تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 14 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):خوشا به سعادت كسیكه عمل، علم، دوستى، دشمنى، گرفتن، رها كردن، سخن،سكوت ،كردار و گفتارش ر...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820798230




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سفر پوتین و گاف تیم حفاظت


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: سفر پوتین و گاف تیم حفاظت توی یکی از اتوبوسها نشستیم که اکثرا خبرنگاران روس در اون بودند تا اومدیم حرکت کنیم مسئول روسها اومد وگفت ..ایرانی ها باید پیاده بشن ما این اتوبوس رو برای خودمون کرایه کردیم . بازبون بی زبونی بهش گفتم اینجا فاصله ای با محل اجلاس نداره فقط دودقیقه فاصله است جای شما هم که تنگ نیست .اما قبول نکردو با تکبری خنده دار والبته ناراحت کننده گفت ..مگه ما راننده شما هستیم؟ بعد از دو روز استراحت ناشی از سرماخوردگی باید برای پوشش خبری اجلاس سران کشورهای ساحلی خزر سه شنبه صبح زود دراداره حاضر می شدم تا هرچه سریع تر خودم رو به حافظیه محل برگزاری اجلاس برسونم .از دوشنبه شب که قرار بود پوتین بیاد بابروبچه های ریاست جمهوری درتماس بودم تا ببینم بالاخره این اقا اومد یا نه.تا ساعت ۱۲شب خبری نشده بود ویکسره ساعت ورود رو هم دوساعت دوساعت به تاخیر می انداختند .واقعا دلم شور افتاده بود با خودم می گفتم نکنه کاردل امریکاییها ورسانه های غربی بشه وپوتین نیاد! صبح با اینکه خیلی زود زدم بیرون توی ترافیک عجیب وغریبی گیر کردم خیال می کردم حضرت پوتین نصف شب اومده باشه اما وقتی ترافیک رو دیدم احتمال دادم که هنوز نیومده باشه زنگ زدم به یکی از بچه ها گفت هنوز نیومده اما قراره ساعت هشت ونیم ونه برسه .رسیدم اداره سریع ماشین گرفتم وبه سمت حافظیه حرکت کردیم اونجا اتوبوسها اماده بودند تا ما رو به محل اجلاس منتقل کنند توی یکی از اتوبوسها نشستیم که اکثرا خبرنگاران روس در اون بودند تا اومدیم حرکت کنیم مسئول روسها اومد وگفت ..ایرانی ها باید پیاده بشن ما این اتوبوس رو برای خودمون کرایه کردیم . بازبون بی زبونی بهش گفتم اینجا فاصله ای با محل اجلاس نداره فقط دودقیقه فاصله است جای شما هم که تنگ نیست .اما قبول نکردو با تکبری خنده دار والبته ناراحت کننده گفت ..مگه ما راننده شما هستیم؟((البته این قسمت رو دیگه مترجم برام ترجمه کرد چون خیلی زبانم خوب نیست)) خیلی ناراحت شدم اما خودم رو کنترل کردم یکدفعه توی این گیرودار دیدم خبرنگار روزنامه سرمایه که معلوم هم نبود برای چی اصلا دعوت شده داره با روسها بحث می کنه وپیاده نمی شه بهش اشاره کردم که هیچی نگو اما باز گوش نکرد وداشت باهاشون درگیری فیزیکی پیدا می کرد که دیگه دستش رو گرفتم وبا عصبانیت اوردمش بیرون و گفتم ..تو این شرایط نمی دونی نباید حاشیه درست کنی اینها همشون دنبال بهانه اند تا از کاه کوه بسازند .خلاصه همه پیاده شدیم وبا یک ماشین دیگه رفتیم چاره ای نبود چون هم باید رسم میهمان نوازی رو رعایت می کردیم وهم اهدافمون در این اجلاس وبویژه حضور پوتین خیلی بالاتر از این حرفها بود. توی حافظیه که رسیدم دیدم بروبچه های حفاظت خیلی خسته اند مسئول تیم حفاظت رو دیدم که گفت ..اقای رنجبران چند روزیه که اماده باشیم اما الحمدالله کارها خوب انجام شده و بالاخره هم پوتین اومد .گفتم ..هواپیماش نشست گفت ..اولین هواپیماشون نشسته دومیش هم داره می شینه . گفتم ..سردار قضیه ماشین شخصی پوتین چیه ؟گفت..هرجا میره این ماشین رو می بره چون یک سیستم ماهواره ای روش نصبه که از مسکو هدایت وکنترل میشه . بالاخره اومد ومراسم استقبال واجلاس هم خیلی خوب وابرومندانه برگزار شد من هم درگیر گزارش ساعت ۱۴ شدم تا این که شب برای مراسم بدرقه رسمی رفتم پایین ((ریاست جمهوری )). یکی از بچه های حفاظت می گفت:دیگه اونقدر حفاظت رو سخت گرفتیم که حتی حواسمون نبود جلوی وزیر خارجه اونها روهم گرفتیم. این بنده خدا می گفت:پوتین داشت می رفت توی نهاد که بچه ها حلقه رو تنگ کردند وجلوی یک عده روسی دیگه رو هم گرفتند تو همین حین دیدیم یکی عجیب عصبانیه و به زبون انگلیسی یه چیزهایی می گه ماهم یکسره می گفتیم ساکت شما حق ندارید برید داخل تا اینکه یکی ازاقایون خودش رو رسوند به ما وگفت ..ایشون اقای لاوروف وزیر خارجه روسیه هستند بگذارید بیان داخل ما هم که تازه فهمیدیم چه گافی دادیم دیگه هیچی نگفتیم. خلاصه سه شنبه شب رییس جمهور برای نخستین بار در فضای بسیار زیبای خیابان ملل وزارت امورخارجه که اتفاقا تاکنون برای چنین کاری استفاده نشده بود پوتین رو بدرقه رسمی کرد فضای بسیار زیبا وسنتی بود حتما توی تصویر دیدید. ولادیمیر بعد از خداحافظی با احمدی نژاد یه کاری کرد که با اون نشون داد زیاد کت وشلواری نیست وبا تیپ رسمی به قول معروف حال نمی کنه.پوتین به محض اینکه خواست سوار ماشین بشه کتش رو مثل این داش مشتی ها دراورد وخودش به چوب لباسی زد وانگار که راحت شده باشه یه نفس کشید. ولادیمیر از صبح که اومد لحظه به لحظه غرورش افت میکرد واز ساعت ۲۱:۳۰به بعد یعنی بعد از دیدار با حضرت اقا این حالت بیشتر توی چهره اش نمایان بود ویه جوری باد غرورش خوابیده بود که کاملا مشخص بود گرچه سعی می کرد این حالت زیاد بروز پیدا نکنه. منبع: وبلاگ محمد حسین رنجبران خبرنگار واحد مرکزی خبر  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 262]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن