محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830904724
مفاهيم مطالعات شهري/٢ تعاريف و فرآيند برنامهريزي شهري
واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: مفاهيم مطالعات شهري/٢ تعاريف و فرآيند برنامهريزي شهري
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: مسائل راهبردي ايران
اشاره:
آنچه كه در پي مي آيد ويرايش نخست بخش دوم مقاله « سير تحول نظريههاي برنامهريزي شهري» از مجموعه متون آموزشي «مفاهيم مطالعات شهري»، ويژهي خبرنگاران سياستي و سياستپژوهان شهري و مسكن است كه در سرويس مسائل راهبردي دفتر مطالعات خبرگزاري دانشجويان ايران، تدوين شده است.
در بخش پيشين اين مقاله به توضيح مفهوم عام برنامهريزي پرداخته شد. در اين بخش به «تعريف و فرآيند برنامهريزي شهري» پرداخته خواهد شد. در بخشهاي بعدي انواع برنامهريزي شهري و سير تحول آن توضيح داده خواهد شد.
مقالات «مفاهيم مطالعات شهري» با ادبياتي ساده مفاهيمي تخصصي را براي خواننده توضيح ميدهند كه با استفاده از آنها تا حدودي ميتوان به ارزيابي سياستگذاري برنامهريزي شهري پرداخت. سرويس مسائل راهبردي ايران، آشنايي با مفاهيم تخصصي و فني در هر حوزه را مقدمهي ايجاد يك عرصه عمومي براي گفت وگوي دانشگاهيان و حرفهمندان با مديران و سياستگذاران دربارهي سياستها و استراتژيها و برنامهها در آن حوزه ميداندو اظهار اميدواري ميكند تحقق اين هدف، ضمن مستند سازي تاريخ فرآيند سياستگذاري عمومي و افزايش نظارت عمومي بر اين فرآيند، موجب طرح ديدگاههاي جديد و ارتقاي كيفيت آن در حوزههاي مختلف شود. سرويس مسائل راهبردي ايران ضمن اعلام آمادگي براي بررسي دقيقتر نيازهاي خبرنگاران و سياستپژوهان محترم، علاقهمندي خود را براي دريافت([email protected])مقالات دانشجويان، پژوهشگران، حرفهمندان، مديران و سياستگذاران محترم در ارائهي عناوين جديد مقالات و يا تكميل يا ويرايش آنها اعلام ميكند.
در ادامه متن كامل دومين بخش از اين مقاله به حضور خوانندگان گرامي تقديم ميشود.
تعاريف و فرآيند برنامهريزي شهري
مقدمه
شهر معاصر، دچار بحران شده و با مشكلات بسياري از جمله رشد و توسعه نامتوازن، رشد جمعيت، كمبود زمين، آلودگيها و ناهنجاريها و ... مواجه گرديده است. در اين وضعيت كالبد تاريخي و كهنه شهرها، كه اكثراً هسته اوليه شهر بوده و در مركز شهر قرار دارد، عليرغم قابليتهاي بالقوه و سرمايههاي ارزشمند، با چالشهاي بسيار دست به گريبان است و بخش وسيعي از اين سرمايهها از چرخه انتفاع خارج شدهاند. عدم توجه به اين امكانات، موجب از دست رفتن و اتلاف سرمايههاي مادي و معنوي (فرهنگي، تاريخي، اجتماعي و اقتصادي) ميگردد. اين وضعيت، عمدتاً ناشي از نبود برنامهاي مدون و جامعنگر و نيز، فقدان راهبردها و بنيانهاي ساختاري است.
انسان از گذشتههاي دور، در شهرها و روستاها زندگي كرده و اين مكانها و فضاها را مطابق با نيازهاي خود متحول نموده است. نيازها معمولاًً در پي اهداف به وجود ميآيند و اهداف خود مبناي هر نوع برنامهريزي هستند. احساس نياز انسان به برنامهريزي در طول تاريخ وجود داشته و اوج آن هنگامي بروز ميكند كه تورمِ توسعه و تراكمِ رشد در برخي مكانها، سبب بروز عدم تعادلها و ناهماهنگيهاي منطقهاي گردد.
برنامهريزي پديدهاي جديد و نو ميباشد. اين علم در گذشته به صورت سنتي و تجربي انجام ميگرفته است؛ اما در عصر تكنولوژي و همگام با پيشرفت علوم اقتصادي، اجتماعي و كالبدي به صورتي نو و با بهرهگيري از روشهاي كمي، كيفي و رايانهاي ظاهر گشته است. افزايش جمعيت و نيازها از يكسو و محدوديتها از سوي ديگر، لزوم تفكر برنامهريزي را مطرح نمود. بنابراين برنامهريزي در هر زمان و مكاني متأثر از اهدافي است كه اين اهداف، خود در پي نيازي مطرح ميگردند.
برنامهريزي شهري در مفهوم جديد از اوايل قرن بيستم، به منظور پاسخ دادن به شرايط ويژه تاريخي پس از انقلاب صنعتي شكل گرفت. تا پيش از انقلاب صنعتي، شهرنشيني و رشد شهرها بسيار محدود بود و به همان نسبت، مسائل و مشكلات شهري دامنهاي محدود داشت، از اين رو نيازي به دخالت گسترده و آگاهانه انسان در محيط شهري نبود. از اواخر قرن نوزدهم اوضاع شهرها به شدت بحراني شد؛ كارخانهها و كارگاههاي صنعتي در شهرها نزديك مجتمعهاي زيستي استقرار يافتند. همزمان با اين تحولات، روستاييان به شهرها مهاجرت كرده و به كارگران صنعتي مبدل شدند، زاغهنشيني و حاشيهنشيني رشد كرد و به سرعت بر وسعت شهرها افزوده شد.
شهرها به مثابه سيستمي مركب، پيچيده و كلان در تغيير و تحول دائمي ميباشند. شادابي، سرزندگي و ادامه حيات اين سيستم، در گروي تحقق سه ركن برنامهريزي، مديريت و مشاركت شهروندان است. اين سه ركن اصلي و همپيوند به شهر تجسم ميبخشند. شهرسازي در روند حفظ و توسعه شهر به اركان برنامهريزي و مديريت شهري و به ابزار نظارت عمومي، مشاركت وسيع مردمي و نيروهاي اجتماعي نيازمند است تا شهر و شهرنشيني مناسب براي زندگي انسان محقق گردد. بافتهاي شهري به عنوان يك زيرسيستم از سيستم كلي (شهر) براي ساماندهي و تجديد حيات شهري، مستلزم حركتي آگاهانه و نيازمند مجموعه راهبردهايي پيوسته و هماهنگ ميباشند. بر همين اساس سامان دادن همه جانبه بافتهاي شهري در سايه تعريف و تأمين بنيانهاي ساختاري و حركت با برنامه از پيش تعيين شده، تحققپذير ميباشد.
تعاريف برنامهريزي شهري(urban planning)
براي برنامهريزي شهري نيز، همچون برنامهريزي تعاريف گوناگوني ارائه شده است. از جمله، برنامهريزي شهري ساماندهي كالبدي- فضايي شهر ميباشد كه ميتوان آن را ساماندهي كاربري زمين جهت تأمين يك محيط مناسب براي زندگي دانست. به عبارت ديگر برنامهريزي شهري، نوعي از برنامهريزي فيزيكي است كه درصدد ساماندهي كاربري زمين براي تأمين يك محيط كالبدي شايسته زندگي مدني سالم است. همچنين گروهي برنامهريزي شهري را تلاش براي تدوين اصولي در جهت پديد آوردن يك محيط كالبدي مناسب براي زندگي دانستهاند. (سعيدنيا، 1378)
برنامهريزي شهري، عموماً فضايي محدود و دقيق دارد كه با اجزاء و عناصر فضايي و جغرافيايي در ارتباط بوده و هدف كلي آن ايجاد ساختاري فضايي براي فعاليتها ميباشد. (سيفالديني، 1381) برنامهريزي شهري فرآيندي پويا دارد، چرا كه شهر مانند يك موجود زنده ميباشد كه عوامل محيطي مكانيسم آن را متأثر ميكنند؛ مثلاً مكانيسم اقتصادي به صورت ارزش زمين و اجارهبها سبب تحريك شهر ميشود يا مكانيسم اجتماعي در قالب سنتها، عادات و مذهب بر موجوديت شهر تأثير ميگذارد، از اين رو تمام اين عوامل در برنامهريزي شهري مورد توجه قرار ميگيرد. (زياري، 1378) با توجه به موارد مذكور، ماهيت برنامهريزي شهري بر روند مداوم، پيوسته و پايانناپذير شهرسازي و پويايي آن دلالت دارد. برنامهريزي شهري با ديد وسيعي كه دارد تمام عوامل مؤثر بر شهر را مورد توجه قرار داده، در عين حال نيز داراي انعطافپذيري لازم براي اجتناب از وضعيتهاي صُلب و غيرقابل تغيير ميباشد. در مجموع برنامهريزي شهري، عبارت است از تعيين سياستهاي كلي دستگاههاي اجرايي يك شهر، با توجه به راهحلهاي محكم و اجرايي گوناگون براي تخصيص منابع و امكانات و اولويتبندي آنها در جهت رفع نيازها به ترتيبي كه اسباب و عوامل رفاه و خدمات در يك شهر فراهم آيد. برنامهريزي شهري ماهيتي پويا و انعطافپذير، اما نه تأثيرپذير دارد. (امكچي، 1376)
برنامهريزي شهري فرآيندهاي ذهني و عملي يكسري تصميمهاي سنجيده در امور شهري است كه با رعايت قيودات خاص خود، شيوه و شكل رابطه انسان را با محيط شهري در قالب ابنيه، طراحي و طبقهبندي ميكند. در ادامه، طرحريزي شهري فرآيندهاي ذهني منبعث از برنامهريزي شهري را با رعايت هندسه، فيزيك و كاربرد مناسب در عرصه فضايي يا بستر جغرافيايي شهر، شكل داده و آن را از مقوله ذهني به عيني تبديل كرده و به آن تجسم فضايي ميبخشد. چگونگي اين تجسم فضايي، شيوه و حدود دخالت انسان را در عرصه شهر مشخص ميكند.
حاصل برنامهريزي شهري و طرحريزي شهري مجموعه مدوني است كه به صورت ابزار تصميمگيري در اختيار تصميمگيران يا مديران شهري قرار ميگيرد؛ چرا كه تصميمگيري براساس ملاحظات، امكانات و محدوديتها انجام شده و به اجراء در ميآيد. (رهنمايي و شاهحسيني، 1383) برنامهريزي شهري در چارچوب فرآيند
برنامهريزي به عنوان "فرآيند تعيين اقدامهاي آتي مناسب"، جهت برطرف كردن نيازهاي فعلي و آينده (اعم از نيازهاي كمي و كيفي) ميتواند نقش و اهداف متعددي را مدنظر داشته باشد كه برخي از آنها عبارتند از : (ديويدف و راينر، 1962)
- عقلايي كردن اقدامها(Efficiency & Rational Action). تخصيص بهينه منابع محدود به صورتي كارآ و براساس ارجحيتها و اولويتها، به صورتي كه هرچه بيشتر بتواند به اهداف مدنظر جامعه در تأمين نيازها نزديكتر شود؛
- برقراري تعادل بين عرضه و تقاضا(Equilibrate Supply & Demand). (به منظور تأمين عادلانهتر نيازها)؛
- گسترش دامنه انتخاب(Widening Range of Choice). برنامهريزي شهري متناسب با اهداف نهايي، راهحلهاي متفاوت و مفاهيم برنامهريزي به انتخابها جهت ميدهد، به طوري كه با داشتن ابتكار عمل و حق انتخاب، ميتوان به پيشواز حوادث رفته و آينده شهر را ساخت و در صورت لزوم سرنوشت آن را تغيير داد؛
- ايجاد مصالحه بين نفع جامعه و منافع گروههاي خاص. در فرآيند برنامهريزي شهري، سازگاري، مصالحه و هماهنگي بين منافع متباين فراهم ميگردد و هنر برنامهريزي اين است كه بتواند تعامل و تعادلي بين گروههاي ذينفع ايجاد كند؛
با گسترش حوزه برنامهريزي و افزوده شدن بر دايره عمل برنامهريزي شهري، مفاهيم جديدي به حوزه برنامهريزي و برنامهريزي شهري اضافه ميشود، بر همين اساس در مورد اصول بنيادي و مفاهيم پايه در برنامهريزي شهري، اختلاف نظرهايي وجود دارد. با اين وجود، برخي از اصول بنيادين برنامهريزي شهري براي ساماندهي شهر همچون "عدالت"، "كارآمدي"، "كيفيت محيطي" و "سرزندگي"(Equity, Efficiency, Environment Quality & Livability) ، مورد تأكيد تمامي برداشتهاي مختلف از برنامهريزي شهري ميباشد. اين اصول، پايه هر نوع هدفگذاري ميباشند. (سعيدنيا، 1378)
يكي از اين اصول، عدالت به معني توزيع متناسب عملكردها و خدمات و دسترسي مناسب به مراكز خدماتدهي و فعاليتي، بدون تبعيض و تفاوتگذاري بين ساكنان مناطق مختلف است. اين اصل با معيارهاي انصاف در تسهيم و تقسيم منابع شهري، تأمين امكانات براي همه اجتماعات شهري، تأمين دسترسي كافي به خدمات و تسهيلات و تأمين اشتغال و مسكن براي همه افراد مناطق برآورده ميشود. (همان)
كارآيي، اصل مهم ديگري است كه به معني ايجاد سازمان فضايي و عملكردي مناسب در جايگيري فعاليتها و همچنين تأمين ارتباطات لازم بين عملكردها و استفاده كنندگان براي بالا بردن ميزان كارآمدي در كاركردهاي شهري ميباشد. اين اصل با معيارهايي چون "مركزيتي پويا"، "انطباقپذير" و "رقابتطلب"( Dynamic, Adaptable & Competitive Centerality) ، ساختاري منسجم از روابط فضايي- مكاني مؤثر بين فعاليتها و مديريت كارآمد براي اجراء طرحها تحقق مييابد. (همان)
حفظ كيفيت محيطي يا كالبدي، اصل ديگر برنامهريزي شهري است كه هدف آن، افزايش مطلوبيت فضاهاي كالبدي براي كار، زندگي، تفريح و عملكردهاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي است. منظور از كيفيت محيطي، آن است كه مجموعه شهري نه تنها به هويت فضايي و كالبدي، بلكه به جامعه مدني نزديك گردد. (سعيدنيا، 1378)
حيات و سرزندگي، اصل ديگر برنامهريزي شهري است. اين اصل در فضاهاي شهري از چگونگي شكلگيري و زيباييشناختي فضاي حياتي براي كار، تفريح، حركت، توقف و تجمع در زندگي اجتماعي و فعاليت پديد ميآيد. اين اصل با معيارهايي چون فرم شهري مطلوب، حفظ هويت فرهنگي و تداوم تاريخي، تنظيم كالبدي فضاهاي شهري متناسب با الگوي رفتاري جامعه، تنوع، انتخاب و توانايي در تأمين عملكردهاي گوناگون شهري، تأمين امكانات براي تفريح و گذراندن اوقات فراغت و تأمين فضاها و مكانهاي مناسب براي كار تحقق مييابد. (همان)
در مجموع ميتوان اهداف برنامهريزي شهري را به طور عمومي ؛
ساماندهي و نظامدهي فعاليتها و عملكردها،
بالا بردن كارآيي و راندمان اقتصادي،
برقراري عدالت اجتماعي،
ارتقاء رفاه عمومي،
كاربري مطلوب زمين و حفظ و ارتقاء كيفيت محيط كالبدي و مكان زندگي دانست. (همان)
مهمترين ويژگيهاي برنامهريزي شهري كه از نظر تهيه و اجراء طرحهاي شهري حائز اهميت ميباشد، به اين شرح است : (م.م فرنهاد، 1376)
- برنامهريزي شهري با موضوعات عام سر و كار دارد كه به اهداف و منافع گروههاي مختلف اجتماعي مربوط ميشود؛
- اهداف و مقاصد برنامهريزي شهري و ابزار رسيدن به آنها، در اغلب موارد نامشخص و غيرمطمئن است؛
- انواع روشها و ابزارهاي مختلف در برنامهريزي شهري براي تجزيه و تحليل و انتخاب گزينهها استفاده ميشود؛
- اثرات و نتايج برنامهريزي در بلندمدت و با گذشت زمان قابل تشخيص است، از اين رو بازنگري و اصلاح آنها با مشكل مواجه ميگردد؛
فرآيند برنامهريزي شهري
"فرآيند"(Process) مجموعه فعاليتهاي منسجمي است كه هدف و راهحل را به هم پيوند ميدهد. به عبارت ديگر تسلسل منطقي و هدفمند تعدادي فعاليت را فرآيند گويند. (بحريني، 1379) فرآيند برنامهريزي، تلاشي است براي ايجاد چارچوبي مناسب كه طي آن برنامهريز بتواند براي رسيدن به راهحل بهينه اقدام كند. فرآيند برنامهريزي، رشته فعاليتهايي است براي روشن كردن درك ما از ماهيت مسائلِ نيازمند به رسيدگي، راهحلهاي احتمالي موجود و شايستگي نسبي اين راهحلها، با هدف اين كه برنامهريزي از هنگام شناخت مسأله، آغاز و تا مرحله اجراء و بازنگري ادامه يابد. بنابراين فرآيند برنامهريزي شهري و منطقهاي، نبايد مجموعهاي رخدادي يا تصادفي باشد، بلكه بايد فرآيندي پيوسته باشد، بدون هيچ آغاز و پايان قطعي. (بحريني، 1377)
اختلاف نظرهايي در مورد اجزاء تشكيل دهنده، ترتيب درست فعاليتها و تعيين محل اهداف كلي در فرآيند برنامهريزي وجود دارد، از اين رو هيچ الگوي تعميم يافتهاي وجود ندارد كه بتوان به آساني آن را براي هدفهاي خود به كار گرفت. اجزاء تشكيل دهنده فرآيند برنامهريزي از سه مرحله تا يازده مرحله متغير ميباشد. گروهي به وجود سه سطح "شناخت"، "تحليل" و "اجراء"( Recognition, Analysis & Performance) در اين فرآيند معتقد ميباشند.
از ديدگاه "لچفيلد" فرآيند برنامهريزي شامل مراحل هفتگانه ميباشد؛ تصميم براي برنامهريزي و تهيه طرح، شناسايي اهداف كلي، بيان مقاصد اجرايي، طرح گزينهها، ارزيابي، اجراء، مرور و نظارت. (زبردست، 1380) ديدگاه ديگر، فرآيند برنامهريزي را شامل پنج مرحله ميداند؛ پژوهش محيط براساس ارزشهاي مشخص و گروهي، نيازها و خواستهها، تعيين اهداف، تعيين راههاي رسيدن به اهداف، ارزشيابي راههاي ممكن، اقدام. (شيعه، 1377)
الگوي ديگري براي فرآيند برنامهريزي وجود دارد كه شامل يازده مرحله است؛
1- شناخت اوليه و تعريف مسأله
2- تصميم به اجراء و تعريف وظيفه برنامهريزي،
3- گردآوري يافتهها
4- تجزيه و تحليل و پيشبيني
5- تعيين موانع و اهداف خاص،
6- تنظيم معيارهاي كاركردي،
7- طرح برنامه
8- آزمون راهحلهاي پيشنهادي
9- ارزشيابي طرح
10- تصميمگيري، اجراء
11- بازنگري پيشرفتهاي برنامهريزي در طول زمان.
(سيفالديني، 1381)
در اين الگوها، فعاليتها به صورت فرآيندي خطي آرايش يافتهاند، به طوري كه در پيشروي به سوي تصميمگيري نهايي، اتمام كار در هر مرحله به مرحله بعد ميانجامد. در حالي كه اين نوعي سادهسازي الگو براي ارائه و تجزيه و تحليل است، بهترين روش آن است كه در مراحل مختلف، فرآيند را دور زده و مراحل مختلف را دوباره به جريان انداخت. به چرخش درآوردن دوباره طرح به توليد گزينههاي بهتر و اصلاح فرآيند برنامهريزي ميانجامد.
"برايان مكلافلين"، فرآيند برنامهريزي را شامل شش گام ميداند؛ تصميمگيري در مورد انجام برنامهريزي، تعيين اهداف و مشخص كردن اهداف اصلي، مطالعه طُرُق مختلف برخورد با مسأله به كمك مدلها، ارزيابي گزينههاي پيشنهادي با مراجعه به ارزشها (هزينه- فايده)( Cost-Benefit) ، عمل كردن از طريق سرمايهگذاري عمومي و خصوصي، بازبيني و نظارت مستمر. (هال، 1992)
در مجموع، فرآيند برنامهريزي شامل گامهاي متعددي در زمينه تعداد، مراحل، ترتيب و يا همزمان انجام شدن بعضي از مراحل ميباشد، به طوري كه براساس ديدگاههاي مختلف صاحبنظران فرآيند برنامهريزي ميتواند بين سه تا يازده گام در تغيير باشد. يكي از گامهاي مهم و اوليه در فرآيند برنامهريزي، تعيين "موضع" و جايگاه برنامهريزي در رويكرد به مسأله است. در يك تقسيمبندي كلي، برنامهريزي ميتواند در اين زمينه تابع دو سنت فكري بوده و يكي از دو موضع زير را انتخاب نمايد : (امينزاده، 1376)
ديدگاه ارزشگذار. در اين موضع برنامهريز، برنامهريزي را فرآيندي فكري تلقي نموده و با ارزشهاي از پيش تعيين شده با مسأله برخورد كرده و اقدام به حل آن مينمايد؛
ديدگاه ارزشپذير. در اين موضع برنامهريز، برنامهريزي را حاصل فرآيندي اجتماعي تلقي مينمايد، به طوري كه برنامهريز در گام اول فاقد موضعي ارزشي ميباشد و سعي ميكند ارزشها را از جامعهاي كه تحت برنامهريزي قرار ميگيرد، به دست آورد. در اين روش برنامهريز نقش هماهنگ كننده بين ديدگاههاي مختلف مسئولين، تصميم گيرندگان، مجريان و مردم را بر عهده دارد و تنها در اين صورت است كه تحقق اهداف طرح امكانپذير ميشود؛
در دوره اول برنامهريزي موضع ارزشگذار بيشترين طرفدار را داشت، ولي در سالهاي اخير برنامهريزي موضع ارزشپذير مورد توجه قرار گرفته است.
تدوين و گردآوري:
مهندس سعيد محمودي
كارشناس ارشد برنامهريزي شهري و منطقهاي دانشكده هنر دانشگاه اصفهان
مهندس عادل محمودي
دانشجوي كارشناسي ارشد برنامه ريزي شهري و منطقهاي دانشكده هنر دانشگاه تربيت مدرس تهران
خبرنگار طراحي و برنامهريزي شهري سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران
ادامه دارد....
يکشنبه 24 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 330]
-
گوناگون
پربازدیدترینها