واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان:
جسارت نویسنده و كارگردان در به تصویر كشیدن رویاهای پیرمردی متدین و لغرشهای او نیز قابل ستایش بود. خطری كه اغلب كارگردانان به خاطر ماندگاری در تلویزیون، نمیكنند. در كنار همه اینها از بازی بی نظیر.....
سفرههای بهیادماندنی افطار روبهروی تلویزیون تلویزیون در هر شرایطی و به بهانههای مختلف، ترینهایی دارد كه میتوان با اتكا به آنها، خاطرات خوبی را در ذهن مرور كرد. ماه رمضان یكی از همان دورانی است كه مردم عجیب با تلویزیون و مجموعههایش خو میگیرند و حتی اگر هیچ كدام از آنها را نپسندند، چون یك ماه با این مجموعهها و نقشهای مختلف آنها زندگی كردهاند، باید تا انتها داستان را دنبال كنند وگاهی البته مثل امسال كه خیلی نمیشنوید كه مخاطبان به طور جدی سریالها را دنبال كنند و پیگیر سرنوشت شخصیت و داستانی باشند اما در طول این سالها كارگردانهایی پیدا شده اند كه گویا خوب میدانند قلابشان را دقیقا كجا بندازند و مخاطبان را چطور یكی پس از دیگری شكار كنند. اگر قرار باشد مروری بر بهترین مجموعههای تلویزیونی دهه 80 در ماه رمضان داشته باشیم، نمیتوان از كارگردانانی چون رضا عطاران، محمدحسین لطیفی، علیرضا افخمی و حسن فتحی به راحتی چشمپوشی كرد. هر چند شاید بیشتر بار موفقیت برخی سریالها را باید فیلمنامههایشان دانست. سال 81 پریسا بختآور باب جدیدی در مجموعههای طنز ماه رمضان با مجموعه «پشت كنكوریها» باز كرد. فیلمنامه این مجموعه كه از شبكه تهران پخش میشد به اندازه زیادی مدیون خوش فكری اصغر فرهادی بود كه قبل از آن «داستان یك شهر» را برای شبكه 5سیما ساخته بود. همزمان با بخت آور بیژن میرباقری با مجموعه «نوعروس»، سامان مقدم با «همراز» و سیروس مقدم با «عروج» توانستند ماه رمضان متفاوتی را برای مخاطبان بسازند. سال 82 اما چهار مجموعه مناسبتی ماه رمضان چنگی به دل نمیزدند و مخاطب كه حالا عادت به دیدن مجموعههای ماه رمضان كرده بود توقعش نیز بالا رفته بود و بهراحتی نمیتوانست با ماحصل تلاشهای محسن شاهمحمدی در «یكی مثل من» و «رویای ناتمام» جواد اردكانی و ... ارتباط برقرار كند تا اینكه طنزهای رضا عطاران از راه رسیدند.
طنزهای تمام نشدنی رضا عطاران در سال 83 با ورود رضا عطاران به عرصه رقابتهای تلویزیونی بسته سریالهای ماههای رمضان حالوهوای دیگری پیدا كرد. عطاران با مجموعه «خانه به دوش» مجموعهای از بازیگرانی را كنار هم جمع كرد كه پیش از این در مجموعههای دیگر آنها را در همین موقعیتها و شرایط طنز دیده بودیم اما توانمندی عطاران برای پر مخاطب كردن این مجموعه از آن جهت بود كه نوشتن فیلمنامه را خود برعهده گرفت و تصمیم به ساخت طنزی اجتماعی كرد. شاید كمتر كسی تصور میكرد عطاران چنین متبحرانه مناسبتهای طبقات فقیر و غنی را روایت كند و برای اولینبار مجموعهای از آدمها را روی صفحه تلویزیون نمایش دهد كه ما به ازای بیرونیشان را در زندگی روزمره بسیار میبینیم. بازی بازیگران این مجموعه كه لزوما به جز خود عطاران، هیچ كدام اسم و رسم چندانی نداشتند، به قدر كافی كنترل شده بود و در این میان عطاران كارگردان، مثل بیشتر بازیگر - كارگردانها، دنبال نمایشی از خودش در مجموعه نبود. او با سعه صدر به بازیگرانی چون لولایی، علی صادقی و حتی مریم امیرجلالی اجازه خودنمایی داد و به همین دلیل توانست در مقام بازیگر بر فضای فیلم تسلط و كنترل كافی داشته باشد. «خانه به دوش» حتی توانست چهره بازیگرانی را كه در مجموعههای طنز دیگر، به ورطه تكرار افتاده بودند را نجات دهد. حمید لولایی كه بعد از بازی در در سهگانه «زیر آسمان شهر» نمیتوانست چیز دیگری جز خشایار باشد، با همفكری عطاران از پیله تكرار بیرون آمد و در كنار علی صادقی و مریم امیرجلالی موقعیتهای تازهای را خلق كرد. ویژگی اصلی «خانه به دوش» كه بعدها در «متهم گریخت» و «بزنگاه» نیز دیده شد، توجه عطاران به جزئیات و درآوردن شوخیهای ظریف با حفظ ممیزیهای تلویزیون بود. هنرنمایی عطاران به همینجا ختم نشد. او سال بعد وجهی دیگر از توانمندی و خلاقیتش را رو كرد و «متهم گریخت» نتیجه كارش شد. با اینكه این مجموعه در انتخاب بازیگر، داستان و حتی لوكیشن تفاوتی چندانی با «خانه به دوش» نداشت، اما عطاران هنوز با شوخیهای دست مالی نشده و طنز موقعیت حرفهای زیادی برای گفتن داشت اما هوشمندی عطاران در انتخاب نقش اول این مجموعه برای یادآوری آقا ماشاءالله، قابل ستایش است. او اینبار بهجای حمید لولایی، سیروس گرجستانی را مركز توجه قرار داد و با این كار توانست ذهن مخاطب را از پدر بی پول «خانهبهدوش» دور كند. «متهم گریخت» رقبای سرسخت و جدی در شبكههای دیگر سیما داشت اما با این حال چون یكهتاز عرصه طنز بود، توانست عطاران و شبكه سوم را سربلند نگه دارد. نكته جالب توجه اینجاست كه نبوغ رضا عطاران - از آن جهت از این استعداد با عنوان نبوغ یاد میكنم كه نمونه این خلاقیتها در صداوسیما و در میان كارگردانان مدعی كمتر دیده شده است - تنها به فیلمنامه و كارگردانی خلاصه نشد. او از همان دقایق ابتدایی فیلم وتیتراژ هم همه را میخكوب میكرد. این تواناییهای عطاران كارگردان و بازیگر، زمانی به اوج خود رسید كه با یك سادگی ذاتی همراه شد و اهالی سینما و تلویزیون و اهل فن هرگز راز موفقیت حرفهای او را متوجه نشدند. بعد از او بازیگرانی چون سعید آقاخانی هم به دنبال خلق طنز موقعیت و فضاهای كمیك و شوخیهای كلامی رفتند اما هیچ كدام نتوانستند، با عطاران برابری كنند.
«صاحبدلان»، نمونه واقعی یك مجموعه دینی سال گل مجموعههای ماه رمضان «صاحبدلان» بود. محمدحسین لطیفی با الهام از آیات و روایت قرآن، بعد از پخش چند مجموعه ماورایی كه به دنبال «او یك فرشته بود» ساخته شده بودند، نمونه ای خوب و منحصربهفرد از مجموعههای مناسبتی را ارائه كرد. در این مجموعه بازی حسین محجوب كمك بسیار بزرگی به لطیفی كرد. چهره آرام و نورانی او به نحوی بود كه هرگونه نصیحت كلامیو نقب زدن به قرآن و تعریف داستان از زبان او برای مخاطب باورپذیر بود. بازی متفاوت باران كوثری كه پیش از آن، در هیچ مجموعه تلویزیونی بازی نكرده بود و به عنوان بازیگر سینما شناخته شده بود، تحت تاثیر بازی محجوب قرار گرفته و باور پذیر به نظر میآمد. لطیفی اگرچه بعدها نشان داد كه نمیشود همیشه رویش حساب باز كرد، اما در «صاحبدلان» نشان داد با اشراف كامل به مباحث فیلمسازی میتواند مخاطب را به دور از هرگونه ناباوری، پای تلویزیون نشاند. این سریال نشان داد كه هر وقت حرفی از دل زده شود به واقع به دل مخاطب خوب مینشیند اما شاید باید قبل از آن فیلمنامه سریال را عامل موفقیت آن بدانیم. تعلیقهای فراوان و درست فیلمنامه «صاحبدلان» را میتوان بهعنوان یكی از عوامل موفقیت آن در نظر گرفت. این مجموعه اگرچه در بخشهایی بهدلیل اغراقگوییهایش در معرفی شخصیت منفی با بازی محمد كاسبی، ضربه دید اما در بحبوحه زدن حرفهای مهم و مرتبط با دین، نمونه تحسین برانگیزی بود. علیرضا طالب زاده مخاطب را با این مسئله رو به رو كرد كه با خود بگوید او گرچه كم مینویسد اما كاش بیشتر از اینها بنویسد.
دیالوگ نویسی برگ برنده «میوه ممنوعه» ماراتن مجموعههای مناسبتی در سال 86 با ورود حسن فتحی به عرصه تلویزیون، رنگ و بوی دیگری به خود گرفت. این كارگردان خوش فكر كه امتحانش در سینما بهخوبی پس داده بود، با مجموعه ای كاملا حرفهای و داستانی با الهام از شیخ صنعان و شاه لیر، توجه همه را به شبكه دوم سیما جلب كرد. برگ برنده «میوه ممنوعه» دیالوگ نویسی علیرضا نادری با كمك آرایه سجع بود. نویسندهای كه پیش از آن او را در عرصه تئاتر و نمایش دیده بودیم و كاری به تلویزیون نداشت. فتحی برای اولینبار میان فیلمنامه نویسی و دیالوگ نویسی تفاوت قائل شد و به دلیل كمبود وقت اجازه داد داستان «میوه ممنوعه» با دیالوگهای ویژه بازیگران، رنگ و بوی دیگری بگیرد. البته جسارت نویسنده و كارگردان در به تصویر كشیدن رویاهای پیرمردی متدین و لغرشهای او نیز قابل ستایش بود. خطری كه اغلب كارگردانان به خاطر ماندگاری در تلویزیون، نمیكنند. در كنار همه اینها از بازی بی نظیر امیر جعفری، علی نصیریان و گوهر خیراندیش نمیتوان بهراحتی گذشت. بازی تئاتری این بازیگران، بعدها به تعداد قابل توجهی از كارگردانان خوش فكر یادآوری كرد كه از میان تئاتریها هم میتوان نمونههای خوب و قابل توجهی را به عنوان بازیگر انتخاب كرد. از همان زمان بود كه فتحی نشان داد علاقه خاصی به حضور بازیگران تئاتر در مجموعهها و فیلمهای سینمایی اش دارد و حتی بازیگر تئاتری آنها را نیز تا اندازه زیادی قبول دارد. جسارتهای «میوه ممنوعه» به ترانه پایانی تیتراژ انتهایی نیز كشیده شد و احسان خواجه امیری توانست با این مجموعه قول برگزاری چندین كنسرت را بگیرد
نفسهای آخر ماراتن مجموعههای ماه رمضان زمانی كه زمزمههای حضور رضا عطاران بعد از یكسال وقفه در تلویزیون پیچید، همه منتظر آخرین ساخته او بودند. رمضان سال 87 «بزنگاه» حرف و حدیثهای فراوانی را با خود همراه داشت. كارگردان خوشفكر، اینبار عریانتر و تلخ تر از همیشه حرفهایش را زد و بهخاطر همین صراحتگوییها نیز مورد بازخواست بسیاری از مسئولان تلویزیون قرار گرفت و حتی عطای مجموعه سازی برای تلویزیون را به لقایش بخشید. «بزنگاه» مرجانه گلچین را بعد از سالها دوری از دنیای تصویر روبهروی مردم قرار داد و وجه دیگری از استعدادهای این بازیگر را در قالب طنز نمایان كرد. وجهی كه بعد از «بزنگاه» بهصورت كاملا دستمالی شده و بدون فكر در مجموعههای دیگر تكرار شد. «بزنگاه» در میان مجموعه های قبلی عطاران اثری پختهتر و تكامل یافته تر بود اما ای كاش میزان محبوبیت و باورپذیری داستانگویی عطاران از جانب مردم برای مسئولان تلویزیون نیز آشكار میشد. «نردبام آسمان» اثر دیگری از محمدحسین لطیفی برای ماه رمضان سال 88 آماده شده بود. این مجموعه كه تولید و تصویربرداری آن سالها بهطول انجامید و به لحاظ تاریخی بودن، با مشكلات فراوانی زمان ساخت روبهرو شده بود، به هیچ وجه برای نمایش در ماه رمضان تدارك دیده نشده بود اما به هر دلیلی شبكه اول سیما تصمیم به پخش آن در ماه رمضان گرفت. نكته قابل توجه این مجموعه بازی وحید جلیلوند در مقام بازیگر بود. صداپیشهای كه تنها صدایش برای مردم آشنا بود، با بازی در این مجموعه نشان داد كه نهتنها به لحاظ بصری چهره خوبی برای بازی دارد، بلكه ظاهرا سالهای صدا پیشگی برای نمایشی از نقش به كمك او آماده است. «نردبام آسمان» مجموعهای بود كه چندان با اقبال مخاطب رو به رو نشد. نه اینكه كار لطیفی و گروهش چنگی به دل نمیزد، نه، مسئله اینجاست كه مردم به داستانهای سر راست و نمایشی از دنیای رئال یا خیالی عادت كرده بودند و انصافا «نردبام آسمان» نیز در یكسوم ابتدایی دچار مشكل بود. سال گذشته نیز حسن فتحی بار دیگر با مجموعه «در مسیر زایندهرود» به ماه رمضان برگشت. هر چند این سریال توانست تا حدودی به موفقیت برسد اما نه آنقدر كه سریال «میوه ممنوعه» دچارش شد.
منبع: tehrooz.com
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 254]