واضح آرشیو وب فارسی:مهر: نگاهي به "خاطرات يك 75 ساله" /فيلمي كه 75 سال ديگر هم ميتوان ديد
مستند سينمايي "خاطرات يك 75 ساله" ساخته محمدرضا اصلاني كه جمعه به مناسبت هشتاد سالگي بانك ملي ايران از شبكه دو پخش شد، اثري ماندگار است كه 75 سال ديگر هم ميتوان آن را به تماشا نشست.
به گزارش خبرنگار مهر، هنرمندان راستين اين توانايي را دارند كه هر مضموني را به روايتي شخصي بدل سازند. در بدايت امر شنيدن اين خبر كه اصلاني پس از ساخت آثاري چون "جام حسنلو"، "چيغ" و "منطقالطير" سراغ فيلمي سفارشي برود آن هم براي بانك ملي، در ما دافعه ايجاد ميكند.
اما اين پندار خطا ديري نميپايد و تماشاگران به سرعت درمييابند اين بار نيز با روايتي شخصي مواجهند. اصلاني به نحوي تحسينبرانگيز موفق ميشود از رويكردهاي كليشهاي حذر كند و دغدغههاي تاريخي فلسفياش را با انگارههاي هنري خود بياميزد و اثري بيافريند كه در هر دو سطح تماتيك و ساختاري، مولفههاي سبكي و دغدغههاي ذهني او را منعكس سازد.
تمركز اصلي فيلم بر نهضت مشروطه است. اصلاني ما را به بحرانيترين مقطع تاريخ معاصر ايران ميبرد: دوره زوال خاندان قجر و تلاش روح ايراني براي برخاستن از خوابي ژرف و ديرين. جهش ناگهاني ايرانيان كه مشروطه نام گرفت، در سطح سياسي با تاسيس مجلس نمود يافت.
محمدرضا اصلاني پشت صحنه فيلم سينمايي "آتش سبز"
تداوم منطقي آن ملي شدن نفت بود كه به سرسپردگي قاجار و پهلوي پايان داد و سرايشگر غزل استقلال شد. اصلاني پس از ترسيم چنين بستري ما را به نتيجه قابل حدس ميرساند: تاسيس بانك ملي صرفا نشانگر ورود ايران به اقتصاد مدرن نبود، بلكه به همان ميزان واكنشي بود به استقراض دولت از دول بيگانه.
به بيان ديگر همچنان كه بايد نفت ملي ميشد، اقتصاد نيز بايد از بانك استقراضي روس فاصله ميگرفت و به سمت ملي شدن سوق مييافت. سويه ديگر مشروطه تجدد است. اين تجدد هم نمودهاي ذهني و علمي داشت و هم نمودهاي عيني و بيروني. ما از بستر اين روايت سيال 75 سال تاريخ ايران را نيز به نظاره مينشينيم و مدرنيزاسيون ايراني را با تمام سويههايش تماشا ميكنيم.
دغدغه اصلي اصلاني هويت است. اگر نخبگان فرهنگي آن دوره ملت را بيدار نميكردند، بانكهاي بيگانه شريانهاي حياتي اقتصاد ايران را به دست ميگرفتند و وابستگي اقتصادي سرآغاز تاراج فرهنگي و هويتباختگي است. حركت مردم به روايت اصلاني صرفاً تاسيس يك بانك نيست. بلكه بازيابي هويت گذشته و تلاش براي دستيابي به استقلال اقتصادي است.
از همين روست كه شخصيت اصلي فيلم، با وجود دوري راه، ترجيح ميدهد همچنان به همان بانك تاريخي ديروز مراجعه كند. چرا كه معماري آن بانك هويت دارد. چرا كه خشتهاي اين شعبه ميتوانند روايتگر تاريخي 75 ساله باشند. اصلاني به وضعيت امروز و معماري بانكهاي امروزي نميپردازد. چون ظاهر آنان عين بيهويتي است و گرتهبرداري صرف از معماري ديگران.
هنر اصلاني تنها در گزينش اين زاويه نگاه و سويههاي محتوايي خلاصه نميشود، بلكه به حوزه روايت نيز بسط مييابد. روايت در سنت شرقي از اساس غيرخطي است. اين نكته هم در منظومههاي عرفاني ما نمود يافته و هم در كتب ديني و مذهبي ما (چه روايتي سيالتر از قرآن كريم؟).
اصلاني آگاهانه از روايت كلاسيك فاصله ميگيرد و ما را در خاطرات زنان و مرداني شريك ميسازد كه در دورههاي زماني گوناگون و در لباسهاي مختلف با بانك ملي سر و كار داشتهاند. "خاطرات يك 75 ساله" يادگار هماهنگي فرم و محتواست: درونمايه هويت و استقلال ايران به همراه روايتي شرقي و ايراني.
پردازش فني فيلم نيز سبك شخصي اصلاني را بازتاب ميدهد: فيلم آميزهاي است از دو نگره به ظاهر متضاد. از يكسو رويكرد "بازن"ي [1] وجود دارد كه به برداشت بلند منجر ميشود. در اين فصول، با حركات پيچيده دوربين و نماهاي طولاني مواجه ميشويم. از ديگر سو رويكردي آيزنشتايني [2] كه در آن معنا از طريق تصادم نماهاي كوتاه بازگو ميشود.
الگوي حركت دوربين مبتني بر معماري فضاست: اگر در دالاني دراز و باريك هستيم، اصلاني به عقب تراولينگ ميكند و اگر پرچم بالا ميرود، دوربين نيز با كرين بالا ميرود. اصلاني همواره به معماري صحنه وفادار ميماند. از همين رو، در فضاهاي سنتي با گردشها و حركتهاي مواج و مدور مواجهيم. انباشت اين حركات سينما را معماري در حركت تعريف ميكند.
براي مخاطب آشنا با تاريخ سينما حركات اين فيلم يادآور "سال گذشته در مارين باد" آلن رنه است. در آن فيلم نيز معماري باروك فيلمساز را به طراحي حركتهاي پيچيده واداشته بود. رنه برخلاف همنسلان خود هنگام تراولينگ زاويه دوربين را رو به بالا قرار ميداد تا هنگام حركت فضا پائينتر از سطح ديد به تصوير كشيده شود.
البته متاسفانه حركتهاي "خاطرات يك 75 ساله" اجراي مناسب ندارد و بسياري از آنها با لرزشهاي ناخواسته همراه است. سبك تدوين فيلم وامدار مكتب روسيه است. سبك هاليوودي بر برشهاي ناپيدا و تداوم زمان و مكان استوار است. اما در سبك روسي نماها از زمانها و مكانهاي گوناگون يورش ميبرند تا هنگام تصادم معنايي تازه آفريده شود.
اصلاني مدام از ديروز به امروز و از عكسها و نقشهاي تاريخي به نماهاي بازسازي شده ميرود تا ايدههايش را درباره تاريخ معاصر بازگويد و بر جنبه اسنادي اثر بيفزايد. وقتي پرچم برافراشته ايران در روزگار گذشته به يك دستگاه پولشمار در دوران مدرن پيوند ميخورد، ما با توالي پيوسته زمانها مواجه نيستيم، بلكه با پيدايش ايدهاي تازه مواجه ميشويم.
حاشيه صوتي فيلم نيز به نحوي موثر غني است: بر صندليهاي خالي مجلس صداي نمايندگان ديروز ميآيد؛ به توپ بستن مجلس تنها به ياري جلوههاي صوتي مناسب و حركات سنجيده دوربين القا ميشود. جالب آنكه يكي از گويندگان فيلم خود اصلاني است. او در قالب يك فرد سياسي حامي استقلال سخن ميگويد تا رويكرد سياسياش را با تاكيد مضاعف نشان دهد.
بانك ملي هفتاد و پنجمين سالگي خود را جشن گرفت و اصلاني به همين مناسبت فيلم را در 75 دقيقه ارائه كرد. فيلم ميتوانست سهلانگارانه و متملقانه باشد كه در لحظه به مذاق روسا خوش ميآيد، ولي به سرعت فراموش ميشود. اما اصلاني اثري ماندني ساخت كه تا 75 سال ديگر نيز ميتوان تماشايش كرد!
پينوشت:
1. آندره بازن، سردبير كايه دو سينما در دوران موج نو فرانسه بود. وي با توسل به رويكردي پديدارشناسانه مدافع برداشت بلند و عدم تجزيه رويداد بود.
2. آيزنشتاين، مهمترين فيلمساز و نظريهپرداز روسيه هنگام انقلاب اكتبر. "رزمناو پوتمكين" او از 1925 تا امروز مورد تحسين قرار گرفته و آيزنشتاين با توسل به رويكردي هگلي ماركسيستي از نماهاي كوتاه و تصادم آنها دفاع ميكرد.
شنبه 23 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]