واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: درباره اكران همزمان 5 فيلم سوپر قهرمانانه در سينماي جهان ؛ قهرمانان خيالي مي آيند!
------------
ديگر خيلي تكراري است كه بخواهيم مسابقه سوپر قهرمانهاي هاليوود را مرور كنيم يا درباره گذشته و مثلاً تولدشان بنويسيم !بارها اين طرف و آن طرف خوانده ايد كه اصلاً چه شد كه آمريكاييها نياز به اسطوره و قهرمان پيدا كردند و اول دلخوش به كميكها و بعد پرده سينما شدند. حتي چندين دفعه خود ما در همين صفحه، درباره تاريخ پوچ ايالات متحده نوشته ايم. (به نظر شما در مقابل تاريخ چند ده هزار ساله بشر، يك تاريخچه 2 قرن و نيمه چيزي جز واژه پوچ مي پذيرد؟) و اينكه آمريكايي هاي بي هويت از دوراني كه يوناني ها و چيني ها و ايراني ها و مردان اروپاي مركزي و اسكانديناوي به داشتن افسانه ها و اسطوره هايي ملي و بين المللي فخر مي فروختند، هيچ راهي نداشتند جز خلق يكسري قهرمان بي شناسنامه اما خارق العاده!
گر چه ابتدا فرهنگسازان و توليد كنندگان علايق و سلايق مردمان آمريكا (ديگر حالا مطمئنيم آمريكايي ها آن قدر تأثيرپذير هستند كه هر چيزي را كه با تبليغات آن چناني به خوردشان بدهند، راحت هضم مي كنند!) قصد داشتند قهرمانهاي وسترن يا گنگسترهاي بنام و هفت تيركش هاي ماهر را به عنوان قهرمان قالب كنند، اما «جسي جيمز» و «آل كاپون» و «بيلي دكيد»، آن گزينه هايي كه بتوانند دنيا را تسخير كنند، نبودند، پس راه ديگري در پيش گرفته شد.
حتي اگر خيلي اهل كميك استريپ و كتابهاي مصور نباشيد، حتماً با دو نام «مارول» و «دي سي» آشناييد؛ دو كمپاني كه رهبري فكري آمريكايي ها را برعهده گرفتند و با خلق سوپر قهرمانهايي ناجي و حيرت انگيز، هويت دروغين آنها را شكل دادند. انصافاً بايد اعتراف كرد برخي از اين آقايان خارق العاده، آن قدر خوب طراحي و تعريف شده بودند و آن قدر بر روي آنها فكر شده بود كه خيلي زود كتابهاي اين شخصيتها تا شرق دور هم رسيد و با اقبال مواجه شد.
سوپر من، بتمن، فلاش گوردون، فانتوم، زن گربه اي، مرد يخي (دست پرورده هاي DC) يا هالك، مرد عنكوبتي، مرد آهني، مردان ايكس، هل بوي، چهار شگفت انگيز، كاپيتان آمريكا و... (دست پرورده هاي آقاي مارول)
اما حيات جديد اين قهرمانان بي ريشه اما منحصر به فرد كه دست روي نقاط حساس ذهن خواننده هاي آمريكايي (و جهاني) مي گذاشت، با آمدن به پرده سينما رنگ و بوي ديگري گرفت.سوپر من و بتمن و فانتوم و هالك و... توانستند طي دهه هاي 70 و 80 تا نيمه هاي 90، علاوه بر اينكه جيب استوديوهاي هاليوود را سرشار از پول كنند، خوراك فكري صدها ميليون آمريكايي و غير آمريكايي را نيز تأمين كرده و دنيا را تسخير نمايند.
با آغاز قرن بيست و يكم، تعريف جديدي از اين آقايان «ابرقهرمان» !ارائه شد. ماشين فيلمسازي هاليوود با سرعت و البته دقت بيشتري، مثل سري دوزي هاي حرفه اي، اقدام به سينمايي كردن اين قهرمانها كرد و با بازسازي فوق العاده قديمي ها و كشاندن پاي جديدترها به سالن سينما، همه بازي را به نفع خود برگرداند.
