تبلیغات
تبلیغات متنی
آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
راهنمای انتخاب شرکت‌های معتبر باربری برای حمل مایعات در ایران
چگونه اینورتر های صنعتی را عیب یابی و تعمیر کنیم؟
جاهای دیدنی قشم در شب که نباید از دست بدهید
سیگنال سهام چیست؟ مزایا و معایب استفاده از سیگنال خرید و فروش سهم
کاغذ دیواری از کجا بخرم؟ راهنمای جامع خرید کاغذ دیواری با کیفیت و قیمت مناسب
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تست‌شده و 100٪ عملی)
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1865923925
دختر راز جنايت مادرش را فاش كرد
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: دختر راز جنايت مادرش را فاش كرد وی در ادامه گفت: عيد سال ۸۱ پسرخاله ام ، مجتبى مرا مجبور به رابطه پنهانى كرد، اما در ادامه منكر آن شد، به همين خاطر مادرم او را كشت و جسدش را آتش زد. راز مرموزترين پرونده جنايى ورامين با گذشت ۵ سال از وقوع قتل فاش شد. در اين انتقام خونين خانوادگى ، خاله كينه جو پس از قتل خواهرزاده اش، جسد او را به آتش كشيد. به گزارش ایران، ساعت ۹ صبح روز ۱۱ تير سال ۸۴ زنى هراسان و مضطرب با مراجعه به پليس آگاهى ورامين، از ناپديد شدن پسر ۲۸ ساله اش خبر داد. اين زن در تحقيقات به پليس گفت: اول تير سال ۸۱ پسرم مجتبى براى انجام كارى از خانه خارج شد، ولى هرگز به خانه بازنگشت. در اين مدت چند بار براى يافتن ردى از پسرم به مراجع انتظامى و قضايى شكايت كردم، اما هر بار به دليل به دست نياوردن اثرى از پسرم، پرونده مختومه مى شد.با اعلام اين شكايت، با دستور سرهنگ قاسم خانى رئيس پليس ورامين، ۲ تن از افسران باتجربه پليس آگاهى تحقيقات ويژه اى براى پيدا كردن ردى از مجتبى آغاز كردند. مأموران در نخستين گام از اداره گذرنامه و سازمان زندان ها استعلام كردند و متوجه شدند پسر جوان در زندان و يا خارج از كشور به سر نمى برد. كارآگاهان در ادامه به تحقيقات از خانواده جوان ناپديد شده پرداخته و دريافتند مجتبى علاقه زيادى به دخترخاله اش، نازنين داشت، اما خاله اش مخالف ازدواج آنها بود.با به دست آمدن اين سرنخ، مأموران سراغ نازنين رفته و متوجه شدند نازنين با مرد هتلدارى ازدواج كرده و در مشهد زندگى مى كند. كارآگاهان كه احتمال مى دادند نازنين از سرنوشت پسرخاله اش اطلاع داشته باشد، راهى مشهد شده و پس از ۲۰ روز تحقيق و جست و جو، نازنين را شناسايى كردند. نازنين در بازجويى ها منكر ارتباط با مجتبى شد. با توجه به اين كه هيچ مدركى عليه زن جوان وجود نداشت، بازپرس پرونده او را آزاد كرد. در ادامه تحقيقات پليسى مشخص شد نازنين چند سال قبل با جوان نانوايى به نام نصير رابطه دوستى داشته است.نصير در اداره آگاهى به ارتباط خود با نازنين اعتراف كرد و گفت: به نازنين علاقه مند بودم و پس از ازدواج او، رابطه ما قطع شد.وى در ادامه منكر هرگونه اطلاعى از سرنوشت مجتبى شد. با اعتراف هاى نصير، مأموران بارديگرنازنين را بازداشت و براى تحقيقات به ورامين انتقال دادند.نازنين در بازجويى ها دچار تناقض گويى شد، اما وقتى پى برد پليس متوجه راز او شده است، لب به اعتراف گشود و اظهار داشت: مادرم با همدستى برادرم، ابوالفضل و نصير، سال ۸۱ مجتبى را به قتل رساندند. وی در ادامه گفت: عيد سال ۸۱ پسرخاله ام ، مجتبى مرا مجبور به رابطه پنهانى كرد، اما در ادامه منكر آن شد، به همين خاطر مادرم او را كشت و جسدش را آتش زد. با افشاى راز جنايت، فاطمه - مادر نازنين - در مشهد و ابوالفضل در قرچك دستگير شد.متهمان در بازجويى هاى اوليه منكر اظهارات نازنين شدند، اما پس از بازجويى هاى تخصصى، فاطمه به قتل خواهرزاده اش اعتراف كرد. متهم درباره قتل خواهر زاده اش گفت: اول تير سال ۸۱ مجتبى به خانه ما آمد. موضوع نازنين را با او در ميان گذاشتم و خواستم براى جلوگيرى از آبروريزى دخترم را به عقد خود درآورد، اما مجتبى منكر ارتباط با دخترم شد. اين موضوع مرا به خشم آورد و تصميم گرفتم از دخترم دفاع كنم. سپس با عصبانيت به آشپزخانه رفتم و گوشت كوب را برداشتم، به اتاقى كه مجتبى در آنجا بود، بازگشتم و ضربه اى محكم به سر خواهرزاده ام زدم. او نيمه جان روى زمين افتاد، سپس ابوالفضل و نصير را صدا زدم. آنها از ماجرا بى اطلاع بودند. از آنها خواستم دست و پاى مجتبى را بگيرند. ابوالفضل دست و نصير پاهاى او را گرفت.روسرى ام را دور گردنش انداختم و محكم آن را كشيدم. وقتى به خودم آمدم، متوجه شدم او زنده نيست.ساعت ۱۲ شب از ابوالفضل خواستم موتوسيكلتى تهيه كند تا جسد را از خانه خارج كنيم. پسرم هم به بهانه اين كه من بيمار هستم، از دوستش موتوسيكلتى گرفت.پسرم به همراه نصير جسد را به بيابان هاى اطراف ورامين برده و در آنجا رها كردند. سپس به تنهايى به آن محل رفتم و با لاستيك خودرو جسد را به آتش كشيدم.۲ روز پس از قتل نيز براى اين كه ردى از جنايت باقى نماند، مجدداً به آنجا رفته و خاكستر جسد خواهرزاده ام را داخل كانال آبى ريختم. بر اساس اين گزارش، متهمان صبح ديروز براى بازسازى صحنه قتل به محل جنايت رفته و در حضور سروان حسين نژاد و سروان گرامى افسران پرونده، نحوه قتل مجتبى و آتش زدن جسد او را تشريح كردند. سرهنگ احمد قاسم خانى، رئيس پليس ورامين نيز در گفت و گو با خبرنگار ما اعلام كرد: اين پرونده يكى از پيچيده ترين معماهاى ورامين بود كه با تلاش كارآگاهان پليس آگاهى فاش شد. وى افزود: شاكى در اين مدت شكايت هايى را براى يافتن سرنوشت پسرش مطرح كرده بود كه سال ۸۴ با ارسال پرونده به اداره آگاهى ورامين، تجسس هاى پليسى آغاز شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 261]
-
گوناگون
پربازدیدترینها