واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شاید خداوند منتی بر من بگذارد و من شهید بشومفرازی از وصیت نامه ی شهید قاسم برزگربسم الله الرحمن الر حیم«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیا عندربهم یرزقون»با درود فراوان به رهبر كبیر انقلاب ، و خانواده های محترم شهدا و رزمندگان عزیز سپاه عشق خدمت خانواده ی گرامی و همچنین امت شهید پرور ایران .سلام علیكمسلام گرم مرا از سرزمین خون و قیام و از دریای بیكران عشق و رحمت و از میان حماسه سازان و قهرمانان فردای تاریخ ایران و از لحظه های پر از شور و نشاط و از قلبی شكسته و دستی گنه كار و از چشمی كه از آن اشك های توبه می چكد پذیرا باشید . باری مادرعزیزو پدرجان! چند دقیقه پیش فرمانده گروهان به ما خبر داده تا چند روز دیگر عملیات شروع می شود و برادران از این خبر خوش آن ، قدر خوشحالند كه سر از پا نمی شناسند . و چون امشب شب جمعه می باشد دعای كمیل برقرار است . بچه ها به دعای كمیل رفتند و من نیز در زیر روشنایی فانوس در اندیشه فرو رفته ام و عاقبت آنچه را كه احساس می كنم یعنی « به من الهام شده است كه در این عملیات شهید می شوم » می اندیشم .پدر و مادر عزیزم ! چون وظیفه ی هر مسلمان است كه قبل از شهادت یا مرگ وصیت نامه ی خویش را تنظیم نماید من نیز این چند سطر را با اشك چشم و آه دل ، با قلم عشق و مركب خون می نویسم تا شاید فانوسی برای ره گم كردگان و سندی برای عاشقان و شیفتگان خدا باشد .آری پدرم و مادرم ! من آمدم به جبهه تا به « هل من ناصر ینصرنی » امام حسین (ع) این سالار شهیدان لبیك بگویم و كربلای امام حسین (ع) رابا چشم خود در كربلای خوزستان ببینم . آری پدر و مادرم ! من آمده ام تا با آمدنم بگویم اماما ما اهل كوفه نیستیم حسین تنها بماند . آری پدر و مادر! من آمدم تا با شكستن این حصار پر از ننگ و ذلت بعثی ها و این كاخ برافراشته شده از جان و مال و خون مظلومان عراق را با كمك یاران شب شكن در هم شكنیم و پرچم لااله الالله را در عراق به اهتزاز در آوریم و صحن مطهر امام حسین (ع) را آب و جارو كنیم و نماز جمعه را به امامت روح خدا برگزار نماییم. برای رسیدن به این هدف باید بهایی را پرداخت و بهای ما نیز خون ماست كه در این راه ریخته می شود و این شامل همه نیست بلكه شامل آن هایی می شود كه خداوند آنها را انتخاب می نماید و قابل بداند و شاید این توفیق نصیب من شود و خداوند منتی بر من بگذارد و شهید بشوم . و اگر شهید شدم برای من لباس سیاه نپوشید و گریه نكنید چون دشمنان اسلام شاد می شوند و اگر هم گریه می كنید از شادی باشد . مادر جان و پدر عزیز خوشحال باشید كه فرزندتان در بستر مرگ جان نداد بلكه در راه اسلام شهید شد و خوشحال باشید كه این افتخار نصیب خانواده ی ما شده كه لااقل در راه خدا یك شهید بدهد .مادر و پدرم! برایم خیلی زحمت كشیدید و آرزو داشتید كه من داماد شوم ولی ناراحت نباشید كه من در راه مكتب حسین (ع) داماد شدم . هر جا كه دوست دارید مرا دفن كنید . در ضمن می دانم زینب و فاطمه و مریم مرا خیلی دوست دارند ، آن ها وقتی بزرگ شدند به آن ها بگویید كه دایی تان در راه خدا شهید شد ، از زینب و فاطمه و مریم خوب مراقبت كنید.به خواهرانم ، ای خواهران خوب ، سفارش می كنم در مرگ من گریه و زاری نكنید . می دانم كه داغ برادر خیلی سخت است ولی در هر صورت روحیه خود را حفظ كنید .همین طور برادر عزیزم! ناراحت نبا ش كه دیگر برادری نداری چون تمام بسیجی ها برادر تو هستند.در آخر مادر جان ! شیرت را بر من حلال كن . پدر جان ! مرا عفو كن . برادر جان ! مرا ببخش و خواهر جان ! مرا همیشه یاد كن . والسلام دوستدار شما قاسم برزگر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 400]