تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز شب، موجب رضايت پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پيامبران، نور معرفت، ريشه ايم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835003042




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

*به ياد يار انقلاب و ابوذر زمان؛ آيت‌الله طـالقــانــي* امام خميني (ره) در سوگ طالقاني: ما برادرى را از دست داديم و ملت، پدرى را و اسلام، مجاهدى را


واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: *به ياد يار انقلاب و ابوذر زمان؛ آيت‌الله طـالقــانــي* امام خميني (ره) در سوگ طالقاني: ما برادرى را از دست داديم و ملت، پدرى را و اسلام، مجاهدى را


خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: تاريخ

19 شهريور 1358، چند ماه پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، آيت‌الله سيد محمود طالقاني در حالي در اثر سكته قلبى درگذشت كه حضرت امام خميني (ره) در توصيف ايشان فرمودند: «آقاى طالقانى يك عمر در جهاد و روشنگرى و ارشاد گذراند... و هيچ گاه در جهاد بزرگ خود سستى و سردى نداشت»، «ما برادرى را از دست داديم و ملت ما، پدرى را و اسلام، مجاهدى را».

وقتي كه در مراسم تشيع پيكرش صدها هزار نفر گرد هم آمدند، همگان دانستند كه طالقاني مورد وثوق گروه‌هاي مختلف سياسي بوده است. چنانكه آيت‌الله هاشمي رفسنجاني نيز در خاطرات خود مي‌آورد "در عزاي آقاي طالقاني تقريبا تمام گروه‌هاي سياسي، اعلاميه همدردي صادر كردند و مجالس عزاداري برپا كردند."

رهبر كبير انقلاب در بيانات خود به مناسبت رحلت آيت‌الله طالقاني فرمودند: «او براى اسلام به منزله حضرت ابوذر بود. زبان گوياى او چون شمشير مالك اشتر بود. برنده بود و كوبنده»، « مرحوم آقاى طالقانى مستقيم بود، مستقيم فكر مى‌كرد، مستقيم عمل مى‌كرد. انحراف به چپ و راست نداشت، نه غربزده بود و نه شرق‌زده، اسلام‌زده بود، دنبال تعليمات اسلام بود و براى يك ملت مفيد بود و رفتنش ضايعه است.»

به گزارش خبرنگار گروه تاريخ ايسنا، آيت‌الله سيدمحمود طالقاني در سال 1289 هجري شمسي در روستاي گليرد طالقان از توابع استان تهران ديده به جهان گشود، او در خانواده‌اي اهل علم و فضيلت و داراي روحيات انقلابي و ضد ظلم رشد كرد و براي نخستين بار در مكتب پدرش «ابوالحسن» -همان كس كه امام (ره) از او با عنوان سرآمد پرهيزكاران ياد مي‌كند- آغاز به يادگيري مفاهيم اسلامي و درس تقوا كرد. او تحصيلات ديني خود را در مدارس رضويه و فيضيه قم به پايان رساند.

آيت‌الله طالقاني حوزه را به امام جماعتي و مريد و مرادي ترجيح داد

گرچه پس از فوت پدر به وي پيشنهاد مي‏شود كه در تهران، امام جماعت مسجدي را برعهده گيرد اما سيدمحمود به درس و بحث علاقه داشت، حوزه را به امام جماعتي و مريد و مرادي ترجيح داد و براي تكميل تحصيلات خود عازم قم شد. پاي درس آيت‌الله كمره‌اي نشست و از آنجا براي تلمذ درس خارج در محضر آيت‌الله زاده اصفهاني عازم نجف اشرف شد.

آيت‌الله طالقاني اجازه‌نامه اجتهادش را از مرجع بزرگ آن روز آيت‌الله حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي‌ گرفت و از آقاي مرعشي و قمي اجازه حديث. پس از اتمام تحصيلات به تهران آمد و در مدرسه شهيد مطهري - سپهسالار سابق- به تدريس علوم ديني مشغول شد.

سال 1318 براي اولين‌بار خشم خويش را نسبت به رژيم و دستگاه حكومتي، با دادن اعلاميه‌اي در رابطه با كشف حجاب ابراز كرد و در پي آن دستگير و زنداني شد.

طالقاني پس از شهريور 1320، با تشكيل گروه‌هاي گوناگون سياسي، مبارزه را به طور رسمي آغاز كرد. در همين سال بود كه به اتفاق مهندس بازرگان و دكتر سحابي كانون اسلام را در خيابان اميريه بنياد نهاد و با مجله دانش‌آموز همكاري كرد. در چهارمين شماره اين مجله آقاي كمره‌اي، مهندس بازرگان، دكتر سياسي (وزير فرهنگ)، حسين مكي و تعدادي ديگر مقالاتي نوشتند و سرمقاله با عنوان تفسيري از قران از سيدمحمود طالقاني بود.

پس از پايان جنگ دوم جهاني و به دنبال شورش كمونيست‏ها و تجزيه‏طلبان در آذربايجان به رهبري پيشه‏وري، طالقاني از سوي علما و مجامع ديني و مذهبي همراه با نخستين گروه از تفنگچي‌ها به آن منطقه مي‌رود. پس از اين تجربه بود كه عنوان كرد « انحراف‌هاي فكري عده‏اي از مردم و جوانان و عواقب آن خطر بزرگي براي تماميت و استقلال كشور دارد كه ممكن است به نابودي و تجزيه آن بكشد و تكليف شرعي خود دانستم كه اهتمام بيشتري در تشكيل جلسات مرتب و مفصل و منظم كه مدت‌ها در راه آن مي‏كوشيدم داشته باشم... سپاهي از دانشجويان براي بحث و فهم اصول اسلامي و مقايسه آن با اصول مادي تشكيل دادم كه در دانشگاه و خارج از دانشگاه آثار آن آشكار و هويدا شد و بر محور همين فكر و نظر، انجمن اسلامي دانشجويان كه در سال 1322 تشكيل شده بود، پس از آن (انجمن اسلامي) معلمين و اطبا تشكيل شد.»

آيت‌الله طالقاني مي‌خواست مسجد هدايت نمونه‏اي از مساجد صدر اسلام باشد

آيت‌الله طالقاني علاوه بر فعاليت‏ سياسي بيشتر به مسايل فرهنگي و آموزشي توجه داشت و بدين خاطر مسجد هدايت را از دهه 20 محل وعظ و خطابه خود قرار داد. مي‌خواست مسجد هدايت نمونه‏اي از مساجد صدر اسلام در مكه و مدينه باشد كه در آن مجاهدين و مبارزين گرد هم مي‏آمدند و به شور و مشورت مي‏پرداختند و از همين مسجد بود كه تا سي سال بعد فريادش به گوش‌ها مي‌رسيد.

در انتخابات مجلس هفدهم، مردم چالوس و نوشهر او را كانديداي نمايندگي مجلس كردند و آيت‌الله كاشاني در نامه‌اي به اهالي، سيدمحمود طالقاني را به عنوان فردي ديندار و پاكدامن توصيه كرد. با شروع انتخابات دوره بيستم مجلس شوراي ملي، فعاليت‏هاي طالقاني به اوج خود مي‏رسد و مسجد هدايت‏ به ستاد مبارزاتي عليه استبداد و خفقان تبديل مي‏شود. به دنبال اوجگيري اين مبارزات، جلسات مسجد هدايت ‏به وسيله عوامل رژيم سركوب و تعطيل مي‏شود، اما اين جلسات در منزل اشخاص مختلف تشكيل مي‌شود. طالقاني به همراه شهيد مطهري در اين جلسات به تحليل مسايل اجتماعي و افشاي رژيم مي‏پردازند.

طالقاني براي شركت در كنگره اسلامي قدس كه سالي يكبار تشكيل مي‌شد دوبار در مقام رياست هيات نمايندگي ايران به بيت‌المقدس سفر كرد و سفري نيز به كراچي مي‌رود تا در كنگره جهاني شعوب‌المسلمين شركت كند. ترتيب يافتن «دارالتقريب بين المذاهب الاسلاميه» به عنوان يكي بزرگترين اقدامات قرن اخير در نزديكي تشيع و تسنن سهمي مهمي داشت. آيت‌الله طالقاني به نمايندگي مرحوم آيت‌الله العظمي بروجردي براي رساندن پيام ايشان به شيخ شلتوت به آن ديار مسافرت كرد.

مبارزات آيت‌الله طالقاني در جريان نهضت ملي شدن صنعت نفت ايران

آيت‌الله طالقاني در جريان نهضت ملي شدن صنعت نفت ايران مبارزات ارزنده اي داشت. در همين زمان با فدائيان اسلام و رهبر آن نواب صفوي آشنا شد. وقتي همكاري دو گروه مليون و مذهبيون به وادي اختلاف كشانده شدند، سعي در متحد كردن آن‏ها داشت و همواره در تلاش بود كه جلوي تفرقه نيروهاي مبارز عليه رژيم را بگيرد. به گزارش ايسنا، آيت‌الله طالقاني خود در اين باره گفته‌است: «عوامل استبداد داخلي و جاسوسان اطراف اين قدرت‌ها شروع به تفحص كردند و نقطه ضعف‌ها را يافتند. به فدائيان اسلام گفتند شما بوديد كه اين نهضت‏ها را پيش برديد، فدائيان گفتند ما حكومت تامه اسلامي مي‏خواهيم، به آنها مي‏گفتند دكتر مصدق بي‌دين است، يا به دين توجهي ندارد و خواسته‏هاي شما را نمي‏خواهد انجام دهد، آنها به دكتر مصدق مي‏گفتند فدائيان اسلام جواناني پرشور و تروريست هستند، بايد از آنها بپرهيزيد و من كه خود در اين ميان مي‏خواستم بين اين دو تفاهم ايجاد كنم، ديدم نمي‏شود، امروز صحبت مي‏كردم، اما فردا مي‏ديدم كه دو باره چهره‏ها عوض شده؛ باز خصومت و توطئه.»

پس از كودتاي 28 مرداد نيز مدتي نواب را در طالقان پناه داد ولي ماموران حكومت نظامي به اين راز پي بردند و در يورش به خانه او چون آنها را نيافتند، طالقاني را به زندان بردند.

رفتار و گفتار آيت‌الله طالقاني روي ماموران زندان اثر مثبت مي‌گذاشت

به دنبال شكل‌گيري نهضت روحانيت به رهبري امام خميني(ره) در سال 1341 و طرح مسايلي چون انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي به پيروي از امام (ره) به مخالفت با رژيم پرداخت و در همان سال به زندان افتاد. وي مجددا در سال 1342 در ارتباط با وقايع 15 خرداد دستگير شد. پس از بازداشت امام خميني (ره) و تبعيد ايشان، آيت‌الله طالقاني تنها روحاني بود كه در اين جريان، محاكمه و به 15 سال حبس محكوم شد. آيت‌الله طالقاني در زندان نيز دست از مبارزه و ارشاد برنداشت، رفتار و گفتار مناسبش حتي روي ماموران زندان اثر مثبت مي‌گذاشت و در پي همين تلاش‌هاي فرهنگي و تبليغي بود كه در زندان، با نوشتن تفسير «پرتوي از قرآن» سعي در آشنا كردن افراد به عظمت و سازندگي قرآن كرد.

طاهره طالقاني در گفت‌وگو با ايسنا مي‌گويد: «پدر همواره مي‌گفت من تفسيرهايم را مديون زندان هستم؛ چرا كه گاه در آن‌جا روي آيه‌اي يك ماه فكر مي‌كرد. ذهنش جرقه‌اي مي‌زد. اگر يادداشت نمي‌كرد فراموش مي‌شد. از خواندن آن به خوبي مي‌توان تشخيص داد كه حاصل تامل بسيار است و گويا جرقه‌هايي در ذهن بوده است. به همين دليل ايشان اسمش را پرتويي از قرآن گذاشت؛ چون نمي‌توانست آن را تفسير بنامد.»

آيت‌الله طالقاني درباره خود مي‌گويد: «من پيش از اينكه در كسوت يك سياستمدار متعارف و معمول باشم، يك شاگرد كوچك مكتب قرآن و معلم قرآنم».

سال 1346 به واسطه فشارهاي داخلي و خارجي بر رژيم شاه، طالقاني پس از تحمل 4 سال زندان، آزاد شد و مبارزه را همچون گذشته ادامه داد. در آستانه سال 1350 همزمان با برگزاري جشن‌هاي 2500 ساله شاهنشاهي دستگير و به مدت سه سال در زابل و 18 ماه در بافت كرمان در بدترين شرايط به حالت تبعيد به سر برد. در سال 1354 مجدداً به دست ساواك گرفتار و به 10 سال زندان محكوم شد.

طالقاني، زماني در زندان گفته بود: «هميشه مرا در بهمن‌ماه مي‌گيرند و در آبان ماه آزاد مي‌كنند. اما امسال به دلم هست كه سال آخر است، از عمر ما هم چيزي نمانده.»

طالقاني در آخرين زندان در شمار پيرترين زندانيان بود

سن طالقاني در آخرين زندان از 65 گذشته بود و در شمار پيرترين زندانيان بود. فشار خون و بيماري قند داشت و پيري او را رنجور و ناتوان كرده بود. چهار روز بعد از آزادي طالقاني از زندان، وقتي پزشكي فشار خون او را مي‌گيرد، ناگهان بلند مي‌شود و مي‌گويد: «كاش آنقدر بمانم كه ببينم ريشه ظلم كنده شده.»

با آزادي طالقاني از زندان هر روز جمعيت‌هايي از نقاط مختلف براي ديدار او مي‌آمدند و بسياري از حركت‌هاي ضد رژيم به اين خانه متصل مي‌شد.

نقش اصلي طالقاني، آشنايي جوانان و دانشگاهيان با اسلام و قرآن بود

طالقاني نقش اصلي را در آشنايي و جذب جوانان و دانشگاهيان به اسلام و قرآن داشت. شهيد مطهري نيز در اين باره گفته بود كه از جمله پايه‌گذاران آشنايي نسل جوان به دين و اسلام طالقاني بود كه اين راه را باز كرد.

زماني خود آيت‌الله طالقاني گفته بود: "... از آن روزي كه اين جانب در اين اجتماع چشم گشودم، مردم اين سرزمين را زير تازيانه و چكمه خودخواهان ديدم. همه شامگاهان در خانه منتظر خبري بوديم كه امروز چه حوادث تازه‌اي رخ داده؟ كي دستگير و تبعيد يا كشته شده؟ و چه تصميمي درباره مردم گرفته‌اند!... از سوي ديگر مي‌ديدم مردمي در لباس دين، مرد خودخواهي را با خواندن آيات و احاديث بر گردن مردم سوار مي‌كنند و برايش ركاب مي‌گيرند. دسته ديگر با سكوت و احتياط كاري، كار را امضا مي‌نمايند. تا آنگاه كه بر خرمراد مستقر شد و افسار "زمام" را به‌دست گرفت و ركاب كشيد و همه چيز مردم را زير پاي خود پايمال كرد، به دعا و توسل مي‌پردازند و از خداوند فرج امام زمان(ع) را مي‌طلبند!!"

اعلام راهپيمايي در تاسوعاي حسيني با وجود حكومت نظامي

آيت‌الله طالقاني پس از آزادي از زندان با رهبر انقلاب اسلامي، امام خميني (ره)، كه در آن زمان در نوفل لوشاتوي فرانسه مقيم بود، همواره در تماس بود و به هدايت جريان امور در داخل كشور مي‏پرداخت. او در تهران به آرامي زير پاي رژيم را خالي مي‌كرد. پس از آزادي او از زندان بود كه امام خميني (ره) در تلگرافي از نوفل لوشاتو فرمودند: آزادي امثال جنابعالي بر خلاف منطق شاه و دولت اوست... شما اكنون از حبس كوچك به حبس بزرگ منتقل شديد» با هماهنگي امام (ره) بود كه تصميم مي‌گيرد علي‏رغم حكومت نظامي در تاسوعاي حسيني سال ‏1357 اعلام راهپيمايي كند تا بتواند حكومت نظامي را درهم بشكند و قدرت مردم مسلمان ايران را به جهانيان بنماياند. اعلام راهپيمايي از طرف عموم ملت و مبارزان، مورد تاييد و استقبال قرار گرفت و سيلي از جمعيت در آن روز به حركت درآمدند و جهان را به شگفتي واداشتند. طالقاني در اعلاميه‌اي كه در تاريخ 14 /9/ 1357صادر كرد، چنين ‏گفت:

«اينك بار ديگر براي رساندن نداي حق‏طلبانه ملت مسلمان ايران به گوش جهانيان‏، ما روز يكشنبه را كه مصادف با تاسوعاي حسيني است‏ به راهپيمايي بزرگي كه همه طبقات را در بر بگيرد اختصاص مي‏دهيم، باشد كه دستگاه حاكمه لجوج و سفاك و نيز دول حامي او و محافل انساني و آزاده‏اي كه همواره به حمايت و دادخواهي ملت‏هاي مظلوم شهره شده‏اند، از اين حركت قانوني و مسالمت‏جويانه ملت ايران به هوش آيند و مردم ما را براي حاكميت بر سرنوشت‏خود آزاد بگذارند... بديهي است در ساير شهرها و قصبات نيز برادران و خواهران در نهايت نظم و ترتيب و با هدايت و رعايت نظرات بزرگان مبارز شهر و پيشوايان محترم مذهبي خود اين برنامه‏ها را با شكوه هر چه بيشتر اجرا خواهند نمود.»

افزايش فشار رژيم بر طالقاني و قاطعيت بيشتر وي در حمايت از امام (ره)

با روي كارآمدن دولت ازهاري فشار بر خانه طالقاني بيشتر شد. يك گروه مامور مراقبت از خانه‌اي شد كه شهرباني "لانه زنبور" مي‌خواندش. گرچه بعد از ورود شهيد بهشتي به ايران "لانه زنبور" ديگري نيز ايجاد شده بود اما گروه‌هاي سياسي و چريك‌ها را به آنجا راهي نبود و فقط گروه‌هاي اسلامي در آنجا حضور داشتند. وقتي دولت بختيار و برخي كشورها به امام (ره) اصرار مي‌كند كه به تهران برنگردد طالقاني مي‌گويد «كاسه‌اي زير نيم كاسه است، زورتان را جمع كنيد، يك تكان بيشتر نمانده است.» و در پاسخ به نماينده بختيار گفت: «چطور ممكن است به كسي كه ميليون‌ها نفر يك‌صدا او را صدا مي‌كنند، بگوييم جواب اين‌ها را نده. من آرزو دارم آقاي خميني را در تهران ببينم، وصيتي به ايشان بكنم و همين يكي دو روز بميرم.» وقتي مي‌شنود كه از او مي‌خواهند ترتيبي دهد كه طرفداران قانون اساسي هم تظاهراتي كنند، از خنده به سرفه مي‌افتد كه «حالا انتظار داريد كه من براي اعليحضرت دسته راه بيندازم؟»

روز 12 بهمن علي‌رغم توصيه پزشكان كه مبادا به دليل كسالت زيادي كه داشت رختخواب را ترك كند، اضطراب سفر امام به تهران لحظه‌اي او را آرام نمي‌گذارد. بختيار را تهديد مي‌كند كه «اگر مويي از سر آن مرد كم شود اين مردم خاك شما را به توبره مي‌كشند.» به مهرآباد مي‌رود و گوشه‌اي بر زمين مي‌نشيند و همزمان با آمدن امام (ره) و خوانده شدن سرود استقبال اشك مي‌ريزد. وقتي برخي از همراهان امام (ره) خم مي‌شوند دست او را ببوسند، به طعنه مي‌گويد «تصور كردم دوران دست‌بوسي تمام شده است.»

طالقاني پس از انقلاب مسووليتي ديگر داشت و همواره همه نيروهاي انقلاب را به وحدت دعوت مي‌كرد. فخرالدين حجازي شهريور 58 در روزنامه كيهان نوشت: «پس از انقلاب، كار طالقاني بزرگ‌تر و ژرف‌تر و اساسي‌تر بود. تنگ نظران به او خرده مي‌گرفتند كه با فدائيها دوست است و با چپي‌ها و ديگر سازمان‌ها و واقعا هم راست مي‌گفتند؛ كه آفتاب بود و بر فراز و نشيب‌ها مي‌تابيد. شايد كه خرده گياه‌هاي عمق دره را نيز جذب كند و بركشد و تربيت نمايد.»

وقتي غائله كردستان پيش مي‌آيد در اسكورت خودروهاي نظامي راهي سنندج مي‌شود كه شعله‌هاي نخستين درگيري پيش از انقلاب در آنجا زبانه كشيده بود. دختر آيت‌الله طالقاني در گفت‌وگويي با ايسنا با اشاره به پيگيري‌ها و تلاش‌هاي پدرش براي حل مسايل كردستان پس از انقلاب مي‌گويد: «زماني‌كه براي انتخابات رياست جمهوري سال 80 به كردستان رفته بودم، آنها خاطراتي از حضور پدر در آنجا تعريف كردند. پدر در آنجا به انتقادات آنها گوش داده بودند و خواسته بودند كه انجمن‌هاي ايالتي و ولايتي در آنجا شكل بگيرد.»

چند روز از درگيري‌هاي كردستان نگذشته بود كه درگيري در گنبد كاووس آغاز شد. اما اين بار طالقاني نتوانست به آن منطقه سفر كند. بيمار بود و تكاپوي لازم را نداشت و از سويي از برخي برخوردها در كردستان، دلسرد بود. او با پيامي عده‌اي از اعضاي دفترش را به گنبد كاووس مي‌فرستد. به دنبال وقايع تركمن صحرا طالقاني كه ديگر به دليل تحمل سال‌ها زندان، فرتوت و شكسته شده بود. هر روز از او مي‌خواهند كه براي حل مشكل و پايان غائله‌اي بشتابد و در همين زمان است كه مي‌شنود يكي از پسرانش بازداشت شده است.

طالقاني به دنبال دريافت پيام «هاني الحسن» سفير فلسطين در تهران، ابوالحسن و مجتبي فرزندان خود را به سفارت فلسطين مي‌فرستد، هدي همسر فلسطيني مجتبي هم همراه آنهاست. آنها پيام و گلايه‌هاي هاني الحسن را مي‌شنوند. گشايش دفتر سازمان آزادي‌بخش فلسطين در اهواز مسايلي را در پي آورده است، استاندار خوزستان موضوع را با دكتر يزدي، معاون نخست‌وزير در امور انقلاب در ميان نهاده و او در پيغامي خواستار بستن اين دفتر شده و ياسر عرفات، از طريق هاني الحسن خواسته است كه اگر دفتر اهواز بسته شد، سفارت فلسطين را در تهران ببندد.

فرزندان و عروس آيت‌الله در بازگشت از سفارت فلسطين، در خيابان شادمان توسط گروهي مسلح دستگير مي‌شوند و كسي از مسولان از اين ماجرا با خبر نبود.

طاهره طالقاني در اين مورد به ايسنا مي‌گويد: «پدر با يكي از برادرانمان، مجتبي كه عقايد كمونيستي داشت، صحبت مي‌كرد. يك بار كه او حدود 17 سال داشت وقتي ساواك به مقابل منزل آمده بود تا او را دستگير كند، پدر گفته بود او در منزل نيست و از اين طريق مجتبي فرصتي پيدا كرد تا فرار كند و بعد هم به آلمان رفت. مجتبي پس از انقلاب به ايران بازگشت كه آن برخوردها و دستگيري او پيش آمد. در شرايطي كه همسرش باردار بود، آنها را در مقابل سفارت فلسطين دستگير كردند. بعد از آن مساله و فوت پدر دوباره مجتبي از ايران رفت. مجتبي وقتي به ايران آمد يك شب پدر با او در مورد مسايل اعتقادي تا دير وقت صحبت كردند. مجتبي پراكنده حرف مي‌زد و آخر هم قانع نشدند. بعد از دستگيري مجتبي، پدر از نوع برخوردي كه شده بود بسيار ناراحت شدند. البته ايشان معتقد بود كه بحث فرزند ايشان نيست و مي‌گفتند بچه من اگر مجرم است و تشخيص داده شد كه بايد اعدام شود، اين كار بايد انجام شود اما چرا بدون ضابطه؟! اعتراض او به اجراي كارها بدون ضابطه و قانون بود. در نظر گرفتن قانون و نظم براي پدر بسيار مهم بود.»

با پيگري فرزند امام(ره)، فرزندان آيت‌الله طالقاني آزاد مي‌شوند. آيت‌الله طالقاني دستور تعطيلي دفتر را مي‌دهد و خود به اتفاق سه تن از فرزندانش به سوي شمال به راه مي‌افتد و بي‌آنكه كسي از محل او خبري داشته باشد، تهران را ترك مي‌كند.

انتشار اين خبر جنجال به پا مي‌كند. برخي گروه‌هاي سياسي كه گويا در انتظار فرصتي براي سوءاستفاده بودند با انتشار اعلاميه‌هايي مردم را دعوت به اعتصاب و راهپيمايي مي‌كنند. حتي شوراي انقلاب نيز در اعلاميه‌اي خبر از نگراني‌هاي خود مي‌دهد. در شرايطي كه فرزندان آيت‌الله طالقاني نيز از محل اقامت او خبر نداشتند، حاج سيد احمد خميني، از سوي امام (ره) از قم به تهران مي‌آيد. عصر آن روز سيد احمد خميني با آگاه شدن از محل اقامت طالقاني به روستاي چالكرود مي‌روند.

سرانجام و در حالي كه رسانه‌هاي بين‌المللي و نشريات برخي احزاب داخلي در تلاش براي القاي اختلافات بين رهبر انقلاب و آيت‌الله طالقاني بودند و گروه‌هاي مخالف انقلاب مي‌كوشيدند اين ماجرا را آغاز اين اختلافات قلمداد كنند، سيد محمود طالقاني اطلاعيه‌اي در رد چنين القائاتي صادر مي‌كند و سپس راهي قم مي‌شود و به ديدار امام خميني (ره) مي‌رود. همان زمان طالقاني در گفت‌وگويي تلويزيوني عنوان مي‌كند كه اين موضوع جنبه شخصي ندارد و قصد داشته با ترك تهران دست دولت را براي تحقيقات در اين ماجرا باز بگذارد ولي ديگران قصد سوءاستفاده از آن را دارند.

وي چند روزي در قم مي‌ماند. در فيضيه سخنراني مي‌كند و بر ضرورت تشكيل شورا‌ها، نظم دادن به سپاه پاسداران و كميته‌ها تاكيد مي‌كند. طالقاني ضمن حمايت صريح و قاطع از رهبري حضرت امام خميني (ره)، راست و چپ افراطي را نيز محكوم مي‌كند.

طالقاني به شورايي شدن همه امور معتقد بود و حاكميت مردم بر سرنوشت خويش را جز از اين طريق ممكن نمي‌دانست. پس از بازگشت به تهران جمعي را مامور بررسي و تدوين طرح تشكيل شوراهاي محلي و ايالتي و ولايتي مي‌كند.

پس از آن طالقاني با آيت‌الله مطهري ارتباط عميق‌تري يافت زيرا اين دو از بسياري جهات شبيه هم بودند اما همين روزهاست كه آيت‌الله مطهري توسط گروهك تروريستي فرقان شهيد مي‌شود و فشارها بر طالقاني و بازرگان بيشتر مي‌شود و اينجاست كه طالقاني با اينكه پس از مطهري، رياست شوراي انقلاب را بر عهده داشته است، شركت در جلسات شوراي انقلاب را ترك مي‌كند و آن را به آيت‌الله بهشتي مي‌سپارد.

طالقاني، انقلاب را انقلاب محرومان و پيروان توحيد مي‌دانست و با همان نگاه اسلامي و عرفاني به دين، انقلاب و امام خميني (ره) به فرمان رهبر انقلاب به عنوان اولين امام جمعه تهران منصوب شد و اوايل مرداد 1358 از سوي امام خميني(ره) مامور تشكيل نماز جمعه تهران شد و او كه براي اين كار، دانشگاه تهران را مناسب‌ترين مكان مي‌يابد، اولين و يكي از باشكوهترين نمازهاي جمعه بعد از پيروزي انقلاب اسلامي را در پنجم مرداد در دانشگاه تهران برگزارمي‌كند و تا پايان عمر پنج نماز جمعه به امامت ايشان برگزار مي‌شود.

با آغار انتخابات خبرگان، گروهاي مقابل كوشيدند تا با ايجاد تشكيلات و گفت‌وگوهاي پشت پرده جلوي حضور وي را بگيرند ولي از 5/2 ميليون نفري كه پاي صندوق‌هاي راي رفتند بيش از 2 ميليون نفر او را انتخاب كردند.

با حوادث دركردستان و دخالت ارتش در آنجا، آيت‌الله طالقاني ايده‌هاي خود را در مورد شوراها بر باد رفته مي‌ديد. به مجلس خبرگان كه رفت حاضر به نشستن روي صندلي نشد. جلسات در محل سنا برگزار مي‌شد و طالقاني از آن ناراحت بود و مي‌گفت مايل بوده جلسات در مسجدي برگزار مي‌شده است. بسياري از حاضران در مجلس طالقاني را آخوند توده‌اي مي‌خواندند و چنين بود كه وقتي سخن از غيبت‌هاي او از جلسات پيش آمد و او بيماري خود را عنوان كرد، يكي از نماينده‌ها از هيات رييسه خواست كه افراد مريض در جلسات شركت نكنند.

درگيري‌هاي كردستان بالا گرفته بود. طالقاني در پنجمين خطبه نماز جمعه دوباره به همين موضوع پرداخت و گفت "كفار چهره شناخته شده‌اي دارند. صفتشان جداست ولي منافق آن انسان چند چهره است كه با چهره دين نفوذ مي‌كند در صف مسلمان‌ها؛ ولي اين يك چهره از چهره‌هاي اوست".

در سالگرد 17 شهريور طالقاني تصميم مي‌گيرد نماز جمعه را در بهشت زهرا اقامه كند و در اين آخرين خطبه نماز جمعه خود باز با لحني تندتر بر اهميت مسأله شورا به عنوان يكي از اساسي‌ترين مسائل اسلامي تاكيد مي‌كند. طالقاني در جايي از سخنان خود مي‌گويد: «بگذاريد اين مردم مسووليت پيدا كنند... اميدواريم كه همه ما هوشيار شويم، فرد فرد مسووليت قبول كنيم و گروه‌گرايي و فرصت‌طلبي و تحميل عقيده را كنار بگذاريم.»

حسين طالقاني، فرزند ايشان مي‌گويد: «آخرين بار روز قبل از فوت آقا ايشان را ديدم. چون سخنراني‌ها و كارها آقا را واقعا فرسوده كرده بود، از آقاي شاه حسيني خواسته بود كه طرف‌هاي كرج يك جايي را پيدا كند كه او برود و استراحت كند. بعد از آدران كرج، يك جايي بود كه براي كاركنان تربيت بدني ساخته بودند. آنجا را به آقا اختصاص دادند. گاه گداري مي‌رفتيم آنجا. مي‌رفتيم كنار رودخانه و با هم قدم مي‌زديم. آن روز من به آقا گفتم: "آقا! اين تپه مقابل خيلي جالب است. بياييد تا جايي كه ممكن است برويم بالا." آقا هم پذيرفت و آرام آرام رفتيم و مسافت زيادي را طي كرديم و برگشتيم. روز بعد كه محمود بانكي، دامادمان به اتفاق برادرم، محمدرضا آمدند آنجا، آقا به آنها گفت در جاده چالوس برويم جلو. قرار بود همان روز عصر با سفير شوروي در خانه آقاي چهپور ملاقاتي داشته باشد... ساعت تقريبا يك ربع به يك بود كه تلفني گفتند بيا كه آقا اين طور شده.»

طالقاني در شامگاه هجدهم شهريور 1358 با سفير شوروي در ايران ملاقات داشت. اين ملاقات كه مكان آن در خانه‌اي بود تا ساعت 24 طول كشيد. پس از آن، شام را صرف كرد و به بستر رفت. اندكي بعد از جا برخاست و از ناحيه قفسه سينه اظهار درد كرد. با داروي خانگي آرام گرفت و ديگر بار به بستر رفت. به سراغ پزشك رفتند و هنگامي او بر بستر بيمار حاضر شد كه روحش پر كشيده بود.

مردم سراسر ايران با شنيدن خبر درگذشت آيت‌الله طالقاني بيرون مي‌ريزند و شعار مي‌دهند. 19 شهريور در مراسم تشييع طالقاني دوربين‌ها تصاويري را از جوش و خروش مردمي در عزاي عالمي ثبت كردند و تاريخ تا آن روز كمتر آن همه چشم گريان را در سوگ كسي ديده بود.

آيت‌الله طالقاني در وصيت‌نامه‌ي خود نوشت "انسان وقتي به وصيت مي‌نشيند، كه مي‌خواهد از تمامي انديشه‌ها، پيام‌ها و در نتيجه زحمات ساليان عمر خويش را در كلماتي بگنجاند و آن را تقديم بازماندگان خويش كند، وقتي اين انسان بازماندگاني به وسعت يك ملت داشته باشد نوشتن برايش مشكل‌تر و حساس‌تر مي‌شود."

شهريور 59، يك سال پس از رحلت آيت‌الله طالقاني، امام خميني (ره) در پيامي به ملت ايران به مناسبت اولين سالگرد ارتحال طالقاني ضمن "تجليل از مقام ايشان" فرمودند: «او مي‌توانست با رفتار و گفتارش به اعصاب ناآرام كه موجب نگراني‌ها و تفرق‌ها مي‌شوند آرامش بخشد. مجاهد بزرگوار و عالم هشياري كه از عنفوان جواني تا آخرين لحظات زندگاني در خدمت به اسلام و كشورهاي اسلامي متحمل رنج‌ها و حبس‌ها و فشارها بود وهيچگاه از اين زحمت ارجمند و خدمت سودمند كناره‌گيري نكرد.»

گزارش از خبرنگار ايسنا: حميده صفامنش

..................................................

منابع:

- صحيفه نور - جلد نهم

- پيك آفتاب؛ پژوهشي در كارنامه زندگي و فكري آيت الله سيد محمود طالقاني

- طالقاني و تاريخ

- يادنامه ابوذر زمان

- انقلاب و پيروزي - خاطرات آيت الله هاشمي رفسنجاني

انتهاي پيام
 دوشنبه 18 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 333]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن