تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 15 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نـادانى، مايـه مرگ زندگان و دوام بدبختى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820948678




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزارش جلسه نقد كتاب


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارش جلسه نقد كتاب
خبرگزاري فارس: گزارش مشروح جلسه نقد كتاب «خاستگاه تشيع و پيدايش فرقه‏هاى شيعى» تأليف آقاى على آقانورى با حضور استاد قاسم جوادي


گروه تاريخ تشيع پژوهشكده تاريخ و سيره اهل‏بيت عليهم‏السلام اولين جلسه نقد كتاب خود را به يكي از آثار اين پژوهشكده اختصاص داد. اين جلسه كه با حضور جمعي از محققان و علاقمندان به مطالعات تاريخ تشيع برگزار شد، مكتوب شده كه بخش هاي اصلي و مهم آن در پي مي آيد. اميد است مطالب مطرح شده در اين نشست مورد توجه و بهره برداري محققان قرار گيرد. گروه تاريخ تشيع در نظر دارد اين نشست را به همراه ديگر جلسات علمي برگزار شده، دست كم در شكلي محدود منتشر و در دسترس محققان و شيعه پژوهان قرار دهد.

در ابتداي جلسه و پس از مطالب كوتاه مدير گروه، ناقد محترم جناب استاد قاسم جوادي كلياتي را در خصوص كتب تاريخ تشيع بيان كرد كه بخشي از آن به شرح زير است:

...امروزه مجموعه كتاب‏هايى نوشته مى‏شود كه بسيارى از آنها نه روش‏مند است و نه علمى و نه يك كار تحقيقى است. نكاتى كه خيلى رايج و فراوان است در آنها تكرار مى‏شود، مثل اجماع و تواتر و اينكه همه يك مطلبى را گفته‏اند. همچنين نكاتى كه بيش از آنچه كه حكايت از واقعيت خارجى كند، حكايت از ذهن فرد مى‏كند، اگر يك وقتى به برخى از فقهاى شيعه اجماع‏هايى نسبت مى‏دادند كه ادعا كردن آن چندان مبتنى بر فحص جامع نبود ولى اين وضعيت را امروز در نوشته‏ها فراوان مى‏بينيم و مهم‏ترين آفت تحقيقات هم هست چون هر كلمه اجماع به معناى پانزده سال يا ده سال كار است.

پس از آن محقق ارجمند جناب آقاي علي آقانورى مؤلف اين اثر كلياتي را درباره كتاب خود بيان كرد:

من ابتدا كه اين طرح تحقيقى را پذيرفتم فكر مى‏كردم منابع متعدد و زياد است. وقتى در متن كار قرار گرفتم، ديدم اين اندازه هم آسان نيست. سؤالى كه مى‏خواستم در اين تحقيق پاسخ بدهم تحت عنوان اينكه تشيع چيست؟ شيعه كيست؟ چرا اين همه انشعاب در اصحاب ائمه و شيعيان رخ داده و از انشعابات ديگر مسلمانها بيشتر است ابتدا تصور مى‏كردم پاسخ به اين پرسش‏ها آسان است وقتى رفتم ديدم نه واقعا با انبوهى از اختلاف‏ها مواجهيم با مبانى متضاد مواجهيم با منابع متنوع حتى با ديدگاه‏هاى متنوع، ديدگاه‏هاى متضاد اين جور نبود كه بخواهى تحقيق جمع و جور و درستى را به سرعت انجام بدهى كه مشكلى در آن نباشد. نه، چون هنوز به يك تعريف درستى از تشيع و شيعه و اينكه شيعه كيست و چه خصوصيتى دارد، چه مقوّماتى دارد؟ اصولش چيست؟ فروعش چيست نرسيديم.

دوستانى كه كتاب را خوانده‏اند مى‏دانند كه بعضى پرسش‏ها به طور صريح و آشكار جواب داده نشده و نقايصى دارد مقدارى برخاسته از همين مشكل است كه مقدارى سر درگمى ايجاد مى‏كند هم تعاريف مختلف از شيعه هم فرقه‏هاى مختلف هم تنوع گروه‏هاى شيعى.

به هر حال من كه مى‏خواستم تحقيق كنم به عنوان يك متكلم نمى‏خواستم كار كلامى كنم، دفاع كلامى كنم حتى خودم را در جايگاه يك شيعه اثنى‏عشرى و امامى هم قرار ندادم.

در هر صورت بيشتر سبقه گزارشى داشت اما گزارشى كه به هر حال مؤلف نتوانسته اين عرق شيعه‏گرى خودش را نشان ندهد البته اين را هم تذكر دادم كه ما بايد بين اصل جريانى به نام شيعه‏گرى، تفكر شيعه‏گرى، با اينكه اين واژه كى پيدا شده بود، به عنوان يك گروه منسجم كى پيدا شده تفاوت قائل شويم.

جوادى: عمده نكته اى كه من درباره كتاب مى‏خواهم بگويم به اين برمى‏گردد كه تحقيق بسيار گسترده است يعنى سه قرن، آن هم از بخش‏هايى از اروپا تا بخش‏هايى از چين مى‏خواهيم جريان يك تفكر را در اين سه قرن بررسى كنيم. مجموع كتاب هفت فصل است دو فصلش اختصاص دارد به موضوع كتاب، پنج فصل ديگر به عنوان بحث‏هاى مقدماتى است كه خوب هم نشان داده شده است. به عنوان نمونه چند صفحه از فصل ششم بحث عصمت و علم ائمه مورد بحث قرار گرفته است. امّا كدام فرقه بر سر عصمت و علم نزاع داشته است؟ كيسانيه اينجور بوده؟ زيديه اينجور بوده يا اسماعيليه؟ ارتباط اين بحث به خاستگاه تشيع چيست؟ خاستگاه تشيع بحث از اين است كه عبداللّه‏ بن سبا بوده يا يهوديها بودند يا جريانات دوره خليفه سوم يا دوره امام على عليه‏السلام يا حادثه عاشورا بوده يا دوره امام صادق عليه‏السلام اين يك نكته‏اى بود كه اول مى‏خواستم اشاره بكنم.

در بخش ديگر، قسمت‏هايى را مى‏توان تحت عنوان نكات خطابه‏اى تذكر داد و ممكن است فراتر از آن هم باشد. مثلاً در صفحه 255 و 256 در پايان صفحه آمده است كه زيد بن على از جمله بزرگان اهل‏بيت است كه احدى در زهد و تقوا و شجاعت و دغدغه او نسبت به اصل امر به معروف و نهى از منكر ترديد نكرده است. چند سطر بعد در رابطه با ويژگى و اهداف قيام زيد و ربط و نسبت او با امامان شيعه سه ديدگاه كلى ارائه شده كه ديدگاه اول به نفى مطلق قيام زيد پرداخته و حركت وى را انحرافى و مخالفت آشكار با امامان به حساب آورده است كه اين دو مطلب با هم تناسب ندارد و اين مطلبى خطابى خواهد شد.

آقانورى: يك بحث، بحث خاستگاه تشيع بود و يك بحث، بحث خاستگاه فرقه‏هاى شيعى. اين فصل ششم كه بحث عصمت و علم امام مطرح شد در واقع مقدمه‏اى است براى خاستگاه و پيدايش فرقه‏هاى شيعى و خواستم اختلافاتى را كه در حوزه يك فرقه نبوده و كلّ فرقه‏ها را در اين دو سه قرن در برمى‏گرفته بحث كنم. اختلافات كلامى سياسى كه منجر به فرقه گرايى شد و فرقه‏هاى به اصطلاح شيعى هم به يك نحوى با اين نوع اختلافات درگير بودند. در مقدمه اين فصل (ص 197) نوشته‏ام: «فشارها و مراقبت‏هاى دستگاه خلافت بويژه در دوره عباسى بر امامان شيعه و پيروان آنها از يك طرف و سياست تقيه امامان به علاوه عدم بسط يد و اشراف كامل بر شيعيان كه در مناطق مختلف نيز پراكنده بودند پيايدهاى زيان بارى را در عرصه‏هاى فكرى و سياسى در پى داشت پيامدها و آثار مذكور را مى‏توان در دو محور عام و خاص مورد بررسى قرار داد. در اين بخش به پيامدهاى عام فكرى، سياسى و اجتماعى آن مى‏پردازيم». از پيامدهاى عام اين است كه در حوزه وظايف و شئون و مقامات اهل‏بيت در بين فرقه‏هاى شيعى چنين اختلافاتى پيش آمد. مى‏خواستم اختلافات عمومى آنها را ذكر كنم كه در عرصه مقام اهل‏بيت، علم آنان، علم غيب، عصمت يا امور ديگر اين اختلافها مربوط به يك فرقه خاص نبود. «در اين بخش به پيامدهاى فكرى، سياسى و اجتماعى آن مى‏پردازيم و در فصل بعدى كه در واقع تأثيرات فرقه‏اى و كلامى خاص و به ديگر سخن نتايج پيامدهاى عام مورد اشاره است، گزارش خواهد شد.» (ص 197) گرچه فصول ديگر هم با توضيحاتى كه در مقدمه ارائه داده‏ام نمى‏شد گفت خارج از بحث فرقه گرايى شيعه است چون گذشته از بحث ملل و نحل نگاران براى اختلاف و فرقه‏گرايى كل مسلمانها عواملى ذكر شده كه من چند عامل را بحث كردم در واقع با اين هدف بوده كه هر كدام از اين عوامل به نحوى در خود فرقه‏گرايى شيعيان هم دخيل بوده است منتها من چون تأكيدم روى بحث زمينه‏هاى سياسى اجتماعى فرقه‏گرايى در شيعه بوده روى آنها فقط در حدّ اشاره بسنده كردم.

جوادى: گستردگى مباحث يك آفتى است كه خودش را در بسيارى از جاها نشان مى‏دهد. خيلى از بخش‏ها نياز به يك وضعيت اين چنين دارد. مثلاً اينكه وضعيت علويان به صورت مستقل در اين فرقه‏سازى‏ها چه بوده؟ خودش تحقيق مستقلى مى‏طلبد.

راجع به نفس زكيه در جاهاى مختلف كتاب بحث و اشاره شده است گاهى يك سطر، گاهى نصف صفحه، به مطلب كاملاً توجه داشته‏اند ولى كار مستقلى ما بايد انجام بدهيم در اين‏باره كه نقش علويان از ابتدا تا انتها در فرقه‏سازى‏ها چه بوده است؟ نفس زكيه خوش‏شانسى‏هايى داشته و البته نمى‏فهمم چرا اين قدر خوش شانس بوده‏است كه به‏رغم تعبيرات تندى كه از او نقل شده، چطور نفس زكيه به عنوان شخصيت خوبى بين ما جا افتاده است؟! مرحوم كلينى در كافى دارد كه وقتى امام صادق عليه‏السلام را آوردند و بنا شد آن حضرت را به زندان ببرند وقتى حضرت مى‏خواهد حرف بزند عيسى بن زيد مى‏گويد: «لَو تكلّمتَ لكَسَرتُ فمكَ» اين تعبير از فرمانده محمد نفس زكيه است. البته مؤلف اين قسمت از روايت را نياورده است اصل روايت كافى را [درپاورقى صفحه 199 [آورده است.

مورد ديگر كه مقدارى با احتياط برخورد كرده‏اند برخلاف خيلى جاهاى كتاب كه چنين تعبيرى را نمى‏آورند و در اين مورد آورده است، راجع به امام هفتم است كه سعايت خود علويان بود و به كتاب آقاى عطاردى آدرس مى‏دهند [صفحه 188] در صورتى كه در كتاب كافى هم آمده است. ضمن اينكه در آنجا تعبير عموى حضرت آمده كه اشتباه است، پسر برادر حضرت بوده يعنى حضرت عموى آن فردى بوده كه سعايت كرده است. در ديدگاه شخصى خودم، مظلوم‏ترين امام در بين امامان شيعه، امام هفتم است. چون هم حاكمان، شيعى بودند و آنطور با ايشان برخورد كردند و هم شيعيان باعث دستگيرى‏اش شدند و هم اصحاب شيعه‏اش فرقه واقفه را بوجود آوردند اين اصحابش بود و آن خاندانش و آن هم حاكمان كه همه به نحوى شيعه هستند چون هارون به استناد آنچه مرحوم صدوق در عيون اخبار آورده شيعه است. او در نقلى از مأمون آورده كه مى‏گويد من تشيع را از رشيد ياد گرفتم. اينجا كه مؤلف اين روايت راجع به امام هفتم را نقل مى‏كند مى‏نويسند «اگر روايت درست باشد». در صورتى كه اين ترديد را از اول كتاب تا آخر كتاب مى‏شد بعد از هر عبارتى گذاشت.

به هر حال بحث علويان بحث مستقل مى‏طلبد ايشان موارد متعددى را آورده ولى يك تحقيق و يك پژوهش جدى مى‏خواهد كه نقش اينها در مجموعه فرقه‏گرايى چه بوده‏است كه به نظر مى‏رسد نقش اول را همين‏ها داشته‏اند. حالا آيا سياست‏ها بوده يا مسائل اجتماعى يا عوامل ديگر، مى‏طلبد اين بحث به صورت مستقل مطرح شود و طبيعى است كه اگر بخواهيم واقعا وضعيت علويان را بررسى كنيم به نظر مى‏رسد ما بخش فراوانى از كتاب‏هاى زيديه را بايد ببينيم بخش زيادى از كتاب‏هاى اسماعيليه را بايد ببينيم تاريخ‏هاى عمومى را بايد ببينيم روايات را بايد ببينيم چه آنهايى كه به صورت احتمال است و چه آنهايى كه به صورت صريح است. يك تحقيق مستقلى شايد بيش از 200، 300 صفحه هم بشود تا بخواهيم به نتيجه برسيم. اين اولين نكته بود، حالا اگر مطلبى هست بفرماييد تا بقيه مطالب طرح‏شود.

آقانورى: من خيلى به بحث علويان نپرداخته‏ام فقط از اين جهت كه مقدارى درگيرى با امامان شيعه داشتند و نظرم اين بوده كه در آن زمان يعنى با پى‏گيرى اين سه قرن متوجه مى‏شويم كه بعد از رحلت هر امامى تفكر غالب و از نظر كمى از نظر كيفى با علويانى است كه به يك نحو با اهل‏بيت درگير بوده‏اند در واقع به يك معنا رقيب اهل‏بيت بوده‏اند. من اينجا بيشتر خواسته‏ام بگويم كه حجم زيادى از فرقه‏گرايى شيعه معلول اختلاف علويان با اهل‏بيت بود اما حالا شايد به طور صريح اين مطلب بيان نشده باشد در واقع سياست تقيه و سكوت اهل‏بيت منجر به اين شد كه علويانى كه اقبال عمومى به روش آنها بود بعد از درگذشت هر يك از ائمه و تحت فشار و تعقيب و آزار، عقده‏هاى متراكم شيعيان ـ چه در قالب سادات علوى يا در قالب ديگر اصحاب اهل‏بيت ـ سبب مى‏شد كه به يك معنا يك نوع عدول و تخطى از مكتب و روش اهل‏بيت كردند كه منجر به اختلاف و فرقه‏گرايى شيعيان شد و حتى منجر به اين شد كه بعدا تمايز اصلى بين اين تفكرها مشكل شد.

جوادى: بين ما معروف است كه قمى‏ها مقصره بودند و بغدادى‏ها در حد غير تقصير و همه اين را تكرار مى‏كنند. اولاً به نظر مى‏رسد بخش مشهور قضيه خيلى توجه نمى‏شود و اين نياز به تحقيق جدى دارد كه آيا واقعا قمى‏ها اينجور بودند؟ كدام تحقيقى مجموع قمى‏ها را بررسى كرده و به اين نتيجه رسيده كه واقعا قمى‏ها وبغدادى‏ها اين چنين بودند؟ ثانيا روايات كلينى و صفار را كه هر دو هم وابسته به مكتب قم هستند، در كتب كدام يك از بغدادى‏ها سراغ داريد؟ آنچه در اينجا آمده، همان سخن معروف و مشهور است.

در بخش تشيع ايرانيان كار مرحوم مطهرى در خدمات متقابل اگر قوى‏تر از ديگران نباشد ضعيف‏تر نيست؛ در صورتى كه هيچ اشاره‏اى به بحث ايشان نشده و حتى پاورقى‏هاى آقاى خسروشاهى و آقاى احمدى ميانجى و كتاب شيعه آقاى طباطبايى كه ديدگاه‏هاى متعددى را آورده و بحث كرده‏اند مورد توجه قرارنگرفته است. در بخش عبداللّه‏ بن سبأ هم آقاى سيدهادى خسروشاهى كار مستقلى انجام داده است. بويژه من تأكيد مى‏كنم بر كارهايى كه حسن بن فرحان مالكى كه از دانشمندان وهابى است انجام داده و در كتاب‏هاى متعددش آورده است. از جمله در كتاب «نحو انقاض التاريخ الاسلامى». ايشان در عربستان زندگى مى‏كند و برخى مسئوليت‏ها را هم دارد ولى در مجموعه نوشته‏هايش بخش دفاع از امام على عليه‏السلام جايگاه خاصى دارد. در اين بخش وارد نقد عبداللّه‏ بن سبأ شده كه در اينجا گزارش مسأله هم براى ما مفيد بود.

به هر حال باز من عرض مى‏كنم به دليل گستردگى تعداد كتابهايى كه به دلائلى اهميت‏اش بيش از منابع استفاده شده‏است، ديده نشده يا حداقل در كنار منابع ديگر اين منابع هم ذكر مى‏شد كه نظر شخصى‏ام اين است كه اينها نكات قوى‏ترى نسبت به منابعى كه استفاده شده دارند.

آقانورى: بعضى از تعابير مثل بحث تفكيك مكتب قم و بغداد كه فرموديد نقل به مشهور شده و سخن خيلى تحقيقى نيست، من در آنجا به مناسبت خواستم اشاره كنم به بحث تعريف غلو و صرفا تعريف غلو بود و به اندازه تعريف غلو مى‏توانيم اختلاف مكتب قم و بغداد را بيان كرده باشيم كه اين اندازه مشهور هست. حالا تا چه اندازه اين تفكيك درست باشد يا نباشد يا چه شخصيت‏هايى از مكتب قم معروف باشند تحقيق بيشترى مى‏طلبد كه من خيلى درصدد بيان اين مطلب نبودم و مطلب را از كتاب آقاى صفرى نقل كرده‏ام.

جوادى: در صفحه 33 باز همين مطلبى آمده كه بين ما معروف هست و كتاب‏هاى فراوانى هم مى‏نويسيم كه بنى‏اميه با اهداف سياسى به ترويج جبرگرايى و سركوب قدريه پرداختند. خوب بود حداقل در حد كتاب آقاى حسين عطوان «فرقه‏هاى اسلامى در سرزمين شام» ديده مى‏شد. ايشان دو فصل درباره قدريه و جبريه آورده‏است ديگر عناوينى كه آورده عبارتند از: موضع امويان در برابر قدريه ستيز قدريه با امويان، مخالفت مرجئه جبريه با امويان، ستيز امويان با مرجئه جبريه، بعد هم شخصيت‏هايى كه اسم مى‏برد: «سعيد بن جبير، ابورويّه، ثابت قطنه ازدى، حارث بن سريج تميمى، جهم بن صفوان كه به عنوان چهره‏هاى مرجئه جبريه‏اى كه بر عليه حاكميت امويان به پاخاستند و قيام كردند.» حالا ديدگاه حسين عطوان هم نقد بشود ولى اگر درست است ديگر جايى براى اين جريان نمى‏ماند كه ترويج اين دو قضيه آنچنان نقشى داشته باشد. قسمتى از عبارتش در ص 101 سطر 4 اينست: «اين اخبار حاكى است كه مرجئه جبريه گروهى سياسى، انقلابى و مبارز بوده‏اند».

نكته ديگر مربوط به آخر صفحه 68 است: «لازم است به منظور پرهيزدادن از پذيرش و اعتماد بى‏رويه به مطلق گزارش‏هاى فرقه‏نگاران مشهور بويژه درباره باورها و جريانهاى شيعه...» به اين مطلب بايد توجه داشت كه نوع فرقه نگارها با غير از فرقه خود اينطور برخوردمى‏كردند مثلاً ببينيد ابن حزم همه معتزله، خوارج، مرجئه و شيعه را بدعت گزار مى‏داند سپس به بحث از آنها مى‏پردازد. در مجموعه تحقيق‏هايى كه راجع به ابن حزم هست گفته مى‏شود كه او گرايشات اموى دارد ولى اينجور نيست كه دل خوشى نسبت به خوارج داشته باشد و نسبت به شيعه نداشته باشد. اين مطلب در موارد متعدد تكرار شده و من اصرار دارم كه در كار تحقيقى نكات ديگر هم بيايد.

همين بغدادى موقعى كه خواسته فرقه كرّاميه را معرفى كند عمده منبعى كه ذكر كرده الفرق بين الفرق بغدادى است اگر بغدادى واقعا آدم غير منصفى است چطور شد كه به كراميه كه رسيد گزارش‏هاى دقيقى مى‏كند ولى به ما كه رسيد گزارشاتش خيلى غلط و باطل است. قضيه اگر صد سال پيش بود سى سال پيش بود فرق مى‏كرد ولى تحقيقاتى كه امروزه راجع به كراميه منتشر شده معلوم شد تقريبا آنچه كه برعليه اينها مى‏گفتند مثل چيزهايى است كه بر عليه شيعه مى‏گفتند نه اينها مجسمه هستند و نه مشبهه هستند اينها مثل بقيه حرفهاى خوبى دارند مقاله‏اى آقاى شفيعى كدكنى نوشت در ارج نامه ايرج افشار چاپ شد، مقاله ديگرى آقاى زاهد در مقالات و بررسى‏هاى دانشكده الهيات دانشگاه تهران نوشت. من براين اصرار دارم كه وضعيت فرقه نگارها اينجور است و فقط به شيعه كه رسيدند اينجورى برخورد نكرده‏اند.

نكته ديگرى هم همين جا عرض كنم كه در كتاب آمده است، البته اضطراب دارد ولى من بيشتر مطرح مى‏كنم به دليل اينكه بين ما معروف و مشهور است كه فرقه نگارها به شيعه كه رسيدند خواستند خيلى فرقه براى شيعه درست كنند. اول اينكه اولين فرقه‏نگارى كه امروز كتابش در اختيار هست، يك شيعه است و كتابى در فرقه‏نگارى مقدم بر نوبختى و اشعرى نداريم اما اينها آن همه فرقه براى شيعه ذكر كردند.

يكي از حاضران: در ص 241 كتاب ذيل عنوان «طرح دعاوى مهدويت، رجعت و ناميرايى براى ائمه» مؤلف مقدمه‏اى ذكر مى‏كند در مورد اصل مهدويت در اسلام. از مطالب ايشان برمى‏آيد كه شيعيان دو سه قرن اول انتظار داشتند هر يك از امامان، قائم باشند و ظلم را بردارند و اين برخلاف روايتى است كه خود ايشان هم اشاره مى‏كند كه مهدى موعود آن امام قائم به شمشير است كه عدل و داد را برپا مى‏كند. بله در عصر امام صادق عليه‏السلام يا امام باقر عليه‏السلام هم برخى از شيعيان انتظار داشتند كه مثلاً امام، اقامه امر كند و در واقع حكومت بر پاكند اما اين كه همه شيعيان اين تلقى در ذهنشان بوده كه هر امامى در عصر خودش بايد قسط و عدل را برقرار كند برخلاف متفاهم عرفى و رواياتى است كه مهدى موعود را به عنوان منجى و عدالت‏گستر مى‏دانند. جريانى مثل واقفيه هم ناشى از مسئله اعتقادى و انتظار نبوده است بلكه ناشى از مسائل مادى و دنياطلبى بوده نه تفكر كلامى.

آقانورى: تلقى كه شما از مهدى موعود الآن دارى و روايات پيامبر براى شما روشن شده زمان اهل‏بيت حداقل براى اصحاب اهل‏بيت روشن نشده بود و لذا هر كدم انتظار داشتند كه خود همين امام، قائم باشد. مگر اينكه بين مهدى موعود و قائم بودن تفكيك قائل بشويم. من وارد اين بحث نمى‏شوم اما به هر حال ما باشيم و روايات و گزارش‏هاى تاريخى، انتظار از امام اينطور بوده كه مى‏آمدند مى‏گفتند شما قائم‏ايد؟ مى‏گفتند نه من قائم نيستم بعضى موقع حتى امام خودش مى‏فرمايد من قائم هستم يا اين پسر من قائم است. اصحاب هم منتظر قائمى بودند. ولى اين تصورى كه شما از مهدويت داريد اين تصور براى اصحاب اهل‏بيت نبوده است.

------------------------------------------------------------------------------------------------

منبع: http://www.isca.ac.ir
 جمعه 15 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 163]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن