پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850787283
با ميرزا آقابيك، كاپيتان پيشين تيم ملي بسكتبال و دبير اجرايي المپياد ورزشي ايرانيان بسكتبال حق درجازدن ندارد
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: با ميرزا آقابيك، كاپيتان پيشين تيم ملي بسكتبال و دبير اجرايي المپياد ورزشي ايرانيان بسكتبال حق درجازدن ندارد
جام جم آنلاين: موفقيتهاي بسكتبال ايران در نيمه نخست سال 1387 كم نيست. پس از قهرماني صباباتري در جام باشگاههاي آسيا، حضور تيم ملي در المپيك را شاهد بودهايم و پس از آن، قهرماني تيم جوانان ايران در قاره كهن. بسكتبال براي موفقيتهاي چشمگيرتر به فضاي بيشتر و تازهتر نيازمند است.
با وجود مردان افتخارآفرين ديروز كه امروز به مردان اجرايي ورزش كشور تبديل شدهاند، ميتوانيم به آينده اين ورزش اميدوارتر باشيم.
حسن ميرزاآقابيك، مشاور رئيس سازمان تربيت بدني كه از مليپوشان و مربيان سابق بسكتبال ايران است، يكي از مردان اجرايي اين روزهاي ورزش به شمار ميرود.
دبيركل بازي هاي كشورهاي اسلامي و دبير اجرايي المپياد ورزشي ايرانيان كه به گفته خودش، بنا به ذوق و سليقهاي كه در بسكتبال به خرج ميدهد، بسكتبال را بر فراز رشتههاي ورزشي المپياد ايرانيان ميبيند. گفتگوي امروز ما با حسن ميرزاآقابيك درباره موضوعات روز بسكتبال كشور است.
از بسكتبال در المپياد ورزشي ايرانيان راضي هستيد؟
بله. مسابقات بسكتبال در المپياد طبق انتظار پيش ميرود. در 2 سال اخير، چهرههاي جديدي در اين رقابتها مطرح شدهاند كه فدراسيون و هياتها بايد روي نفرات سرمايهگذاري كنند. همچنين به بسكتبال فراموش شده استانها از جمله استان كردستان در اين رهگذر، توجه ويژهاي شده است.
آيا طي اين 2 سال، تعامل خوبي ميان برگزاري المپياد و عملكرد فدراسيون و هياتها وجود داشته است؟
المپياد با پايه هرمي از روستاها، شهرستانها و شهرها آغاز و با هدف كشف استعداد برگزار ميشود. الزاما فدراسيون و هياتها بايد با المپياد همكاري داشته باشند، چون در نهايت سود و ارزش كار به آنان باز ميگردد. چهرههاي جوان المپيادها از سوي فدراسيون و هياتها بايد ارتقا يابند چون به دليل شرايط سني، از اختيارات ما خارج ميشوند، ضمن آن كه هدف المپياد، شناسايي استعداد از طريق برگزاري مسابقات است.
در واقع شما در سطحي محدودتر، كار باشگاهها را انجام ميدهيد؟
سازمان تربيت بدني در جايي سرمايهگذاري كرده كه باشگاهها هيچ انگيزهاي در اين زمينه ندارند. باشگاهها به دنبال محصول آماده هستند. ما اينكار را انجام دادهايم تا المپياد، پشتوانه المپيكها باشد. امسال در دووميداني، ركورد ورودي سپهرزاد از المپياد صورت گرفت. در نظر داريم با توجه به گستردگي بازيها، از سال آينده با منطقهبندي استانها ، رقابتهاي گزينشي راهاندازي كنيم. به اعتقاد من، هر قدر حجم مسابقات بيشتر باشد، چهرههاي جوان بيشتري معرفي ميشوند و شاهد اتفاقات بهتري در ورزش خواهيم بود.
به نظر شما، المپياد ورزشي ايرانيان، المپيادهاي دانشجويي و دانشآموزي را تحتالشعاع قرار داده است؟
عدهاي اعتقاد دارند تمامي اين المپيادها را بايد يك كاسه كرد، اما سازمان تربيت بدني به افزايش تعداد مسابقات ميانديشد و اينكه با هماهنگي در زمانبندي رقابتها ميتوانيم از همه المپيادها استفاده بهينه كنيم. امسال تا پايان آذر ماه برنامه المپياد سال آينده را اعلام ميكنيم.
منظور من، حركتهاي موازي است كه معمولا ورزش از اين نوع حركت ضرر كرده است. اگر قرار باشد مثلا در بسكتبال، المپياد ايرانيان داشته باشيم، دانشجويي و دانشآموزي هم ساز خودشان را بزنند و فدراسيون نيز قهرماني كشورش را برگزار كند، واقعا ميتوانيم از اين برنامهها به بسكتبال كمك كنيم؟
متولي ورزش سازمان تربيت بدني است، سازمان خوشحال ميشود از اينكه قهرمانان آينده از درون آموزش و پرورش بيرون بيايند. همانگونه كه در زمان خودم، آموزش و پرورش با دايركردن كلوبهاي تمريني قدم اول را در راه ورزش قهرماني برمي داشت. اما امروز ورزش مشكلات خاصي دارد. يك جوان بسكتباليست در قهرماني كشور 4 تا 5 مسابقه بيشتر انجام نميدهد. اگر فوتبال آلمان را نگاه كنيم، ميبينيم در روزهاي شنبه و يكشنبه 12500 مسابقه برگزار ميشود از مدارس تا بوندس ليگا، پس حجم مسابقات ميتواند در ورزش رونق ايجاد كند، به شرط آنكه هماهنگي در زمانبندي صورت بگيرد.
آيا فقط ميتوانيم به رويدادهاي داخلي بسنده كنيم؟
بايد به سوي برگزاري مسابقات منطقهاي بينالمللي برويم. در المپيك، تايلند از ما بالاتر ايستاد. آماري از سازمان و امور بينالملل و شوراي برونمرزي بگيريد، ببينيد از سال گذشته تاكنون، تيمهاي ما چند بار به كشورهاي تايلند يا چين سفر كردهاند. آنها با بسياري از كشورها در ارتباط ورزشي هستند. مسابقات زيادي در كشور خود برگزار ميكنند و نشانه پيشرفتشان در المپيك، محسوس است.
تيم ملي بسكتبال، ديدارهاي تداركاتي متعددي را پشت سر گذاشت. آيا اين بازيها تاثير در وضعيت تيم در المپيك داشته است؟
حتما داشته است. ما بايد ارتباطات بينالملليمان را افزايش دهيم. اگر امروز به اينجا رسيدهايم، دليلش ارتباطاتي است كه طي چند سال اخير، بهوجود آمده؛ بنابراين نبايد از آن غافل شويم.
آيا در بسكتبال از همه ظرفيتهاي اين ورزش در كشور استفاده شده است؟
اگر از همه تواناييها و ظرفيتهاي بسكتبال كشور براي پيشرفت اين ورزش استفاده شود، نتايجي به مراتب بهتر و قويتر در مسابقات متعدد بينالمللي بهدست ميآيد. بسكتبال بايد در سطحي پردوامتر حضور پيدا كند، چون احساسم اين است كه در بسكتبال بسياري از سياستها بسته است. كسي به كارداني محمود مشحون شك ندارد، اما كار و تلاش و زحمت مربيان داخلي نبايد ناديده گرفته شود.
آيا در شرايط حاضر اينگونه نيست؟
نبايد تمام ظرفيت بسكتبال كساني باشند كه امروز در دفتر فدراسيون جمع ميشوند، بلكه بايد به دنبال افرادي رفت كه امروز گوشهگيري ميكنند و فضا را براي خدمتگزاري مطلوب نميبينند. مربيان ردههاي پايه كه روزي استعدادهاي فعلي بسكتبال را ساختهاند، بايد با دلگرمي بيشتر كار كنند. اين توانايي در مشحون وجود دارد.
ايران در المپيك چگونه بود؟ آيا بسكتبال توانست انتظارات را برآورده كند؟
تيم ملي بسكتبال تلاش كرد و با همه توان در زمين حاضر شد كه لذتبخش است، اما نبايد كار را خيلي بزرگ جلوه داد كه توقعات بيشتر ايجاد شود. براي مردم بايد واقعيتهاي بسكتبال ايران را آشكار كرد.
يعني عنوان يازدهمي در اين رقابتها گمراه كننده است؟
اگر به تعريف محض بپردازيم بله، اما اگر درست برخورد كنيم، نتايج مثبت فراواني به همراه خواهد داشت. بايد بهگونهاي عمل كنيم كه بين مردم توقع بيجا پيش نيايد و بعد بخواهيم چيزي كه نيستيم و نبوديم را اثبات كنيم.
اما شرايط المپيك با كمك رسانهها براي مردم ايران بخوبي روشن شد.
بله. بچهها در پكن نشان دادند بسكتبال ايران بزرگ شده است و شخصيت قهرماني آسيا دارد. اين را هم اضافه كنم ما ميتوانيم در تمامي المپيكها و مسابقههاي جهاني حضور پيدا كنيم.
در المپيك لندن شانس حضور بسكتبال چه اندازه است؟
شرايط رقابتهاي مردان آسيا در سال 2007 متفاوت بود. چينيها به واسطه ميزباني با تيم دوم خودشان حاضر شدند، اما در سالهاي ديگر اين امتياز از تيم ما گرفته ميشود، بنابراين بايد بكوشيم سهميه المپيك را از آسيا كسب كنيم وگرنه كارمان دشوار است.
اگر به المپيك لندن راه يافتيم، نتايج تيم ما بهتر از المپيك پكن خواهد بود؟
ما در پكن شگفتيساز نبوديم، اما با حضور شايسته جوانان تيم ملي كه تا 4 سال ديگر باتجربهتر ميشوند ميتوانيم شگفتيساز باشيم.
امروز بحث امكانات در ميان است. مسوولان فدراسيون از نبود تالار مناسب بارها سخن گفتهاند. به عنوان كارشناس تربيتبدني در اين رابطه چه نظري داريد؟
بحث سالن هميشه مطرح بوده است، زماني كه خودم رئيس هيات بسكتبال استان تهران بودم، كار تخصيص سالن اختصاصي را دنبال ميكردم. در زمان مهندس هاشميطبا تا دريافت زمين جانبي فدراسيون فعلي هندبال كار پيشرفت داشت، ولي صرفا با حرف نميتوانيم به داشتن امكانات اميدوار باشيم.
به نظر شما چهكار بايد كرد؟
بايد مجموعه و خانواده بسكتبال تلاش خود را بيشتر كنند تا اين اتفاق بيفتد. ما در اين سالها آنقدر دست روي دست گذاشتيم تا سالن شهيد افراسيابي هم از مجموعه بسكتبال جدا شد. در صورتي كه افراسيابي به دليل واقع شدن در مركز شهر با كمي تغييرات ميتوانست سالن مناسبي براي بسكتبال باشد.
اگر مسوولان بسكتبال قضيه را جديتر دنبال كنند، باز هم در كنار فدراسيون و سالن هندبال ميشود سالن چند منظوره احداث كرد. چون امروزه بسكتبال استحقاق خود را نشان داده و بايد سالن استاندارد داشته باشد. داشتن سالن اختصاصي در نقاط پررفت و آمد تهران حق بسكتبال است.
وضعيت كنوني بسكتبال، آينده اين ورزش را تامين ميكند؟
ما نبايد فقط به تيمهاي ملي توجه كنيم. بسكتبال اركان ديگري هم دارد، براي المپيك در سالهاي 2012 و 2016 شرايط بهتري بايد براي پشتوانهسازي فراهم شود. اگر بخواهيم آينده را ببينيم نبايد 7 ماه رابه دليل فعاليتهاي تيم ملي از دست بدهيم. ما 7 ماه را از دست دادهايم. باشگاههاي ما بابت 7 ماه بيكاري بايد پول پرداخت كنند. اين به ضرر بسكتبال است چون باشگاهها بيانگيزه ميشوند. در وضعيت فعلي به واسطه تلاش آقاي مشحون ضعفها كمتر نمايان است و بيشتر نتايج تيمهاي ملي عيان ميشود.
شما سالها رئيس هيات بسكتبال تهران بودهايد. نسل بازيكنان تهراني بعد از شما در تيمهاي ملي بويژه جوانان كم شده فكر ميكنيد علت اين امر چيست؟
روزي كه من هيات تهران را در اختيار گرفتم 2 بازيكن ملي داشتيم. اگر بازيكنان شهرستاني مقيم تهران را با احتساب اين كه 2 سال در تهران اقامت داشتند، بازيكن تهراني اطلاق كنيم 12 نفر از بچههاي تيم ملي تهراني شدند. اين مساله به خاطر حجم مسابقاتي بود كه در تهران داشتيم. چهرههاي خوب بسكتبال رشد كردند و در ليگهاي مختلف كشور به ميدان رفتند. ليگ انگيزه زيادي براي بازيكنان است و ما در آن سالها به اين مساله توجه داشتيم.
شركت در رقابتهاي بينالمللي هم از جمله فعاليتهاي هيات بسكتبال در دوره شما بود؟
بله. اعتقادم به اين امور برنامههاست. دو دوره جام ورزش و ملتها كه شكوه خاصي داشت در تهران برگزار شد و ما تيمهايي را به امارات، تركمنستان و روسيه اعزام كرديم. آن روزها نه اسپانسر امروزي بود و نه پولهايي كه اين روزها باشگاهها به هيات ميدهند. اما براي ايجاد انگيزه، از اين قبيل كارها زياد انجام داديم.
از بسكتبال سالهاي اخير تهران مطلع هستيد؟
سال 2006، 2 نفر سال 2008 هم 2 نفر از جوانان تهراني در تيمهاي بسكتبال جوانان ايران بودهاند. اين تعداد واقعا كم است. از سال 2000 به اين سو تعداد تهرانيها كمتر شده است.
آيا ميزان موفقيت هيات بسكتبال فقط با حضور بازيكنان در تيمهاي ملي مرتبط است؟
يكي از مهمترين آنهاست، ضمن آن كه بسكتبال تهران منتظر است، تا فدراسيون برنامهاي نداشته باشد تا برنامههايش را تنظيم كند. من به عنوان كسي كه معاون ورزش تهران هم بودهام اعلام ميكنم بسكتبال تهران را نابود شده ميبينم.
در اين شرايط چه بايد كرد؟
در بسكتبال تهران شرايط آب و هوايي نقش ندارد، بنابراين ميتوانيم از زمينهاي رو باز براي جمع كردن جوانان استفاده كنيم. ما بهمن هر سال تقويم سال آينده را ارائه ميكرديم. برنامهها راس زمان مقرر برگزار ميشد، شايد 5 4 مسابقه تغيير ميكرد اما تيمها به انجام برنامهها مصر بودند.
يادم هست جام حذفي، بازيهاي 3 به 3 در تهران، سالنها و زمينهاي روباز را كاملا شلوغ كرده بود؟
ما در آن سالها بازيهاي 3 به 3 را برگزار ميكرديم كه سال گذشته براي اولين بار در بازيهاي داخل سالن آسيا برگزار شد و تيم ايران به قهرماني رسيد. در زمان نقل و انتقالات جام حذفي را پيش از ليگ برگزار ميكرديم. تا تيمها دستشان براي يارگيري باز باشد. تهران ميتواند برنامهاي مستقل و جداگانه داشته باشد. اين طوري پيشرفت كار بهتر ميشود. به هر حال بسكتبال تهران پشتوانه اصلي بسكتبال ايران است.
ظاهرا برخي اختلافنظرهاي شما با مشحون در ارتباط با برنامههاي تهران با فدراسيون بوده است؟
يكي از مسائلي كه در دوران كاري من و آقاي مشحون باعث اختلاف نظر شد، برنامهريزي از قبل تعيين شده ما بود كه آقاي مشحون توجه خاصي به برنامهريزي نداشتهاند و ميخواستند هيات تهران كاملا تحت نظر فدراسيون باشد. فكر ميكنم در بسكتبال نبايد كسي در مديريت و برنامه بدود بلكه بايد همه آهسته و در كنار هم باشند.
بازيهاي تيم جوانان را در بيستمين دوره رقابتهاي بسكتبال جوانان آسيا ديدهايد؟
تمامي بازيها را با دقت نگاه كردم چون به جوانان معتقدم. اين بچهها مرا ياد نسل صمد نيكخواه بهرامي، مرحوم آيدين نيكخواه بهرامي، مهدي كامراني و... مياندازند.
