهاي سياسي و فرآيندهاي انتخاباتي فصل تازه اي براي تحولات آتي فلسطين گشود. اما تحميل شرايط ناخواسته و ملزم نمودن حماس به پذيرش شروطي كه با هويت تعريف شده جنبش مقاومت همخواني نداشت، نمي تواند در آينده آرامش و ثبات را در سرزمين هاي اشغالي براي اين منطقه به ارمغان آورد.

نظام كنوني وبازيگران مؤثر

نظام كنوني امنيت منطقه اي را نمي توان مدلي از ترتيبات پذيرفته شده امنيتي قلمداد كرد ،زيرا بعد از فروپاشي شوروي، بلوك غرب به رهبري ايالات متحده توانست تا حدي خود را بر نظام هاي منطقه اي به ويژه در ناحيه ژئواستراتژيك خاورميانه تحميل كند و حوادث تروريستي يازده سپتامبر نيز اين روند را تقويت نمود و پس از آن الگويي در منطقه خليج فارس حاكم شد كه رهبري آمريكا و حضور نظامي- اطلاعاتي اين كشور در آن ملموس بود.
در عين حال جمهوري اسلامي ايران با نظام هاي امنيتي كه از خارج هدايت مي شوند يا در آن ها حضور نظامي كشورهاي بومي لحاظ نگردد. به شدت مخالف است. در نتيجه ايران نيز نقش چالشگر را در منطقه بازي مي كند و در قبال اهداف سلطه طلبانه و هژموني منطقه اي آمريكا، تحقق اهداف امنيتي خود را پي مي گيرد.
براي درك بهتر نظام امنيت منطقه اي لازم است ابتدابازيگران منطقه اي را احصا و در مرحله بعد نوع الگوي امنيتي كه مي تواند منافع ملي بازيگران را به صورت نسبي تامين نمايد تعيين نمود.

در منطقه خليج فارس هفت بازيگر از يكديگر قابل تفكيك هستند:

1- آمريكا: آمريكا با حمله به عراق و اعزام نيروهاي نظامي به منطقه به دنبال تثبيت الگوي «هژموني برون سيستمي و مستقيم» خود بدون دخالت بازيگران منطقه اي يا برون منطقه اي در خليج فارس است. اين نكته در طرح جديد بوش درباره عراق نيز به چشم مي خورد، در اين طرح كم رنگ كردن نقش ايران با ترسيم تصويري مجازي از خطر اين كشور براي ساير كشورهاي همسايه، دنبال مي شود.
«اندرو راتمل» در مقاله اي كه در موسسه رند منتشر شد به خوبي به اين نكته اشاره مي كند: " در شرايطي كه دول شوراي همكاري خليج فارس توان ايجاد موازنه مؤثر با ايران را ندارند و كفه عراق نيز خالي از قواست حضور نظامي آمريكا كاملاً ضروري است؛ ولي تداوم اين حضور يكجانبه اولاً بسيار پرهزينه است و ثانياً زمينه نارضايتي و سوء شهرت آمريكايي ها را نزد مردم منطقه ايجاد مي كند كه بايد براي آن راه حل هايي را پيش بيني كرد".

2- عراق: موضع اين كشور در قبال الگوي امنيتي آينده منطقه به مولفه هاي زير بستگي دارد:

- وضعيت و مدت حضور نيروهاي آمريكايي در عراق،
- تركيب دولتي كه به قدرت مي رسد.
- ميزان استقلال دولت آينده، نظام سياسي بسيط يا فدرال كه ممكن است به تجزيه اين كشور منتهي گردد.
-سر انجام توافقنامه امنيتي آمريكا وعراق

در اين راستا سه احتمال قوي وجود دارد:

الف) استقرار يك دولت شيعي طرفدار جمهوري اسلامي ايران در عراق كه خواستار خروج نيروهاي آمريكايي از عراق گردد كه در اين صورت شاهد نزديكي بيش تر ايران و عراق و در عين حال افزايش بدبيني ساير كشورهاي منطقه نسبت به اتحاد اين دو كشور در قالب ادعاي تقويت و حمايت جمهوري اسلامي ايران از هلال شيعي خواهيم بود كه به احتمال زياد با شيطنت هاي خارجي مي تواند به مشكلات جدي بيانجامد. اين مساله بايستي با انجام يك سري حركات اعتماد ساز از سوي ايران و عراق به سرعت خنثي شود.
ب) به قدرت رسيدن يك دولت شيعي كه خواستار تداوم حضور نيروهاي آمريكايي در نظام امنيت داخلي عراق باشد با توجه به توافقنامه امنيتي عراق وآمريكا.
ج) تجديد نظر آمريكا در قبال بعثي ها و مسلح كردن مجدد شبه نظاميان سني و بستر سازي براي ورود اين گروه ها به قدرت.

در صورت وقوع هر يك از اين سناريو ها احتمال تحقق پيمان دفاعي- امنيتي مشترك در خليج فارس با چالش هاي نويني مواجه مي گردد.

3- عربستان: به دنبال الگويي است كه در آن بتواند موقعيت خود را ارتقاء، وايران و عراق را كنترل كند، چرا كه در اين سيستم رهبر منطقه خواهد بود و قدرت خارجي اي نيز وجود ندارد كه براي او خط مشي تعيين كند، لذا به نظر مي آيد اين كشور به الگويي شبيه «شوراي همكاري خليج فارس» بدون حضور جمهوري اسلامي ايران بيشتر تمايل دارد.

4- اميرنشين هاي خليج فارس: اين كشورها به علت وابستگي بيش از حدشان به آمريكا، هرگونه كم رنگ شدن حضور آمريكا در ترتيبات امنيت منطقه را به منزله تضعيف موقعيت خود قلمداد مي كنند، لذا ترجيح مي دهند كه ايالات متحده در اين ترتيبات چه به صورت مستقيم و چه به صورت غيرمستقيم حضور داشته باشد.

5- ناتو: بحث گسترش جغرافيايي ناتو و از طرفي اهميت مسائل مربوط به خاورميانه و بالاخص خليج فارس، اعضاي ناتو و مخصوصاً آمريكا را متقاعد كرده كه تا با برپايي نشست هاي مشترك بين اين نهاد و شوراي همكاري خليج فارس و حتي ارائه پيشنهاد عضويت كشورهاي منطقه خليج فارس در ناتو، در ترتيبات امنيتي منطقه وارد شوند.

6- ساير بازيگران بين المللي: ساير كشور ها كه در خليج فارس منافع دارند، به ويژه كشورهاي وارد كننده نفت خواهان برقراري امنيتي در منطقه هستند كه تضمين كننده منافع آنها به ويژه در عرضه انرژي باشد، لذا در مواقعي كه توانايي كشورهاي منطقه را براي برقراري اين نوع امنيت كم مي بينند. برقراري نظام «امنيت دسته جمعي برون سيستمي» را براي اين منطقه خواهانند كه آمريكا در آن تنها بازيگر اصلي نباشد.

7- جمهوري اسلامي ايران: ايران خواهان استقرار الگوي امنيت دسته جمعي درون سيستمي از نوع پايدار است و دو پيش شرط را براي تحقق آن لازم مي داند:

1- اين الگو بايستي بومي و بدون حضور نيروهاي خارجي باشد.

2- بايستي تمامي كشورهاي منطقه در تحقق آن مشاركت و حضور فعال داشته باشند. خارج بودن يك كشور از اين سيستم موجب ناكارآمد شدن نظام امنيت منطقه اي ارزيابي مي شود، زيرا در ميان مدت همان قدرت خارج از سيستم به معضلي براي برقراري ثبات منطقه اي تبديل مي شود،

وضعيت يا ترتيبات امنيتي

نقش عوامل و مؤلفه هاي بيروني در منطقه خليج فارس در كنار اهداف و ديدگاههاي متفاوت كشورهاي منطقه باعث گرديده است كه دستيابي به الگويي مناسب براي تحقق امنيت در منطقه دشوار باشد.

اينكه آيا شرايط كنوني به رغم انجام توافقاتي ميان كشورهاي منطقه با قدرتهاي بيروني الگويي از ترتيبات امنيتي است، مستلزم شناخت ابعاد ترتيبات امنيتي و وضعيت امنيتي است.
ادامه دارد/
 دوشنبه 25 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 345]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن