واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شاید خداوند منتی بر من بگذارد و من شهید بشوم
فرازی از وصیت نامه ی شهید قاسم برزگر بسم الله الرحمن الر حیم «ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاء عند ربهم یرزقون» (آل عمران، آیه 169)با درود فراوان به رهبر كبیر انقلاب ، و خانواده های محترم شهدا و رزمندگان عزیز سپاه عشق خدمت خانواده ی گرامی و همچنین امت شهید پرور ایران . سلام علیكم سلام گرم مرا از سرزمین خون و قیام و از دریای بیكران عشق و رحمت و از میان حماسه سازان و قهرمانان فردای تاریخ ایران و از لحظه های پر از شور و نشاط و از قلبی شكسته و دستی گنه كار و از چشمی كه از آن اشك های توبه می چكد پذیرا باشید . باری مادرعزیزو پدرجان! چند دقیقه پیش فرمانده گروهان به ما خبر داده تا چند روز دیگر عملیات شروع می شود و برادران از این خبر خوش آن قدر خوشحالند كه سر از پا نمی شناسند . و چون امشب شب جمعه می باشد دعای كمیل برقرار است . بچه ها به دعای كمیل رفتند و من نیز در زیر روشنایی فانوس در اندیشه فرو رفته ام و عاقبت آنچه را كه احساس می كنم یعنی « به من الهام شده است كه در این عملیات شهید می شوم » می اندیشم . پدر و مادر عزیزم ! چون وظیفه ی هر مسلمان است كه قبل از شهادت یا مرگ وصیت نامه ی خویش را تنظیم نماید من نیز این چند سطر را با اشك چشم و آه دل ، با قلم عشق و مركب خون می نویسم تا شاید فانوسی برای ره گم كردگان و سندی برای عاشقان و شیفتگان خدا باشد . آری پدرم و مادرم ! من آمدم به جبهه تا به « هل من ناصر ینصرنی » امام حسین (ع) این سالار شهیدان لبیك بگویم و كربلای امام حسین (ع) را با چشم خود در كربلای خوزستان ببینم . آری پدر و مادرم ! من آمده ام تا با آمدنم بگویم اماما ما اهل كوفه نیستیم حسین تنها بماند . آری پدر و مادر! من آمدم تا با شكستن این حصار پر از ننگ و ذلت بعثی ها و این كاخ برافراشته شده از جان و مال و خون مظلومان عراق را با كمك یاران شب شكن در هم شكنیم و پرچم لااله الالله را در عراق به اهتزاز در آوریم و صحن مطهر امام حسین (ع) را آب و جارو كنیم و نماز جمعه را به امامت روح خدا برگزار نماییم. برای رسیدن به این هدف باید بهایی را پرداخت و بهای ما نیز خون ماست كه در این راه ریخته می شود و این شامل همه نیست بلكه شامل آن هایی می شود كه خداوند آنها را انتخاب می نماید و قابل بداند و شاید این توفیق نصیب من شود و خداوند منتی بر من بگذارد و شهید بشوم . و اگر شهید شدم برای من لباس سیاه نپوشید و گریه نكنید چون دشمنان اسلام شاد می شوند و اگر هم گریه می كنید از شادی باشد . مادر جان و پدر عزیز خوشحال باشید كه فرزندتان در بستر مرگ جان نداد بلكه در راه اسلام شهید شد و خوشحال باشید كه این افتخار نصیب خانواده ی ما شده كه لااقل در راه خدا یك شهید بدهد . مادر و پدرم! برایم خیلی زحمت كشیدید و آرزو داشتید كه من داماد شوم ولی ناراحت نباشید كه من در راه مكتب حسین (ع) داماد شدم . هر جا كه دوست دارید مرا دفن كنید . در ضمن می دانم زینب و فاطمه و مریم مرا خیلی دوست دارند ، آن ها وقتی بزرگ شدند به آن ها بگویید كه دایی تان در راه خدا شهید شد ، از زینب و فاطمه و مریم خوب مراقبت كنید. به خواهرانم ، ای خواهران خوب ، سفارش می كنم در مرگ من گریه و زاری نكنید . می دانم كه داغ برادر خیلی سخت است ولی در هر صورت روحیه خود را حفظ كنید . همین طور برادر عزیزم! ناراحت نباش كه دیگر برادری نداری چون تمام بسیجی ها برادر تو هستند. در آخر مادر جان ! شیرت را بر من حلال كن . پدر جان ! مرا عفو كن . برادر جان ! مرا ببخش و خواهر جان ! مرا همیشه یاد كن . و السلام دوستدار شما قاسم برزگر منبع: نشریه سبز و سرخ
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 250]