واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: زیر بنا یا روبنا، هدف یا وسیله؟
زمانى در مقابل شعار ماركسیستها كه اقتصاد را زیر بنا مىنامیدند و مقولههاى دیگر را رو بنا، نویسندگان اسلامى بر آن بودند كه اقتصاد را از دیدگاه اسلام، امرى رو بنایى معرفى نمایند و منظور آنان از رو بنا بودن اقتصاد، آن بود كه اصل در اسلام، اندیشه توحیدى است و اندیشه اقتصادى از اندیشه توحیدى نشأت مىگیرد. و معنى و مفهوم این اصل آن نبود كه از تأثیر اقتصاد به عنوان یك عامل نیرومند اجتماعى كه در بیشترین مسائل جامعه، نقش تعیین كننده دارد، چیزى بكاهند.مشابه این بحث را مىتوان در مورد سیاست از دیدگاه اسلام نیز مطرح كرد و آن اینكه آیا سیاست از دیدگاه دین یك وسیله است یا هدف؟ ، اصل است یا فرع؟ ، زیر بناست یا رو بنا؟ یكى از بارزترین نمودهاى سیاست، قدرت است؛ آیا قدرت، هدف است یا وسیله؟بسیارى از اندیشمندان، معتقدند كه در تفكر دینى، قدرت سیاسى تنها یك وسیله براى استقرار حق و اجراى عدالت است. قدرت بدان جهت مطلوب است كه در خدمت به خلق به كار آید و گرنه قدرت طلبى خود ضد ارزش است. نهج البلاغه آكنده از تعبیرات مختلفى در این زمینه است كه بخشى از آن را در فصل مربوط به اندیشه سیاسى در نهج البلاغه خواهیم خواند.قدرت به عنوان یك صفت الهى و مقدس، از اصول اعتقادى اسلام است و قدرتمند بودن یك ارزش است از این رو مشاهده مىكنیم كه گاه در روایات، از انسان ضعیف ـ هر چند كه مؤمن هم باشد ـ شدیدا انتقاد و نكوهش شده است.برخى از متفكران اسلامى قدرت را هدف دانستهاند و استقرار حاكمیت دین را منوط به تحصیل آن كردهاند و در نتیجه آن را از واجبات دینى شمردهاند. قدرت به عنوان یك صفت الهى و مقدس، از اصول اعتقادى اسلام است و قدرتمند بودن یك ارزش است از این رو مشاهده مىكنیم كه گاه در روایات، از انسان ضعیف ـ هر چند كه مؤمن هم باشد ـ شدیدا انتقاد و نكوهش شده است.اما اینكه امام (ع) در نهج البلاغه، یك جا از بى اعتبارى دولت و بىارزشى قدرت، سخن مىگوید: «و الله لاسلمنه ما سلمت امور المسلمین» ، و در جاى دیگر از تفویض قدرت به معارضان حكومتش؛ یعنى قاسطین، ناكثین و مارقین سخت خوددارى مىكند و به شدت در مقابل آنها مىایستد، بدان خاطر است كه گاه مورد سوء استفاده قرار مىگیرد و در جهت منفى به كار گرفته مىشود، و روشن است كه امكان این نوع سوء استفاده، هرگز دلیل بر منفى بودن ارزش قدرت نیست. چرا كه همه ارزشهاى والا حتى علم، حیات و دیگر فضایل، در معرض سوء استفاده هستند.چنین به نظر مىرسد كه هر دو سخن قابل توجهاند و از نظر منطق دین، پذیرفته شده مىباشند . این مطلب در مورد اقتصاد هم صادق است. به علاوه حتى بنابر فرض اول نیز مىتوان گفت كه وسیله بودن سیاست از دیدگاه شریعت، چیزى از اهمیت سیاست از دیدگاه دینى نمىكاهد، و چنین نیست كه هرچه وسیله تلقى شد، فرع است و كم اعتبار، بلكه این وسیلهها هستند كه نخستین اهداف هر امرى را تشكیل مىدهند.بنابراین، سیاست به عنوان یك عنصر اصلى در زندگى، و شأنى همیشه همراه با انسان بوده است و همچنین عمل سیاسى و پالایش صحنههاى سیاست، همواره از اهداف مهم دین بودهاند . این اصل را مىتوان با مطالعه اهداف انبیا، به روشنى به دست آورد.لینک مطالب مرتبط: دانش اسلامی؛ نگاهی متفاوت، چالشی نو... علوم اجتماعی و پیوندهای آن با علوم شرعی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 423]