تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):لباس پاكيزه غم و اندوه را مى برد و موجب پاكيزگى نماز است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826013606




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌هاي روزنامه‌هاي صبح امروز ايران روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه گزيده برخي از آنهات در زير مي‌آيد.     جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري در سرمقاله امروز خود با عنوان آنچه قرار بود اتفاق بيفتد آورده است: هفته دفاع مقدس هر ساله يادآور تهاجم همه جانبه جبهه كفر و نفاق عليه جمهوري اسلامي ايران است . اگرچه از آن روزهاي سخت و سرنوشت ساز فاصله گرفته ايم و دهه هاي متمادي از آن لحظه هاي پرالتهاب گذشته است ولي ياد و خاطره آن دوران و نتايج عظيمي كه از آن دفاع جانانه بدست آمده بايستي نسل به نسل منتقل شود تا نسل امروز بدانند چه گذشته و قرار بود چه اتفاقاتي بيفتد و نتايج سرمايه گذاري بدفرجام دشمنان اسلام عليه اين ملت چيست. نسل امروز بايد بداند كه قرار بود پرونده انقلاب اسلامي بسته شود و صدام براي فتح 3 روزه تهران ماموريت داشت كه ايران را اشغال كند و دشمنان انسانيت براي پيروزيهاي صدام هلهله و شادي كنند كه توانسته است نهضت جهاني اسلام را در نطفه عقيم سازد. شرق و غرب و در يك كلام تمامي جبهه كفر و الحاد و نفاق در برابر تمام اسلام ايستاده بودند و از لطايف روزگار آنكه ارتجاع عرب عليرغم آنكه نام مسلمان بر خود نهاده ولي آتش بيار معركه عليه نهضت جهاني اسلام بوده و هست . انكار نمي توان كرد كه گاهي آتش كينه و خشم ارتجاع عرب از موفقيت مسلمانان اگر بيشتر از دشمني غرب مسيحي و صهيونيست ها نباشد كمتر هم نيست ولي اين يك سنت الهي است كه جبهه حق عليرغم تنهائي و مظلوميت و قلت نفرات و تجهيزاتش همچنان « رمز بقا » را با خود بهمراه دارد و مي ماند و حوادث تلخ و سرنوشت ساز را پشت سر مي گذارد و عقبه هاي پرالتهاب را يكي پس از ديگري طي مي كند. راستي اگر قرار باشد سير حوادث پرشتاب 3 دهه گذشته را از روزهاي اوج گيري انقلاب اسلامي تاكنون در يك جمله خلاصه كنيم آن جمله چه محتوائي خواهد داشت چه مفاهيمي را بايستي در خود داشته باشد تا آنكه بتواند عصاره 3 دهه تاريخ معاصر ايران و منطقه و جهان را در يك جمله كوتاه بيان كند تجربه نشان داده است كه حاصل 30 سال تاريخ معاصر را بايستي دريك جمله خلاصه كرد و اعلام داشت : « هيچكس از دشمني با انقلاب اسلامي سودي نبرد » . آنها كه سالهاي دروان شكل گيري اوج گيري و پيروزي انقلاب اسلامي را تجربه كرده اند و سه دهه تاريخ معاصر انقلاب را با پوست و گوشت خود لمس كرده اند قطعا بهتر مي توانند شهادت دهند كه اين جمله عين تبلور تاريخ است كه بيانگر واقعيات عيني 3 دهه اخير است . ولي نسل امروز كه جنگ را مستقيما نديده و حوادث آن دوران پرالتهاب را به چشم خود شاهد نبوده بايستي برايش بازگو شود كه ماشين جنگي صدام چگونه شكل گرفت و از كجاها تغذيه مي شد موشكهاي اسكاد ـ بي هواپيماهاي فوق مدرن ميگ 25 و ميگ 27 و سوخو تانكهاي تي ـ 72 بهمراه سوپراتاندارهاي فرانسوي و موشكهاي اگزوسه هواپيماهاي ميراژ و طيف وسيعي از جنگ افزارهاي ريزو درشت از شرق و غرب در خدمت صدام قرار گرفت و اينهمه به كمك آواكس هاي آمريكائي مستقر در عربستان عليه جمهوري اسلامي ايران بكار گرفته شد. واشنگتن بعنوان عامل اصلي برنامه ريزي و هدايت جنگي عليه ايران عمل مي كرد ولي همواره ژست مهار كننده به خود مي گرفت و مدعي بود كه براي جلوگيري از به خطر افتادن مسير جريان صدور نفت خام منطقه به جهان وارد خليج فارس شده است اما بطور همزمان سرگرم هدايت عمليات جنون آميز براي توقف صادارت نفت ايران بود تا بلكه آخرين قطرات نفت صادراتي ايران هم فرصت صدور نداشته باشد و ايران بخاطر « جنگ نفتكش ها » از پا درآيد. حاصل آن برنامه ريزي بدفرجام چه شد يك هواپيماي مهاجم عراقي بطور اشتباهي انبار مهمات ناو هواپيمابر « استارك » را هدف قرار داد و باعث هلاكت دستكم 40 افسر ارشد آمريكائي شد و اين درحالي است كه در همان زمان ناوهواپيمابر « استارك » سرگرم هدايت هواپيما براي حمله به سكوهاي نفتي ايران و غرق كردن يك نفتكش ايراني بود! اكنون كه 27 سال از شروع جنگ تحميلي مي گذرد بهتر مي توان دريافت كه امروزه از اتحاد جماهير شوروي از بلوك شرق از يوگسلاوي از رژيم بعث عراق و از جبهه متحد دشمنان انسانيت چه باقي مانده است اتحاد جماهير شوروي از هم فرو پاشيده و از بلوك شرق كمونيستي بجز خاطرات پرابهامي در ذهن ها باقي نمانده است . يوگسلاوي كه در طول دوران 8 ساله جنگ تحميلي عليه ايران بعنوان لجستيك ماشين هاي سنگين ارتش صدام انجام وظيفه مي كرد آنچنان فرو پاشيد كه اجزا آن با يكديگر به تخاصم و نزاع پرداختند و ديگر نامي از آن به گوش نمي رسد. حتي آمريكا كه طراح جنگ تحميلي بود و ظاهرا آسيبي نديده بود اكنون در باتلاق عراق دست و پا مي زند. يكي از اهداف اصلي آمريكا در حمله به عراق از ميان بردن بار نظامي اضافي عراق بود. در واقع شرق و غرب براي يك دهه عراق را به « انبار نظامي جهان » مبدل كرده بودند تا انقلاب اسلامي را از ميان ببرد و در پايان آن جنگ سعي داشتند تا بار نظامي اضافي رژيم بغداد را تخليه و نابود كنند كه مبادا اين جنگ افزارها فردا در منطقه عليه خود آنها و مزدوران آنها مورد استفاده واقع شود. تهاجم آمريكا به عراق و روياروئي با صدام جز اين هر توجيه ديگري داشته باشد فرع بر اين قضيه محسوب مي شود. تاريخ جنگ تحميلي با پايان جنگ در سال 1367 هم پايان نگرفت و 2 تهاجم سنگين آمريكا به عراق را هم بايستي صفحات تكميلي كتاب جنگ دانست چرا كه در مراحل بعدي آمريكا به انجام كارهائي مشغول شد كه تكميل طرحهاي قبلي محسوب مي شد و مي شود. به راستي آيا آمريكا از سرمايه گذاري عليه انقلاب اسلامي سود برد براي پاسخ اين سئوال بايستي بسيار بينديشيم و اين نكته را بخاطر بياوريم كه امروزه آمريكا براي خروج از عراق و رهائي از باتلاق عراق به ايران متوسل شده و اميدوار است راهكار خروج از عراق با نظر مساعد ايران ميسر شود. در چنين شرايطي اگر كسي در واشنگتن به فكر سود از بابت جنگ در عراق است بايستي در عقل او ترديد كرد. اكنون خوبست در بيست و هفتمين سالگرد تهاجم نظامي ارتش بعث به ايران قدري بينديشيم تا به اين جمع بندي برسيم كه حاصل آنهمه دشمني و كينه ورزي دشمنان انسانيت در عزت و اقتدار امروز انقلاب اسلامي و ايران عزيز متجلي شده است . ما اينهمه عزت و افتخار را مديون خون شهداي گرانقدر و مديون رهبري امام راحل و مديون صبر و استقامت ملت و بالاتر از همه مرهون فداكاري هاي خالصانه ملت هستند. مرحوم علامه طباطبائي (ره ) در تفسير سوره يوسف يك جمع بندي زيبا و بيادماندني ارائه مي كند و مي فرمايد اگر انسان با خلوص نيت در جهت رضاي خدا عمل كند حق تعالي زمينه اي فراهم مي كند و طوري به او ياري مي رساند كه هر گزندي از دشمنانش به او برسد خداوند همان را وسيله اي براي حفظ او تبديل مي كند و اگر بخواهند او را بي اعتبار و بي آبرو سازند خداوند همان ترفند را وسيله اي براي عزت و اعتبارش مبدل مي كند. جنگ تحميلي وسيله اي بود كه دشمنان اسلام سعي داشتند آنرا عامل نابودي نظام و براندازي جمهوري اسلامي كنند ولي باعث عزت و اعتلاي اسلام و ايران شد. اين جمله را اين روزها بسيار فراوان شنيده ايم كه اگر آمريكا از عراق خارج شود باعث پيروزي و قدرت نمائي و عزت ايران مي شود. دشمنان ما چه بخواهند و چه نخواهند چنين خواهد شد. اين پاداش استقامت ملتي است كه مظلومانه ايستاد صبورانه مقاومت كرد و حتي براي لحظه اي هم به حقانيت وعده هاي الهي ترديد نكرد و اين سنت الهي است و هرگز هيچ ملتي تغييري را در سنت هاي الهي شاهد نبوده و نخواهد بود. اين يك سنت الهي است كه هيچكس از دشمني با جبهه حق هرگز سودي نخواهد برد. كيهان روزنامه كيهان در سرمقاله امروز خود با عنوان عكس يادگاري! به قلم حميد اميدي آورده است: حكايت طيف وسيعي از مخالفان دولت و برنامه هاي عدالت گرايانه آن شبيه «مخالف خوان»هاي مراسم تعزيه شده كه منتظرند كلام موافق خوان ادا شده و نشده، شمشير نقد خود را بر سر بچرخانند، دوري بزنند و بر سپر دروغين «دلسوزي براي مردم» بكوبند و با فرياد وامردما... وامردما...! مخالف خواني با دولت را از سر بگيرند! اين روزها كافي است دولت در عرصه سياست خارجي و يا در يكي از بخش هاي اجتماعي يا اقتصادي جامعه وارد عمل شود، حرفي بزند يا كاري بكند تا به بهانه نقد-بخوانيد تخريب- دولت «مخالف خوان»هايي كه حاضر به يراق، دائم در كمين نشسته اند، درشيپور مخالفت با دولت بدمند. هرچه به انتخابات مجلس هشتم نزديك مي شويم، اين جريان روند رو به فزاينده اي مي يابد؛ چرا كه جريانات مخالف دولت به اميد پيروزي در انتخابات پيش روي و با حربه تخريب دولت در اذهان عمومي جامعه، قصد دارند براي خود يارگيري كنند. اين جريان مي كوشد با القاء فضايي سياه و وهم آلود از عملكرد دولتي كه حالا نيمي از عمر خود را پشت سرگذاشته است، وعده هاي عدالت خواهانه دولت احمدي نژاد را در حد شعارهايي معرفي كند كه عموماً با هدف فريب اقشار متوسط جامعه و كسب راي آنها در انتخابات، مطرح مي شود! به نظر مي رسد تيترها، سرمقاله ها، يادداشت و تحليل و حتي خبرهايي كه با نگاهي خاص تنظيم و در روزنامه ها و سايت هاي مخالف دولت منتشر مي شود و سخنرانيها و مصاحبه هايي كه يك طرفه به قاضي رفته و طي آن به خيال خود پنبه دولت را مي زنند و مشي سياه نمايي و ياس پراكني كه در پيش گرفته اند، خط تعريف شده و هدايت يافته اي است كه مي توان نام «نهضت مخالف خواني با دولت» بر آن نهاد؛ پديده اي كه هدفي جز تضعيف و در نهايت تخريب اصولگرايان در پي ندارد. دراين باره چند نكته گفتني است؛ 1-طيف مخالف دولت سعي دارد با تبليغات سوء عليه قوه اجرايي كشور آن را ناكارآمد و بي برنامه جلوه داده و افقي تيره فراروي عمر باقيمانده دولت ترسيم كند. بعضي از تيترهاي روزنامه هاي اصلاح طلب چند وقت اخير را مرور كنيم:«دولت نهم فاقد نظريه منسجم اقتصادي است»، «هشدار كارشناسان اقتصادي: سيرصعودي نرخ تورم نگران كننده است»، «گراني بيداد مي كند، صداي مردم درآمده است»، «افزايش بي سابقه قيمت زمين و مسكن، دولت دست روي دست نگذارد» و دهها نمونه از اين دست آتش تهيه حمله به برنامه هاي احمدي نژاد و با هدف تخريب اصولگرايان است. در كنار دستاوردهاي مثبت و عملكرد قابل قبول دولت، كاستي ها و ضعف هايي نيز وجود دارد كه در جاي خود پذيرفتني است ولي مخالفان به وضوح تلاش مي كنند تا موجبات سلب اعتماد مردم به دولت را به نفع خود فراهم آورند و از اين نمد براي خود كلاهي دست و پا نمايند. اينان-هرچند در نظريه اي بي پايه دولت نهم را حاصل راي مردم نمي دانند، اما- به گمان خود اگر بتوانند دولت را در تحقق وعده هايش ناكام جلوه دهند، مي توانند مردمي كه رويكرد خود به اصولگرائي را با رأي به احمدي نژاد به منصه ظهور گذاشتند، جذب جبهه خود كنند. آنچه مسلم است نتيجه عدم رضايت و اعتماد مردم به دولت، لزوماً گرايش و تمايل آنان به اصلاح طلبان نيست؛ چرا كه مردم حاصل شعارها، برنامه ها و عملكرد دولت اصلاحات و ياران كارگزاراني آنها را -كه اكنون زيربيرق انتقاد و در كنار هم ديگ مخالفت با دولت را هم مي زنند- ديده و چشيده اند. تجربه حاكميت اين گروهها چيزي نيست كه از حافظه ملت هوشيار پاك شده باشد. يادمان نرفته زماني يكي از مسئولان در دولت اصلاحات ادعا مي كرد؛ اگر مردم از خاتمي روي برگردانند، چاره اي ندارند جز آنكه از انقلاب برگشته و در چارچوبي خارج از نظام قرار گيرند. اما مردم در جريان انتخابات رياست جمهوري نشان دادند كه عبور از خاتمي، عبور از مرزهاي نظام نيست بلكه فردي كارآمدتر سراغ دارند؛ كسي كه تحقق آرمانهاي اصيل انقلاب را در دستان او جستجو مي كنند و سودايي جز خدمت به خلق ندارد. رهبرمعظم انقلاب طي دو سال عمر دولت اصولگرا كراراً به تعريف و تمجيد از خدمات بي نظير و عدالت مدارانه دولت و مشخصاً رئيس جمهور پرداخته اند، به گونه اي كه مي توان گفت پس از انقلاب اسلامي اين گونه حمايت هاي مستمر از يك دولت بسيار كم سابقه بوده است. ايشان در خطبه هاي نماز اولين جمعه ماه مبارك رمضان ضمن اشاره به ناكامي دشمنان نظام مبني بر ناكارآمد نشان دادن دولت فرمودند:«به همت ملت ايران و ياري پروردگار، جمهوري اسلامي امروز در همه عرصه هاي سياسي، اقتصادي، علمي و اجتماعي قوي تر از سالهاي گذشته است.» اين در حالي است كه همانهايي كه در سالهاي گذشته زمام امور كشور را - به گفته خود در چند دولت- در دست داشته اند، امروز با ادبياتي كينه توزانه ادعا مي كنند دولت در هيچ كدام از حوزه هاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، سياسي و سياست خارجي موفق نبوده و هيچ شاخص مثبتي در عملكرد دولت نمي بينند! 2- در حاشيه اخبار انتخاباتي، آنچه اين روزها شايع شده اين است كه شعار انتخاباتي اصلاح طلبان «رأي عدم كفايت به رئيس جمهور» است. هر چند اين موضوع از سوي برخي محافل اصلاح طلب شايعه تلقي و تكذيب شد، اما اگر اين شعار را صراحتاً هم نپذيرند با هجمه اي كه عليه سياست هاي دولت و عملكرد آن صورت داده اند تا آنجا كه حتي يك نكته مثبت قابل طرح در كارنامه 2 ساله احمدي نژاد هم نمي بينند، باطن عمل و واقعيت رفتار آنان چيزي جز همين شعار نيست. اين روزها برخي از زعماي اين قوم كار را به جايي رسانده اند كه پا از دايره انصاف بيرون گذاشته، زبان به گزاف گشوده و دكتر احمدي نژاد را بي سواد(!) خوانده اند. آنچه عملاً در اين دو سال اتفاق افتاده، فقط نق زدن جريان مخالف دولت و بيان يكسري حرفهاي تكراري است؛ گاهي در بين برخي از مطبوعات و شخصيت ها با ادبيات و عباراتي متفاوت و بسياري مواقع با تيترها و عكس هايي كاملاً شبيه هم! مردم ما از شنيدن اين قبيل حرفهاي تكراري خسته شده اند و نه تنها جذابيتي برايشان ندارد، بلكه باعث دلزدگي و روز به روز دوري شان از تفكر آنها نيز شده است به چند دليل؛ اولاً؛ بسياري از وصله هاي مخالفان به اين دولت نمي چسبد. ثانياً؛ مردم تفكر و عملكرد بسياري از مخالفان را مستقل نمي دانند. وابستگي برخي از عناصر داخلي به مراكز قدرت بيگانه و صرف دلارهايي كه با نيت براندازانه در جيب بعضي از آنان ريخته شده، چيزي نيست كه بتوان لاپوشاني كرد. دم خروس آشكارتر از اينكه جان كري ادعا كرده با نماينده اصلاح طلبان ايران 4 ساعت مذاكره داشته و آنها تقاضا كرده اند كه آمريكا قدر اصلاح طلبان را دانسته و از آنان حمايت بيشتري كند! و نهايت آنكه؛ مردم در جريان اين مخالفت ها و نق زدن ها آشكارا مي بينند كه چگونه رئيس جمهور و دولت مظلوم واقع شده اند. انگ ها و تهمت هايي كه در جهت تضعيف و تخريب دولت در پوسته نقد به خورد مردم داده مي شود و بعضاً هم از سوي دولتمردان بدون پاسخ مي مانند به علاوه عدم اطلاع رساني دقيق، فراگير و به موقع از عملكرد دولت توسط دستگاه اجرايي، رنگي از مظلوميت بر پيكره احمدي نژاد و كابينه اش پاشيده است. هر چند تاريخ اين كشور نشان داده كه مردم ظلم ستيز ايران همواره پاي مظلوم ايستاده اند. 3- در اين قصه مخالف خواني، هم آوايي غريبي بين گروههاي اصلاح طلب و كارگزاران ايجاد شده است. نقد سازنده بايستي دلسوزانه و مشفقانه باشد. اين روزها مكرر شاهد بوده ايم عيب جويي و انتقاد از دولت با لحني كه اين چنين نيست و متأسفانه بوي دشمني و كينه توزي از آن به مشام مي رسد، زبان مشتركي بين اين گروهها يافته است. زمان زيادي سپري نشده و اگر در عرصه سياسي كشور نيم نگاهي به گذشته و روابط و مناسبات بين اصلاح طلبان و كارگزاران بيندازيم، قطعاً نقاط افتراق و اختلاف بيش از تلاقي و اشتراك به چشم مي خورد. تكنوكرات هايي كه 8 سال كشور را با محوريت توسعه اقتصادي اداره كردند با اصلاح طلباني كه چند سال از دوره اول حاكميت خود را به بحث بي حاصل و فرصت سوز تقدم توسعه سياسي بر اقتصادي گذراندند، چه نقطه پيوندي مي توانند داشته باشند؟! بهتر است خودشان را گول نزنند. همين هايي كه امروز دم از ائتلاف وليست مشترك مي زنند تا ديروز چشم ديدن هم را نداشتند. بد نيست آقايان بيايند و در عرصه سياسي كشور و مواضع حزبي خود يك عكس يادگاري در كنار هم، به مردم نشان دهند. هر چند خودشان هم مي دانند كه اين ائتلاف دست يافتني نيست و شايد به همين دليل باشد كه مهدي كروبي در آخرين اظهارنظر خود مي گويد كه «ما به عنوان حزب اعتماد ملي كارمان را مستقل انجام مي دهيم و آنها ]ساير گروههاي اصلاح طلب[ نيز فعاليت هاي خود را به صورت مستقل ادامه مي دهند...» و با پيش بيني عقب نشيني ادامه مي دهد «ما با ساير گروههاي اصلاح طلب استقلال خود را حفظ مي كنيم تا گره نخوريم و آنها نيز به ما گره نخورند و اگر روزي هم ما و هم آنها خواستيم عقب بكشيم يا بمانيم هيچ مانع و مزاحمتي ايجاد نشود»! 4- امروز سي و يكم شهريور سالروز شروع جنگ تحميلي و آغاز هفته دفاع مقدس است. وظيفه امروز ما حفظ و پاسداشت انقلاب و نظامي است كه ثمره خون هزاران شهيد والامقام است. اتحاد ملي، حفظ وحدت كلمه و پرهيز از اختلاف و شكاف بين مردم و مسئولان از ضروريات به شمار مي آيد. در شرايط فعلي اين تخريب ها از آنجا كه به ايجاد فضاي يأس و نااميدي مي انجامد، بدون ترديد آب در آسياب دشمن ريختن است كه بدون شك هيچ يك از شخصيت هاي انقلابي و دلسوز آن را برنمي تابند و هرگز دلخواه جريانات سياسي همراه انقلاب و نظام نبوده و نيست. مردم ما آينده روشن خود و كشورشان را در گرو تحقق آرمان هاي بلند حضرت امام راحل(ره) و رهبري و ارزش هاي اسلام و نظام مي بينند؛ همان هدف والايي كه تابلوي اصولگرايي شده است و پرواضح است كه با وجود كاستي ها و عليرغم باد مخالفي كه مي وزد، دست از آن نخواهند شست. رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان اقتدار ايران آورده است: 31 شهريور ماه، سالروز آغاز جنگ تحميلى عراق عليه جمهورى اسلامى ايران است. جنگى كه در سپتامبر سال 1980 توسط رژيم بعثى عراق و با حمايت علنى دو بلوك شرق و غرب بر كشورمان تحميل شد. اين پروژه بين‌المللى استكبارى عليه انقلاب اسلامى در پى رشادت رزمندگان اسلام و حماسه آفرينى شهداى پيرو خط امام راحل (ره)، با شكست قدرت‌هاى بزرگ و خفت رژيم صدام حسين به پايان رسيد. هم‌اكنون حدود 18 سال از پايان جنگ سپرى شده است. على‌رغم فروپاشى بلوك شرق، غرب لحظه‌اى سنگ اندازى در مقابل ايران اسلامى را متوقف نكرده است. مفاهيم “رشادت و “مبارزه هنوز اصالت خود را حفظ كرده‌اند، هر چند ديگر مصاديق آنها با دوران دفاع مقدس تفاوت دارد. ماهيت تهديدهاى غرب و هدف كاخ سفيد و متحدانش از فشار عليه ايران دقيقا مانند همان دوران است. نابودى انقلاب اسلامى و جلوگيرى از حركت مستمر اسلام‌گرايى در خاورميانه، دغدغه‌هايى هستندكه عمو سام و متحدانش مانند انگلستان و فرانسه را لحظه‌اى آرام نمى‌گذارد. در زمان جنگ تحميلى موشك‌هاى اهدايى “ميتران به صدام حسين خاك پاك خرمشهر را مى‌شكافت و امروزه سخنان “برنادر كوشنر عليه فعاليت‌هاى صلح آميز هسته‌اى ايران از بلندگوى كاخ اليزه پخش مى‌شود. در سال‌هاى جنگ تحميلي، كاخ سفيد تحت سيطره “رونالد ريگان و “بوش پدر به كانون فتنه‌گرى عليه اسلام تبديل شده بود و امروزه بوش پسر همان رويكرد را ادامه مى‌دهد از جمع شرايط زمان جنگ و شرايط فعلى جمهورى اسلامى ايران حاصلى جز “تهديد مداوم ايران از سوى جريان سلطه حاصل نمى‌شود. با توجه به اين “تهديد مستمر مى‌توان نكات مهمى را مدنظر قرار داد: 1- مفاهيم “تجاوز، “اصل عدم تعرض، “دفع حمله، و قوانين و مفاد مندرج در منشور ملل متحد از سوى جريان‌هاى سلطه به گونه‌اى كاملا متفاوت تفسير مى‌شوند. حمله كاخ سفيد به افغانستان به بهانه دفع شرارت القاعده صورت پذيرفت. در جنگ عراق نيز كاخ سفيد تهاجم عليه صدام حسين را به بهانه وجود سلاح‌هاى كشتار جمعى آغاز نمود. اما مقامات آمريكايى و انگليسى نتوانستند اين بهانه‌هاى واهى را اثبات نمايند و در نهايت به عنوان “اشغالگر مجبور به پذيرش مسئوليت‌هاى حقوقى ناشى از تعرض خود به اين كشورها شدند. رژيم اشغالگر قدس نيز بدون توجه به آنچه در منشور ملل متحد و عرف حقوق بين‌المللى عمومى آمده است، با تعرض به حريم هوايى و زمينى كشورهايى مانند لبنان و سوريه سعى در تقويت وجهه ميليتاريستى خود در خاورميانه دارد. در چنين شرايطى جمهورى اسلامى ايران حيات سياسى خود را در چارچوب احترام به قواعد بين‌المللى تعريف نموده است. 2- آنچه “واكنش يك كشور يا جريان را تعيين مى‌كند، يكى وضع نظام بين‌الملل و ديگرى كمرنگ يا پر رنگ بودن فاكتورهايى مانند “تهديد يا “صلح در اطراف آن است. تعميم اين قاعده كلى به واقعيات جهان امروز موجب اثباتلزوم اتخاذ سياست خارجى تهاجمي از سوى ايران مى‌شود. در شرايطى كه كاخ سفيد به فشارهاى خود عليه ايران ادامه مى‌دهد و وزير امور خارجه فرانسه به عنوان يكى از مهره‌هاى اروپايى آمريكا صراحتا سخن از حمله به ايران بر زبان مى‌آورد اتخاذ رويكردى ثابت و ساكن چه معنايى مى‌تواند داشته باشد؟ رژيم اشغالگر قدس مدام ايران را مورد تهديد قرار مى‌دهد و برخى كشورهاى عربى با خريد سى ميليارد دلار تسليحات نظامى از آمريكا توان بالقوه نظامى خود را در اطراف ايران افزايش داده‌اند. نيروهاى وابسته به كاخ سفيد و انگلستان در دو كشور همسايه ايران يعنى افغانستان و ايران استقرار يافته و با ايجاد پايگاه‌هاى هوايى و زمينى چهره‌اى تهاجمى به خود گرفته‌اند. آيا مى‌توان اين چهره تهاجمى را در لابه‌لاى خوش‌بينى‌هاى ايد‌ه‌آل گرايانه لاپوشانى نمود؟ 3- لزوم برخورد قاطع ايران با جريان سلطه را مى‌توان با استفاده از به دو فاكتور “ چهره امروز خاورميانه و “تلاش آمريكا و متحدانش جهت تهديد ايران مورد تحليل قرار داد. هم اكنون محيط ايران را كشورهايى مانند پاكستان، افغانستان، كشورهاى حاشيه خليج فارس و عراق تشكيل مى‌دهند. با توجه به حضور مستقيم يا نفوذ غير مستقيم جريان سلطه در اين كشورها، هيچ گونه اهمال كارى در “تداوم نگاه واقع‌بينانه به منطقه قابل توجيه نيست. هرگونه “ايده‌آل گرايي يا “محاسبات ديپلماتيك اغراق آميز در اين زمينه مى‌تواند به نقطه آسيب سياست خارجى كشورمان تبديل شود. 4- جريان سلطه از دستيابى ايران به سلاح هسته‌اى ابراز نگرانى مى‌كند و از سويى ديگر با رفتار خود، “لزوم اتخاد سياست تهديد محور “ را از سوى تهران تقويت مى‌كند. گويا هنوز غرب نخواسته يا نتوانسته است از تجربه “پيونگ يانگ درس بگيرد. غرب با رفتار دوگانه خود نوعى پارادوكس هسته‌اى را به وجود آورده است. ايران اسلامى به حركت خود در مسير صلح آميز و بين‌المللى پايبند است اما “فشار و “تهديد غرب مى‌تواند اين مسير را به ضرر سياست‌هاى كاخ سفيد و متحدانش دگرگون كند. در آن صورت ايران مسبب اين دگرگونى نخواهد بود. آنچه “دوران 8 ساله دفاع مقدس را به “دوران اقتدار امروز پيوند مى‌دهد، همان مقاومت جمهورى اسلامى ايران در مقابل تهديدات آمريكا و غرب است. تهديداتى كه در نهايت با شدت بسيار بيشتر به سوى جريان سلطه باز مى‌گردد و مصاديق امپرياليسم نوين را در گرداب “اقتدار ايران محو خواهد كرد. اعتماد ملي روزنامه اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود با عنوان قطار اصلا‌حات تركيه به پيش مي‌رود آورده است: رجب طيب اردوغان، نخست‌وزير تركيه، روز گذشته به يكي از وعده‌هاي انتخاباتي خود عمل كرده و خواستار لغو ممنوعيت حجاب در دانشگاه‌ها و مراكز فرهنگي و آموزشي شد.اقدام اخير اردوغان هرچند با مخالفت برخي محافل لا‌ئيك تركيه روبه‌رو شده و آنها از اقدام سياستمدار ارشد اسلا‌م‌گرا به عنوان شاهدي بر ادعاي خود مبني بر سست شدن پايه‌هاي سكولا‌ريسم در تركيه ياد مي‌كنند، اما سخنان اردوغان و به‌طور خاص رويكرد وي و حزب عدالت و توسعه به مقوله اصلا‌حات سياسي و اجتماعي نشان از آن دارد كه وي اين بار هم خواهد توانست از سد مخالفت‌ها عبور كند. اسلا‌م‌گرايان تركيه با اطمينان نسبت به همراهي بدنه اجتماعي هوادار خود، كه عموما از ميان طبقات متوسط جامعه هستند و با اثبات اينكه اصلا‌حات مدنظر آنها مطابق با خواست اكثريت جامعه است، در واقع به مخالفان خود فهمانده‌اند كه هر نوع مقاومت در برابر روند اصلا‌حات - مقاومت به دور از قواعد رايج بازي‌هاي سياسي و كشاندن آن به عرصه‌هاي ديگر - به مفهوم رويارويي با خواسته اكثريت مردم است. در چنين بستري است كه مخالفان اصلا‌حات هرچند از پشتيباني دادگاه‌هاي عالي و ژنرال‌هاي ستاره‌دار برخوردارند، اما خود بيش از هركس ديگر آگاه هستند كه مقابله با خواست مردم، آن هم خواستي كه چندين بار با صداي بلند و در برابر چشمان جهانيان ابراز شده، آنان را به سمت دوراهي‌اي سوق خواهد داد كه يك سوي آن حذف و به حاشيه رانده شدن خود - به دليل مقابله و مخالفت با اراده ملي حامي اصلا‌حات - است و سوي ديگر آن تقابلي غيرسياسي و شايد شبه‌كودتايي كه مي‌تواند طومار دموكراسي نوپاي تركيه را درهم بپيچد. هوشياري اسلا‌م‌گرايان تركيه در سازماندهي به بدنه اجتماعي هوادار خود، در كنار پرهيز از تحريك مخالفان و تبديل بازي سياسي به نبردي براي حذف رقيب و در نهايت اجتناب از رفتار و گفتار تنش‌زا و تلا‌ش براي استفاده حداكثري از فضاي موجود فعلي در چارچوب قانون اساسي حاكم - هرچند به باور آنان چندان منصفانه و خالي از ايراد نيست - باعث خلع‌سلا‌ح مخالفان شده و توان مقابله آنان را به شدت محدود كرده است. در چنين بستري است كه مي‌توان اميد داشت اسلا‌م‌گرايان تركيه با تداوم هوشمندانه روند اصلا‌حات خود، گذشته از آنكه كشورشان را به سمت و سوي <دموكراسي واقعي> سوق مي‌دهند، تبديل به الگويي نوين در عرصه تحولا‌ت سياسي منطقه شوند. قطار اصلا‌حات تركيه امروز در حالي به راه افتاده و در هر ايستگاه مسافران بيشتري را سوار بر خود مي‌كند كه هم راننده هوشياري فرمان هدايت آن را در دست گرفته و هم از شتاب بي‌مورد و ترمزهاي ناگهاني لا‌جرم در مسير حركت آن خبري نيست. حزب‌الله روزنامه حزب‌الله در سرمقاله امروز خود با عنوان درباره جنگ چه مي‌توان گفت؟ سخن گفتن از جنگ، وقتي 19 سال از پايان آن گذشته، كاري سهل و ممتنع است. كاري آسان از آنرو كه نسل حاضر از رفتارهاي ديروز ما بي خبر است و نمي داند وقتي ما خاطره هايي از جنگ تعريف ميكنيم، آيا در سالهاي جنگ، جايي جلوتر از ستادهاي پشتيباني يا مثلا پادگان دوكوهه را ديده ايم يا نه. جنگ اگرچه منحصر در آن هشت سال نيست كه گذشت، اما دفاع هشت ساله اي كه از شهريور 1359 تا مرداد 1367 طول كشيد، نمونه و نمادي از همه آن چيزي است كه در قواره جهاد در راه خدا مي شناسيم. سالها بعد از جنگ، ناگهان كساني كه سابقهاي جدي در جنگ نداشتند. يا بعضي جز گرفتن چند عكس يادگاري در مناطقي كه از خطهاي درگيري كيلومترها عقبتر بود، كار ديگري در جنگ نكرده بودند، دهان به تعريف خاطره هايي راست و دروغ باز كردند و عده اي ديگر ادعاي مالكيت همه دستاوردهاي جنگ را بر سربازار زدند و كردند آن چه كردند. از سوي ديگر، كساني هم پيدا شدند كه هر چند سابقه اي در جنگ داشتند، آن را به خود منحصر كردند و هر كس ديگر را از اين دايره بيرون راندند. به جماعتي ايراد سن و سال گرفتند و از كساني ديگر حتي گفتند: منطقه اي كه شما بوديد، جنگ چنداني نبود! اينها كه ذكر ميشود، بخشي به ادبيات رسمي بعضي كساني است كه تريبونهاي پس از جنگ را به دست گرفتند و آنها هم مثل عده اي ديگر، پا روي همه ارزشهايي كشيدند كه ميتوانست صدها سال، اسباب بيمه حركت فرزندان امام خميني (ره) در انقلاب اسلامي پس از جنگ باشد.تا چند سال پس از جنگ، كساني بودند كه در مراسم تشييع شهيدان دفاع مقدس كه پيكر آنها در عمليات تفحص پيدا شده بود، با هماهنگي بعضي دستگاه هاي تبليغي، ناگهان تريبون مراسم را به دست ميگرفتند و گريه و زاري راه مي انداختند. كساني كه ادعا ميكردند انقلاب كسي را ندارد و فقط خود آنها هستند و چند صد نفري كه براي تشييع تعدادي از شهيدان ـ در بدترين ساعتهايي از هفته كه ميشود براي اين مراسم انتخاب كرد ـ آمده اند و گاهي خودشان و عده اي از دوستانشان در رثاي اين مصيبت زارزار گريه مي كردند. جنگ را يادتان هست؟ در سالهاي جنگ كساني بودند كه اگر حتي با جنگ و دفاع شجاعانه بهترين فرزندان تاريخ ايران دشمني آشكاري نميكردند، اما سرسخت و جدي به زندگي و كار و گاهي تحصيل خود چسبيده بودند تا خداي نكرده از دستشان در نرود. همينها، در سالهاي بعد از جنگ با همان شدت و حدت كه جوانها را به جبهه دعوت ميكردند و با همان همت كه در خانه هايشان مانده بودند، نسل جوان مسلمان و انقلابي را به انباشتن دنيا ـ از مال و سرمايه و پست مديريتي و مدرك تحصيلي و زن و فرزند ـ دعوت ميكنند و ميكوشند نسلي سر به راه و ساكت و گوش به فرمان و البته مشتاق تصرف كرسي هاي مديريتي كوچك و بزرگ كشور تربيت كنند. جنگ، نعمت بزرگي بود ـ و هست ـ كه به قول مصطفي چمران مرد را از نامرد شناساند. و آدمهاي رياكار و سالوس را تا سالها به پاركينگ عزلت و دعا براي پايان جنگ فرستاد و ما در هر دوره اي به جنگي بزرگ نياز داريم. اين حرفها، يعني ما از وقوع جنگي ديگر دفاع ميكنيم؟ اين طور نيست. جنگ در دوره ما با همان آتش سنگين در جريان است و هر كس در اين ميانه به آرمانهاي اميرمؤمنان (ع) و آموزه هاي دين حقيقي و حتي مسير ترسيم شده انقلاب اسلامي در بيانات امام خميني (ره) اصرار كند، مورد حمله كساني واقع خواهد شد كه انقلابي بودن را به عنوان جرمي در دنياي كاريكاتوري جديد ميشناسند و البته كه اين حرفها را براي مديريتي كه دور از استحقاق و تخصص خود يافته اند، خطرناك مي شمرند. فكرتان را فقط به مراكز حساس حكومتي متمركز نكنيد. در مناصب سياسي و اقتصادي، به همان اندازه از اين آدمهاي جنگ گريز ميشود يافت كه در حوزه هاي فرهنگي و هنري و در كرسيهاي دانشگاهي و ... كساني كه وقتي جنگ بود، به كسب تجربه و دريافت مدرك دانشگاهي و آموختن مديريت غيربومي آكادميك اشتغال داشتند و حالا يا با اصحاب و اهالي جنگ دشمني ميكنند، يا روش و منش آنها را با عبارتهاي قدرشناسانه اي! تحقير ميكنند. وقتي 19 سال از پايان جنگ گذشته، حرف زدن درباره آن سهل و ممتنع است. در ميان موزه هاي جنگ و همايشهاي مفصل دفاع مقدس و بنيادهاي پرطمطراق و در ميان خيل انبوه كساني كه جهاد را و هر روحيه جهادي را با پزهاي آينده نگرانه! در فشار ميگذارند و با دستگاه هاي تبليغي خود، همه ميدانهاي رسانهاي و دانشگاهي را با ژستهايي از همين دست به اختيار ميگيرند. تهران امروز روزنامه تهران امروز در سرمقاله امروز خود با عنوان «اين بازي برنده ندارد »آورده است: كانديداتوري معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان تربيت بدني براي احراز سمت رياست فدراسيون فوتبال تعجب محافل ورزشي و غيرورزشي را برانگيخت. اما با پرهيز از جدال هاي سطحي جاري در ورزش، ضروري است از سطح فرهنگي و بالاتري به تحليل اين ماجرا نشست. اول- اقدام رئيس سازمان تربيت بدني بي ترديد يك بدعت واقدام بي سابقه در سيستم اجرايي كشور است كه اثرات منفي آن در فرهنگ مديريتي كشور به اين دولت و شخص علي آبادي ختم نخواهد شد. آري درست است كه كانديداتوري وي و حتي خود رئيس جمهور محترم نيز منع قانوني ندارد اما آيا بايد منتظر كانديداتوري ايشان هم باشيم؟! اقدام معاون رئيس جمهور اگر با دخالت دكتر احمدي نژادمواجه و اصلاح نشود بي ترديد الگويي غلط را در ساختار مديريتي كشور حاكم مي كند كه دولتها و مسئولان بعدي نيز از طعم شيرين تكرار اين بدعت غفلت نخواهند كرد و اين روش غلط يادگار دولت نهم خواهد شد! دوم- از نگاه منطقي و در صورت استقلال رأي دهندگان كانديداتوري معاون رئيس جمهور براي تصدي رياست يك فدراسيون ورزشي علي القاعده يك ريسك بزرگ است. اما به هر حال آقاي علي آبادي يا به پيروزي صد در صد خود مطمئن بوده و يا اينكه احتمال شكست را هم داده است. اگر وي پيروزي خود را صد در صد مي داند خود به خود موضوع «انتخاب» منتفي و «خودانتصابي» مصداق مي يابد. در اين صورت بحث منتقدان مبني بر دخالت دولت در انتخابات و عدم سلامت آن به خاطر از پيش برنده بودن يك كانديدا قابل پذيرش است. اما اگر وي حتي درصدي نيز احتمال شكست خود را داده آنگاه 2 ابهام مطرح مي شود. اول اينكه در جدال بين انتخاب و انتصاب رأي نياوردن علي آبادي براي فدراسيون فوتبال به معني اين است كه از نظر نخبگان اين ورزش وي صلاحيت ذاتي براي رياست تربيت بدني را هم ندارد و دوم اينكه اگر رقيب وي رئيس فدراسيون فوتبال شد آيا روابط سازمان تربيت بدني و اين فدراسيون كه قاعدتا بايد از بالا به پايين باشد دچار اشكال نمي شود و علي آبادي آنقدر مهذب است كه از قدرت مالي و اجرايي خود براي ناكارآمد كردن رقيب استفاده نكند؟ و از نگاه ديگر آيا رقيب پيروز احتمالي آنقدر مهذب است كه با وجود اطمينان به عمر مديريتي بلندتر خود از علي آبادي سازي متفاوت با سياست دولت در زمينه ورزش را كوك نكند؟! سوم- مومن بايد از موضع اتهام حذر كند. بي ترديد بررسي فرآيند طرح برخي نام هاي سياسي و نزديك به دولت به عنوان كانديداي رياست فدراسيون فوتبال و ورود يكباره رئيس سازمان تربيت بدني به جاي آنها شائبه سياسي بودن اين رفتار را طبيعي جلوه مي دهد. چرا كه هيچ يك از گزينه‌هاي فوق سابقه اي قابل پذيرش در فوتبال نداشتند و ورود علي آبادي مي تواند نشانه اين باشد كه از ديدگاه دولت و به هر قيمتي رئيس فدراسيون بايد هم گرايش سياسي با دولت باشد. اگر بعد از 2 سال آقاي علي آبادي نتوانسته باشد يك چهره فوتبالي خوشنام را به تيم مديريتي احمدي نژاد اضافه كند رئيس جمهور بايد از او خرده ها بگيرد. چهارم- چندي پيش نتايج يك نظرسنجي منتشر شده بود كه بر اساس آن رئيس فدراسيون فوتبال يكي از 10 چهره برتر رسانه اي در كشور است. رئيس تربيت بدني رده ها با اين جايگاه فاصله داشت. دولت محترم نمي تواند از تأثير اين اتهام و ابهام سياسيون منتقد و مخالف بر سبد آراي اصولگرايان در انتخابات مجلس هستم شانه خالي كند كه تصدي رياست فدراسيون فوتبال با چنين روشي بي ارتباط با انتخابات آينده نيست. دولت اصولگرا بايد محاسبه كند كه افكار عمومي فوتبال و سازمان رأي فوتبال آن 74 عضو محدود مجمع فدراسيون فوتبال نيست و رأي آنها الزاما منطبق بر نظرگاه اقاي علي آبادي نخواهد بود. اين بازي بدين شيوه برنده اي ندارد. اما دخالت رئيس جمهور براي اصلاح خطاي صورت گرفته ايجاد يك رقابت عادلانه و سالم، مي تواند احمدي نژاد را برنده قطعي انتخابات فدراسيون فوتبال كند. سياست روز روزنامه سياست روز در سرمقاله امروز خود با عنوان رويارويي تهران-واشنگتن پيش از نشست سازمان ملل به قلم علي تتماج آورده است: جنگ رواني و جوسازي تبليغاتي از مسائل مطرح در سياست و نظام بين‌الملل مي باشد. بررسي سير تحولات روابط ايران و آمريكا در دولت نهم بيانگر اين حقيقت است كه طرفين تلاش هاي بسياري را براي حضور موفق در اين عرصه و شكست طرف مقابل در رقابت تبليغاتي مبذول داشته اند. اولا جمهوري اسلامي ايران با تحركات گسترده ديپلماتيك در كشورهاي همسايه به ويژه در حوزه خليج فارس و جهان اسلام آفريقا و آمريكاي لاتين تقابل گسترده اي با منافع آمريكا داشته است. از سوي ديگر ابتكارات محمود احمدي نژاد رئيس جمهور كشورمان در ارسال نامه به بوش و ملت آمريكا كه با واكنش عجولانه و غيرمسئولانه سران كاخ سفيد مواجه شد و.... برگه هاي موفقي از فعاليت هاي رواني جمهوري اسلامي ايران در قبال آمريكا است كه دستاوردهاي بسياري براي آن به همراه داشته است. اين تحركات موجب شد تا جامعه جهاني به تصويري مثبت از ايران دست يابد كه براي همزيستي مسالمت آميز و تعامل سازنده با تمام ملتها فعاليت مي كند. ثانيا در نقطه مقابل ايالات متحد به جاي تعامل جنگ تبليغاتي خودرا در قالب اتهامات و جو سازي‌هاي غيراصولي استوار ساخت. تكرار اتهامات واهي پيرامون دخالت منفي ايران در عراق و افغانستان در شرايطي كه ملتها و دولت هاي اين كشورها ضمن رد اين اتهامات بر نقش ارزنده و مثبت ايران در بازسازي و امنيت كشورشان تأكيد كردند اصرار بر غيرصلح آميز بودن فعاليت هاي هسته اي ايران و تهديدات آن براي جهان كه گزارش هاي اخير اژانس انرژي اتمي و حمايت هاي جهاني از فعاليت‌هاي ايران آن را با شكست مواجه ساخت تحريك كشورهاي منطقه به رويارويي با تهران به بهانه‌هاي امنيتي و نگرشي كه در قالب ديدارهاي مكرر سران كاخ سفيد از منطقه به دليل بيداري و تأكيد ملت‌هاي منطقه بر همگرايي با ايران ناكام ماند و..... از تحركات آمريكا براي اجراي جنگ رواني عليه ايران بوده كه عملكردهاي تهران تاكنون آنها را با شكست مواجه ساخته است. در شرايطي كه بيش از 190 كشور جهان براي حضور در نشست شصت و دومين سالگرد تأسيس سازمان ملل در نيويورك گردهم مي آيند احمدين ژاد در اقداماتي پيش دستانه كه توجه جهانيان را به خود جلب كرده دو اصل را مطرح مي كند. اولا پيشنهاد مناظره با بوش در سازمان ملل كه در مصاحبه با شبكه جهاني جام جم مطرح كرد. ثانيا اعلام درخواست براي ديار از ويرانه‌هاي 11 سپتامبر براي نثار گل و اداي احترام به قربانيان اين حادثه و در نهايت سخنراني در دانشگاه كلمبيا. اين تحركات كه گامي جديد براي رويارويي رواني با آمريكا بود بار ديگر سران كاخ سفيد را در ورطه آزمايش سخت قرار داد. نتيجه اين امر شكست ديگر كاخ سفيد در برابر تبليغات و ابتكارات ايران بود كه تعجب جهان را برانگيخت. نكته مهم آن كه تحركات آمريكا كه همچون گذشته تكرار اشتباهات مي باشد مورد انتقاد جهاني تكرار قرار گرفت چنانكه بسياري از كشورها و صاحبنظران آن را دور از منطق ارزيابي كردند. در مقابل عملكرد ابتكاري تهران در زمينه مناظره و ديدار از برج هاي دوقلو حمايت و تحصين جهاني را به همراه داشته است. بر اين اساس مي توان گفت كه در آستانه نشست سازمان ملل جنگ رواني ميان ايران و آمريكا تشديد گرديده در حالي كه تاكنون موفقيت براي جلب افكار عمومي با ايران بوده و آمريكا بيش از پيش مورد انتقاد جهاني قرار گرفته است. اعتماد ملي روزنامه اعتماد ملي در سرمقاله امروز خود با عنوان « اصولگرايان در زمين فوتبال »‌آورده است: فتح تمام كانون‌هاي قدرت به هر نحو و امكاني بارزترين ويژگي اصولگرايان است. آنها قدرت را مي‌خواهند؛ تمام قدرت را،‌ بي هيچ رودربايستي و تعارفي. تلاش آنها براي كسب قدرت هنگامي جالب تر مي‌شود كه ميدان خالي از رقيب يا رقبايي از جريان‌هاي فكري مخالف باشد،‌آنگاه باز هم ويژگي پيش گفته اصولگرايان يعني كسب همه قدرت بار ديگر بروز مي‌نمايد اما اين بار رقابت تمام قد و نفس گير براي كسب همه قدرت در زمين خودي شكل مي‌گيرد. انتخابات فدراسيون فوتبال، نمونه اي از اين نوع است كه خودداري چهره‌هاي متمايل به اصلاح طلبان از ورود به اين ميدان، رقابتي جدي و در عين حال منحصر به فرد را درون اردوگاه اصولگرايان شكل داده است. پس از انتخابات شوراهاي شهر كه تكليف شهرداري پايتخت را روشن مي‌كرد، يعني همان جايگاهي كه از آن به عنوان يكي از كانون‌هاي پرتاب به سكوهاي بالايي قدرت ياد مي‌شود. فدراسيوني كه در ايران نيز به مدد تدبير يك چهره اصلاح طلب در اواخر دهه 70 به كانوني جالب توجه براي اهل سياست تبديل شد و اكنون هم يك كانون اقتصادي مهم است و هم ميداني مناسب براي بهره برداري‌هاي تبليغاتي و سياسي. دو گروهي كه از ليدرهايشان در محافل سياسي به عنوان دو رقيب سر سخت احتمالي در انتخابات ريسات جمهوري آينده ياد مي‌شود. محمود احمدي‌نژاد و محمد باقر قاليباف كه پس از رقابت مستقيم در انتخابات رياست جمهوري نهم، يك بار در انتخابات شوراي شهر تهران با گسيل نيروهايشان به طور غير مستقيم با هم رقابت كردند، اين فوتبال با هم رقابت كنند؛ انتخاباتي كه مصطفي آجرلو مدير ورزش شهرداري تهران، طيف متمايل به قاليباف را در آن نمايندگي مي‌كند و محمد علي آبادي معاون رئيس جمهور و رئيس سازمان تربيت بدني با ورود شائبه انگيز به صحنه انتخابات، تفكر حاميان احمدي‌نژاد را نمايندگي مي كند. فارغ از اينكه نتيجه انتخابات چه باشد، اصولگرايان و به ويژه دولت و سازمان تربيت بدني در شرايطي قرار گرفته‌اند كه مي‌توان صداقت و درستكاريشان را در پايبندي به قواعد بازي عادلانه محكم زد. آيا نفوذ و سيطره دولت به برخي صاحبان راي در انتخابات فدراسيون فوتبال رقبا را در شرايطي نابرابر قرار خواهند داد؟ اين رقابت در مقياسي به مراتب كوچك‌تر، آزمايشي است براي التزام و پايبندي صاحبان قدرت به برگزاري انتخابات‌هاي عادلانه در ميدان‌هاي بزرگ‌تر و سرنوشت‌ساز. قدس روزنامه قدس در سرمقاله امروز خود با عنوان« ايستادگي» دستاورد ماندگار دفاع مقدس آورده است:31 شهريور 1359 ، با حمله هوايي عراق به چند فرودگاه ايران و تعرض زميني همزمان ارتش بعث به شهرهاي غرب و جنوب ايران، جنگ هشت ساله حكومت صدا عليه ايران آغاز شد. صدام در نطقي با تاكيد بر ماليكت مطلق كشورش بر اروند رود( كه وي آن را شط العرب ناميد) و ادعاي تعلق جزاير ايران به‌« اعراب» جنگ را در زمين، هوا و دريا عليه ايران آغاز كرد. صدام در حالي با اطمينان از حمايت همپيمانان منطقه‌اي و جهاني خود اميد به تصرف سه روزه تهران را داشت كه وضعيت داخلي اين كشور به لحاظ برخورداري از توانمنديهاي غير قابل مقايسه با ايران، از برتري عراق حكايت مي‌نمود. آگاهان سياسي غرب نيز با وقوف به شرايط موجود، در تحليلهايشان از پيروزي قريب الوقوع نيروهاي عراقي خبر مي‌دادند. دولتمردان عراقي، از همان ابتداي تجاوز به سرزمين ايران ، تمام توان سياسي ، نظامي و تبليغي خود را براي به زانو درآوردن انقلاب اسلامي به كار بستند. مقامهاي عراقي، با اعزام هياتهايي به پايتختهاي كشورهاي اروپايي، سعي در كسب حمايت آنها داشتند و تلاش نمودند تا اهداف و مقاصد خود در تحميل جنگ به جمهوري اسلامي ايران را نزد جهانيان توجيه نمايند. امروزه پشتيباني كشورهاي عربي و دولتهاي فرامنطقه‌اي در كنار سازمان ملل از عراق در دوران جنگ تحميلي بر كسي پوشيده نيست، ولي پس از گذشت اندك زماني به دليل وقوع تحولاتي در عرصه سياسي ايران، جمهوري اسلامي مي‌توانست موازنه قدرت در صحنه نبرد را به نفع خويش تغيير دهد. آنچه باعث شد ايران اسلامي در سايه هدايتهاي ارزشمند بنيانگذار و معمار كبير انقلاب حضرت امام خميني(ره) برتري در جبهه‌ها را به دست آورد و از لاك دفاعي خارج شده و با راهبرد تهاجمي،‌ دشمن را به عقب نشيني‌هاي پي در پي وادار نمايد، راهبرد « مقاومت» بود كه پس از به قدرت رسيدن نيروهاي حزب الله در دستور كار دولتمردان غربي قرار گرفت ، به گونه‌اي كه تعجب رسانه‌ها و تئوريسينهاي غربي را برانگيخت. جوانان اين مرز و بوم ، با توكل به خدا به جهادي مردانه عليه دشمن دست زدند و بر اساس باورهاي ديني خود برتري ايمان بر جنگ افزارهاي مدرن را به اثبات رساندند، تا جايي كه خبرنگاران جهاني در عظمت حماسه آنان نوشتند:« مي‌دانيم كه ايران كوه‌ها را جابجا مي‌كند. بررسي روند قطعنامه‌هاي شوراي امنيت سازمان ملل، موضعگيريهاي متفاوت و متغير دبيران كل سازمان ملل و ديگر شخصيتهاي سياسي جهان و نقش كشورهاي همسايه در حمايت از عراق، تماما مويد اين نكته است كه تا زماني كه ايران قدرت ايستادگي در مقابل تجاوزگر را نداشت،آنان حاضر به شنيدن و پذيرش حق ايران نبودند؛ فقط هنگامي كه صداي تكبير رزمندگان برخلاف انتظار آنان سنگرهاي مستحكم را كه با مصالح اعطايي حاميان صدام ساخته شده بود، تصرف نمود؛ ناگزير از پذيرش واقعيتهاي ايران شدند. به عرات ديگر، هنگامي كه سطح مقاومت و ايستادگي ملت ايران ابعاد بين‌المللي به خود گرفت و آنها پي بردند كه مردم ايران در احقاق حقوق خود مصمم هستند ، در مقابل مطالبات ايران گزينه ديپلماسي را برگزيدند. در شرايط فعلي، مي‌توان به موضوع هسته‌اي ايران اشاره نمود. جمهوري اسلامي كه پروژه صلح‌آميز هسته‌اي را در دستور كار قرار داد تا از اين منظر گزينه‌هاي متنوعي براي پاسخگويي به نيازهاي انرژي خود داشته باشد، به دليل عدم رعايت قاعده‌ بازي از سوي جبهه استكباري، تاكنون با مشكلات متعددي رو به رو شده است. بدين ترتيب، به نظر مي‌رسد اتخاذ گزينه مقاومت از سوي دولتمردان در دوران دفاع مقدس كه به برت




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 403]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن