تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 17 دی 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر (ع):هر چیزی قفلی دارد و قفل ایمان مدارا کردن و نرمی است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1851203144




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

پرسش از حقيقت انسان


واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان:

مطالعه اي تطبيقي در آراي ابن عربي و هايدگر

نويسنده: سمانه فردمنش




جستجو و تلاش براي کشف حقيقت از ويژگي هاي انسان و شايد مهمترين آنها باشد. حال اگر اين جستجو و پرسيدن از حقيقت خود انسان باشد مسئله صورتي پيچيده تر به خود مي گيرد و اهميتي ويژه مي يابد و ژرفاي درشت ناکي پيشاروي انسان گشوده مي گردد و دشواري ها در مي افتد و تنگناها ظاهر مي آيد و ح-ج-ا-ب ها ضخامت مي گيرد و پس زدن آنها قدرت دوچندان مي خواهد و هماوردي پهلوانان حکمت مي طلبد. حکمت اصيل بي پرده برداري از گنج هاي نهفته در نفس انساني، حکمت نيست و اما اين حقيقت اصيل را مي توان در حکمت هاي شرق و غرب جستجو کرد و اين امر نياز به گفتگوهاي بسيار دارد تا با معاضدت حکمت هاي شرق و غرب، زواياي بيشتري از مسائل چون حقيقت انسان را دريابند و گوهرهاي تابناک بيشتري دريابند. از اين رو به گفتگو درآوردن آنها يا به زبان امروز نگاه تطبيقي داشتن در نظام هاي فلسفي و عرفاني امري شايسته است که بايد سرلوحه برنامه هاي پژوهشي قرار گيرد. از اين رو ما در اين مقاله به معرفي کتابي که در راستاي مطالعات تطبيقي در زمينه انسان شناسي است، پرداخته ايم. کتاب “پرسش از حقيقت انسان” علي اصغر مصلح، به پژوهشي در حوزه “پرسش از حقيقت انسان” از منظر دو انديشمند صاحب نام در دو سنت متفاوت که يکي متعلق به فرهنگ اسلامي و ديگري مربوط به فرهنگ مسيحي است پرداخته و در آراي آن دو به فحص و جستجو پرداخته و نقاط اشتراک و تمايز آراي آنها را نشان داده است. ابن عربي عارفي اسلامي است که در اين اثر، انديشه هايش در زمينه انسان شناسي مورد تامل قرار گرفته است. مارتين هايدگر که فيلسوفي اگزيستانسياليستي و از بزرگترين انديشمندان قرن بيستم است و مهمترين وارث و منتقد انديشه و فرهنگ غالب بر جهان معاصر به نظر مي رسد ديگر انديشمندي است که اين اثر، وظيفه بررسي آراي او را بر دوش گرفته تا به فهرستي مفيد از انديشه هايش در زمينه انسان شناسي برسد. اين اثر متشکل از يک پيشگفتار و مقدمه و سه بخش است که بخش اول آن که وظيفه بررسي آراي انسان شناسانه ابن عربي را مدنظر قرار داده از 6 فصل تشکيل شده است. که بخش دوم آن که علي القاعده مربوط به آراي هايدگر است به سير تحول پرسش از انسان در انديشه هايدگر اختصاص يافته که در چهار فصل تنظيم شده است.


مولف بعد از اينکه به طور دقيق آراي اين دو انديشمند را مورد کند و کاو خود قرار داد. در بخش سوم که مهمترين فصل مطالعات تطبيقي اين اثر است به مطالعه اي تطبيقي در آراي ابن عربي و هايدگر با التفات به حقيقت انسان پرداخته و آراي شان را در ترازوي معرفت مورد محک قرار مي دهد تا قرابت ها و همخواني ها و همچنين تفاوت هاي آراي شان را به نظاره نشيند و اگر اين امکان ميسر باشد که افق هاي مشترکي را در اين دو تفکر بيابد آن را دريابد و به خواننده عرضه نمايد. اين توضيح مختصر، حکايت از قالب ساختاري اين اثر مي نمود تا با فضاي کتاب بهتر و بيشتر آشنا گرديم. در پيشگفتار مولف به توضيح دلمشغولي هاي خود در به سر رساندن چنين پژوهشي مي پردازد؛ که متاثر از جريان دانشگاهي و فضاي فرهنگي ايران، که به وسيله استاداني تفکر هايدگر محور انديشه هاي آنها بود، سه دهه قبل بود پرداخته است. مقدمه کتاب را با پرسشي مهم و بنيادي آغاز مي کند: “پرسش از حقيقت انسان” عنواني است که براي پژوهش خود مد نظر گرفته و به تحقيق در آن پرداخته است. پرسش از حقيقت انسان از جهت و يا بهتر بگويم جهاتي بسيار پيچيده و شگفت انگيز است که همانا نشات گرفته از پرسش کننده و پرسش شونده است؛ پرسش کننده انسان است؛ فردي از افراد انسان و آنچه مورد پرسش قرار مي گيرد کننده انسان است؛ چگونه يک فرد انسان مي تواند از حقيقت انسان پرسش نمايد؟ آيا فرد انسان به حقيقت انسان راهي دارد؟ اگر راهي است براي همه يکسان است؟و... اين گونه سئوالات از جمله پرسش هايي است که با مدنظر قرار دادن “پرسش از حقيقت انسان” ذهن آدمي را به خود جلب نموده و در پي پاسخگويي به آنها برمي آيد. مولف نيز همين دغدغه را داشته و در پي پاسخ گفتن به سئوالات خود که سئوالات ما هم مي تواند باشد، پرداخته است. البته او براي اينکه جوابي مثبت درباره سئوال هاي فوق الذکر بيابد از آراي دو انديشمند صاحب نام در فرهنگ اسلامي و مسيحي سود گرفته است که همانا ابن عربي و هايدگر مي باشند. البته مولف براي انتخاب اين دو تفکر که حقيقتا انديشه هايي ناب در باب حقيقت انسان دارند دلايل موجه اي دارد که اين دلايل را در قالب مبادي تحقيق، روش تحقيق و پرسش ها و فرضيه هاي اوليه توضيح داده است.

به هر روي اين پژوهش درباره حقيقت انسان با در نظر گرفتن اين دو متفکر تحقيق ارزنده اي است که به دغدغه اصلي همه آدميان که به نوعي درگير آن هستند و هر از چند گاهي سئوالات فوق را از ذهن خود عبور مي دهند، پرداخته است. مفردات عنوان تحقيق که “پرسش از حقيقت انسان” است، عبارتند از: پرسش، حقيقت و انسان. “پرسش” علاوه بر آنکه کلمه اي مناسب براي نشان دادن جهت گيري و ساختار تحقيق است در هر دو انديشمند (ابن عربي و هايدگر) افاده کننده معنايي است عميق تر از آنچه در نظر ديگران است. در هايدگر تفکر اصيل با پرسش آغاز مي شود و همه انديشه هاي وي به پرسش از “وجود” برمي گردد. پرسشي که البته معبر آن “دازاين” است. “حقيقت” از اساسي ترين اصطلاحات نزد اين دو انديشمند است. توجه هايدگر به حقيقت از منظر پيش سقراطيان و تفسير “آلثيا”ي يوناني و طرح نسبت بين “حقيقت” و “وجود”، از مهمترين دريافت هاي وي در تمامي دوران تفکر اوست. “حقيقت وحق” اس و اساس حکمت ابن عربي و همه حکمت هاي اسلامي است. اصيل ترين مقصود حکمت، نيل به حقيقت به معناي کنار رفتن حجب، شهود اعيان موجودات در علم حق است. “انسان” به صورت آشکار و پنهان موضوع تفکر هر فيلسوف و انديشمندي است؛ ولي “انسان” نزد ابن عربي و هايدگر از منظر و سطحي خاص مورد تامل قرار گرفته است.

“انسان” نزد هايدگر از آغاز با اصطلاح دازاين مورد اشاره قرار گرفته و سپس شرح و بسط يافته است. از سويي ديگر، آثار ابن عربي را مي توان شرح حقايق مخزون در انسان دانست. نقطه شروع انديشه او در باب “انسان” اصطلاح “کون جامع” است. ساير آموزه ها و دريافت هاي او را تنها در نسبت با “کون جامع” و اصطلاحات ديگري که بر شان يا وجهي خاص از حقيقت انسان دلالت دارند، جمع شده است. مجموع اين مفردات که مولف عنوان اثر خود را “پرسش از حقيقت انسان” ناميده است، عنواني مناسب براي فهم وجوهي از تفکر انسان معاصر و موضوعي درخور براي طرح در مقابل دو نماينده بزرگ از دو سنت متفاوت به نظر مي رسد.


