واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: بررسی ظرفیتها وقابلیتهای زبان کردی به عنوان زبان علم در ایران
در آخرین جلسهی شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران كه به ریاست محمود احمدینژاد - رئیسجمهور ایران و رئیس شورای عالی انقلاب فرهنگی این کشور تشكیل شد، مادهی واحدهی تدریس دو واحد درسی زبان و ادبیات مربوط به زبانها و گویشهای بومی شامل؛ آذری، كردی، بلوچی و تركمن در دانشگاههای ایران به تصویب رسید...
http://nasserengheta.com/nemoodare-zaban1.jpg
به گزارش خبرگزاری پیامنیر،
کامران رحیمی نویسنده ومحقق ایلامی که عضو پیوستهی انجمن علمی زبان کردی در ایران است، مطلبی در مورد اصل 15 قانون اساسی ایران با عنوان "اصل 15 چه میگوید؟ (بررسی ظرفیتها وقابلیتهای زبان کردی به عنوان زبان علم)" نوشته است. نسخهای از این مطلب به خبرگزاری پیامنیر ارسال شده كه آن را در زیر میخوانید:
کشور ایران، آكنده از زبانها و فرهنگهای رنگارنگِ پویا اما خاموش و حاشیهای است كه در واقع مؤلفان راستین ملت و تمدن ایرانی در گسترهی تاریخ می باشند. بیشک کم توجهی به سایر زبانهای ایرانی، در آینده خساراتی جبران ناپذیر بر پیکرهی این تمدن دیرین،برجای خواهد نهاد. زیرا با مرگ عزیزی، خانوادهای عزادار میشوند و با مرگ زبانی، نه تنها ملتی عزادار میشوند بلکه شمارش معکوس مرگ تدریجی آن مردمان نیز زده خواهدشد در طول تاریخ به ملتها وتمدنهای میتوان اشاره کرد که فقط با نابودی زبان، خود نیز نیست و نابود شدهاند. به عنوان مثال میتوان به ملتهای همسایه و دیوار به دیوارمان مانندآکد، بابل و... اشاره کرد که امروزه فقط نامی از آنها باقی مانده است. البته این پایان ماجرا نیست زیرا کم فروغی زبانها، مرگ قطعی ادبیات را در پیدارد؛ ادبیات به عنوان محصول ذوقی ملتها که شان وارزشش به جهت معنوی بودن آن، والاتر از سایر مواریث فرهنگی و آثار باستانی است.
دكتركزازی، استاد دانشگاه تهران، که در پاسداشت فارسی و پرهیز از لغات بیگانه، شهرهی خاص وعام است دربارهی اهمیت زبان کردی چنین اظهارمیدارد :«در میان زبانها و گویشهای گونه گون و بسیار كه در پهنهی ایرانشهر پراكندهاند، زبان كردی و گویشهای آن از مایهوری و گران سنگی ویژهای برخوردار است.
زیرا در این زبان در درازنای تاریخ كمتر دیگرگونی پذیرفته است (پرنیان پندار،202:1367) وی همچنین در جای دیگر با قاطعیت بیان میدارد که زبانهای ایرانی خاصه کردی نیا و جد زبان فارسی است.
زبان کردی دارای چهار شاخهی اصلی: شمالی یا کرمانجی، سورانی یا مرکزی، جنوبی (لکی، کلهری، فیلی = ایلامی) و گورانی – هورامی است زبان و ادب کردی از حیث جمعیت گویشوران، متون نظم و نثر، ذخایر واژگانی و زبانی و نشریات و تولیدات ادبی، بعد از زبان فارسی رتبه دوم زبانهای ایرانی را به خود اختصاص داده است زبان کردی و گویشوران آن به جهت زیست در دژهای کوهستانی از اصالت و فصاحت خاصی برخوردارند به طوری که اکثر شاخها و گویشهای این زبان کهنسال و تنومند خصایص باستانی و اصیل را حفظ نمودهاند و با سایر زبانهای ایرانی نظیر اوستایی، پهلوی و فارسی و سایر زبانهای ایرانی خویشاوندی تام و تمام دارند. امروزه ادبیات کردی خاصه ادبیات معاصر مرزها را درنوردیده و شهرت فرامنطقهی یافته است به طوری که آثار برخی از ادیبان نوپردازکرد به اکثرزبانهای زندهی جهان نظیر انگلیسی، فرانسوی، ترکی ، سوئدی، عربی و حتی فارسی ترجمه شده است.
ظهور دو زبان توانا وارجمند ایرانی پس از اسلام
در سال 21( هـ.ق) در پی گسترش و پذیرش دین مبین اسلام در ایران، امپراتوری ساسانی از هم گسیخته میشود و در نتیجه زبان و ادب پهلوی تا حدودی رسمیت خود را از دست میدهد. اما سایر زبانهای ایرانی نظیر: فارسی، کردی، بلوچی، تبری، سمنانی و... همچنان به حیات خود ادامه میدهند. در این میان توفیق معیارشدن و گسترش همگانی و تولیدات انبوه ادبی فقط نصیب فارسی دری در شرق میهن و«کردی گورانی» درغرب شد به طوری که هم زمان با تأسیس حكومتهای نیمه مستقل ایرانی طاهریان و سامانیان در شرق كشور و رسمیت فارسی دری در دربار آنان؛ در غرب كشور (لرستان، كرمانشاهان، کردستان و ایلام) نیز دو سلسلهی كردتبار حسنویه و بنی عیار به قدرت دست یازیدند و کردی گورانی را به عنوان زبان معیار و ادبی خود برگزیدند.
به طوری که تمام شاعران و گویندگان شهیر این مناطق نظیر ارکوازی، شاکه وخان منصور، ملاپریشان، منوچهرخان کولیوند، حقعلی سیاهپوش، مولوی کرد، بیسارانی، سید یعقوب ماهیدشتی، میرزاشکرا... دیناروند، خانای قبادی، خانهی داجیوند، غلامعلی باوانه، ولی بیگانه و... به زبان سلیس و شیرین کردی گورانی (= هورامی) مسلط بودهاند.
بعدها فارسی دری به واسطهی فزونی قدرت مرکزی از سوی سلسلههای ترکتبار غزنوی و سلجوقی و... از خاستگاه خود خراسان خارج شده و رهسپار عراق عجم (جبال=زاگرس) میشود و فرایند تکاملی، از گویش به زبان را طی مینماید.
چنانکه دكتر یاحقی در تاریخ ادبیات فارسی به بحث تأثیرگذاری زبانهای محلی بر فارسی اشاره مینماید و می نویسد: «وقتی ]در قرن ششم[ زبان فارسی در كنار زبان عربی در این نواحی ]عراق عجم(زاگرس)، طبرستان، آذربایجان[ كم كم رسمیت پیدا كرد در اثر مجاورت با لهجه های محلی و آمیختگی تدریجی با آن ها تحولات تازه ای یافت و در معرض تغییر و دگرگونی قرار گرفت» ( تاریخ ادبیات ایران، یاحقی،1380:89) این روند رو به رشد یعنی ورود لغات و تركیبات متعدد از لهجه های محلی به زبان فارسی به حدی است كه بعدها از آن به عنوان یكی از خصایص سبك عراقی یاد می شود.
چالش زبانهای ایرانی در عصرستمشاهی
در دوران منحوس پهلوی، رشد تفکر شونیستی رضاخان و درباریان، منجر به بیتوجهی و تحقیر دیگر زبانهای بومی ایرانی شد و همچنین زبان فارسی كه ماهیت بین زبانی و ارتباطی با دیگر زبانهای محلی داشت در موقعیتی قرار گرفت كه تثبیت و گسترش آن به قطع ارتباط با زبانهای محلی و حتی تقابل با آنها انجامید.
همچنین پروسهی پاکسازی زبان فارسی از واژگان بیگانه كه نسخهای از سیاستهای غرب جهت ایجاد دولت ملی- زبان ملی بود، بدون درك همه جانبه و آگاهانه وارد ایران شد. پاکسازی فارسی ابتدا توسط ناظم الدوله و آخوندزاده طراحی و توسط دیگران عملی شد، در نهایت بی توجهی به ذخیرههای زبانی زبانهای ایرانی، عوارض منفی زیر را به دنبال داشت:
1ـ قطع ارتباط زبان فارسی به عنوان زبان میانجی با سرچشمههای زلال زبانهای ایرانی.
زبانها واقوام ایرانی در طول تاریخ با هم، همزیستی مسالمت آمیز داشتهاند و هر کدام به
صورت جداگانه و در کنار هم رشد ونمو یافتهاند اما با سیاستهای رضاخانی این پیوندها به یکباره به چالش کشیده شد.
2ـ ركود و کم تحرکی زبان فارسی در مقابل زبانهای دیگر.
به طوری که امروزه بنابر بیانیه رسمی فرهنگستان زبان وادب، زبان فارسی جهت معادلسازی ششصد واژهی بیگانه عاجز مانده است در حالیکه با اتخاذ استراتژی واقعگرایانه میتوان از ذخایربکر و انبوه زبانهای ایرانی که در واقع ستون فقرات فرهنگ و تمدن ایرانیاند این تهدید همه جانبه را به فرصت تبدیل کرد.
3ـ معادل سازی غیرشفاف و غیرعلمی.
بدیهی است که بسیاری از واژه سازیها و معادلیابیهای نامفهوم وغیرشفاف فرهنگستان رژیم گذشته، از زبانهای خاموش و مرده میانه و باستانی اخذ شده بود به عنوان نمونه: وَردش، ناوَردایی، پادوَردایی، دُشتیاد، پرتاد، دَندیدن و... که برای اکثریت فارس زبانها و حتی دانشآموختگان زبان فارسی در بالاترین سطوح نامفهوم است چه رسد به تودهی مردم. در حالی با نگاهی علمی و منطقی به گنجینهی واژگانی سایر زبانهای ایرانی، واژگان و اصطلاحات روان، مانوس، مفهوم و شفاف بسیاری را میتوان جهت واژگزینی یافت.
سیاستهای یکسانسازی
سیاستهایی كه تنوع فرهنگی را نادیده می گیرند به دلایل زیر نامطلوباند:
1ـ این سیاست موجب یکسانسازی صوری اما شكننده میشوند.تجارب تاریخی به ویژه رژیم گذشته، باطل بودن این سیاست را نشان میدهد كه در عمل به شكل گیری هویت فرهنگی واحد نینجامیده است.
2ـ اتخاذ سیاستهای یکسانساز، بیش از آن كه شكل دهندهی تمایلات همگرایانه باشد مشوق پیدایش گرایشهای واگرایانه خواهد شد.
3ـ سیاستهای یکسانساز موجب روی گردانی از رسانههای ملی میشود و امكان برقراری ارتباط با رسانههای فراملی را در سایر فرهنگها موجب میگردد و زمینه را برای گرایش به فرهنگ منحط غرب فراهم میکند.
4ـ نادیده گرفتن حقوق اقلیتها، موجب محدود ساختن زمینهی تجلی خلاقیت و استعدادهای نهفته در اقلیت میگردد و کشور را از توسعه هم جانبه و متوازن فرهنگی، سیاسی و اقتصادی محروم میکند. با پیروزی انقلاب اسلامی که در واقع پاسخی تاریخی به همهی بی عدالتیها و یکسانسازی رژیم گذشته بود زمینه ظهور و مشارکت تمام اقوام ایران فراهم شد به طوری که تبلور این خواست عمومی و انسانی در قانون اساسی تبلور یافت.
در اصل15 قانون اساسی به صراحت بیان شده است: «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است». اخیراً نیزفرهنگستان زبان وادب فارسی گامهای اساسی جهت احیای ذخایر زبانی زبانهای ایرانی جهت معادل سازی واژههای بیگانه برداشته است به طوری گروه واژهسازی فرهنگستان در خرداد1376 یکی از مواد اصلی واژهسازی را استفاده از سایر زبانهای ایرانی اعلام کرده است (اصول وضوابط واژه گزینی76:16).
نسبت زبانهای ایرانی با تكنولوژی
بقای یك زبان تنها به ویژگی خود زبان متكی نیست بلكه به میزان پیشرفت اجتماع انسانی كه به آن زبان تكلم میكنند نیز بستگی دارد. بین علم و تكنولوژی و زبانهای محلی نسبتی وجود دارد و آن بهرهگیری زبان رسمی از واژگان محلی جهت معادل یابی و جایگزینی آنها درحوزهی علوم است. در گذشتههای دور مدتی زبان یونانی زبان علمی بود سپس، عربی، فرانسوی و اخیراً انگلیسی، زبان علمی دنیا میباشد.
یکی ازدلایل اساسی رشد و گسترش روزافزون زبان انگلیسی استفاده ازگویشهای انگلیسی و سایر زبانهای غربی است به عنوان نمونه، زبان انگلیسی این واژگان را از لاتین و یونانی اخذ نموده است: ارگان از organon- آكادمی از akademeia، پان ازpantos و جغرافیا ازjedgrafiga یونانی و همچنین آنتیك از entiqus و آكواریوم ازaguarium لاتینی و ...
گسترش سریع زبان انگلیسی باعث شده است دولتها در سرتاسر جهان با ایجاد فرهنگستان ها وبا بهرهگیری از سایرقابلیتها و ظرفیتهای سایر زبانهای ملی (به عنوان بن مایه و ریشههای زبان رسمی)، تلاش گستردهای برای حیات و بقای خود انجام دهند.
بنابراین حذف زبانهای محلی عملاً زمینه این بهره وری را از بین خواهد برد، در نتیجه زبان رسمی نیز به دلیل انقطاع از ریشه و بنیانهای خود به تدریج ناتوان میشود ودر زبان مسلط، حل خواهد شد.
نتایج وچالشهای اجرای شدن اصل 15
با اجرای شدن اصل 15 قانون اساسی در نظام جمهوری اسلامی، نتایج و انگیزهها و چالشهای به صورت بالقوه یا بالفعل ظهور خواهند کرد که به شرح ذیل است:
- ممانعت از نابودی این زبانها و حفظ آن از تند باد تهاجم فرهنگی و زبانی بیگانه.
- ارضای حس کنجکاوی علمی و تمکین در برابر آن چه رسالت فرهیختگی نامیده میشود.
- آشکار شدن و رفع پارهای از دشواریهای زبانی و ادبی متون علمی و ادبی پارسی و کردی.
- فراهم آوردن منابع علمی و قابل استناد برای مراجعات دانشگاهی و پژوهشی .
- بازنمایی وتطبیق وجوه افتراق و اشتراک واژگان، خصایص دستوری زبان کردی با سایر زبانهای ایرانی و هند و اروپایی.
- ریشهشناسی (etymology) و ریشهیابی پارهای از واژگان کهن کردی و ایرانی و تکمیل مباحثی همچون سیر تطور ودگردیسی زبان های ایرانی.
- از همه مهمتر بسترسازی مناسب وعلمی، جهت ظهور و پذیرش عمومی زبان معیار و رسمی کردی، براساس استقرا، میزان و انبوه تولیدات فرهنگی و کثرت گویشوران است لازم به ذکر است مطرح سازی و پذیرش زبان نوشتاری کردی ( نه زبان شعری وگفتاری) باید منطقی و عقلانی به دور از احساسات و تعصبات ایلی باشد چه در غیر این صورت این فرصت تاریخی برای زبان وادبیات کردی از دست خواهد رفت.
منبع: خبرگزاری پیامنیر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 368]