واضح آرشیو وب فارسی:ايتنا: حاكميت اينترنت در ايران با مخابرات نيست
مديركل روابطعمومي شركت مخابرات ايران: طبيعي است كه كاهش تعرفه، افزايش كاربر را به دنبال دارد اما به نظر من تجربه شركت مخابرات در كاهش دو-سه مرحلهاي تعرفه اينترنت چندان موفق نبوده، خود شما به ياد داريد كه ما تعرفه را به كمتر از نصف رسانديم، اما چون تعداد كاربران هنوز بالا نيست موفقيتي در كار نبوده است، البته قبول دارم كه باز هم ميتوانيم بحث «مرغ و تخم مرغ» را ادامه دهيم؛ اما مهمترين نكته براي توسعه اينترنت در ايران، بالا بردن شمار كاربران است. وقتي شما ثبتنام دانشگاه را اينترنتي ميكنيد اما پرداخت را اينترنتي نميكنيد معنايش اين است كه كارتان بياثر ميشود.
حاكميت اينترنت در ايران با مخابرات نيست
گفتوگو با داوود زارعيان، مديركل روابطعمومي شركت مخابرات ايران
محمود اروجزاده- دنياي كامپيوتر و ارتباطات
• جناب آقاي زارعيان، بالاخره مقصر معضل اينترنت در ايران كيست؟
من معتقدم وقتي در كشور خدماتي اقداماتي فراهم ميشود ماندگاري اين خدمات و توسعه آن در گرو استفاده كاربران است. ما در شركت مخابرات ايران به اندازه نياز مشتري و تا جايي كه جامعه نياز دارد شبكه زيرساخت را ارائه كرديم اما مورد استفاده قرار نميگيرد. نگاهي آمار به عملكرد دايري استانها نشان ميدهد كه در غالب استانها ما بدون مشتري هستيم. از آن طرف بخش خصوصي وارد عمل شد و حدود 250 هزار پورت آماده كرد كه آن هم بلااستفاده است كه البته عوامل مختلفي دارد و يكي از آنها، فراهم نبودن زيرساختهاي كاربرد ارتباطات و فناوري اطلاعات در زندگي مردم توسط سازمانهايي است كه مسئول اين كار هستند؛ بالاخره بانكها بايد اين كار را سرعت دهند، سازمان تامين اجتماعي و كمرگ و خود شركت مخابرات ايران و دهها سازمان ديگري كه به نوعي خدماتي به مردم ميدهند.
من فكر ميكنم اگر اين اتفاق بيفتد دو مزيت براي جامعه دارد، مزيت اول توسعه سريع فناوري اطلاعات در كشور است و مزيت دوم كاهش تعرفهها، زيرا وقتي شما تعداد قابل توجهي مشتري داشته باشيد و تمام ظرفيتها استفاده شود خود به خود با كاهش تعرفه مواجه ميشويم. در شرايط فعلي كاهش تعرفه براي شركتهاي ارائه دهنده خدمات ايتنرنتي بهصرفه نيست. راهحل تامين هزينهها بالا نگه داشتن قيمت تعرفههاست مگر اينكه كاربر اضافه شود و مسئله خود به خود حل شود. در عرصه كار با اينترنت، مسائل زيادي وجود دارد كه به هر حال مردم بيشتر مخابرات را ميشناسند تا ديگر دستگاهها را، در حالي كه حاكميت اينترنت در ايران فقط با مخابرات نيست، مخابرات زيرساخت را آماده ميكند اما آن كساني كه تصميم ميگيرند كه مثلا چه ميزان پهناي باند داده شود مخابراتي نيستند، نتيجه اينكه ما بايد هماهنگي را در بخشهاي مختلف داشته باشيم.
• اين انتقاد به خود مخابرات هست كه در هزينهها و قيمت پهناي باند سختگيري ميكند، اما ميتواند طوري عمل كند كه باعث گرايش كاربران بيشتري شود.
طبيعي است كه كاهش تعرفه، افزايش كاربر را به دنبال دارد اما به نظر من تجربه شركت مخابرات در كاهش دو-سه مرحلهاي تعرفه اينترنت چندان موفق نبوده، خود شما به ياد داريد كه ما تعرفه را به كمتر از نصف رسانديم، اما چون تعداد كاربران هنوز بالا نيست موفقيتي در كار نبوده است، البته قبول دارم كه باز هم ميتوانيم بحث «مرغ و تخم مرغ» را ادامه دهيم؛ اما مهمترين نكته براي توسعه اينترنت در ايران، بالا بردن شمار كاربران است. وقتي شما ثبتنام دانشگاه را اينترنتي ميكنيد اما پرداخت را اينترنتي نميكنيد معنايش اين است كه كارتان بياثر ميشود.
• يعني فقط ايجاد سيكل ناقص...
بله. البته بايد آرام آرام كاري كرد كه مردم عادت كنند به فرآيند استفاده واقعي از اينترنت. اگر ما به بررسي كشورهاي ديگر بپردازيم، اين مسئله آيا آنها يكشبه مثلا صدها مگابيت اينترنت ارائه كردند بدون برنامه افزايش مشتريان، يا اين كه آرامآرام و به صورت جامع و كامل به اين برنامه پرداختند، نكته مهمي خواهد بود. همچنين در بررسي اين موضوع كه آيا بخش خصوصي در ايران، يك بخش توانمند در حوزه اينترنت است يا خير، من شخصا در توانمندي بخش خصوصي در حوزه اينترنت ترديد دارم؛ البته به انتقاد من توان فني-مهندسي بخش خصوصي ما بالاست، ترديد من بيشتر در حوزه تجاري است. من معتقدم بخش خصوصي هم در حوزه سرمايهگذاري كند عمل ميكند، هم اينكه به سود منطقي قانع نيست. در بسياري از كشورهاي توسعه يافته، بخش خصوصي تعريفي از سود دارد كه با تعريف ما از سود متفاوت است.
يك اصطلاح عاميانه رايج است كه ما زياد با آن برخورد ميكنيم و به ما ميگويند: «شما واقعا حوصله داريد كه در بخش دولتي كار ميكنيد، بياييد در بخش خصوصي و يكشبه ره صدساله را برويد!» چرا اين تفكر در جامعه ما رايج است؟ به نظر من يك ايراد از ديدگاه توسعهاي وارد است و آن اينست كه شما نميتوانيد يك شبه به آن درآمد برسيد، البته من مخالف سود بخش خصوصي نيستم اما معتقدم كه بخش خصوصي توانمند ميتواند در يك فرصت زماني معقول به آن سود دست پيدا كند. در حوزهADSL بخش خصوصي جايي رفت كه مشتريهاي بزرگ وجود داشتند و جاهايي كه مشتري كوچك بودند را ناديده گرفت و در نتيجه، ما در بسياري از استانهاي كشورمان توسعه ADSL را به صورت جزيرهاي داريم.
• مخابرات با همين منطق است كه قصد ورود به بازار را دارد؟
بله و اگر وارد نشود، اين عقبماندگي هرگز جبران نخواهد شد.
• مخابرات در اين زمينه، نظرات متفاوت و گاه متناقضي داشته، از جمله آقاي مهندس فيضي اخيرا گفت كه مخابرات تمايل ندارد به اين حوزه وارد شود. بالاخره شما برنامه داريد كه وارد شويد يا نه؟
ببينيد مخابرات تمايلي به اين كار نداشته است، اما من معتقدم اگر مخابرات وارد اين عرصه نشود نشود ما نميتوانيم اين عقبماندگي را جبران كنيم بويژه مناطقي كه تمركز مسكوني در آنها بيش از تجاري است.
• ظاهرا اين بحث مرغ و تخم مرغ همچنان ادامه خواهد داشت، چون يك انتقادي كه فراوان به مخابرات وارد است اينست كه پهناي باند كافي براي ارائه نداريد. به عنوان يك نمونه، اخيرا مديرعامل شركت افرانت در يك سمينار رسمي، مستندا تلاش خود براي دريافت پهناي باند و مراحل مختلف و پيچيده آن را بيان ميكرد كه با وجود پرداخت هزينههاي لازم، نهايتا هم به نتيجه نرسيده بود و نتوانسته بود نياز خودش را از مخابرات برطرف كند ...
من سخن اين شركت را رد نميكنم، من بحث كلي را ميگويم كه ما سيصد هزار پورت اينترنت كه داريم، فقط سي-چهل هزار پورتش واگذار شده است. ببينيد در برخي مناطق و مراكز خاص تهران مشتريان هجوم ميآوردند در برخي جاها برعكس؛ در محدودهاي مثل ميدان هفت تير و خيابان وليعصر كه تجاري هستند شركتها درخواست فراوان دارند، ولي حتي مثلا شمال تهران كه مسكوني است به دليل اينكه كمتر سودآور است به هيچ عنوان وارد نميشوند، در واقع با يك توسعه ناموزون مواجهيم و درخواست ناموزون. البته دوستان ما در شركت زيرساخت و مجموعه وزارتخانه آمادهاند كه اين مشكل را هم حل نمايند. به نظر من ميشود بخش خصوصي با تعامل مناسب با دولت، ضمن توجه به سودآوري، به دنبال توسعه كشور باشد، بخش دولتي هم به بخش خصوصي كمك كند. اگر مخابرات راسا وارد بازار اينترنت شود، باز هم به دنبال مراكز و مناطق پرمشتري نخواهد رفت؟ چون آقاي فيضي گفته بود كه يكي از دلايل عدم ورود ما به اين حوزه، اين است كه اساسا «اقتصادي» نيست. اين يعني همان منطقي كه شما ميگوييد متعلق به بخش خصوصي است. به هر حال ما در حوزه توسعه ارتباطات در كشور نشان داديم كه متوازن عمل كرديم. شما ميبينيد كه ما 53 هزار روستا را تحت پوشش ارتباطات را داريم، عليرغم اين كه تماما زيانده هستند. ما در حوزه اينترنت هم از همين منطق پيروي ميكنيم. البته در حال حاضر درخواستهاي ما نشان ميدهد كه تقاضا در مناطق مسكوني بالاست و در حوزههايي كه تجاري نيست مشتريان خوبي را بر خلاف تصور بخش خصوصي داريم، و فكر ميكنم توسعه جامع داشته باشيم.
• شما در مقالهاي كه پاسختان به انتقادات فراوان از معضل اينترنت بود، اشاره كرده بوديد به اين واقعيت كه متولي اينترنت در كشورما فقط يك نفر نيست و نبايد هم انتقادات را فقط متوجه يكي كرد. اما بديهي است كه بالاخره يكي بايد نقش محوري داشته باشد كه طبعا وزارت ارتباطات خواهد بود. چقدر وزارت را در انجام وظايفش موفق ميدانيد؟ هم در زيرساخت و هم گسترش فرهنگ استفاده و نيز گسترش سرويسها و خدمات و ...
من قبول دارم كه وزارتخانه نقش محوري دارد، اما بايستي اين محوريت به صورت قويتر و آشكارتري نشان داده شود، يعني در واقع هميشه وقتي چند سازمان و كميته و شورا كاري را انجام ميدهند، يكي بايد قدرت گردآوري و هماهنگي را داشته باشد، به نظرم وزارتخانه بايد در اين زمينه كمي فعالتر برخورد كند؛ در عين حال توجه داشته باشيد ما جزو كشورهايي هستيم كه در اين حوزه عقبماندگي قابل توجهي داشتيم، چون متقاضيان ما در حوزه ارتباطات، متقاضي نيازهاي پايه بودند و اين مانع رشد نيازهاي ثانوي مثل توسعه اينترنت بود؛ اما الان ديگر با حل خيلي نيازهاي اوليه و رفع دغدغه نيازهاي پايه (مانند بهروز شدن تلفن ثابت و ...) زمان آن رسيده كه وزارتخانه، اين نقش محوري را بهتر ايفا كند.
• گذشته از تامين زيرساخت، براي زمينهسازي گسترش خدمات و سرويسها، وزارتخانه چه ظرفيت و برنامهاي ميتواند داشته باشد؟ مثلا در ترويج كاربري و افزايش كاربران و مخصوصا سوق دادن دستگاههاي ديگر به ورود به اين عرصه. اساسا تاكنون از اين ظرفيت استفاده شده است؟
نه، استفاده نشده است؛ دليلش هم اين است كه در حوزه سياستگذاري و تدوين آييننامه و قوانين و مقررات، شوراي عالي انقلاب فرهنگي وارد شده است؛ شايد يكي از خلاءهاي ما، كمبود قانون باشد؛ البته من چندان معتقد به قوانين سنگين و پرحجم نيستم، بلكه صرفا قوانيني كلي كه صرفا راهبري كند را كافي ميدانم. شوراي انقلاب فرهنگي در اين حوزه پيشگام شده و چند آييننامه به تصويب رسانده است، اما هنوز سازمانها و نهادها نه اجبار حقوقي و نه اجبار مالي دارند كه به سمت استفاده از سرويسها بروند، ضمن اين كه در مجموع، فرهنگسازي هم كم انجام شده است و بايد اين خلاء هم رفع گردد. مسئول فرهنگسازي اين حوزه هم همه دستگاهها هستند، حتي اين پيشنهاد هم ميتواند راهگشا باشد كه نهادي با جايگاه مناسب (بعد يا قبل از هيئت دولت) شورا يا كارگروهي را مسئول اطلاعرساني و فرهنگسازي استفاده از اينترنت كنند.
چهارشنبه 20 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايتنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 175]