چطور؟
آن تيم سال 2000 نسل تاثيرگذار بسكتبال ايران شد. حامد آفاق، حامد سهرابنژاد، سامان ويسي، عليرضا هنردوست و جواد داوري جمعي از برترينهاي بسكتبال ايران آن سال بازيكنان جوانان بودند. با ديدن تيم فعلي خاطره تيم 2000 زنده شد. اين بچهها با استعداد هستند و آينده تيم ملي را ميسازند.
به نظر شما مربيان ايراني چه اندازه در كسب نتايج تيمهاي پايهاي موفق بودهاند؟
تمام اين موفقيتها به نام مربيان ايراني است. سالهاي گذشته سعيد فتحي و مهرانشاهينطبع، كارهاي بنيادين انجام دادند كه در سالهاي اخير در كارهاي افشين رضاپور و بهرام رمضان تبلور پيدا كرد. تيم فعلي كه قهرمان آسياست محصول تفكر مربيان ايراني است.
مربيان شيرازي، اصفهاني، تهراني، مشهدي و شهركردي در اين تيم بازيكن داشتند، آقاي نيوشا نميتواند ظرف مدت 4 ماه تيم جوانان را قهرمان آسيا كند. اين يك كار بلندمدت بود كه فدراسيون مديريت كرد و پس از 3 سال و نيم نتيجه داد. محمدرضا نوري و اثني عشران هم زحمت كشيدند.
دوره قبل، تيم جوانان با اونيكا هفتم شد. آيا اصولا مربيان خارجي در تيمهاي پايه ناموفق هستند؟
سال 2000 بهترينهاي بسكتبال را به يك كوبايي داديم كه نهم شد. سال 2006 اونيكا هفتم شد اما سالهاي 2002 و 2004 نايب قهرمان و قهرمان آسيا لقب گرفتيم آن هم با مربيان ايراني زحمت اين تيم جديد را هم مربيان ايراني 3 سال كشيدند. بنابراين تجربه نشان داده مربيان ايراني موفقتر بودهاند.
به نظر شما كدام يك از بازيكنان اين تيم ميتوانند جايگزين شايستهاي براي بازيكنان فعلي تيم ملي باشند؟
سن تيم ملي بزرگسالان ما جوان است. ما در 7 6 سال ديگر مليپوشان جوان و باتجربهاي داريم. در تيم جوانان فعلي بيشتر بازيكنان خوب بودند، اما آينده فربد فرمان، محمد حسنزاده و مهدي شيرجنگ را بهتر ميبينم.
اميدوارم اين بچهها كه از آنها اسم بردهام مغرور نشوند. در مجموع ساير نفرات هم ميتوانند بازيكنان خوبي باشند چون از هر لحاظ مستعد هستند.
ضعف تيم بسكتبال جوانان ايران را در چه ديدهايد؟
بازيكنان اين رده سني تجربه زيادي ندارند. بايد با آنها مدام صحبت كرد. كسب تجربيات بينالمللي اهميت بسياري دارد. فدراسيون بسكتبال براي تيم ملي قبل از المپيك 25 بازي تداركاتي ترتيب داد در حالي كه اين تيم هم به رقابتهاي جهاني راه يافته و بايد ديدارهاي تداركاتي زياد برگزار كند. ما پس از 2 بار راهيابي به رقابتهاي جهاني بايد در سال 2009 بازيهاي بهتري ارائه كنيم چون از تيم جوانان انتظار بازيهاي خوب ميرود.
حضور مربي خارجي را در راس تيم ترجيح ميدهيد؟
در مسابقات جهاني از قبل ميدانيم چه نتيجهاي ميگيريم. فاصله بسكتبال ما با بسكتبال دنيا زياد است. نبايد فرصتهاي اين چنين را به مربيان خارجي بدهيم. من اعتقاد دارم مربيان كشور ما از هر نظر شايستگي دارند. بنابراين بهتر است اين فرصت را در اختيار مربيان كشورمان قرار بدهيم كه تجربه سالها كار با تيمهاي پايهاي را دارند.
نظرتان درباره لژيونرهاي ايراني در بسكتبال اروپا و آمريكا چيست؟
بين لژيونرها تفاوت وجود دارد. صمد نيكخواه بهرامي به فرانسه رفته، در حالي كه حامد حدادي عازم آمريكاست. تفاوت بين اين دو بسيار است. ضمن آن كه من به اين انتقالها ارج ميگذارم؛ اما بايد انتقال حدادي را جداگانه ارزيابي كرد. حضور بچههاي ايراني در بسكتبال خارج از كشور، الگوهاي خوبي براي جوانان اين ورزش است. همه سعي ميكنند از سطح ليگ ايران فراتر بروند و اين موضوع، پيشرفت روزافزون بسكتبال را به دنبال دارد. هرچند ليگ ما از وجود بازيكنان خوب خالي ميشود و شايد اين تنها اشكال انتقال بازيكن به خارج از كشور باشد، اما امتيازات اين كار بيشتر خواهد بود.
ايران در المپيك سبكهاي متفاوت بسكتبال را تجربه كرد. به نظر شما براي تداوم حضور در اين گونه عرصهها چه بايد كرد؟
پشتوانهسازي، مهمترين اصل است. مشحون از جنس بسكتبال بوده و به اين مساله واقف است. اگر امروز تيم ملي قدرتمندي داريم، به خاطر سرمايهگذاري در گذشته است و اينك نوبت سرمايهگذاري روي جوانان فعلي است تا آينده را بهتر بسازند. در المپيك شاهد بوديم كه قهرمانان از 8 تا 10 سال قبل شروع به فعاليت ميكنند و با تفكر المپيكي وارد عرصه بازيها ميشوند، بنابراين حضور پيدرپي در المپيك، محصول كار پايهاي 10 ساله است.
به عنوان يك چهره ملي بسكتبال تداركات تيم ملي را پيش از رقابتهاي المپيك چگونه ارزيابي ميكنيد؟
بينظير. مديريت مناسبي در سفرهاي تداركاتي اعمال شده بود، اما ضعفهايي هم داشت.
چه ضعفهايي؟
يكي اين كه در سفرها ميشد از روساي هياتها يا مربيان بيشتر استفاده كرد تا فرصت تجربهاندوزي براي آنها فراهم شود.
آيا دوره شما چنين تداركاتي بود؟
قبل از پاسخ به پرسش شما، بايد بگويم سفرهاي تداركاتي خيلي خوب است، اما نبايد كل عقبافتادگيهاي بسكتبال را در 2 ماه جبران كرد. همه سفرهاي بسكتبال در زمان 2 ماهه انجام شده است، در صورتي كه بايد اين كارها را در طول سال مديريت كنيم حتي براي جوانان نيز سفرهاي تداركاتي لازم است. از طرفي تورنمنتهاي داخلي را بايد با حضور تيمهاي خوب خارجي برگزار كرد تا تماشاگران را با بسكتبال آشناتر ساخت، اما در دوره ما سالي يك سفر خارجي، واقعا همه را شگفتزده ميكرد!
20 سال پيش براي بازيهاي ديوار چين به اين كشور رفته بوديم و با تيمهاي اسپانيا، روسيه و... بازي كرديم. اختلاف آن روزهاي ما با بسكتبال اسپانيا كه قهرمان اروپا شده بود، 15 امتياز بود. اما چون تداوم نداشتيم، بعد از 20 سال شاهديم آنها قهرمان جهان و نايبقهرمان المپيك هستند و ما همچنان در بين تيمهاي جهان در ردههاي پايين قرار داريم.
حالا از المپيكي شدن بسكتبال و لژيونر شدن بسكتباليستها اتفاقهاي تازهاي در بسكتبال ايران افتاده است. آيا زمان تداوم اين حركتها نيست؟
بايد به اين موضوعات توجه كنيم تا 20 سال بعد دوباره حسرت امروز را نخوريم. اولين لژيونرهاي ما نيز شيريان و ارمغاني بودند كه آن سالها به مجارستان رفتند، اما بيثبات بودن بسكتبال موفقيتهايي از اين دست را از ميان برد. اميدوارم با مديريت مشحون، شاهد تحولات ديگري در بسكتبال باشيم. قدم بعدي رقابتهاي آسيا و راهيابي به رقابتهاي جهاني است. پس از آن المپيك 2012 را پيشرو داريم. اگر از همه فرصتها و ظرفيتهاي موجود در بسكتبال استفاده كنيم، موفقيت در همه اين رويدادها دور از دسترس نخواهد بود.
محمد رضاپور
شنبه 23 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-