پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1849098559
شعر وکتابهای درسی مدارس
واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: شعر وکتابهای درسی مدارس
بيترديد، شعرهاي كودكانهي عباس يميني شريف را بايد نقطهي عطفي در شعر كودكانهي ايران دانست. او نخستين شاعر كودكان است كه علاوه بر سرودن شعر براي كودكان،داراي نظريه، و به تعبيري تئوري شعر، بود. علاقه يميني به شعر كودك با ورود او به دانشسراي عالي شدت يافت؛ به طوري كه خودش ميگويد:" از آن پس هرگز نميخواستم دربارهي چيزي جز دربارهي كودك بينديشم، چيز بنويسم و شعر و سخن بگويم".
من نغمهسراي كودكانم
شاد است زمهرشان روانم
عباس يميني شريفم
گيريد زكودكان نشانم
زندگي:
يميني شريف در سال 1298 شمسي در تجريش( مركز شميران) به دنيا آمد. بيشتر دوران كودكي و نوجواني را در درهي دربند، كه در آن زمان هنوز صفاي روستايي خود را حفظ كرده بود، گذراند. به نظر خودش همين صفاي روستايي بود كه بعدها در اشعار كودكنه او متجلي شد.
خانوادهي يميني شريف؛ خانوادهاي با فرهنگ و علاقهمند به شعر و ادب بودند و هر شعر و تصنيفي كه رايج ميشد، ياد ميگرفتند و براي يكديگر ميخواندند و زمزمه ميكردند. ديوانهاي سعدي و حافظ و نيز روزنامه و مجله در خانه آنها در دسترس بود. اما شايد آن چه بيشتر سبب گرايش عباس يميني شريف به شعر شد، آشنايي او با " محمد فرخي يزدي" شاعر پرشور و آزاديخواه آن زمان بود. همان شاعري كه به جرم حقگويي، در جواني و در يزد، دهانش را دوختند و باز به همين جرم در زندان قصر تهران به زندگياش خاتمه دادند. آشنايي يميني شريف و فرخي يزدي از طريق خانواده يميني شريف حاصل شد. يميني شريف خود مينويسد:" فرخي آوازخواني را استخدام كرده بود كه اشعار سياسي و انتقادي او را در باغي كه بر روي كوه مشرف به رودخانه و جاده دربند بود، شبهاي جمعه و شبهاي شنبه، كه جمعيت فراواني براي تفريح در درهي دربند و سربند به آنجا ميآمدند ، به صورت آواز بخواند و پيام او را به گوش مردم برساند. آوازخوان سواد نداشت و چون من در آن موقع كودكي ده ساله بودم و ميتوانستم شعرها را بخوانم، فرخي آنها را به من ميداد و من در كنار ان آوازخوان كه در بلندترين محل باغ مشرف به رودخانه دربند مينشست، مينشستم و شعرها را از روي دستنويسهاي فرخي آهسته ميخواندم و او آنها را با صدايي رسا، كه چند بار در كوهستان ميپيچيد، ميخواند و درهي دربند را در شور و حالي فرو ميبرد. (2)" . اين اوضاع و احوال، در مجموع در پرورش ذهن و زبان شاعرانهي يميني شريف مؤثر بود و به تدريج ذوق شاعري را در او بيدار كرد؛ به طوري كه در كلاس پنجم دبستان، بدون آن كه هدف خاصي از شعر گفتن داشته باشد، به شعر گفتن روي آورد.
شعر و معلمي
عباس يميني شريف در 19 سالگي به دانشسراي مقدماتي رفت تا با تحصيل در آن معلم شود. در دانشسرا پاي او به كتابخانه باز شد و با كتابهاي كودكانهاي كه مانند آنها در ايران وجود نداشت، آشنا گشت. اين كتابها به زبانهاي انگليسي، فرانسوي و عربي بود. يميني شريف با مطالعهي اين كتابها، به اين موضوع پي برد كه دنياي كودكي ويژگيهاي خود را دارد و لازم است كودكان علاوه بر كتاب درسي، كتابهايي متناسببا دنياي ويژهي خود بخوانند تا ذوق آنها شكوفا شود. اين انگيزهاي شد تا او كتابي از " افسانههاي پريان" ترجمه كند و به معاون دانشسرا، كه مربي دانايي به نام " دبيري" بود،برساند. معاون دانشسرا او را بسيار تشويق و به ادامهي كار ترغيب كرد. از اينجا بود كه دوران خلاقيت ادبي عباس يميني شريف شروع شد و او به خصوص سعي كرد استعداد شعري خود را در جهت سرودن اشعاري براي كودكان صرف كند.
علاقه يميني شريف به شعر كودك بعد با ورود او به دانشسراي عالي شدت يافت؛ به طوري كه خودش ميگويد:" از آن پس هرگز نميخواستم دربارهي چيزي جز دربارهي كودك بينديشم، چيز بنويسم و شعر و سخن بگويم". در همين دوره بود كه او مورد تشويق استاداني چون دكتر عيسي صديق، احمد بهمنيار، علياصغر حكمت، محمد باقر هوشيار، پرويز خانلري و ذبيحالله صفا قرار گرفت.
در سال 1322 اشعار يميني شريف به كتابهاي دبستاني راه يافت و بدين ترتيب شعر او اعتبار تازهاي پيدا كرد. در سال 1335،به همت او و دوستش جعفر بديعي، مجلهي كيهان بچهها تأسيس شد و يميني شريف تا بيست و سه سال بعد، يعني تا اوايل پيروزي انقلاب اسلامي (1358) مسؤوليت انتشار اين مجله را به عهده داشت.
به نظر ميرسد يميني شريف، برخلاف بسياري ديگر از شاعران،اين اقبال را داشته است كه همهي كساني كه از سال 1322 تا امروز به مدرسه رفته و ميروند، يك يا چند شعر از او را خوانده باشنديا بخوانند. به طور مثال يكي از اولين شعرهاي او، كه شايد هنوز هم در خاطرهي افراد پنجاه، شصت ساله باقي مانده باشد، شعر سنگنپران است كه نخستين بار در كتاب فارسي اول دبستان در سال 1329 چاپ شد.
آهاي آهاي آي بچه جان
در كوچهها سنگ نپران
سنگ بزني سر بشكني
خدانكرده ناگهان
سر كه شكستي شر و شر
خون ميريزه از جاي آن
صاحب سر داد ميزنه
آي پاسبان آي پاسبان
ميبرنت كلانتري
به ضرب و زور و كشكشان
آن جا تو را حبس ميكنند
بين تمام حبسيان
نه خواب خوش كني دگر
نه اين كه داري آب و نان
از پدرت پول ميگيرند
به اسم جرم يا كه زيان
تا بجهي ازين بلا
كندي تو هفت دفعه جان
مخر براي خود ستم
سنگ نپران سنگ نپران
يميني شريف دربارهي چگونگي شروده شدن اين شعر خاطرهاي نقل ميكند:" در ايام تابستان بچهها در كوچهها جمع ميشدند و به يكديگر سنگ ميزدند يا به خانههاي مردم سنگ ميانداختند و شيشهها را ميشكستند. ما تصميم گرفتيم در مجله بازي كودكان، كه من سردبيرش بودم، مطلبي بنويسم. در همين انديشه بوديم كه يكي از همين سنگها به سر فرزند صاحب امتياز مجله، ابراهيم بني احمد، خورد و سر او را شكست. اين اتفاق سبب شد كه من آن مطلب را به شعر درآوردم، به طوري كه وزن آن نشاطآور و براي بچهها مناسب باشد. بدين ترتيب شعر سنگنپران ساخته شد."
جايگاه يميني شريف در شعر كودك در ايران
عباس يميني شريف زماني قدم به عرصه شعر كودك گذاشت كه كسي به نام شاعر كودك در ايران شناخته نميشد. او خود در اين باره ميگويد:" پنجاه سال پيش كه به سرودن شعر براي كودكان و نوجوانان پرداختم، كس ديگري به نام شاعر كودكان وجود نداشت. تنها چند شاعر مانند ايرج ميرزا، يحيي دولتآبادي، مهدي قلي خان هدايت، ملكالشعراي بهار، حبيب يغمايي، پروين اعتصامي، گل گلاب و يكي دو تن ديگر چند شعري براي كودكان سروده بودند."
بنابراين، بايد گفت يميني شريف نخستين كسي است كه از همان آغاز تمام هم و غم خود را در مورد شعر كودك صرف كرد و جز شعر كودكانه نسروده و جز به كودك فكر نكرد. به اين دليل، بايد او را نخستين شاعر كودك در ايران بدانيم؛ شاعري كه شعرهايش فراتر از شعرهاي كودكانهاي است كه شاعران مذكور، بر حسب ذوق و علاقه و شايد تفنن، براي كودكان شروده يا ساخته بودند. علاوه بر اينها، يميني شريف نه تنها شعرهاي كودكانه بسياري سرود، بلكه اشعارش از نظر فضاي كودكانهاي كه داشت، از اشعار پيشين ممتاز بود. با اين حال، اگر با معيارهاي " شعر كودك"، كه امروزه مورد نظر است، نگاه كنيم، شعر يميني شريف " نقطهي بلوغ" شعر كودك در ايران نيست. زيرا ما اين اين مرحلهي بلوغ را بعدها در شعر محمود كيانوش و پروين دولتآبادي ميبينيم و اين دو تن بودند كه شعرهاي كودكانه را به درجهاي از كمال رساندند كه به حق بايد آنها را بنيانگذاران شعر كودك در ايران به معني واقعي دانست. يميني شريف البته خود به اين نكته توجه داشت كه شعر كودك بايد خيالانگيز و داراي ابهام باشد؛ ولي نميتوانست بپذيرد كه شعر كودك تنها خيالانگيز و ابهامآميز باشد. او ميگفت: " من نميتوانم با آن عدهاي كه ميگويند زبان شعر بايد هميشه زباني از ابهام داشته، مرموز و به طور حتم خيالانگيز باشد، هم عقيده باشم. به خصوص در مورد شعر كودك. زبان شعر مانند زبان نثر زباني است قابل كاربرد براي انديشهي شاعر و بيان نظر او دربارهي هر چيزي از چيزها و امري از امور و موضوعي از موضوعات. اين كه عدهاي حدود شعر را محدود و دامنه آن را كوتاه ميكنند، كاري بهجا نيست. در حالي كه زبان شعر زباني زيبا، موزون، خوشآهنگ،جالب، جاذب و تيزنفوذ است كه سريع تأثير ميگذارد، چرا از آن براي امور زندگي استفاده نشود و اگر استفاده شد بگويند شعر نيست. پس چيست؟ اگر ميگويند نام آن نظم است، كلمهي نظم از ارزش اين گونه شعرها نميكاهد."
به هر حال، چه با نظر يميني شريف موافق باشيم و چه نباشيم، يك واقعيت مهمخ را نميتوانيم ناديده بگيريم كه يميني شريف تنها شاعري است كه بيشترين تعداد از اشعار او طي بيش از پنجاه و پنج سال به طور مرتب در كتابهاي دبستاني آمده است؛ تا جايي كه هم اكنون نيز تنها در كتابهاي فارسي دبستان شعر او وجود دارد.
عباس يميني شريف، اين نغمهسراي كودكان، عمري دراز نيافت و پس از طي 69 بهار، كه به قول خودش " نيم قرن" آن به گشت و گذار " در باغ شعر كودكان" سپري شده بود، به بيماري سرطان مبتلا شد و سرانجام در 28 آذر سال 1367 جان به جانآفرين تسليم كرد. رحمت خداوند بر او باد.
كارنامهي يميني شريف
يميني شريف در طول فعاليتهاي ادبي خود علاوه بر سرودن شعر به كارهاي متنوعي در اين زمينه دست زد از جمله : نوشتن قصههاي منظوم، نمايشنامههاي كودكانه، ترجمه اشعار كودكانه خارجي به فارسي،قصهها و نمايشنامههاي منثور، ترجمهي داستان،مطالب علمي و مطالب اجتماعي، و نوشتن كتاب اول ابتدايي براي دبستانها. اولين كتاب او با نام آواز فرشتگان در سال 1325 منتشر شد و بيست و هفتمين و آخرين كتاب او نيز سياهك و سفيدك بود كه با نقاشي پرويز كلانتري در سال 1363 انتشار يافت.
در ادامهي گزيدهاي از شعرهاي او را كه در طي نزديك به 55 سال، در كتابهاي فارسي ابتدايي آمده است انتخاب كردهايم كه ميخوانيد:
خدا
دانا خداي مهربان
اندر زمين و آسمان
هر چيز يا هرگونه كار
باشد به پيشش آشكار
هركس بگويد حرف زشت
جايش نباشد در بهشت
آهسته گويي يا بلند
داند خداي ارجمند
هر روز و شب نامش بخوان
منما خدا دور از زبان
يزدان هميشه يار تو
خشنود باد از كار تو
فارسي سوم- 1322
دينداري
تو را بهترين مايه دينداري است
كه دين رهنماي نكوكاري است
تو را دين نمايد ره زندگي
خداي جهان را كني بندگي
هر آن كس كه باشد خرد رهبرش
نهد سر به فرمان پيغمبرش
كند ار بديها دل خويش پاك
زدانش كند جان خود تابناك
نصيبش در اين گيتي آسايش است
در آن گيتياش بهره بخشايش است
چهارم- 1333
بچهي خوب
بچهي خوب و عاقل و هوشيار
اول صبح ميشود بيدار
ميرود از اتاق خود بيرون
ميبرد آب و حوله و صابون
ميكند دست و روي خود را پاك
خوب دندان خويش را مسواك
ميزند شانهي تميز به موي
صاف و براق ميكند سر و روي
مينمايد لباس تميز دربر
ميرود با ادب به پيش پدر
سخن اول و شروع كلام
ميكند با پدر به مهر سلام
ميرود با دهان خندان پيش
ميزند بوسه دست مادر خويش
مينشيند براي صبحانه
بعد از آن ترك ميكند خانه
به دبستان براي كسب كمال
بچهي خوب ميرود خوشحال
فارسي دوم- 1322
سه دزد
دو نفر دزد خري را دزديدند
سرتقسيم به هم جنگيدند
آن دو بودند چو گرم زد و خورد
دزد سوم خرشان را زد و برد
فارسي دوم- 1322
من بابا را خيلي دوست دارم
باباي خوب و پيرم
دستش را من ميگيرم
چه خوب و مهربان است
چه قدر خوشزبان است
آن ريش مثل برفش
بامزه كرده حرفش
چين و چروك رويش
رنگ سفيد مويش
بابا را كرده زيبا
اندازهي يك دنيا
شبها كه آيد خانه
با گفتن فسانه
در چشم ما كند خواب
تا صبح پيش از آفتاب
به احترام بابا
با هم ميكشيم هورا
اول دبستان- 1329
اسب
اسب است كه مركبسواري است
حيوان نجيب و هوشياري است
يابو بود اسب آب بشكه
وان اسب كه ميكشد درشكه
فارسي دوم- 1322
سگ
اين سگ كه بود رفيق چوپان
همراه شود به گوسفندان
گرگي اگر از كمين درآيد
تا از گله طعمهاي ربايد
عوعو كند و شبان بخواند
تا از گله گرگ را براند
گاو
با ياري گاو برزگرها
كاوند و كنند دشت ودرها
از گاو چو زاد، شير گيرند
و زآن كره و پنير گيرند
گاو است اگر چه رام و هموار
شاخت زند ار كنيش آزار
خر
خر جانوري بود بيآزار
آماده براي بردن بار
چون نرم بود به راهواري
گويند بود خر سواري
نام دگرش درازگوش است
گويند كه بيشعور و هوش است
فارسي دوم- 1322
جوجه طلايي
من جوجه را گرفتم
او را بوسيده گفتم
جوجه جوجه طلايي
نوكت سرخ و حنايي
تخم خود را شكستي
چگونه بيرون جستي
گفتا جايم تنگ بود
ديوارش از سنگ بود
نه پنجره نه در داشت
نه كس زمن خبر داشت
ديدم چنين جاي تنگ
نشستن آورد ننگ
به خود دادم يك تكان
مثل رستم پهلوان
تخم خود را شكستم
زود به بيرون جستم
اول- 1329
بلبل با گلها
من در دبستان
ميكنم بازي
دل شاد و خندان
او در گلستان
من در دبستان
• • •
پروانه خوشرنگ
چابك و زرنگ
ميكند بازي
ميپرد قشنگ
او در گلستان
من در دبستان
• • •
گل باشد اگر
خوشرنگ و خوشبو
من هستم اما
خوشرو و خوشخو
او در گلستان
من در دبستان
اول ابتدايي- 1329
كار آزاد
كار آزادم و آزادهپرست
گنج عالم همه در دست من است
طالب من نكشد منت كس
اعتمادش به خدا باشد و بس
به كسي نيست نيازش هرگز
نيست در زندگي خود عاجز
دولت و بخت مددكار وي است
فكر و نيرو همه جا يار وي است
بيخبر گوش وي از چون و چراست
نخورد هيچ غمي از كم و كاست
كس نگويد به وي كه آنجا بنشين
نه چنان كن، نه چرا شد، نه چنين
هست آقاي خود و نوكر خويش
از كسي نيست دلش در تشويش
كس برايش نشود كارگزين
كار او را نكند كس تعيين
آخرين پايه بود پايهي او
هست ماهانه او مايهي او
هر كجا خوب بود جاي وي است
حد او عالم و پهناي وي است
كار هر زندهدل آزاد بود
هر كه آزاد بود شاد بود
اي جوان بشنو و غافل نشوي
از پي كار اداري نروي
چهارم-1330
حمد خدا
حمد بر كار كردگار يكتا باد
كه مرا شوق درس خواندن داد
آشنا كرد چشم من به كتاب
داد توفيق خيرم از هر باب
در سر من هواي درس نهاد
در دل من محبت استاد
چهارم - 1333
من پسرم
من كه از گل بهترم
پسرم من پسرم
حرفهاي مادرم
نرود از نظرم
در دبستان همه را
محترم ميشمرم
از خوشاخلاقي من
هست راضي پدرم
من دخترم
بچهها من دخترم
در خوشزباني نوبرم
در خانهداري ماهرم
شريك كار مادرم
چهرهي شاد من ببين
شيرين به مثل شكرم
اول –1339
فريدون
فريدون مهربان است
عزيز كودكان است
به نرمي ميزند حرف
هميشه خوشزبان است
به هر جا كودكاناند
فريدون در ميان است
فريدون نيست ترسو
خودش يك پهلوان است
نميگويد مگر راست
كه حسنش در همان است
فرزندان ايران
ما گلهاي خندانيم
فرزندان ايرانيم
ما سرزمين خود را
مانند جان ميدانيم
• • •
ما بايد دانا باشيم
هوشيار و بينا باشيم
از بهر حفظ ايران
بايد توانا باشيم
• • •
آباد باش اي ايران
آزاد باش اي ايران
از ما فرزندان خود
دل شاد باش اي ايران
دوم - 1340
ميهن خويش را كنيم آباد
سر زد از پشت ابرها خورشيد
باغ و بستان دوباره زيبا شد
فصل سرما و برف و باد گذشت
موقع گردش و تماشا شد
• • •
در چمن بر درخت گل بلبل
وه چه شيرين ترانهاي دارد
هست خشنود و شادمان زيرا
وطني، آشيانهاي دارد
• • •
كودكان اين زمين و آب و هوا
اين درختان كه پرگل و زيباست
باغ و بستان و كوه و دشت همه
خانه ما و آشيانهي ماست
• • •
دست به دست هم دهيم به مهر
ميهن خويش را كنيم آباد
يار و غمخوار همدگر باشيم
تا بمانيم خرم و آزاد
چهارم – 1341
فروردين ماه گلها
فروردين ماه گلها
دنيا دارد تماشا
ارديبهشت
از سبزه
زيبا ميگردد صحرا
خرداد آيد پياپي
ميوههاي گوارا
• • •
تير آرد با خود گرما
گرمك ميگردد پيدا
مرداد از هندوانه
پر ميشود همه جا
شهريور آيد انگور
با خوشههاي زيبا
• • •
مهر آرد برگريزان
كمكم ميبارد باران
آبان انار رنگين
آويزد از درختان
آذر به و خرمالو
پيدا شود فراوان
• • •
دي پرتقال و ليمو
آيد خوشرنگ و خوشبو
بهمن برف و يخبندان
آيد با سوز از هر سو
اسفند آيد بنفشه
سبزه دمد لبجو
فارسي دوم- 1341
چشمك بزن ستاره
شد ابر پاره پاره
چشمك بزن ستاره
كردي دل مرا شاد
تابان شدي دوباره
ديدي كه دارمت دوست
كردي به من اشاره
چشمك بزن ستاره
شد ابر پاره پاره
در روز ناپديدي
شب روشن و سپيدي
در ابرهاي تيره
چون نقطهي اميدي
پنهان اگر شوي باز
ديدي مرا، نديدي
چشمك بزن ستاره
شد ابر پاره پاره
با هر مسافري يار
با دوستان وفادار
شبهاي سرد و خاموش
من خوابم و تو بيدار
با نور آسماني
بر ما شوي پديدار
چشمك بزن ستاره
شد ابر پاره پاره
دوم - 1344
درخت
به دست خود درختي مينشانم
به پايش جوي آبي ميكشانم
كمي تخم چمن بر روي خاكش
براي يادگاري ميفشانم
• • •
درختم كمكم آرد برگ و باري
بسازد بر سر خود شاخساري
چمن رويد در آن جا سبز و خرم
شود زير درختم سبزهزاري
• • •
به تابستان كه گرما رو نمايد
درختم چتر خود را ميگشايد
خنك ميسازد آن جا را زسايه
دل هر رهگذر را ميربايد
سوم- 1347
كتاب
من يار مهربانم
دانا و خوشبيانم
گويم سخن فراوان
با آن كه بيزبانم
هر مشكلي كه داري
مشكلگشاي آنم
پندت دهم فراوان
من يار پند دانم
من دوستي هنرمند
با سود و بيزيانم
از من مباش غافل
من يار مهربانم
فارسي دوم- 1346
منابع:
كتابهاي قارسي ابتدايي از سال 1322 به بعد.
يميني شريف، عباس. نيم قرن در باغ شعر كودكان، چاپ پنجم، تهران: 1371.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-