واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: «به كجا چنين شتابان» براساس چند ماجراي واقعي ساخته شد
http://www.jamejamonline.ir/Media/images/1388/10/26/100864948912.jpg
ابوالقاسم طالبي گفت: «به كجا چنين شتابان» برگرفته از يك داستان واقعي نبوده و در واقع من از چند داستان واقعي گرتهبرداري كردم كه يكي از آنها ماجراي نگين غرب بود.
طالبي درباره شخصيتپردازي نقشهاي «به كجا چنين شتابان» به فارس گفت: مشكلي كه ما در متونمان داريم اين است كه آدمها سياه و سفيد هستند، در صورتي كه انسانها در درونشان حالات مختلفي دارد.
مگر ميشود فريدون عشق نداشته باشد؟ شخصيت فريدون نيز در عين عشق ورزيدن به همسر و فرزندانش، با سرسختي بسياري با دشمنانش برخورد ميكند. مشكل برخي كارهاي ما اين است كه شخصيتپردازيهاي ما شبيه فيلمهاي هندي است. خوبهايمان كاملا خوب هستند و بدها نيز كاملا بد هستند، اما در «به كجا چنين شتابان»، فريدون كاملا واقعي است. همين الان وقتي به چپاولگران بيتالمال نزديك ميشويد، متوجه ميشويد كه برخي از آنها سوابقي دارند كه آدم باورش نميشود و معلوم است كه اگر ميخواستيم اين آدمها را در سريال تكبعدي نشان بدهيم، دچار اشتباه ميشديم. وي افزود: در اين سريال، ما حتي عزيز را هم كه سمبل خوبي بود، تكبعدي نشان نداديم و او با اين كه ميدانست يونس اشتباه ميكند، مريم را ترغيب ميكرد تا با يونس ازدواج كند. او هم جاهايي لغزشهاي كوچكي داشت و حتي در لحظاتي نشان ميداديم كه كتايون يك مادر واقعي است و فرزندش را دوست دارد. با اين كه با سياستمداري و تزوير با همسرش زندگي ميكند، ولي فرزندش را دوست دارد. يا جاهايي ميبينيم كه همدستان فريدون نيز گاهي دوست دارند از مسيري كه آمدهاند، برگردند.
سياست را ميشناسم
طالبي در پاسخ به اين پرسش كه آيا در قسمتهاي آخر سريال، عامدانه روي فرار با مال دنيا و زدودن تعلقات دنيايي تاكيد شده، گفت: من در فصل تعقيب و گريز سريال، نعشكشي را گذاشته بودم و قصد القاي ذهنيتي را داشتم كه اين عده، كركسوار به دنبال يك لاشه دنيوي بودند. اين نعشكش ميرفت و اين آدمها هم به دنبالش. برخي در همان نعشكش ميميرند، برخي نعشكش را عوض ميكنند، اما چون ماهيت فكريشان همان است، در راه دنيا هلاك ميشوند. البته هر كدام در مقطعي احساس ميكنند كه چه اشتباهي كردهاند و چرا زندگي خود را پاي آن تباه كردهاند، اما وقتي اين حقيقت را درمييابند كه زمان گذشته و در واقع دير متوجه اين اشتباه ميشوند.
كارگردان مجموعه تلويزيوني «به كجا چنين شتابان» درباره ارتباط پايانبندي اين سريال با وضعيت و رويدادهاي سياسي اخير كشور و اشاره به برخي فريبخوردگان و همچنين ارتباطشان با سرويسهاي جاسوسي، گفت: من آدمي هستم كه سياست را ميشناسم و نميتوانم از انقلابي بودن و مسلمان بودن خود فرار كنم و اين مسائل را كتمان نميكنم. براساس همين مسائل فيلم و سريال ميسازم. همچنين دخالت انگليس در ايران يك قصه تاريخي است و متاسفانه ما در بخشهايي از تاريخ، بيچاره انگليس بودهايم. مردم بايد بدانند كه اين سرويسهاي جاسوسي همواره فعاليت ميكنند و در هر زمان و مكاني، به شكلي كار خود را انجام ميدهند.
فرق بين توهين و انتقاد
وي همچنين پيرامون شكايت قوه قضاييه و بانكها از اين سريال نيز گفت: زماني پيش ميآيد كه يك نفر واقعا به فردي ديگر يا يك مقام توهين ميكند. در «به كجا چنين شتابان» چنين اتفاقي رخ نداد، اما گويا بعضيها فرق بين توهين با نقد و انتقاد را نميدانند. مثلا در بخش مربوط به بانك، ما قصد توهين به اين قشر را نداشتيم و اين مساله از جايي نشات ميگيرد كه آدمها فكر ميكنند چنين مسائلي وجود ندارد. تازه ما نشان داديم كه فرد رشوهگير دستگير شد. يا واژه «فسفس كردن» را به جاي «اطاله وقت» به كار برديم كه كلمه ثقيلي است و مردم از آن استفاده نميكنند. همانجا، من فكر ميكردم كه قوه قضاييه از ما تشكر ميكند چون روي چيزي تاكيد كرده بوديم كه براي خود قوه قضاييه داراي اهميت بوده است. كارگردان «به كجا چنين شتابان» گفت: آقاي ضرغامي سفارش كرده بودند كه نظارت بر كار آقاي طالبي را محكم بگيريد تا چيزي از دستتان در نرود! اين در حالي بود كه برخي سايتها تيتر زده بودند چون طالبي با ضرغامي دوست است، ميتواند اين حرفها را بزند!
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 793]