پرداختن به تاريخچه مسئله عظيمي چون “حقيقت انسان” امري اساسي و مبرم به نظر مي رسد از اين رو مولف نيز در مقدمه ذيل عنوان “اهميت پرسش از حقيقت انسان” در جهان معاصر به اين امر ضروري توجه نشان داده است. البته بايد گفت که هرچند در جهان معاصر مکاتب توجه ويژه اي به مسئله انسان دارند؛ ولي اين مسئله، ازجمله مسائلي بوده است که درهمه زمان ها و اعصار سريان داشته است و مي توان اين سخن را بر زبان آورد که انديشه هاي معاصر در باب انسان، تا اندازه اي برگرفته از فلسفه هاي ماقبل خود بوده است. از اين رو عنوان “پرسش از حقيقت انسان در جهان معاصر” حکايت از اين مطلب نمي کند که اين مسئله مورد بي اهميتي مکاتب اعصار قبل بوده است که البته شايسته بود مولف هرچند گذرا به تاريخچه اي در اين زمينه اشاره مي نمود.

به هر روي به نظر مي رسد که در قرن بيستم بيش از هر قرن ديگري از “انسان” بحث شده است. بسياري از عناوين پديدآمده در اين قرن که مورد بحث و تفسير قرار گرفته اند: مستقيم و يا غيرمستقيم معطوف به “پرسش از انسان” است؛ عناويني مانند فلسفه هاي اگزيستانس، انسان شناسي، اومانيسم، پديدارشناسي، هرمنوتيک، پيدايش اين جريان هاي فکري در جهان غرب نشانه وضعيتي خاص در جهان معاصر غرب است که گويي در زمان حاضر، انسان بيش از گذشته خويشتن، گذشته و آينده مي انديشد. البته در اولين سال هاي قرن بيست و يکم نيز اين پرسش مورد توجه قرار گرفته است که آيا به راستي مدرنيته آخرين صورت بسط تفکر و تمدن است.


سهولت طرح چنين پرسش هايي در چند دهه اخير، مسبوق به انديشه هاي انديشمنداني بزرگي است که در راس آنها هايدگر قرار دارد. همچنين “پرسش از حقيقت انسان” در آثار حکماي شرق داراي گنجينه اي بسيار شگرف است.
تحقيقاتي که در باب حکماي شرق دور مانند لائوتسه، بودا، گنفوسيوس، شانکارا و چوانگ تسو صورت گرفته خود کاشف از مدعاي ما است. در سنت اسلامي که اگر ما آن را جزء حکمت هاي شرق بدانيم نيز تحقيقاتي در اين باب در نزد فيلسوفاني چون شيخ اشراق، ملاصدرا و ابن عربي صورت گرفته است. براي مشارکت در گفتگو و همفکري در باب مسائل انسان معاصر از افق حقيقت انسان به نظر مي رسد مکتب ابن عربي و شارحان وي قابليت و شايستگي بيشتري از ديگر فيلسوفان اسلامي دارد. کساني که به تامل در اين سنت پرداخته اند و با آن انس گرفته اند، در برابر خود، افق هاي بلند و وسيعي براي تامل در انسان در هر دوره اي يافته اند.

از ديگر موضوعاتي که مورد مداقه مولف در مقدمه اثر قرار گرفته، بحث از اهميت مطالعه تطبيقي است که به نظر مي رسد براي آشنايي ما با تفکر غرب در زمينه هاي متفاوت همچون انسان شناسي که اين تحقيق داعيه دار آن است نيازي مبرم و ضروري است؛ چرا که به وسيله اين گونه تحقيقات تطبيقي، بهتر مي توان به نقاط وفاق و افتراق دست يافت که خود زمينه اي مي شود که بهتر بتوان در مسائل عالم معاصر مشارکت نمود. مولف در برخي از معاضدت هاي دو طرف (ابن عربي و هايدگر) گفتگو به يکديگر وفاداري خود را به تفکر اسلامي ابن عربي نشان داده و بيان مي دارد که فرهنگ غربي براي شناساندن انسان منابعي معتبري در دست ندارند لذا با همه تلاشي که در اين زمينه انجام مي دهند باز هم به تفسير ناقصي از انسان دست مي يابند لذا اين گفتگويي را که ميان هايدگر و ابن عربي ترتيب داده، خود زمينه اي مي شود که انسان معاصر، را با منابع معتبرتري که ابن عربي در فرهنگ اسلامي، چون وحي، از آنها بهره جسته، بهتر شناخت.

از اين رو اين مطالعه تطبيقي يا به قول مولف “گفتگو”، تنها با اساسي تلقي شدن آ-ه-ن-گ تفکر هايدگر و سپس دريافت قدرتي نهفته در مکتب ابن عربي، براي ورود به مسائل انسان معاصر پا مي گيرد. اگر دعوت هايدگر به تفکر در باب آغازي ديگر تلقي شود آنگاه بايد در جستجوي افق هاي جديد برآمد. در اين صورت، دريافت ها و تجربه هاي پديدآمده در زمان هايي که از نهيليسم و سوبژکتيويسم خبري نبوده است، پراهميت خواهد بود؛ نه از آن حيث که به گذشته برگرديم، بلکه از اين جهت که از سنت هاي گذشته براي تامل در انسان معاصر مدد گيريم. با اين تقرير، مجددا بر نقش پايه سوم تحقيق تاکيد مي شود؛ يعني پرسش اصلي، پرسش معاصر است و هر کدام از دو متفکر براي بسط و فهم پرسش، نقشي ايفا مي کنند و در نهايت از دل تحقيق است که افق هايي گشوده مي شود و احيانا پاسخ هايي سر مي زند. بعد از بيان پيشگفتار و مقدمه که در حقيقت چکيده اي از تحقيق است مولف به اهم آراي اين دو متفکر مي پردازد.

در بخش اول که مختص به آراي ابن عربي در باب انسان است، شامل شش فصل است: فصل اول که در حقيقت تمهيدي بر انديشه هاي ابن عربي است مسائلي چون عرفان و تصوف در فرهنگ اسلامي و ايراني، سير و سلوک، سرچشمه ها، مقام عقل در طي طريق، حضور و حصول، آشنايي با کتاب فصوص الحکم را در برمي گيرد. گفتني است عرفان و تصوف که يکي از بزرگترين سنت هاي پديدآمده در تاريخ اسلام و بزرگترين ميراث تاريخ ايران پس از اسلام است داراي فرهنگي غني است که در بين عام و خاص رسوخ نموده است و منجر به تاثيرات مهم چه در حوزه اجتماعي و چه در حوزه فرهنگي و ديني گرديده است که اين تاثير را ما در ايران بعد از اسلام به وضوح مي توانيم ببينيم که همانا پيوستن به تشيع و تصوف ماحصل آن است. بنيان عرفان و تصوف بر سير و سلوک است. انسان فروافتاده در طبيعت و تخته بند در مکان و زمان بايد تلاش و کوشش نمايد که خود را از اين تخته بندها نجات دهد و خود را به حق تعالي که همه جا هست برساند لذا تهذيب و تطهير نفس که عرفان و تصوف راهي براي آن است سبب رفع ح-ج-ا-ب و موانع مي گردد اما سئوالي که در اينجا قابل طرح است براي رفع ح-ج-ا-ب ها و موانع که از عرفان بايد بهره بگيريم اين است که اين عرفان از چه منبع و منابعي سرچشه مي گيرد؟ ابن عربي که در وادي عرفان داراي آثاري عظيم چون فتوحات مکيه و فصوص الحکم است پاسخي مناسب به پرسش ما داده است. ابن عربي در اوايل فتوحات مکيه زمينه هاي لازم براي سير و سلوک را چنين شرح مي دهد: شخصي که آماده سلوک است، اگر خلوت و ياد خدا کند و ذهن خود را از فکر جدا سازد، در پيشگاه پروردگارش فقيري مي شود که هيچ ندارد. در اين هنگام، خداوند به او لطف نمايد و به او علم و اسرارالهي و معارف رباني عطا کند؛ همان طور که خداوند سبحان در مورد بنده خود چنين گفت: “بنده اي از بندگان ما که از نزد خود به او رحمت کرديم و از علمي که نزد ماست او را تعليم کرديم.” خداوند فرمود: “تقوا پيشه کنيد که خداوند شما را تعليم دهد” و گفت: “اگر تقوي الهي پيشه کنيد براي شما فرقان قرار مي دهد” و يا گفت: “نوري براي شما قرار مي دهد که با آن راه بسپاريد” اين عبارت هاي ابن عربي و به ويژه استناد وي به قرآن حاکي از باور او به اين امکان است که انسان مي تواند گيرنده علوم و معارف و حقايق، به صورت واسطه از خداوند باشد، به طوري که عطاکننده معارف و معلم او خداوند باشد. اين علوم و معارف که نسبتي با خداوند دارد و به همين جهت معارف رباني ناميده مي شود که با علوم و دانش هاي ديگر متفاوت است.
عرفايي که حقايق عرفاني را درک مي نمايند همواره در هنگام تعليم و انتقال آنها با اين پرسش مواجهه مي گردند که مقام عقل در طي طريق چه جايگاهي دارد. در پاسخ بايد گفت که عده اي از عرفا عقل را در مرتبه مشاهده حقايق عرفاني مورد ذم خود قرار داده، لذا به عقل تاخته اند اما عرفايي چون ابن عربي از آن جهت که در صدد جمع بين ظاهر و باطن، شريعت و طريقت بوده اند به نفي عقل نپرداخته اند، بلکه قائل است که بخشش يزدان سبب آن گشته است.


در فصل دوم که “انسان به عنوان کون جامع” ناميده شده است در صدد بيان اين مطلب است که حق طبق مشيت خود انسان را خلق نمود تا همچون آينه اي تمام نما باشد که خود را در آن ببيند. علت استعداد و صلاحيت کون جامعي (انسان) براي احراز چنين مقامي، اتصاف آن به “وجود” است. پس مقوم اساسي کون و جامع که منشا همه ويژگي هاي ديگر آن مي شود، وجود است. از ديگر ويژگي هاي کون و جامع اين است که: 1- آدم روح عالم است، عالم بدون آدم مانند شبح تسويه شده ولي بدون روح است2 ؛- عالم بدون آدم مانند آيينه بدون جلاست. 3- انسان کبير صورت عالم است و ملائکه بعضي از قواي اويند. مولف در فصل دوم در عنوان “کون و جامع” و “برخي از اوصاف کون و جامع” ويژگي هاي انسان يا به تعبير ابن عربي کون و جامع را به صورت مستوفايي بيان کرده است. با وجود اين عظمتي که ابن عربي براي انسان از نظر خداوند قائل است بيان مي دارد که خلقت عالم نيز به اعتبار اين کون و جامع است لذا در بحث “ايجاد عالم” مولف به نظريه ابن عربي در اين مورد مي پردازد. ابن عربي عبارتي بيان مي دارد که حکايت از ايجاد عالم مي کند: “اسماي حسناي الهي از حيث ذاتشان، طلب وجود عالم مي کنند.”

تعليم اسما به آدم اين است که حق “از هر اسمي از اسماي خود در فطرت آدم، لطيفه اي قرار داد. تا با اين لطايف براي تحقق يافتن همه اسماي جمالي و جلالي آماده باشد.” پس تنها با وجود انسان و تعليم اسما به او بود که امکان ظهور اسماي حق و پيدايش عالم فراهم گرديد. گفته شد که ابن عربي بيان مي دارد که خداوند هنگامي که مي خواهد خود را در آيينه اي تمام نما ببيند انسان را خلق کرد و به او اسما حسناي الهي را تعليم داد. ابن عربي در کتاب فصوص الحکم که شامل بيست و هفت فص است اين اسما و کلمات انبيا را به طور مفصل مورد بحث خود قرار داده و حکمت آنها را بيان مي دارد. اولين کلمه اي که در کتاب مورد فحص قرار گرفته، کلمه آدمي و حکمت الهي آن است. ابن عربي بيان مي دارد که کلمه آدمي، کلمه جامعي است که بقيه کلمات ظهور تفصيلي اين کلمه اند.

در کتاب فصوص الحکم که کلمات انبيا مورد کند و کاو قرار گرفته است اما از ديگر کلمات غيرنبوي سخني به ميان نيامده است حال اين سئوال را مي توانيم طرح نماييم که آيا تنها کلمات نبوي حامل حکمت هاي حق هستند؟ که مولف بحث مفصلي در اين زمينه با توجه به عبارات ابن عربي نموده است. فصل سوم به نسبت ذات انسان و حق، غناي حق و افتقار انسان، خلقت انسان بر صورت حق، طريق علم به حق، ح-ج-ا-ب ميان حق و انسان، کشف حقيقت، وجود و عدم، قرب نوافل و فرايض، حمل امانت الهي، امور کليه و اسما در عالم، سريان حق در عالم، برزخيت حقيقت انسان اختصاص يافته است. فصل چهارم که عالم به منزله صورت حقيقت انسان ناميده شده است بيان مي دارد که مظهر اسم ”الله”، “انسان” و به تعبير دقيق تر “حقيقت انساني” است. پس حقيقت انساني مقدم بر همه موجودات و در همه موجودات، به حسب مرتبه آنها ظهور دارد. خلاصه اين مي شود که همه حقايق عالم در علم و عين، مظاهر حقيقت انساني اند. قيصري که شارحان آثار ابن عربي است، بيان مي دارد: “بر همين اساس است که اهل الله عالم مفصل را انسان کبير ناميده اند؛ چون حقيقت انساني و لوازم آن در عالم ظهور کرده است.” لوازم اين سخن آن است که “حقيقت انساني دو تنزل دارد: امل تنزل اجمالي در عالم انساني و دوم، تنزل تفصيلي در جهان خارج؛ يعني يک حقيقت است که به نحو اجمال و تفصيل تنزل يافته است.” به اين ترتيب مولف مسائلي چون آدمي به منزله روح عالم، خلافت انسان، عبوديت و ربوبيت انسان مورد مداقه خود قرار داده است. با توجه به اينکه انسان نسخه کاملي از حق است از اين رو نسخه پيچيده عالم خارج نيز است. از اين روي مولف در فصل پنجم حقيقت انسان و افراد آن را مورد فحص خود قرار داده است. انسان و عالم، انسان و فرشتگان، حقيقت انسان و افراد آن، اعتبارات مختلف در بحث از انسان، تردد بين صورت نوعيه و تعين فردي، از “من” فرد تا صورت نوعيه، روايتي از حقيقت انسان، مجموع عناويني است که فصل پنجم را تشکيل داده اند. بنا به وسعت دامنه وجود انسان، انسان در تمامي مراتب، زماني است. زماني بودن انسان نيز مانند ديگر ويژگي هاي او، به ذات و حقيقت او بازمي گردد. از اين رو به تناسب مراتب مختلف وجودش، زمانبندي او هم متفاوت است. از اين روي مولف در فصل ششم که آخرين فصل از بحث در آراي ابن عربي است به موضوع “زمان، تاريخ و عوالم انساني” اختصاص يافته که موضوعاتي چون: ريشه تزاحم و تخاصم در عالم، اختصام در ملا اعلي، نقش انسان کامل در رفع اختصام، د-و-ل-ت اسما، در اين فصل سامان يافته است.


در بخش دوم که آراي هايدگر در باب حقيقت انساني بررسي شده است به سير تحول پرسش از انسان در انديشه هايدگر مورد مداقه مولف قرار گرفته است. فصل اول اين بخش که درآمد و تمهيدي بر آراي هايدگر است، ابتدا راه و وطن هايدگر مورد دقت مولف قرار گرفته است. در ادامه عناصر و مقدمات تفکر هايدگر به طور مفصل مورد کند و کاو قرار گرفته است. از آنجايي که تفکر هايدگر با مسئله وجود ارتباطي اساسي دارد لذا در قسمتي “در مسير پرسش وجود”، به تاريخچه آن در نزد تفکر هايدگر اختصاص يافته است. پس مولف در فصل اول که حکم تمهيدي براي بررسي آراي هايدگر در باب “انسان” است به سر نخ ديگر مسئله انسان که همان “وجود” است پرداخته است. در فصل دوم تحت عنوان “انسان به عنوان دازاين” اصطلاح “دازاين”، دازاين و اگزيستانس، تحليل وجودشناسي دازاين، در عالم بودن، فرد منتشر، گشودگي دازاين، عناصر مقوم گشودگي؛- دريافت موقعيت، فهم و درايت، گفتار،- ترس آگاهي، مبالات و پروا به عنوان وجود دازاين، دازاين و زمانمندي، مفهوم زمان، زمانمندي به عنوان معناي وجودشناسي مبالات، مورد بحث قرار گرفته است.

فريدريش فون هرمان به تفاوتي قاطع ميان هايدگر متقدم و هايدگر متاخر دست يافته است. وي مرحله اول را دوره وجودشناسي بنيادي و دوره دوم را تاريخ وجود مي داند. سه بنياد تفکر هايدگر متاخر عبارتند از: گشت، تاريخ وجود و رخداد. از اين رو مولف در فصل سوم “به عنصر اول تفکر هايدگر متاخر با عنوان “گشت در طريق تفکر” پرداخته است. و مسائلي چون فهم گشت، گشت به مثابه فرارفتن از متافيزيک، برخي از مناظر جديد پس از گشت، بحثي درباره تعبير “وجودداشتن”، و از اين بين وجود و عدم” بررسي شده است. در فصل چهارم عنصر سوم تفکر هايدگر متاخر يعني “به سوي رخداد” مورد تامل مولف قرار گرفته است. لذا مولف در ابتدا به فحص در معناي مفهوم رخداد اشاره کرده و در ادامه رخداد و تجربه قرن، تاريخ وجود مورد توجه قرار گرفته است.

فصل پنجم با عنوان “افق هاي پيش روي انسان معاصر” به ميراث تفکر هايدگر اشاره کرده و اين ميراث را در عناويني چون پايان فلسفه، تفکري ديگر، وارستگي؛ تمهيدي براي تفکر آينده، خاستگاه تفکر وارستگي، نسبت تفکر هايدگر با تفکر ديني توضيح داده است.بخش سوم که مهمترين بخش اين کتاب است مولف به مطالعه تطبيقي در آراي ابن عربي و هايدگر باالتفات به پرسش از حقيقت انسان پرداخته و در پنج فصل با عناوين “تمهيد”؛ که ايضاحي درباره سير پرسش از حقيقت انسان در نزد اين دو متفکر بوده و همچنين تفاوت عوالم و مبدا عزيمت آنها اشاره کرده است. فصل دوم با عنوان “بنيان مشترک يا مشابه”. چون وجود، حقيقت، انسان، تفکر، زمان و تاريخ، زبان و قرب، فصل سوم با عنوان “برخي از قرابت ها و همخواني ها”؛ چون وجود- حق، وجودبيني- حق بيني، طلب رويت عين حق- پرسشي از وجود، کون جامع- دازاين، انبيا و اوليا- سخنگويان وجود، انانيت- اومانيسم، صور وراي عقل، فراروي از متافيزيک، موت وجود به سوي مرگ، غلبه رحمت- نجات دهنده، فصل چهارم با عنوان “برخي از امکانات هم سخني”؛ بانگ جرسي از حقيقت آدمي، دعوت به حضور، وارستگي، گشودگي به روي وجود، فصل پنجم با عنوان “برخي از افق هاي مشترک”؛ پرسش از حوالت عصر، آينده، انتظار، به سوي زباني مشترک، به مطالعه ايي تطبيقي در آراي اين دو انديشمند بزرگ که هريک سهمي عظيم در بارورنمودن سنت خود در باب حقيقت انسان داشته اند، پرداخته و از امکان گفتگوي آنها سخن به ميان آورده است.در پايان بايد گفت که: اگر انديشمندان بزرگ نگريستن از افق وجود و حقيقت انسان را پيشه خود سازند و در رساندن تمامي پرسش ها به اين پرسش، “پرسش از حقيقت انسان” ممارست پيدا کند، مي توان اين انتظار را داشت که به تدريج زباني مشترک براي تامل و هم سخني در مسائل انسان معاصر فراهم شود. هايدگر در تاريخ تفکر غرب با اعلام عدم انحصار معناي تفکر به فلسفه، زمينه گفتگو با ديگر سنت ها را گشود. عرفان ابن عربي نيز چون از ابتدا از افق کون جامع و حقيقت انسان مي انديشيده، هيچ مرتبه و درجه اي از تفکر را نفي و انکار نکرده است؛ هرچند به تفاوت مراتب به جد توجه دارد. بسنده نکردن به آنچه در يک سنت تفکر ناميده مي شود و کوشش براي فهم ديگر سنت ها، مقدمه لازم براي هر گفتگويي و شرط پديدآمدن افق هاي مشترک و سپس پيدايش زبان مشترک است. شايد چنين جرياني مدت ها به طول انجامد، ولي تحرکات علمي، تکنولوژي و اجتماعي و سياسي چند دهه اخير موجب پيوستگي سرنوشت انسان ها با سوابق تاريخي و سنت هاي متفاوت به يکديگر شده است. به تدريج زمينه هاي عيني انديشيدن به انسان، فراتر از افق هاي محدود تک فرهنگ ها را فراهم مي کند. معناي همه اين تحولات نظري و عملي مي تواند نزديک شدن به زباني مشترک براي گفتگو در باب “حقيقت انسان” تلقي شود.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 626]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن