واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: شوخیهای کامپیوتریقسمت سوم
- برنامه نویس موجودیست زنده که:اغلب بصورت نشسته با کمی خمیدگی روبروی خود را نگاه میکند.این موجود توانایی بسیار زیادی در گیر دادن به یک موضوع و پلک نزدن را داراست.بیشتر طول عمر خود را بدون تحرک سپری میکند و فقط انگشتانش دارای فعالیت بسیار زیاد هستند.غالبا بصورت انفرادی یافت میشود و در پاسخ به مخاطب همواره میگوید: چی؟۹۹٪ آنها شب زیست هستند. - یک برنامهنویس و یک مهندس در یک مسافرت طولانى هوائى کنار یکدیگر در هواپیما نشسته بودند.برنامهنویس رو به مهندس کرد و گفت: مایلى با همدیگر بازى کنیم؟مهندس که میخواست استراحت کند محترمانه عذر خواست و رویش را به طرف پنجره برگرداند و پتو را روى خودش کشید.برنامهنویس دوباره گفت: بازى سرگرمکنندهاى است.من از شما یک سوال میپرسم و اگر شما جوابش را نمیدانستید ۵ دلار به من بدهید.بعد شما از من یک سوال میکنید و اگر من جوابش را نمیدانستم من ۵ دلار به شما میدهم.مهندس مجدداً معذرت خواست و چشمهایش را روى هم گذاشت تا خوابش ببرد.این بار، برنامهنویس پیشنهاد دیگرى داد.گفت: خوب، اگر شما سوال مرا جواب ندادید ۵ دلار بدهید ولى اگر من نتوانستم سوال شما را جواب دهم ٥٠ دلار به شما میدهم.این پیشنهاد، چرت مهندس را پاره کرد و رضایت داد که با برنامهنویس بازى کند.برنامهنویس نخستین سوال را مطرح کرد: «فاصله زمین تا ماه چقدر است؟»مهندس بدون اینکه کلمهاى بر زبان آورد دست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامهنویس داد.حالا نوبت خودش بود. مهندس گفت: «آن چیست که وقتى از تپه بالا میرود ۳پا دارد و وقتى پائین میآید ۴ پا؟»برنامهنویس نگاه تعجب آمیزى کرد و سپس به سراغ کامپیوتر قابل حملش رفت و تمام اطلاعات موجود در آن را مورد جستجو قرار داد.آنگاه از طریق مودم بیسیم کامپیوترش به اینترنت وصل شد و اطلاعات موجود در کتابخانه کنگره آمریکا را هم جستجو کرد.باز هم چیز بدرد بخورى پیدا نکرد.سپس براى تمام همکارانش پست الکترونیک فرستاد و سوال را با آنها در میان گذاشت .و با یکى دو نفر هم گپ (chat) زد ولى آنها هم نتوانستند کمکى کنند.بالاخره بعد از ۳ ساعت، مهندس را از خواب بیدار کرد و ٥٠ دلار به او داد.مهندس مودبانه ٥٠ دلار را گرفت و رویش را برگرداند تا دوباره بخوابد.برنامهنویس بعد از کمى مکث، او را تکان داد و گفت: «خوب، جواب سوالت چه بود؟»( شما هم میتوانید حدس بزنید)مهندس دوباره بدون اینکه کلمهاى بر زبان آورددست در جیبش کرد و ۵ دلار به برنامهنویس داد و رویش را برگرداند و خوابید … - تصویر چند حاظه فلش جالب:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 594]