واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: خالق روياهاي زيباي سينمايي
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1389/03/01/100875812938.jpg
اين روزها اگر پيگير اخبار شصتوسومين جشنواره فيلم كن باشيد، حتما مطلع هستيد كه رئيس هيات داوران اين جشنواره در سال 2010 تيمبرتون كارگردان مشهور است. خود برتون از اين انتخاب بسيار خرسند شده است و رضايت خاطرش را در اين عبارات ابراز كرده است:
«وقتي شما به جشنواره كن فكر ميكنيد، در واقع به دنياي سينما فكر ميكنيد و از آنجا كه فيلمها هميشه درنظر من مانند رويا بودهاند، اكنون رويايم به حقيقت تبديل شده است.
بعد از گذراندن سالهاي اوليه زندگي به تماشاي فيلمهاي 3 قسمتي و فيلمهاي وحشتناك 48 ساعته، اكنون براي اين مسووليت آمادهام.» از طرف ديگر ژيل جاكوب، رئيس جشنواره كن درباره انتخاب او به اين سمت گفته است: «او يك جادوگر بااستعداد است و اميدواريم ديوانگي شيرين او و شوخ طبعياش جشنواره كن را دربربگيرد. اين براي اولينبار است هنرمندي كه ريشه در دنياي انيميشن دارد، رئيس هيات داوران كن ميشود. تيم برتون، فيلمسازي كه قلب طلايي و دستان نقرهاي دارد، در وهله اول يك شاعر است.» در اين يادداشت به بهانه اين انتخاب و نيز به مناسبت اكران جهاني آخرين فيلم برتون (آليس در سرزمين عجايب) مروري داريم بر زندگي، آثار و فعاليتهاي سينمايي اين هنرمند شاخص.
تيموتي ويليام برتون در سال 1958 در بربانك، شهري كوچك و كارگرنشين در ايالت كاليفرنيا كه قطب صنعت فيلم و تلويزيون در هاليوود محسوب ميشد متولد شد. تنها فرزند خانواده بود و پدر و مادرش (بيل برتون كارمند اداره پارك و جين اريكسون) چنان غرق كار بودند كه نيازهاي تكپسرشان را در دوران كودكي، درك نميكردند. او در تمام دوران كودكي، مدرسه رفتن برايش سخت بود و هميشه با تماشاي آثار ترسناك و كم هزينه از حقيقت زندگي فرار ميكرد؛ به دنياي تخيل پناه برد و بزرگترين تفريحش دراز كشيدن مقابل تلويزيون و تماشاي فيلم بود. همين مساله علاقه به فيلم و سينما را در او ايجاد كرد. بسياري از انيميشنها و فيلمهايي كه برتون ساخته يا در توليد آنها سهيم بوده نتيجه همين خيالپردازيهاي كودكانه او بوده است.
برتون بعد از دبيرستان به انستيتوي هنر كاليفرنيا رفت و در رشته انيميشن دوره كارآموزي را گذراند. سپس در كمپاني والت ديزني به عنوان دستيار انيماتور مشغول شد. نخستين فيلمي كه كار روي آن را به عنوان انيماتور آغاز كرد اقتباس رالف باكشي از رمان ارباب حلقهها بود. بعدها كار برتون كشيدن طرح براي روباه و سگ شكاري بود كه البته نميخواست روي آن كار كند. ضمن آن كه مديران ديزني نيز طرحهاي او را مخالف جذابيت كلي شخصيتهاي فيلم ارزيابي ميكردند. به هر حال برتون از كار با والت ديزني ناراحت بود. در اين دوره او به گفتن شعر و كشيدن تصاويري ميپرداخت كه بعدها منبع اصلي وي براي انيميشن تحسينشدهاش يعني«كابوس قبل از كريسمس» شد. برتون در عين حال در كمپاني ديزني چند انيميشن كوتاه هم ساخت از جمله انيميشني به نام وينسنت (1982) كه در چند جشنواره انيميشن خوش درخشيد. وينسنت درباره پسربچهاي بود كه از واقعيت زندگي به وهم و خيال فرو ميرفت و خودش را وينسنت پرايس (بازيگر قديمي آمريكايي) تصور ميكرد. جالب اين است كه خود وينسنت پرايس بر روي اين انيميشن 6 دقيقهاي صحبت كرده است. برتون همچنين براي ديزني انيميشني 30 دقيقهاي به نام فرانكنويني (1984) ساخت. اين انيميشن سياه و سفيد پراحساس ماجراي پسري بود كه سگ مردهاش را زنده ميكند و در واقع اجراي مجددي از داستان فرانكشتاين بود اما فيلم به دليل ترسناكي ايدهاش براي كودكان مناسب تشخيص داده نشد.
تيم برتون نخستين فيلم داستانياش «ماجراي بزرگ پي وي» را در سال 1985 ساخت. با وجود اين كه اين فيلم براي كودكان ساخته شد اما منتقدان به ستايش اصالت و ابداعهاي بصري و سبك ابسورد آن پرداختند. برتون با ساخت اولين فيلم خود به سرعت به چهره قابل اعتنا و مطرحي بدل شد. اين فيلم داستان كودكي را در قالب يك مرد كه در جستجوي دوچرخه گمشدهاش به همه جا ميرود بيان ميكرد؛ فيلمي شبه كارتوني درباره دوران كودكي با نگاهي سوررئال كه با بودجهاي 7 ميليون دلاري ساخته شد و بيش از 40 ميليون دلار در گيشه فروش كرد. بعد از پي وي، برتون به سريال «آلفرد هيچكاك تقديم ميكند» پيوست و اپيزود كوزه را كارگرداني كرد.
برتون دومين فيلم بلند خود را با نام بيتل جويس در سال 1988 ساخت: يك كمدي سياه و جذاب با جلوههاي ويژه تماشايي درباره زن و شوهر مردهاي كه قصد دارند مستاجران بدذات خانهشان را بيرون بيندازند و براي اين كار از روحي وحشتناك به نام بيتل جويس كمك ميگيرند. بيتل جويس علاوه بر 80 ميليون دلاري كه در گيشه نصيبش شد، يك جايزه اسكار هم به خاطر گريم فوقالعادهاش ربود.
در سال 1989برتون سراغ يك كميك استريپ معروف يعني بتمن رفت. اين فيلم با هزينه 50 ميليون دلار ساخته شد و بسيار مورد استقبال منتقدان و تماشاگران قرار گرفت. اين استقبال كمپاني وارنر را بر آن داشت تا سفارش ساخت قسمت دوم را به برتون بدهد. البته انتخاب برتون براي بهكارگيري مايكل كيتون در نقش بتمن با واكنشهاي منفي هواداران همراه بود. با اين همه بتمن با فروش 250 ميليون دلاري و حس تيرهاي كه به فيلمهاي ابرقهرماني بخشيد يك موفقيت كلان به حساب ميآمد.
فيلم بعدي برتون، ادوارد دست قيچي (1990) است. ادوارد دست قيچي، ماجرايي افسانهاي درباره پسري به نام ادوارد است كه به جاي 2 دست، 2 قيچي دارد و در شب كريسمس آرزويي جز اينكه به يك انسان معمولي بدل شود ندارد. جاني دپ ـ كه بعد از اين فيلم در چند پروژه ديگر نيز با برتون همكاري كرد ـ در اين فيلم در نقش ادوارد بازي بسيار دلنشيني از خود ارائه كرد. دپ پيش از اين به خاطر موفقيت سريال تلويزيوني 21، جامپ استريت ستارهاي تلويزيوني بود. فيلمبرداري در حومه شهر انجام ميشد و به طور عجيبي مثل مكاني بود كه برتون دوران كودكياش را در آنجا گذرانده بود. وينسنت پرايس (كه نقش مخترع ادوارد را در فيلم ايفا ميكرد) در اظهار نظري جالب درباره فيلم گفته بود: «تيم برتون همان ادوارد است»!
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1389/03/01/100875812858.jpg
در سال 1992، برتون دنبالهاي را كه براي بتمن به كمپاني وارنر قول داده بود ساخت. اين دنباله «بتمن باز ميگردد» نام داشت و خوشساختتر از فيلم قبلي بود. براساس تصميم برتون، تمركز بيشتر فيلم روي بدمن فيلم بود تا خود بتمن كه نتيجه آن فروش كمتر از حد انتظار فيلم بود. فيلم حدودا 160 ميليون دلار فروخت كه باعث خداحافظي برتون از بتمن شد كه البته در سال 1995 دوباره به عنوان تهيهكننده به پروژه بتمن ملحق شد. او 2 سال بعد فيلم ادوود را درباره زندگي و فيلمهاي بدترين كارگردان تاريخ سينما به نام ادوارد دي وود جونيور ساخت كه نامزد دريافت نخل طلاي جشنواره كن هم شد. برتون، خودش اين فيلم را يكي از بهترين و كاملترين فيلمهايش ميداند. جاني دپ دوباره نقش اصلي كار را عهدهدار شد. فيلم تجليلي از سالهاي كودكي برتون بود كه از اينگونه فيلمها سرشار بودند.
برتون سال 1996 به سراغ يك پروژه بزرگ درباره حمله موجودات مريخي به كره زمين رفت: «مريخ حمله ميكند.» اين فيلم چندان مورد توجه منتقدان قرار نگرفت اما تصويري كه برتون از موجودات فضايي ارائه كرد در نوع خود جذاب بود و به نوعي هجو فيلمهاي علمي ـ تخيلي ترسناك دهه 90 بهشمار ميرفت.
فيلم بعدي برتون ماجرايي هراسآور درباره يك قاتل زنجيرهاي خونخوار در انگلستان قرن نوزدهم به نام «اسليپي هالو» بود. فضاسازي فيلم همان فضاسازي فيلمهاي برتون بود اما ماجرايي كه برتون روي آن دست گذاشت با فيلمهاي قبلياش متفاوت بود. در اين فيلم جاني دپ در نقش يك كارآگاه ظاهر شد. فيلم در مراسم اسكار همان سال يك جايزه از بابت طراحي صحنه دريافت كرد. موفقيت تجاري اين فيلم بعد از شكست تجاري مريخ حمله ميكند، برتون و طرفدارانش را دوباره خرسند كرد.
برتون فيلم سياره ميمونها را در سال 2001 ساخت. سياره ميمونها با گريمهاي فوقالعادهاي كه هنرپيشههاي معروف را به شكل موجوداتي ميموننما در سيارهاي ديگر درآورده بود، مورد توجه تماشاگران قرار گرفت ولي منتقدها آن را نپسنديدند. در عوض فيلم بعدي او «ماهي بزرگ» با فضايي فانتزي، شاد و سرشار از اميد كه شعار« با توسل به روياها جهان زيباتر است» را در برداشت دل بسياري از دوستداران سينماي برتون را ربود و هنوز از آن به عنوان يكي از برترين آثار فانتزي سينما ياد ميشود.
چارلي و كارخانه شكلاتسازي (2005)، فيلمي كاملا فانتزي است، برگرفته از همه تخيلات و دنياي ذهني برتون: ويلي ونكا (با بازي جاني دپ)، كودك ـ مردي است كه حسرت خوردن شكلات و شيريني موجب شده او بزرگترين كارخانه شكلاتسازي را بسازد و خوشمزهترين شكلاتها را توليد كند، در حالي كه هميشه سايه پدري را كه خوردن شكلات را براي او ممنوع ميكرده در زندگياش احساس ميكند. در پروژه بعدي برتون بار ديگر به حرفه اصلياش انيميشنسازي روي آورد و انيميشني زيبا و جذاب را به نام «عروس مرده» كه برگرفته از موضوع مورد علاقهاش يعني تقابل و درهمپيچيدگي دنياي زندگان و مردگان بود خلق كرد.
پس از آن برتون سراغ ژانر موزيكال رفت و سويني تاد را كه درباره يك آرايشگر انتقامجو بود ساخت. اين فيلم موافقان و مخالفان خاص خود را داشت و مانند آثار قبلي برتون موفقيت فراگيري پيدا نكرد.
اما رويكرد او در آخرين فيلمش كه ارجاعي به يك داستان قديمي كودكانه يعني آليس در سرزمين عجايب است باز مبتني بر فضاهاي خاص برتوني است و از همين رو تفاوتهايي را با اصل داستان ميتوان در آن تشخيص داد. بسياري آمادهاند تا همان داستان قديمي آليس كوچولو را بشنوند اما ناگهان با دختري جوان كه گريمي غيرمتعارف دارد روبهرو ميشوند كه در آستانه ازدواج قرار دارد و ميخواهد وارد همان دنياي غريب قصه قديمي شود.
برتون قصهگوي تواناي سينماي معاصر جهان است كه بدون توسل به هيچ يك از مظاهر كاذب جذابيت آفريني مانند برهنگي و خشونت، ذهن مخاطب را به فراسوي خيال و رويا ميبرد.
مرسی
خیلی سینمای برتون رو دوست دارم
به خصوص فیلم ادوارد دست قیچی که خیلی دوسش دارم
ماهی بزرگ و ادوودشم خیلی دوس دارم
بقیه فیلماش با جانی رو هم دوس دارم
من این متن رو توی جام جم خوندم خیلی خوشم ازش اومد
نه از تیم برتون چون اونو که خیلی وقته دوسش دارم
شاید از جمله اخرش ....
تیم برتون .اقعا بزرگه و همکاریش با جانی دپ هم واقعا تصمیم و انتخاب طلایی ای بود
شاید هیچ گس بهتر از اون نتونه اونچه که توی ذهن و خاطرات تیم برتون هست رو بازسازی کنه
نمیدونم چرا توی این نوشته خیلی به سویینی تاد نپرداخت که خیلی از جایزه ها رو درو کرد
و با وجود اینکه اسلیپی هالو قبلش ساخته شده بود باز هم یه فیلم قوی محسوب میشد ...
به نظر من که فیلم خیلی خوبی بود
طنز + موزیکال + خون و خونبازی !
با اینکه سینماشو خیلی دوس دارم ولی یه سری کارگردانا هستن که دیگه سینما رو تموم کردن
به قول معروق سینما استعلا و نمیشه کارگردانایی مثل برتون به اون جایگاه برسن
سر فرصت بیشتر توضبح مبدم
و به اون سینما بیشتر میپردازم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 206]