فروش خيره كننده «اسپايدر من» «مردان x»، «بتمن» و گيشه خوب «هالك و هل بوي» و «چهار شگفت انگيز» طي 7سال، راه را به جايي رساند كه براي اولين بار در تاريخ سينما، 5 فيلم ابرقهرمانانه در يك فصل سينمايي اكران شده است. شما هم حتماً مي دانيد هيچ استوديويي حاضر نيست فيلمي را با يك ژانر يكسان در رقابت با فيلم استوديويي ديگر اكران كند و معمولاً با استراتژيهاي تأخير چند هفته اي يا اكران زودتر، اين همزماني را خنثي مي كنند، اما اين بار 5 فيلم كه همگي جزو اميدهاي فروش هستند، در يك دوره زماني كوتاه به نمايش درآمدند و اتفاقاً چه استقبال بي نظيري هم از آنها شد!
بي شك اين همزماني اكران آن هم در بهترين هفته هاي نمايش در طول سال در آمريكاي شمالي و جهان، تدبير شده و كاملاً با برنامه ريزي است كه البته فهميدن دلايل آن هم اصلاً سخت نيست.
يك نكته جالب ديگر هم كه لااقل در دو سه سال اخير بويژه در كارهاي اكران شده امسال به چشم مي آيد، جنبه هنري بخشيدن به ساختاري صد درصد تجاري است.
اگر تا قبل از اين، كارگرداني چنين پروژه هاي پولسازي برعهده سرگرمي سازان بزرگ هاليوود و روي يك فرمول خاص و تعيين شده بود، حالا ورق برگشته است، آن هم چه طور !چه كسي فكر مي كرد «كريستوفر نولان» كارگردان تحسين شده آثار مستقل و هنري فوق العاده (بي خوابي) بيايد و روي صندلي كارگرداني فيلم «بتمن» بنشيند؛ فيلمي كه قرار بود مردم دنيا را با اين خفاش سياه آشتي دهد و «جوئل شوماخر»، سرگرمي ساز توانمند، از عهده اين كار برنيامده بود!
يا «برايان سينگري» كه فيلمهاي تحسين شده و مستقلي در دهه 90 در كارنامه دارد (مظنونين هميشگي) سكان «مردان X»و «سوپر من» را در دست گيرد؟ كارگرداني «آنگ لي» بر «هالك» چه قدر شما را متعجب كرد يا اينكه فيلمساز ناشناس و مستقلي مثل لوئيز لترير «هالك» امروز را بسازد؟
اينكه پروژه «هل بوي» را به «گيلرمو دل تورو» بدهند يا براي «آيرون من» به سراغ كارگرداني چون «فاوريو» بروند كه از سرگرمي سازي اصلاً سر در نمي آورد!
وقتي قهرمان كمدي- اكشن سينماي امريكا، «ويل اسميت»، آن خرابكاري ها را مي كند (هانكوك تنها فيلمي از 5 فيلم قهرمانانه اكران شده تابستان است كه از روي كميك بوكهاي ساخته نشده است) از شعف در جاي خودتان تكان تكان نمي خوريد؟ !قبول كنيد حتي اگر يك تماشاچي خاص سينما باشيد، يا يك سينماروي فرهيخته كه نام كارگردان و انديشه هاي پشت فيلم برايتان از همه چيز مهمتر باشد، باز هم نمي توانيد هيجان خود را از ديدن اين گونه آثار استاندارد پنهان كنيد.
هاليوود به سمت توليدات گسترده اين چنيني رفته كه بي شك به سياستهاي خارجي دولتمردان آمريكايي ربط مستقيم دارد، آن هم با بالا بردن دوز هنري آثاري كه قبلاً صرفاً تجاري محسوب مي شدند.سينماي آينده از آن سوپر قهرمانان پوشالي آمريكايي است؛ پهلوان پنبه هايي كه حالا جز بازو و قدرتهاي ماورايي از مغز و تفكر هم استفاده مي كنند.
همين!
* وحيد ضرابي نسب
شنبه 16 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 239]