واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: خبرگزاري فارس: همسر شهيد «محمود صارمي» گفت: يك هفته قبل از شهادت محمود، سرودي از تلويزيون پخش شد كه درباره فراق از شهادت و پايان جهاد بود؛ يك لحظه اشك در چشمهاي محمود حلقه زد و گفت «قطعاً جنگ خوب نيست اما حيف كه با تمام شدن جنگ، درهاي شهادت هم بسته شد».
به گزارش خبرنگار ايثار و شهادت باشگاه خبري فارس «توانا»، شهيد «محمود صارمي»، در سال 1348 در يكي از روستاهاي اطراف بروجرد به نام «چهار بره» به دنيا آمد. وي در كنكور سراسري، در رشته جغرافياي انساني در دانشگاه تهران قبول شد و به همين دليل تهران را براي زندگي برگزيد. او پس از گذراندن چند ترم، از طريق بسيج دانشجويي دانشگاه تهران راهي جبهههاي نبرد حق عليه باطل شد و مدت 17 ماه در آن جا ماند و سپس به دانشگاه بازگشت و به ادامه تحصيل پرداخت. در سال 1370 مشغول به همكاري با خبرگزاري جمهوري اسلامي در سرويس خارجي شد و سال 1371 در حالي كه به تحصيلات خود در مقطع كارشناسي ارشد در دانشگاه شهيد بهشتي ادامه ميداد، با «خديجه روزبهاني» ازدواج كرد.
روزبهاني ميگويد: زندگي مشترك ما با مراسمي خيلي ساده در بروجرد و تهران آغاز شد؛ در آن زمان خيلي به مشكلات كار خبرنگاري پي نبرده بودم و به ذهنم نميرسيد كه همسرم چنين شغل خطيري دارد؛ شغلي كه گاهي در فضاي آرام منزل خلل ايجاد ميكرد.
شهيد صارمي در سال 1372 صاحب فرزندي شد كه او را «سينا» ناميد؛ روزبهاني اظهار ميدارد: پس از تولد سينا، محمود شبها بيدار ميماند و نوزاد را تا زماني كه بخوابد در آغوش ميگرفت؛ او بهترين پدر دنيا براي سينا بود؛ هميشه ميگفت «بايد با بچه به آرامي رفتار كرد و رفتار تند در خلقيات او تأثيرات منفي ميگذارد؛ سعي كن از لذتهاي خودت به خاطر سينا عبور كني».
وي ادامه ميدهد: شهيد صارمي هيچ وقت اضطراب كار خبري را به ما منتقل نميكرد و هميشه سعي داشت فضاي خانه خيلي آرام باشد؛ در طول دو سال كه وي در افغانستان بود، در تماسهاي تلفني طوري صحبت ميكرد كه تصورم از افغانستان فضايي آرام بود.
شهيد صارمي در 26 دي ماه سال 1375 به عنوان مسئول دفتر خبرگزاري ايرنا در افغانستان، راهي مزار شريف شد و تا دو سال در آنجا ماند. وي مردم مظلوم افغانستان را همچون خانواده خود دوست داشت. او با آنها بر سر يك سفره مينشست و از درد و مشكلات آنها رنج ميبرد. محمود به قدري با آن مردم مأنوس شده بود كه درد آن ها را درد خود ميدانست و در سرماي زمستان، لباسهاي گرم خود را به آنها ميبخشيد.
همسر اين شهيد بيان ميدارد: خانواده شهيد و بنده موافق اعزام وي به افغانستان نبوديم؛ اما او ميگفت «در برابر شغلي كه به من محول شده است، مسئولم و علاوه بر اين براي كسب تجربه بايد در اين مأموريت حضور پيدا كنم».
وي ميافزايد: فكر اين را هم نميكردم كه محمود روزي به شهادت برسد چرا كه هميشه آينده خود و محمود را تا دوران سالخوردگي ميديدم؛ در آخرين روزهايي كه محمود براي ديدن ما به تهران آمده بود، يكي از مداحيهاي آقاي آهنگران از تلويزيون پخش شده كه به موضوع بسته شدن در شهادت اشاره داشت؛ با شنيدن اين مطلب اشك در چشمهاي محمود حلقه زد و گفت «قطعاً جنگ خوب نيست اما حيف كه با تمام شدن جنگ، درهاي شهادت هم بسته شد» شهيد صارمي همان لحظه خالصانه شهادت را از خدا خواست و در كمتر از يك هفته در نهايت مظلوميت به دست طالبان در مزار شريف افغانستان به آرزويش رسيد.
روزبهاني ميگويد: يك ساعت قبل از ورود طالبان به كنسولگري ايران در مزار شريف با محمود تلفني صحبت كردم و هيچ ناراحتي يا اضطرابي در صداي او وجود نداشت؛ او هميشه تأكيد زيادي به احترام به پدر و مادر داشت و در آخرين بار نيز گفت «ما فقط يك فرزند داريم با تمام وجود او را تربيت كن».
وي ميافزايد: 19 روز پس از شهادت محمود خبر شهادت را مديرعامل خبرگزاري جمهوري اسلامي به ما داد و من تا 3 سال بعد از شهادت محمود نتوانستم با موضوع فراق از او و شهادتش كنار بيايم. سينا هم كه در آن دوران حدوداً 4 سال و نيم داشت و سعي كردم به او نيز بفهمانم كه ديگر پدرش را نميبيند.
همسر شهيد صارمي بيان داشت: محمود به يقين رسيده بود كه خبرنگار موظف است پيام مظلوميت گروهي را به گوش جهان برساند و بنابراين با مسئوليتي كه بر عهده داشت، تا پاي جان ايستاد و خداوند مزد جهاد او را شهادت قرار داد.
به گزارش توانا، هفدهم مرداد ماه سال 1377 بود كه «محمود صارمي» خبرنگار خبرگزاريِ جمهوري اسلامي، به همراه هشت نفر از اعضاي كنسولگري ايران در مزار شريف افغانستان به دست گروهك تروريستي طالبان به شهادت رسيد. به همين مناسبت، شوراي فرهنگ عمومي كشور، هفدهم مرداد ماه را در تقويم رسمي كشور به عنوان «روز خبرنگار» نامگذاري كرد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 218]