واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: جنبش دانشجويي يا واكنش دانشجويي؟
سوالي كه بايد به آن انديشيد اين است كه آيا مي توان عنوان «جنبش دانشجويي» را بر فعاليت هاي اخير دانشجويي نهاد يا نه؟؟
شايد در ابتدا اين سوال كمي پيش پا افتاده به نظر رسد اما زماني كه به بطن موضوع بينديشيم مي بينيم كه سوالي است كه بايد بسياري پيش تر مطرح مي كرديم و شايد لا زم بود كه حد و مرز فعاليت هاي دانشجويي را مشخص كرد كه هر نوع فعاليت و عكس العملي در دانشگاه جنبش دانشجويي تلقي نشود. جنبش دانشجويي را شايد بتوان عنوان فعاليت هاي دانشجويي پيرامون مسائل سياسي، اجتماعي، مدني و فرهنگي دانست كه البته در ايران بايد به بعد سياسي آن به دليل مسائل خاص سياسي بيشتر توجه شود.
اما فعاليت هاي اخير دانشجويان به خصوص دو تحصن بزرگ سال جاري كه در دانشگاه هاي سهند تبريز و زنجان انجام شد را نمي توان در زمره جنبش دانشجويي گنجاند. زيرا اين تحركات هر چند دانشجويي بود، اما در واكنش نسبت به توهين و زير سوال بردن هويت انساني دانشجويان مطرح شد نه براي پيشبرد سطح فرهنگي سياسي جامعه. به همين دليل هر چند اين فعاليت هاي دانشجويي را بتوان از بزرگترين و كارآمدترين تحركات دانشجويان دانست اما نبايد اين نوع تحركات جايگزين واقعيت جنبش دانشجويي شوند. البته اين گونه برداشت نشود كه اين نوع حركت ها هيچ نوع كمكي به جنبش دانشجويي نمي كند يا باعث عقب رفت اين جنبش مي شود. اين تحركات مي توانند زمينه ساز ذهني و تمرين عملي براي دانشجويان باشند تا بتوانند جنبش دانشجويي را اصولي تر و پوياتر پيش ببرند. در اغلب كشورهاي در حال توسعه به دليل باريك بودن فضاي سياسي و كمبود آگاهي در جامعه و عدم نهادينه شدن رسانه هاي آزاد و از همه مهم تر، مشكلا ت اقتصادي، تنها واحدي كه مي تواند به عنوان يك واحد پويا و فعال در زمينه سياسي فعاليت كند و آگاهي رساني اصولي و علمي انجام دهد دانشگاه است. زيرا همين دانشجويان فردا در جامعه قدم مي گذارند و جامعه را مي سازند و از اين روست كه اگر به جنبش دانشجويي به عنوان زيرساخت تمام فعاليت هاي سياسي جامعه نگاه شود. نه تنها دور از واقعيت و بزرگ بينانه نيست بلكه مي توان پنداشت واقع بينانه به موضوع نگاه شده است. شايد از همين روست كه سعي شده است با فشار بر دانشجويان در زمينه هاي گوناگون مانند مشكلا ت صنفي از حركت دانشجويان به سمت آگاهي سازي سياسي و اجتماعي جلوگيري شود تا به اين طريق هر چند مقطعي و كوتاه ذهن اين قشر نيز معطوف به مسائل روزمره شود.
اما تاريخ اثبات كرده است كه جريان هاي رونده مانند دانشگاه هرگز در چنين شرايطي سكوت نخواهند كرد و بسيار سريع تر از هر بخش ديگر جامعه از روزمرگي دوري مي جويند. يكي از دلا يل آن وجود دانشجويان با افكار و اهداف و آرمان هاي گوناگون است كه زماني كه در تعامل با يكديگر قرار مي گيرند باعث شكسته شدن مرزهاي فكري و شخصي مي شود و افكار از سطح مشخصي عبور كرده و به دغدغه هاي اجتماعي مي رسد. البته اين مسووليت سنگيني است بر دوش جنبش دانشجويي گذارده شده است زيرا عامه جامعه نيز با تاكيد بر دانشگاه و دانشجو به عنوان قشر فرهيخته جامعه حركت مي كنند و هر حركت غلط در اين جنبش مي تواند باعث بدبين شدن افراد شود كه نتايج سو» آن نياز به زمان و پروسه اي بسيار طولا ني دارد. از سوي ديگر در حكومت هاي اين چنيني كه حزب واقعي وجود ندارد اين فشار بر جنبش دانشجويي دو چندان مي شود.
زيرا تنها گروه باقي مانده كه مي تواند به واسطه چترحمايتي جامعه دانشگاهي كم هزينه ترين حركت ها را انجام دهند همين دانشجو است و همان طور كه در چند سال اخير نيز شاهد بوديم كم هزينه ترين فعاليت هاي سياسي در كشور به جز مواردي بسيار محدود و در عين حال تاثير گذار ترين آنها را دانشگاه انجام داده است كه تائيد آن را مي توان در تاروپود جامعه ديد. دليل ديگر تاثير گذاري جنبش دانشجويي عدم پيروي از ايدئولوژي و يا روندي خاص است.
به همين دليل اكثريت جامعه پذيراي اين تحركات هستند اما تحركاتي كه با ايدئولوژي هاي خاص انجام مي گيرد درجامعه گاهي بيش از موافقان خود مخالفاني هم دارد و هر چند آن حركت ها بسيار عظيم تر و پرهزينه تر از فعاليت هاي دانشجويي باشد با اين حال تاثير بسيار كمتري در اقشار گوناگون مي گذارد. اما اكنون مي توان به واسطه همين تحركات، آگاه سازي در سطح دانشگاه را بالا برد. اين آگاه سازي با نزديك شدن به انتخابات رياست جمهوري بيشتر نمود پيدا مي كند و مي توان شاهد تصميم گيري هاي عاقلا نه تري در جامعه براي بررسي انتخابات بود.
يکشنبه 24 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 106]