واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: فرمانده نيروهاي سپاه را خواستم و گفتم: چه کسي به شما گفته است به گشت بياييد؟ گفت: فرماندهمان در مرکز ثارالله. با عصبانيت گفتم: «غلط کرد، همه نيروهايت را جمع کن و از اينجا برو». فرمانده گروه کميته را نيز صدا کردم و گفتم: چه کسي گفته شما اين قدر نيرو را در اين جا جمع کنيد؟ گفت: ما بايد امنيت برقرار کنيم. گفتم: غلط کرديد شما هم نيروهايتان را ببريد. اصلا گشت امنيت نميخواهم، خودم امشب تهران را اداره ميکنم. حجهالاسلام والمسلمين ناطق نوري رئیس اسبق مجلس شورای اسلامی /جلد دوم خاطرات / منتشره توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامي: گشت کميته انقلاب و گشت ثارالله سپاه در ميدان امام حسين درگير شده بودند. ساعت 12 شب تلفن زنگ زد. ديدم بچههاي کميته هستند و ميگويند، حاج آقا ما با گشت سپاه درگير شدهايم. به محافظان گفتم: «آماده شويد برويم ببينيم چه خبر است». وقتي به محل درگيري رسيديم، ديدم ماشينهاي پاترول کميته يک طرف خيابان و لندکروزهاي سپاه هم طرف ديگر خيابان روي هم اسلحه کشيدهاند. تا من رسيدم خواستم از ماشين پياده شوم، بچهها گفتند خطرناک است، بيرون نياييد، همه مسلح هستند. گفتم: «عيبي ندارد، بگذاريد من را بزنند تا مسئولان کشور به فکر حل اين قضايا باشند. اين که کار نشد!» از ماشين پياده شدم، بچههاي کميته گفتند: «سپاه ميخواهد پيکان کميته را خلع سلاح کند»، بعد همه با بيسيم خبر دادند و براي دعوا آمدند. فرمانده نيروهاي سپاه را خواستم و گفتم: چه کسي به شما گفته است به گشت بياييد؟ گفت: فرماندهمان در مرکز ثارالله. با عصبانيت گفتم: «غلط کرد، همه نيروهايت را جمع کن و از اينجا برو». فرمانده گروه کميته را نيز صدا کردم و گفتم: چه کسي گفته شما اين قدر نيرو را در اين جا جمع کنيد؟ گفت: ما بايد امنيت برقرار کنيم. گفتم: غلط کرديد شما هم نيروهايتان را ببريد. اصلا گشت امنيت نميخواهم، خودم امشب تهران را اداره ميکنم. رفتم کميته و در اتاق بيسيم تا صبح فرماندهي امور را به عهده گرفتم. صبح هم به سپاه نامه نوشتم و اعلام کردم بنده به عنوان مسئول امنيت کشور اعلام ميکنم، تهران ديگر نياز به گشت ثارالله ندارد. بعضي از بچههاي سپاه هنوز هم ناراحتند و رسوباتش هنوز در ذهن آنهاست. به هر حال، جرياني در خيابانها راه افتاد، به نام «امر به معروف و نهي از منکر»، که من بر اين باور بودم يک جريان سياسي است. به همين دليل، به محض اينکه از وزارت کشور رفتم، اين باب هم تعطيل شد. گويا، همه مسلمان و عابد و زاهد شدند و ديگر نيازي به آن نبود. در اين باره هم با امام صحبت کرده بودم و ايشان فرمودند: امر به معروف و نهي از منکر اين نيست که بريزند و رعب ايجاد کنند؛ بنابراين امام فرمودند: «با اينها اساسا برخورد کن. اولا اين امر به معروف نيست، ثانيا اين هرج و مرج ايجاد کردن در کشور است.» خود من هم با اين افراد برخورد ميکردم، آن موقع آقاي منتظري قائم مقام رهبري بود و با من مخالفت ميکرد که تو چرا اين بچهها ـ نيروهاي خودسر حزباللهي ـ را ميگيري؟ البته اين موضوع براي من گران تمام شد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 264]