تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 27 خرداد 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس سنت نيكويى را بنا نهد، اجرى برابر اجر همه عمل‏كنندگان به آن عمل تا روز قي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1801199812




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسايل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنها در زير مي‌آيد.      جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري در سرمقاله امروز خود با عنوان مسابقه با خدا آورده است:گريه يك مرد جوان از فقر و بي كاري را ديده ايد من در يكي از شب هاي همين ماه مبارك رمضان شاهد چنين صحنه اي بوده ام . مرد درحالي كه از ناداري و بي كاري نزد من شكايت مي كرد در حضور همسر خود به گريه افتاد وناله كنان اشك ريخت ... فرداي آن شب هنگامي كه پشت ميز كارم قرار گرفتم مثل روزهاي ديگر چندين كارت و نامه دعوت به ضيافت افطاري را ديدم كه در نوبت نگاه من هستند. در تمام اين ماه مبارك رمضان هر شب چند جا براي افطاري دادن دعوت كرده بودند. خدا را شكر كه اهل سورچراني نيستم والا با اين مشكل بزرگ مواجه ميشدم كه كداميك را انتخاب كنم ! سرانجام از ميان انبوه كارت ها و نامه ها و دعوت هاي تلفني به افطار يكي از آنها را با تناسب كاري انتخاب كردم و رفتم ... افطاري ها با غذاي مولا كه گفته مي شود در شب نوزدهم ماه مبارك رمضان نان با شير و نمك بود ولي حضرت دستور دادند يكي از آن دو را بر دارند از زمين تا آسمان فاصله دارد. مهمتر آنكه هزينه افطاري ها از بيت المال است . در شرايط سهميه بندي بنزين از اينطرف شهر بزرگ تهران به آنطرف رفتن آنهم در لحظات شلوغ مغرب و با خودروهاي دولتي هزينه مضاعفي است كه بر بيت المال تحميل مي شود. علاوه بر خودروها راننده ها و محافظان و ساير همراهان هم به همين بهانه مهمان بيت المال هستند... از ريخت و پاش هاي بعد از جمع شدن سفره افطاري نگو و نپرس ! اگر بعد از پايان ضيافت حوصله كني و در بخش مربوط به جمعاوري غذاهاي مانده سروگوشي آب بدهي خواهي ديد هر يك از اين ضيافت ها چه تلفاتي ميدهند. ياد آن مرد جوان كه در حضور همسرش از ناداري و بي كاري گريه مي كرد به خير! تصور نكنيد قصد دارم در اين مقاله از چيز عجيب و غريبي كه امسال رخ داده حرف بزنم . قطعا اينطور نيست . متاسفانه اين واقعه تلخي است كه سالهاي متمادي است جلوي چشم همه ماها رخ ميدهد و همين قلم در همين روزنامه طي مقالاتي در مذمت سفره هاي رنگين در دولت هاي سازندگي و اصلاحات نيز بارها اين موضوع را يادآور شده و خواستار برچيده شدن اين بساط گرديده ولي كو گوش شنوا بعد از هر مقاله به نظر مي رسيد تنبهي حاصل شده باشد ولي تا ماه رمضان بعد همه يادشان مي رفت و بار ديگر سفره هاي رنگين گسترده مي شد... در معارف اسلامي بر افطاري دادن بسيار تاكيد شده است . پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم در خطبه آخرين جمعه ماه شعبان هنگامي كه به مردم فرمودند : ماه خدا با همه بركاتش به شما روي آورده مسلمانان رابه افطاري دادن توصيه فرمودند. اين توصيه در روايات زيادي تكرار شده و براي آن ثواب زيادي نيز بيان گرديده است . اما اسلام توصيه نكرده است از بيت المال مسلمين افطاري بدهيد آنهم به كساني كه نيازمند نيستند. افطاري هائي كه اسلام توصيه كرده آنست كه با هزينه شخصي و از جيب خود افطاري دهنده باشد والا : « خرج كه از كيسه مردم بود حاتم طائي شدن آسان بود » . افطاري دادن از بيت المال ثواب ندارد كه هيچ عقاب هم دارد. اسلام همان ديني است كه حتي درباره اموال شخصي افراد نيز حرف دارد و براي خرج كردن آن دستور دقيق دارد و اسراف اموال شخصي را نيز حرام مي داند و با حساب و كتاب دقيق چه درباره اصل مال و چه درباره نحوه خرج كردن آن موارد حلال و حرام را گوشزد مي كند : « في حلالها حساب و في حرامها عقاب » . ما كه كارگزاران پياده كردن چنين ديني هستيم با كدام مجوز هر شب در دستگاه هاي مختلف وابسته به بيت المال به صدها و گاهي هزاران نفر از كساني كه هيچ نيازي ندارند و عموما از طبقه مرفه محسوب مي شوند افطاري ميدهيم انصاف را كه در ميان مسئولان جمهوري اسلامي چه قديمي ها و چه جديدي ها معدود افرادي نيز وجود دارند كه با هزينه شخصي افطاري ميدهند. حساب اين افراد جداست و اين اميد وجود دارد كه نيت آنان نيز همچون عملشان خالص باشد و به همان ثوابي برسند كه پيامبر گرامي اسلام براي افطاري دادن به مومنين وعده داده اند. اما آيا قراراست افطاري هائي كه با هزينه بيت المال داده مي شود سالهاي ديگر نيز ادامه يابد امسال كه گذشت و البته در اوج هم گذشت ولي از هم اكنون عقلاي قوم براي سالهاي آينده چاره اي بيانديشند و اين روند رو به رشد هزينه كردن از بيت المال را متوقف نمايند. ظريفي ميگفت : حضراتي كه ضيافت افطاري دستجمعي ترتيب ميدهند قصد بدي ندارند ميخواهند در ترتيب دادن ضيافت با خدا مسابقه بگذارند البته ضيافت الهي ضيافت ترك است ولي ضيافت اين حضرات ضيافت ... باز هم ياد آن مرد جواني كه در حضور همسرش از فقر و ناداري ميگريست به خير! اعتماد ملي روزنامه اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود با عنوان حريم مديريت را پاس داريم آورده است: آنچه بر داستان نصب و عزل استاندار خراسان شمالي رفته است، مي‌تواند يك مدل مناسب براي مطالعه شيوه برخي سياستگذاري‌ها در حوزه مديريت سياسي و اداري كشور باشد. داستان از آن قرار است كه پس از ماه‌ها فقدان استاندار در استان خراسان شمالي و طبيعتا طي شدن مراحل سياسي و اداري انتخاب استاندار جديد و تنها پس از دو روز از صدور حكم استاندار، وزارت كشور حكم ايشان را باطل و استاندار جديد منصوب شده را از كار بركنار نموده است. چنين اقدامي در حوزه‌هاي ديگر سياسي و اداري نيز بارها و به وفور تكرار شده است. براي نمونه به بسياري از چنين مواردي مي‌توان در سابقه مديريتي دولت نهم اشاره كرد. فارغ از آثار اخلا‌قي و خردكننده‌‌اي كه اينگونه رفتارهاي ناصواب بر مديران بركنار شده و خانواده‌هايشان وارد مي‌كند، اثرات سوء آن بر بافت مديريتي كشور غيرقابل محاسبه است. ‌ دولت نهم دولتي است كه خود را وارث فرهنگ ناب اسلا‌مي مي‌داند و ما نيز اميدواريم كه چنين باشد، اما آيا متوليان اين دولت آن روايت حضرت رسول(ص) را نشنيده‌اند كه فرمودند: آبروي مومن از حرمت كعبه بالا‌تر است؟ از سوي ديگر انتصاب مديران در جمهوري اسلا‌مي تابع پروتكل‌ها و فيلترهاي متناوب و پيچيده‌اي است كه تا آن شرايط احراز نشود، هيچ كانديدايي فرصت مديريت نخواهد يافت. اين دقت براي انتخاب مديران عاليرتبه، افزون‌‌تر و عميق‌تر است. خاصه براي انتخاب استاندار مجموعه‌اي از نهادهاي سياسي، اداري و مذهبي نقش دارند، به اضافه اينكه رايزني‌هاي عمده‌اي با نمايندگان مجلس شوراي اسلا‌مي و نماينده محترم ولي‌فقيه در استان‌ها صورت مي‌پذيرد. در كنار آن، وزير كشور، استاندار برگزيده را به هيات دولت پيشنهاد ميكند و با تصويب هيات وزرا حكم استاندار صادر مي‌شود، حال سوال اين است كه آيا در اين مورد خاص، وزارت كشور به تمام تعهدات و مسووليت‌هاي اداري- سياسي خود عمل نموده است؟ آيا استاندار يادشده از تمام ويژگي‌هاي فني، اخلا‌قي و مديريتي برخوردار بوده است؟ اگر پاسخ مثبت است به چه دليل يا دلا‌يلي با اعتبار، آبرو و سابقه مديريتي چنين مديراني بازي مي‌شود؟ اين‌گونه رفتارها جز بي‌ثبات كردن حريم مديريتي مديران كشور، محافظه‌كار نمودن آنها در اجرا و بي‌اعتمادي در زنجيره تشكيلا‌تي كشور هيچ ثمر ديگري ندارد. اميد كه وزارت كشور به طور خاص و دولت نهم به صورت عام ضمن توضيح چرايي چنين اتفاقي، تلا‌ش نمايند تا ديگر شاهد چنين اقداماتي نباشيم. كيهان روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان صداها را بشناسيد به قلم حسين شريعتمداري آورده است: 1- مرحوم احسان طبري عضو مركزيت حزب توده و از تئوريسين هاي بلندآوازه ماركسيسم در آكادمي علوم شوروي سابق، پس از بازگشت به اسلام، درباره بن بست هاي مشتركي كه هر دو اردوگاه ماركسيسم و امپرياليسم بعد از پيروزي انقلاب اسلامي با آن روبرو شده بودند، نكته هاي شنيدني و درس آموزي داشت كه نگارنده در همين نوشته از جناب آقاي محسني اژه اي وزير محترم اطلاعات درخواست مي كند نوارهاي صوتي ضبط شده از اين گفت وگوها را- كه احتمالا بيش از 100 ساعت است و قاعدتا بايد در اختيار وزارت اطلاعات و يا اطلاعات سپاه باشد- را پياده كرده و در اختيار افكار عمومي قرار دهند. مرحوم طبري مي گفت؛ شاه بيت ما- حزب توده و ساير گروه هاي ماركسيستي- براي جذب هوادار، ارائه فهرستي بلندبالا از جنايات انساني و غارتگري هاي آمريكا و ساير كشورهاي عضو اردوگاه امپرياليسم بود. اين فهرست كه مستند نيز بود، آمريكا را- به قول مرحوم طبري- در افكار عمومي «سكه يك پول» مي كرد و از آنجا كه ماركسيسم با پرچمداري شوروي سابق به عنوان اصلي ترين دشمن امپرياليسم شناخته مي شد، نفرت از آمريكا مي توانست زمينه را براي جذب جوانان پرشور و آرمان گرا به اردوگاه ماركسيسم فراهم آورد. طبري مي گفت؛ برخلاف آنچه كه ادعا مي كرديم، جذب هوادار از طريق مباحث علمي و ايدئولوژيك صورت نمي پذيرفت و ما نياز چنداني به تفسير علمي! ماركسيسم نداشتيم- طبري به اينجا كه مي رسيد لبخندي مي زد و مي گفت، يعني چيزي كه نداشتيم- و مي ا فزود، به همين علت گروه هاي ماركسيستي جوان، نظير فدائيان خلق، راه كارگر، طوفان، وحدت كمونيستي و... از بيسوادي مفرط در تبيين و توضيح ماركسيسم رنج مي بردند و مجاهدين خلق كه ماركسيسم را «علم مبارزه» مي دانستند، شرايطي بدتر از آنها داشتند. گفتني است كه كيانوري دبيركل حزب توده درباره سلسله سخنراني هاي به اصطلاح ايدئولوژيك سركرده منافقين در دانشگاه تهران- سال 1358- به كنايه مي گفت؛ آقاي رجوي از تريبون مسجد دانشگاه به ماركسيست ها درس ماركسيسم و به مسلمانان درس اسلام مي دهد... البته خرده معلومات مثل پول خرد است كه خيلي سر و صدا مي كند! برخلاف اسكناس كه معمولا صدايي ندارد... مرحوم طبري مي گفت، جنگ سرد ميان آمريكا و شوروي يك جنگ زرگري بود، چرا كه اين دو ابرقدرت، مناطق مختلف جهان را با توافق تلويحي بين خود تقسيم و بلوكه كرده بودند و رخدادهايي نظير تغيير رژيم در اتيوپي و جابه جايي «هايلاسلاسي» با «هايلاماريام» و... در اين فرمول كلي خدشه اي وارد نمي كرد، خط تعيين كننده براي آمريكا، ماجراي «خليج خوك ها» بود كه عقب نشيني خروشچف را در پي داشت و اين خط، براي شوروي، اشغال نظامي پراگ بود و سكوت آمريكا... ظهور امام (ره) و پيروزي انقلاب اسلامي همه اين معادلات را برهم زد و جنگ زرگري را به يك جنگ واقعي و تمام عيار تبديل كرد، اما نه ميان آمريكا و شوروي، بلكه آمريكا و شوروي را عليه ايران اسلامي متحد ساخته و به مقابله با پديده بي سابقه اي كشاند كه خميني (ره) پديد آورده بود. مرحوم طبري در اين زمينه به جنگ تحميلي اشاره مي كرد كه آن روزها- سال 1361- وارد سومين سال خود شده بود. او مي گفت؛ بعد از شروع جنگ همه گروه هاي مخالف انقلاب اسلامي در اردوگاه عراق جاي گرفتند و تاكيد مي كرد كه هيچكدام حق نداشتند راهي جز اين انتخاب كنند و مي پرسيد آيا هيچ گروهي را مي توانيد آدرس بدهيد كه هم اكنون در كنار عراق نباشد؟! و با كنايه مي گفت «غير از ما- حزب توده- كه همين جا براي عراق كار مي كرديم»! طبري مي گفت؛ حضرت امام (ره) با ايستادگي در مقابل آمريكا، اصلي ترين شعار ماركسيست ها، يعني ادعاي ضد امپرياليستي بودن را كه جان مايه ما بود از ما گرفته بود و از سوي ديگر با برپايي رفراندوم، انتخابات خبرگان قانون اساسي و تاييد آن با رأي مردم كه مخصوصا تعيين نوع نظام با آراي مردم در همه دنيا بي سابقه بود جايي براي مانور دموكراسي مورد ادعاي غرب باقي نگذاشته بود... او مي گفت؛ با حمايت عملي امام از محرومان و درگيري بي امان با آمريكا، ديگر ماركسيسم زمينه اي براي ادامه و امپرياليسم بهانه اي براي شلتاق هاي دموكراتيك مآبانه نداشت... و گفتني هاي فراوان ديگري كه در اين وجيزه نمي گنجد. 2- صبح روز دوشنبه در جريان سخنراني آقاي دكتر احمدي نژاد در دانشگاه تهران گروهي از دانشجويان با برنامه ريزي قبلي براي اعلام مخالفت با ايشان گرد آمده بودند و در مقابل جمع كثيري از دانشجويان نيز به حمايت برخاسته بودند. اين تقابل تا آنجا كه به تفاوت سليقه ها مربوط مي شود نه فقط ناپسند نيست بلكه تعالي آراء و انديشه را نيز درپي دارد ولي شماري از دانشجويان كه به مخالفت آمده بودند شعارهايي بر زبان داشتند كه يادآور مخالفت هاي كور گروهك هاي ضد انقلاب در سال هاي اوليه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي بود و بايد از اين عده كه هركه هستند، فرزندان اين مرز و بوم اند پرسيد از تقابل - البته به زعم خود- با يك نظام اسلامي كه به تنهايي در برابر همه قدرت هاي زورگوي جهان ايستاده است و به تنها نقطه اميد همه محرومان دنيا تبديل شده است، چه هدف مترقي و قابل تحسيني را جستجو مي كنيد؟! و آيا در اين نكته بديهي انديشه كرده ايد كه در كدام اردوگاه خيمه زده ايد؟ آيا همزباني و همخواني با قدرت هاي زورگو، سلطه گر، خونريز و غارتگر نظير آمريكا، اروپا، اسرائيل و... زيبنده شماست؟ به يقين نيست. احمدي نژاد به نمايندگي از نظام اسلامي كه متعلق به خود شماست در دانشگاه كلمبيا و در مجمع عمومي سازمان ملل با شجاعتي مثال زدني در مقابل اردوگاه امپرياليسم مي ايستد و در بازگشت، در حالي كه همه محرومان و آزادگان جهان و توده هاي عظيم ملت ايران- يعني ملت خودتان- از اينهمه عزت و اقتدار سرمست شده اند تعداد اندكي از دانشجويان، مي كوشند باقيمانده آنچه را كه نمايندگان اردوگاه امپرياليسم فرصت واگويه آن را به احمدي نژاد نداشته اند، در داخل كشور، عليه او بر زبان آورند، آيا براي خود شما تاسف آور نيست؟ 3- شعارهاي برخي از شما عليه جمهوري اسلامي ايران كه در مقابل تمامي قدرت هاي استكباري ايستاده است و دشمنان قسم خورده اي مثل جنايتكاران آمريكايي و اسرائيلي دارد، چه مفهومي غير از همراهي با آمريكا و اسرائيل مي تواند داشته باشد؟! در خوشبينانه ترين حالت مي توان اين عده را افرادي فريب خورده دانست و در شعور سياسي و اجتماعي آنان ترديد كرد ولي حالت دوم سرسپردگي مستقيم يا غيرمستقيم به صهيونيست هاست و حالت سومي قابل تصور نيست... هست؟ خودتان قضاوت كنيد و ببينيد اين شعارها با شعار صهيونيست ها عليه جمهوري اسلامي ايران چه تفاوتي دارد؟ اين بررسي ابداً دشوار نيست چون هم شعارهاي اين عده و هم شعارهاي صهيونيست ها به طور مستند موجود است... آيا صهيونيست ها دنباله رو آن عده هستند؟! اين كه خيلي خنده دار است، بنابراين ترديد نكنيد كه آنها پياده نظام صهيونيست ها شده اند و البته در باره آنان مي توان حدس زد كه اين همسويي آگاهانه نيست، اما درباره تحريك كنندگان با توجه به شواهد و اسناد موجود ترديدي در وابستگي آنها وجود ندارد. حضرت امام (ره) در اين موارد خطاب به تحريك كنندگان مي فرمودند؛ «شما براي آمريكا كار مي كنيد، آدم هاي غيرعاقلي نيستيد كه بيخودي براي آمريكا كار كنيد، نخير، آدم هاي عاقلي هستيد، جيبتان را آنها پر مي كنند»... و بعدها كه اسناد وابستگي آنها برملا شد، برخي از آنان با صراحت اعتراف كردند كه از آمريكايي ها پول مي گرفتند... راستي بودجه هاي چند صدميليون دلاري آمريكا براي حمايت از مخالفان نظام كه چيز پنهاني نيست، به عقيده شما اين دلارها به چه كساني پرداخت شده و مي شود؟! چرا به خود نمي آئيد؟! نگارنده بر اين باور است- و براي اثبات آن اسناد فراواني در اختيار دارد- كه اقدامات اين عده يكي از محكم ترين و بي شائبه ترين اسناد براي اثبات حقانيت جمهوري اسلامي ايران است زيرا به وضوح نشان مي دهد كه مخالفان ايران اسلامي از چه قماشي هستند و چه شعارهايي بر زبان دارند؟ و به يقين اگر جمهوري اسلامي ايران تعهد اخلاقي نداشت بايستي چند برابر آمريكا براي حفظ آنان و تداوم راهشان هزينه مي كرد! باور نمي كنيد؟ خوب دقت كنيد! حتماً باور مي كنيد... 4- شايسته آن است و خير و صلاح شما عزيزان نيز در آن است كه صداها را بشناسيد و در مختصات نقطه اي كه صدا از آنجا برمي خيزد انديشه كنيد، تا سرمايه عظيم جواني، علمي، انقلابي و انساني خود را ندانسته در اختيار سوداگران بي شخصيتي قرار ندهيد كه شما را براي منافع حزبي خويش و نهايتاً، براي قرباني شدن پيش پاي صهيونيست ها مي خواهند... شناخت كانون صدا و صاحب صدا آسان است. شما مي توانيد و بايد شور آرمان خواهي خود را در اختيار مردم خودتان بگذاريد و با مطرح كردن حداكثري مطالبات عدالتخواهانه از يكسو لغزش احتمالي برخي مديران از بستر عدالت را تصحيح كنيد و از سوي ديگر همراه با مردم كشور خودتان در اردوگاه جهاني و پراقتدار اسلام ناب محمدي (ص) خيمه بزنيد و... راستي! همين ديروز رهبر فرزانه انقلاب، دانشجويان را فرزندان خود ناميدند و با تاكيد بر ضرورت آرمان خواهي آنان فرمودند؛ «بايد از روزي بترسيم كه جوان و دانشجوي ما انگيزه طرح مسئله و سؤال نداشته باشد». قدس روزنامه قدس در سرمقاله امروز خود با عنوان فرافكني در گرانيگاه تروريسم بين الملل به قلم غلامرضا قلندريان آورده است:رئيس رژيم صهيونيستي در سخناني خصمانه و خشم آميز با هدف تحريك افكارعمومي جهان، ايران را بزرگترين مركز تروريسم در جهان خواند. «شيمون پرز» ديروز در پارلمان رژيم صهيونيستي مدعي شد: «دولتي كه به تغذيه تروريسم و تأمين مالي و تسليحاتي آن مي پردازد، ايران است!» اين اظهارها در حالي از سوي يك مقام رژيم صهيونيستي عنوان مي شود كه سران اين رژيم جعلي هر كدام پرونده ننگين و قطوري در ارتباط با تروريسم و جنايتهاي ضد انساني در سرزمينهاي اشغالي دارند. سنگ بناي امنيتي رژيم تلاويو براساس كاركرد قهري سازمانهاي تروريستي نظير «ايرگون»، «هاگانا» و «اشترن» استوار است كه تاكنون به قتل عام مردم بي گناه و بي دفاع فلسطين در مراكز شلوغ و پرجمعيت مبادرت نموده اند. تمام رهبران رژيم صهيونيستي حتي پيش از تشكيل اين رژيم، جنايتهاي جنگي بسياري را مرتكب شده و شمار زيادي از غيرنظاميان بي گناه فلسطيني را قتل عام كرده اند. اين جنايتها از قتل عام «دير ياسين»، «كفر قاسم»، «صبرا و شتيلا»، «كوانا» و «جنين» آغاز شده و تا كنون ادامه داشته است. از ديگر جنايتهاي اخير اين رژيم در زمان حال، ميتوان به قطع كمكهاي مالي و مسدود كردن درآمدهاي مالياتي دولت حماس اشاره نمود. ارتش مسلح صهيونيستي، طراحيهاي فراوان تروريستي را در پرونده خود دارد و مقامهاي رژيم اشغالگر قدس هر يك به فراخور امكانات و فرصتهايي كه در اختيار داشتند، از قتل و كشتار غيرنظاميان و مردم مظلوم فلسطين دريغ ننموده اند؛ به گونه اي كه «ديويد بن گوريون»، اولين نخست وزير رژيم صهيونيستي با نابودي و محو بيش از 500 شهر و روستاي فلسطيني، پايه هاي اين رژيم را بنا نهاد. رئيس سازمان ايرگون قتل عام ديرياسين را ستود و آن را معجزه ناميد. سازمان ايرگون حملات تروريستي بسياري را عليه مردم فلسطين -و شهروندان انگليسي اراضي اشغالي- طراحي و اجرا كرد، به گونه اي كه بن گوريون اين سازمان را «نازيسم يهودي» ناميد و رئيس آن را با هيتلر مقايسه كرد. «اسحاق شامير»، يكي از طراحان اصلي كشتار مردم فلسطين و شهروند انگليس بود. وي همچنين مسؤوليت بمب گذاري هتل «كينگ ديويد»، در بيت المقدس را نيز برعهده داشت. گروه تروريستي «شامير» ترور «لرد موين»، وزير انگليس (1994) و نيز ترور «كنت برنادوت»، كاردار سازمان ملل (1948) را بر عهده داشتند. «اسحاق رابين»، قتل عام ساكنان دو شهر «لود» و «رامله» را عهده دار بود. وي همچنين به سربازان خود دستور داد در طول انتفاضه مردم فلسطين استخوانهاي جوانان فلسطيني را خرد كنند! «ايهود باراك» نيز در سال 1970 دستور ترور سه تن از رهبران فلسطيني را صادر كرد. «آريل شارون» معروف به قصاب اسراييلي نيز در اقدامهاي جنايتكارانه و اعمال وحشيانه، از تمام وزراي سابق پيشي گرفته است. بدين ترتيب، امروز بر كسي پوشيده نيست، اين رژيم اشغالگر نه تنها نسبت به مردم فلسطين تعدي و تجاوزهاي گسترده دارد، بلكه مسلمانان كشورهاي همجوار نيز مانند لبنان از اعمال پليد آنها در امان نيستند، زيرا منطق سران تلاويو بر پايه گسترش ارضي و توسعه گستره جغرافيايي خود مي باشد كه در راستاي تحقق اين خواسته نامشروع و خلاف موازين حقوق بين المللي، تجاوز به حريم ديگران را مجاز مي شمارند.با اين سابقه ننگين سران رژيم صهيونيستي، كشوري مانند ايران كه كانون اميد و افق حل و فصل مناقشه هاي منطقه اي است، چهره منفور سران صهيونيست را بيش از پيش افشا مي نمايد. پر واضح است، وجدان آگاه جامعه جهاني تعاملهاي ديپلماتيك و ارتباطهاي بين المللي ايران را با بازيگران عرصه جهاني تجزيه و تحليل مي كند و برآيند اين مناسبات را پايه تحليلها قرار مي دهد. اكنون بايد از سران اين رژيم سؤال نمود، آيا مقامهاي ايراني تاكنون در استراتژيهايشان اعلام نموده اند كه ما در پي احياي حق تاريخي خود هستيم؟ ديپلماسي جمهوري اسلامي تاكنون كدام توسعه ارضي را به عنوان ايده هاي نظام اسلامي ايران مطرح كرده است؟ جمهوري اسلامي ايران ميزبان مردم رنجديده و ستمديده لبنان و فلسطين است كه براي كمكهاي انسان دوستانه دست نياز به سوي همه انسانهاي عالم دراز كرده اند . ايران اسلامي با شعار احياي كرامت انسانها و حفظ حريم ارزشهاي انساني، پس از ناكامي دو اردوگاه ليبراليسم و سوسياليسم كه هركدام چند صباحي با ارايه آدرسهاي غلط، آرمانشهري دست نيافتني را به آنان وعده مي دادند، با ارايه طرحي جديد بر مبناي اصول انساني، امروز در ميادين گوناگون صحنه هاي سياسي و ديپلماتيك با وجود تبليغات وسيع مخالفانش، از درخششي زايد الوصف برخوردار شده است. ايران به عنوان كشوري قرباني تروريسم، يكي از بازيگران پيشگام در مسير مقابله با تروريسم مي باشد، ولي اين قدرتهاي منفعت محور هستند كه هر بار با ارايه تفسيري جديد از مفاهيم مورد مناقشه، قاعده بازي را به نفع خود تغيير مي دهند.ايران اسلامي تاكنون در مقابل همه هجمه هاي تبليغاتي نظام سلطه جهاني از حقانيت خويش دفاع و با واكنشهاي بهنگام دستگاه ديپلماسي، نقشه هاي شيطاني آنها را بر ملا كرده است.نبايد فراموش نمود، رژيمي ايران را به مركز تروريسم جهاني متهم مي كند كه سالهاست در ميان جنجالهاي آژانس بين المللي انرژي جهاني در ارتباط با كشورهاي ايران و كره شمالي كه هزينه استقلال طلبي شان را مي پردازند، در مقابل سؤالهاي آژانس هيچ گونه پاسخي نداده است تا جايي كه حتي خشم برخي كشورهاي منطقه را كه در مسابقه رابطه با اين رژيم از ديگران پيشي گرفته اند، برانگيخته است. بدون ترديد، رژيم صهيونيستي با حمايتهاي هژموني سلطه و با در اختيار داشتن دست كم 200 كلاهك اتمي و زرادخانه مخوف سلاحهاي هسته اي، تنها دارنده سلاح اتمي در خاورميانه به شمار مي رود و به گواه كارشناسان و تحليلگران، بزرگترين خطر براي امنيت و ثبات منطقه اي و بين المللي قلمداد مي گردد. بدين ترتيب، ادعاي مذكور را بايد نوعي فرافكني از سوي سردمداران رژيم اشغالگر قدس به عنوان گرانيگاه تروريسم بين الملل ارزيابي نمود كه هر از چند گاهي با طرح موارد مشابه، سعي در انحراف اذهان عمومي از جنايتهاي اين رژيم در سرزمينهاي اشغالي دارند. شايان ذكر است، برگزاري نشست «جهان بدون صهيونيسم» در روزهاي اخير با هدف افشاگري ماهيت صهيونيستها و تفكيك عملكردها و ادعاهاي آنها از يهوديت، مي تواند نقش مهمي در موضعگيري فوق داشته باشد. حزب‌الله روزنامه حزب‌الله در سرمقاله امروز خود با عنوان سراب صلح آورده است:بارها و بارها سخنان مقامات و سران رژيم صهيونيستي را كه دم از عدم امكان برقراري صلح با فلسطينيان مي زنند، شنيده ايم و حق داريم كه اكنون چنين شگفت زده و متعجب باشيم. در شرايطي كه كنفرانس صلح بوش قرار است در ماه نوامبر برگزار شود، رژيم تجاوزكار صهيونيستي به يكباره صلح طلب شده و مي خواهد به منظور دستيابي به صلح، پاي ميز مذاكره بنشيند. مقايسه مواضع قبلي سران رژيم اشغالگر با رويكرد فعلي آنها پارادوكس بزرگي را نشان مي دهد. اين پارادوكس به درستي بيانگر اين مسأله است كه صحبت از صلح توسط مقامات رژيم اشغالگر، تاكتيك نه چندان جديد سران تلاويو است.مقايسه مواضع قبلي سران رژيم اشغالگر با رويكرد فعلي آنها پارادوكس بزرگي را نشان مي دهد. اين پارادوكس به درستي بيانگر اين مسأله است كه صحبت از صلح توسط مقامات رژيم اشغالگر، تاكتيك نه چندان جديد سران تلاويو است. اسحاق رابين يكي از نخست وزيران اسرائيل كه توسط افراطيون صهيونيست ترور شد هم تلاش داشت، كنفرانس صلحي را با كشورهاي منطقه برگزار كند. رابين با استفاده از آنچه كه خود «فرصت تاريخي» مي ناميدش، مي خواست مقدماتي را فراهم كند تا اعراب رژيم نامشروع صهيونيستي را به رسميت شناخته و از اين طريق مقدمات را براي عادي سازي روابط فراهم كند. اين مشي بعدها توسط ايهود باراك نخست وزير سابق و وزير جنگ كنوني رژيم صهيونيستي دنبال شد و حتي ديدگاههاي وي در خصوص «فرصت تاريخي» از نظرات رابين افراط گرايانه تر مي نمود. اما كنفرانس صلحي كه توسط ايالات متحده برگزار مي شود فارغ از تلاش براي مشروعيت بخشي به رژيم صهيونيستي، مي خواهد براي دولت سلام فياض هم مقبوليتي دست و پا كند چرا كه دولت فياض در حال حاضر با بحران مشروعيت شديدي دست و پنجه نرم مي كند. حكومت سلام فياض در اصل غيرقانوني است و بر خلاف قانون اساسي فلسطين شكل گرفته است. بر اساس قانون اساسي حكومت اسماعيل هنيه تنها حكومت قانوني فلسطين محسوب مي شود و تنها اين حكومت راي اعتماد پارلمان را كسب كرده است در حالي كه دولت فياض تاكنون نتوانسته راي اعتماد پارلمان فلسطين كه اكثريت آن را اعضاي حماس تشكيل مي دهند، به دست آورد. لذا اين حكومت نمي تواند به نمايندگي از ملت فلسطين در كنفرانس شركت كند. دركل مي توان يكي ديگر از مهمترين اهداف توطئه جديد بوش را حذف حماس، محاصره آن در غزه و تقويت ابومازن و تشكيلات وي در كرانه باختري دانست. اما عواملي وجود دارد كه پيشنهاد بوش را در بدو تولد غيرعملي نشان مي دهد اين عوامل سبب شده اند كه از هم اكنون نتوان آينده خوشي را براي كنفرانس مذكور پيشبيني كرد. در بدو پيشنهاد كنفرانس صلح، ايران، حزب الله لبنان و حماس با آن مخالفت كردند اما هرچه به زمان كنفرانس نزديك تر مي شويم مخالفت ها با آن افزايش مي يابد تا جايي كه اكنون كشورهايي نظير سوريه، قطر و عربستان حاضر نيستند صراحتا درخصوص كنفرانس نظر خود را اعلام كنند. علت اصلي اين مسأله ابهامات فراواني مي باشد كه در رابطه با كنفرانس وجود دارد. ابهامات بسياري در خصوص برنامه كاري، عنوان، زمان و از همه مهمتر مبناي برگزاري اين كنفرانس ديده مي شود. اما از هم اكنون آشكار است كه مهمترين خواسته هاي مردم فلسطين در اين كنفرانس هم اعمال نخواهد شد. تجربه كنفرانس هاي گذشته نشان داده است كه براي مسأله قدس شريف چاره اي انديشيده نشده و مسائل بسيار مهمي نظير حق بازگشت آوارگان فلسطيني، تعيين مرزها و شهرك سازي در حاله اي از ابهام باقي خواهند ماند. پيش از اين نيز چندين كنفرانس از اين دست برگزار شده و طرحها و توافقنامه هائي ارائه شده است كه همگي بي فايده بوده و با شكست مواجه شده اند و هيچ يك از آنها خواسته هاي ملت فلسطين را محقق نساخته اند همچنانكه كنفرانس مادريد در سال 1991 ، طرح صلح عربي در سال 2002 و توافقنامه اوسلو هيچ فايده اي نداشت و بنا به گفته صاحبان آن، مرده تلقي شد همچنانكه كنفرانسهاي شرم الشيخ و طرح نقشه راه نيز همگي به شكست منجر شد چرا كه هدف از اين طرحها نه حل مشكل فلسطين كه سازش و ياري رژيم صهيونيستي بود.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 341]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن