تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):خدای تعالی ایمان را برای پاکیزگی از شرک قرار داد ، و نماز را برای دوری از تکبر ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815449960




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

زلزله


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: زلزله
زلزله
لبخندها فسردپیوندها گسستآوای لای لای زنان در گلو شكستگلبرگ آرزوی جوانان بخاك ریختجغد فراق بر سر ویرانه ها نشستاز خشم زلزله-پوپك،شكسته بال بصحرا پرید ورفتگلبانگ نغمه در رگ نای شبان فسردهر كلبه گور شودعشق و امید،مرد***در پهندشت خاك كه اقلیم مرگهاستبا پای ناتوان و نفسهای سوختههر سو دوان دوان-افسرده كودكان زپی مادران خویشدلدادگان دشت-سرداده اند گریه پی دلبران خویش***در جستجوی دختر خود مادری غمینبا صد تلاش پنجه فرو می برد بخاكاو بود و دختری كه جز او آرزو نداشتاماچه سود؟دختر او،آرزوی او-خفته است در درون یكی تیره گون مغاك***بس كودكان كه رنگ یتیمی گرفته اندبس مادران بخاك غریبی نشسته اندبس شهرها كه گور هزاران امید شدشام سیاه غم بسر شهر خیمه زدآه غریب غمزدگان شكسته دل-بالا گرفت و هاله ی ابری سپید شد***آن كومه ها كه پرتو عشق و امید داشت-غیر از مغاك نیستآن كلبه ها كه خانه ی دلهای پاك بود-جز تل خاك نیست***این گفته بر لبان همه بازمانده هاست:كای دست آفتاب!-دیگر مپاش گرد طلا در فضای شهرای ماه نقره رنگ!دیگر مریز نقره بویرانه های دهمارا دگر نیاز بخورشید وماه نیستدیگر نصیب مردم خاموش این دیارغیر از شبان تیره و روز سیاه نیست***خشكید چشمه ها و بجز چشمه های اشك-در دشت ما نماندافسرد نغمه ها و بجز وای وای جغد-در روستا نماند***دیگر حدیث غربت وتنها نشستن استیاران خوش سخن همگی بیزبان شدندآنانكه بود بر لبشان داستان عشق-خود «داستان» شدند***این گفته بر لبان همه بازمانده ماست:هان،ای زمین دشت!ما را تو در فراق عزیزان نشانده ایما را تو در بلای غریبی كشانده ایماداغدیده ایمبا داغدیدگی همه دلبسته ی توایمزینجا نمی رویماین دشت،خوابگاه جوانان دهكده استاین خاك،حجله گاه عروسان شهر ماستما با خلوص بر همه جا بوسه می زنیماینجا مقدس استاین دشت عشقهاست***هر سبزه ای كه بردمد ازدامن كویر-گیسوی دختریست كه در خاك خفته استهر لاله ای كه سرزند ازدشت سوخته-داغ دل ز نیست كه غمناك خفته استاما تو ای زمینای زادگاه ما!ما باتو دوستیمزین پس شرار قهر به بنیاد ما مزنما را چنانكه رفت اسیر بلا مكناین كلبه ها كه خانه ی امید و آرزوست-ویرانسرا مكنور خشم میكنیویرانه كن عمارت هر قریه را ولی-مارا ز كودكان و عزیزان جدا مكن****** مهدی سهیلی  کتاب طلوع محمد





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 671]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن