تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع): كسى كه خود را پيشواى مردم قرار داده، بايد پيش از آموزش ديگران، خود را آموزش دهد ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1813125245




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

عيد با خاطره تخريبچي هاي جنگ


واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: آن روزها زير آن باران امکان خانه تکاني يا سنگر تکاني پيدا نشد اما دعاي تحويل سال را خوانديم و طبق معمول عيد، سکه تبرکي امام را گرفتيم. مهر: اسفند که به ميان راه مي رسيد باد دلرباي خنکي در دشت بي انتهاي جنوب مي وزيد و از سرماي استخوان سوز شبهاي زمستان ديگر خبري نبود، اين باد پيغام بهار را با خود داشت. بهار و عيد نوروز را در آن سالهاي جنگ چندبار در دل طبيعت جنوب بودم. ايام بسيار دل انگيزي بود و طبيعت در زيباترين چهره رخ مي نمود. اسفند که به ميان راه مي رسيد باد دلرباي خنکي در دشت بي انتهاي جنوب مي وزيد و از سرماي استخوان سوز شبهاي زمستان ديگر خبري نبود. اين باد پيغام بهار را با خود داشت. گاهي اين بادها باران را هم با خود مي آورد؛ از آن بارانهاي سيل آساي سنگين که تا به زمين جبهه ها مي رسيد آن را مثل چسب بر کف پوتين ها مي چسباند. اما هيچ گله اي نبود، که هر چه از جلوه هاي طبيعت ديده مي شد زيباي زيبا بود. باد و باران را که گفتم. از پرنده هاي خوش صدا، سبزه هاي خيس روي زمين، عطر شبنم و در بعضي جاها بوي باروت... روزهاي نزديک عيد سنگرها هم خانه تکاني مي شدند. خاک روي آن را کمي بيشتر مي کردند و مشمع تميزتر و سالم تري بر روي آن مي انداختند، پتوها را از کف نمناک سنگر در مي آوردند و تکاني مي دادند و خاک آن را مي گرفتند و اگر همت و حالي بود کف بعضي سنگرها را گودتر مي کردند و همه چيز را براي نشستن دور هم و خواندن دعاي تحويل سال آماده مي کردند. وقتي «عمليات خيبر» از اوج خود فروکش کرد و ما از جزيره شمالي به مقر «جفير» آمديم در آستانه سال نو باران بسيار شديدي آمد که کف سنگرهاي ما که از زمين پايين تر بود تا نيم متر پر از آب شد و کاسه و قابلمه و وسايل داخل سنگر شناور در آب شدند. آن روزها زير آن باران امکان خانه تکاني يا سنگر تکاني پيدا نشد اما دعاي تحويل سال را خوانديم و طبق معمول عيد، سکه تبرکي امام را گرفتيم. گاهي سفره هفت سين هم رو به راه مي شد. هر گردان با آلات جنگي خود سفره اي ترتيب مي داد. وقت تحويل سال 1366 در اردوگاه شهداي تخريب در جاده آبادان، سفره بچه هاي تخريب سيم خاردار، سيمينوف ، مين سوسکي و سبدي و...بود و عکس شهدا را هم در ميان نمازخانه مي گذاشتيم و يادي از آنها مي کرديم که جان دادند تا بهاري ترين فصل ها و سالها نصيب ما ايراني ها شود. آنها رفتند تا آبي ترين آسمان مال ما باشد. آنهايي که بال گشودند و به ما ياد دادند در سفره هاي دلمان با سکه دلخوش نباشيم. آن روز يکي از نيروها اين شعر را از يک شهيد خواند: يک روز کبوتر سفيدي زيبا پرو بال خويش آراست - زان بعد وداع نمود با من پريد و ز دام برخاست با نغمه خويش به من چنين گفت: پرواز در آسمان چه زيباست - هر جا نظر افکني در اينجا ، آن نور زمين و آسمانهاست ناگه نشده تمام حرفش ، صياد پليد تير زد راست - آن تير به بال و پاي او خورد ، بال و پر او به خون بياراست ديگر نتوانم اين بگويم ، زان تير به دل چه نوحه برخاست - ديگر خبري از او ندارم ديگر اثري از او نه برجاست آن يوسف گمشده کجا رفت کز چشم پدر دو جوي پيداست - گرگي بدريده يوسفم را يا در ته چاه آن يهوداست در حبس عزيز باشد او يا در مصر رضاي حکمفرماست - در جنت عدن توست يا رب يا اينکه اسير چنگ اعداست




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 169]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن