واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
به مسجد که رسید نگاهش به منبر افتاد. سه پله داشت. یک لحظه ایستاد و نگاه کرد. نمیتوانست باور کند. میمونی بر پلهی اول نشسته بود. از غصّه دلش گرفت. خوب نگاه کرد. .بر پلهی دوم میمون دیگری بود. قلبش در هم فشرده شد. یک لحظه از میمونها صورت برگرداند و دوباره به منبر نگاه کرد میمونی بر پلهی آخر نشسته بود. میمونها از منبر بالا و پایین میرفتند. یک دفعه از خواب برخاست. لحظهای به خوابی که دیده بود فکر کرد. تعبیر خوابش را خوب میدانست. غصّه دلش را پر کرد. با خود گفت: «منبر، خلافت است و میمون حاکمان نالایق و ستمگر. خدایا اگر پس از من، فرزندان آمیّه حاکم شوند، مردم چه خواهند کرد؟ دین تو چه خواهد شد؟ چه بلایی بر سر قرآن خواهد آمد؟» میمونها بازیگرند و مقلّد حاکمان بنیامیه پس از من با دین و قرآن بازی خواهند کرد. آنها در زشتی، شرابخواری، قماربازی و همهی بدیها به یکدیگر نگاه خواهند کرد. آیا پس از من همه چیز از بین خواهد رفت؟ خداوند ناراحتی پیامبرش(صلی الله علیه و اله وسلم) را میدانست. از خوابی هم که دیده بود خبر داشت. میدانست حکومت بنیامیّه سالهای سال طول خواهد کشید. در این سالها حاکمان، مردم را به کارهای زشت دعوت خواهند کرد، به شرابخواری، به قماربازی و کارهای زشت دیگر. خدا میخواست پیامبرش(صلی الله علیه و اله وسلم) را دلداری دهد و به او بگوید که دین اسلام هرگز از بین نخواهد رفت. قرآن هرگز کهنه نخواهد شد و آیهها و سورههایش برای همیشه خواهد ماند. برای همین، سورهی قدر بر قلب پیامبر(صلی الله علیه و اله وسلم) نازل شد با این سوره به پیامبر(صلی الله علیه و اله وسلم) و همهی مسلمانان برنامهای داد که یک شب آنها ارزشی بیشتر از هزار ماه داشته باشد. بسمالله الرحمن الرحیم انا انزلناه فی لیلة قدر و ما ادرئک ما لیلة قدر لیلة القدر خیر من الف شهر تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر سلام هی حتی مطلع الفجر. به نام خداوند بخشندهی مهربان ما قرآن را در شب قدر نازل کردیم. تو چه میدانی که شب قدر چیست او چه ارزشی دارد. شب قدر از هزار ماه بهتر است. فرشتگان و جبرئیل در آن شب با اجازهی پروردگارشان برای هر کاری فرود میآیند این شب تا طلوع فجر از همهی بدیها در امان و سلامت است. پیامبر(صلی الله علیه و اله وسلم) وقتی سورهی قدر را از جبرییل شنید؛ در تک تک آیهها و کلمههایش فکر کرد؛ به شب قدر فکر کرد؛ به فرشتگانی که در این شب فرود میآیند و همراه خود، رحمت خداوند را میآورند؛ به امامانی فکر کرد که فرشتگان بر آنها نازل خواهند شد و به آخرین آنها که مهدی (عج) است؛ لبخندی بر لبانش شکفته شد و در دلش شکوفهی امید جوانه زد و مطمئن شد که خداوند نگهبان این دین خواهد بود و دین او هرگز از بین نخواهد رفت. م. دیزی چه تنظیم :بخش کودک و نوجوان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 227]