تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834772901
نويسنده: فرهود گل محمّدي نگاهي بر مفاهيم و جايگاه حقوق انساني و عدل مهدوي در جامعه جهاني اسلام (1)
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: فرهود گل محمّدي نگاهي بر مفاهيم و جايگاه حقوق انساني و عدل مهدوي در جامعه جهاني اسلام (1)
خبرگزاري فارس: نظام سياسي اسلام با گرايش مهدويت در زمينه حفظ حقوق و تكاليف دولت و شهروندان، راهكار مناسبي را فراروي علاقهمندان قرار داده است. با استناد به منابع متقن و معتبر ديني، ضرورت دارد رابطه حق و تكليف در دولت مهدوي واكاوي گردد تا دريابيم رابطه حق و تكليف در دولت مهدوي چگونه ترسيم ميشود.
چكيده:
هر نظام سياسي با اين پرسش مواجه است كه چگونه رابطه حق و تكليف را تبيين كند. نظام سياسي اسلام با گرايش مهدويت نيز در زمينه حفظ حقوق و تكاليف دولت و شهروندان، راهكار مناسبي را فراروي علاقهمندان قرار داده است. به نظر ميرسد كه با استناد به منابع متقن و معتبر ديني، ضرورت دارد رابطه حق و تكليف در دولت مهدوي واكاوي گردد تا دريابيم رابطه حق و تكليف در دولت مهدوي چگونه ترسيم ميشود و با كدام مدل از نظامهاي سياسي كه بشر تجربه كرده است، سنخيت دارد يا مدل جديدي از رابطه حق و تكليف را ترسيم ميكند. در اين مقاله نويسنده به بيان مفهومشناسي واژه حق، تحليل مفهومي واژه حقوق، تحليل مفهومي واژه حقوق، مبناي حقوق در نگاه انديشمندان، مبناي حقوق انسان از ديدگاه اسلام، هدف از حقوق در انديشه حقوقي، پيشينه بحث در مورد حقوق شهروندي، حقوق شهروندي در قران كريم، حق كرامت و احترام انساني، حق امنيت، حق رفاه و آسايش، اعلاميه جهاني حقوق بشر، ويژگي جامعه اسلامي، امامت، غيبت و انتظار، عدالت مهدوي، گستره ي عدل مهدوي (عج)، شاخصه هاي عدل مهدوي، جامعهشناسي در مكتب و دكترين مهدويت، نظرات امام خميني در مورد ويژگي هاي موجود در حكومت عدالت گستر مهدوي، عدالت اجتماعي در عصر مهدوي، عدالت در عصر ظهور، گسترش عدل در جهان در جامعه مهدوي، عدالتگستري و رفع ستم در حكومت مهدوي، نابودي ستمگران و منافقان در عصر مهدوي، ويژگيهاي جامعه آرماني مهدوي و اهداف حكومت جهاني مهدي(عج) مي پردازد و در انتها به نتيجه گيري از موارد ذكر شده مي پردازد. شيوه تحقيق مطالعه وسيع كتابخانه اي بوده است كه تجربه ده سال تدريس مباحث جامعه شناسي توسط نگارنده در آن سهم بسزايي داشته است.
اشاره:
پيامبر اسلام (ص) ميفرمايد:اگر حتي يك روز از عمر دنيا باقي بماند خداوند مردي از خاندان مرا برميانگيزد تا جهان (زمين) را پر از عدل و داد سازد؛ چنانكه از ظلم و جور پر شده است.
مقدمه
از گذشته دور، وقتي بشر بر اساس درك عقلاني، ضرورت زندگي جمعي و جامعه سياسي سازمانيافته را پذيرفت، مردم به دو گروه حاكم و رعيت، فرمانروا و فرمانبردار تقسيم شدند. بدين ترتيب، حق و تكليف نيز پديد آمد. از يك طرف، حكومت براي اعمال حاكميت، سلطه و اقتدار خود نيازمند بسط يد و قدرت سياسي است كه لازمه آن، پذيرش مردم است تا اين حق را براي حكومت پذيرا شوند و خود را در مقابل حكومت مكلف احساس كنند و از طرف ديگر، چون خاصيت قدرت، طغيانگري و فساد است و مردم در خطر طعمه قدرتطلبان قرار دارند، حس برتريجويي و قدرتطلبي حاكمان ممكن است مردم را برده و بنده حاكم سازد.
اينجاست كه مسئله حقوق عمومي و آزاديهاي فردي مطرح ميشود و دولتها مكلف و ملزم ميشوند حدود و حريم آزاديهاي فردي را رعايت كنند تا خود را مطلقالعنان نپندارند. شهروندان نيز بايد مراقب باشند به بهانه آزاديهاي فردي، با هنجارشكني به حقوق عمومي تجاوز نكنند.
در اين صورت، بحث حق و تكليف مطرح ميشود؛ چون حق از مفاهيم «ذات الاضافه» است كه قوامش به دو طرف است: ذوحق (من له الحق) و مكلف (من عليه الحق) يا كسيكه مكلف است حق را رعايت كند. بايد به اين پرسش پاسخ دهيم كه آيا در دولت مهدوي، شهروندان حق دارند و دولت خود را در برابر شهروندان مكلف ميداند تا به مطالبات و نيازمنديهاي آنان رسيدگي كند، يا اينكه دولت اقتدارگرا و تكليفمحور است و مردم فقط مكلفند، نه ذوحق؟هر نظام سياسي براي تعيين رابطه حق و تكليف، معيارها و مرزهاي مشخصي دارد كه در پرتو آن، حقوق و تكليف دولت و شهروندان تبيين ميشود.
آيا در دولت مهدوي نيز بحث حق و تكليف مطرح است و نظام سياسي مهدوي حقوقي براي شهروندان قائل است يا اينكه دولت مهدوي صرفاً دولت اقتدارگرا و تكليفمحوري است كه در پرتو آن، شهروندان فقط مكلفند از نظام حاكم اطاعت كنند؟ براي دريافت پاسخ، بدون پيشداوري و تحميل يافتههاي ذهني خود بر تفكر مهدويت بايد به ادله و روايات و برخي آيات قرآن كريم مراجعه كرد. آنچه از روايات و آموزههاي ديني برميآيد، اين است كه رابطه حق و تكليف، دو جانبه است.
دولت حقوقي براي مردم دارد كه مردم ملزم هستند آن را رعايت كنند تا دولت با همكاري و همراهي و همدلي مردم بتواند اهداف و برنامههاي اصلاحي خود را به انجام برساند. حقوقي مانند حق اطاعت، حق بيعت و وفاي به بيعت و حق اجابت در فراخوانهاي عمومي و دعوت به همكاري از حقوق دولت بر مردم است. مردم نيز حقوقي بر دولت مهدوي دارند كه دولت مكلّف است آن را برآورده سازد، مانند: برقراري عدالت، امنيت و فراهمسازي بستر مناسب براي آموزش و تربيت و ايجاد رفاه و آسايش و مبازره با فقر اقتصادي، فرهنگي و تبعيضهاي نارواي اجتماعي و رشد عقلانيت و اخلاق و پرورش فضايل انساني.
مفهومشناسي واژه حق:
حق ريشهاي عربي دارد كه در لغت عرب به صورت مصدر يا صفت مشبه در معاني مختلفي چون خلاف باطل، ضد باطل و به معناي صحيح، ثابت، ثبوت، صحت و صدق آمده است. عدل، موجود و ثابت نيز از معاني آن است. همچنين در فارسي به معاني بسياري مانند راستي، درستي عدل و داد، نصيب و بهره، سزاواري و شايستگي به كار رفته است. براي حق يك معناي جامع وجود دارد و چند معناي خاص. در قرآن مجيد، واژه حق به معاني متفاوت به كار رفته است. «حق يك معناي جامع دارد و چند معناي خاص. معناي جامع آن مشترك ميان همه معاني است. حق معناي جامعي دارد كه اگر به شكل مصدري استعمال شود، به معناي "ثبوت" است و اگر به صورت وصفي به كار رود، به معناي "ثابت" است. معاني خاص و جزئي آن كه از راه تقابل فهميده ميشود، بدين قرار است كه گاهي حق در برابر باطل قرار مي گيرد مثل: (جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ) و (قُلْ جَاء الْحَقُّ وَمَا يُبْدِئُ الْبَاطِلُ وَمَا يُعِيدُ) و گاهي در برابر ضلال و گمراهي قرار ميگيرد مثل: (فَمَاذَا بَعْدَ الْحَقِّ إِلاَّ الضَّلاَلُ) و گاهي در مقابل سحر و جادو ميآيد كه مصداق باطلند مثل (مَا جِئْتُم بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللّهَ سَيبْطِلُهُ) و گاهي در مقابل هوا و هوس است مثل (وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْوَاءهُمْ لَفَسَدَتِ السَّمَاوَاتُ وَالأرْضُ). »
تحليل مفهومي واژه حقوق:
حقوق جمع حق است، و حق از ديدگاه اهل لغت، فقها و حقوقدانان مورد بررسي قرار مي گيرد. حق در لغت – واژه « حق » داراي معاني متعددي است. از جمله به معناي مطابقت، موافقت، موجود ثابت، صدق، خلاف باطل و لايق آمده است. مي توان گفت جامع بين اين معاني به اعتبار معناي مصدري آن« ثبوت » يعني وجود حقيقي و به اعتبار معناي وصفي آن « ثابت » يعني موجود حقيقي مي باشد. حق در اصطلاح فقه – در اصطلاح، حق نوعي ملكيت است، كه به نحو خاصي بين مالك و مملوك وجود دارد. گاهي واژه حق در مقابل ملك قرار مي گيرد، گاهي مترادف با آن و در هر دو معني قدرتي است كه براي انسان نسبت به غير خودش جعل شده و اين پايين ترين مرتبه ملكيت است.
حق معناي گسترده تري دارد، و گاهي عنوان عامي است كه شامل همه معجولات شارع مقدس مي شود. خواه جعل تاسيسي باشد يا امضايي حق به اين اطلاق عبارت است از تحقق و ثبوت. بنابراين مي توان گفت حقوق اسلامي دستورات شريعت است كه براي تشميت امور فردي و اجتماعي وضع شده است. حق در اصطلاح حقوق موضوعه – مي توان گفت حق امتياز و نفعي است متعلق به شخص، كه حقوق هر كشور در مقام اجراي عدالت از آن حمايت مي كند به او توان تصرف در موضوع حق منع ديگران از تجاوز آن را مي دهد. واژه حق به طور معمول به معني فردي يا شخصي به كار مي رود در برابر حقوق كه به معني احكام است. بنابراين حق اختياري است كه قانون براي فرد شناخته تا بتواند علمي را انجام يا آن را ترك نمايد چنان كه گفته مي شود حق مالكيت، حق تصرف. كاربرد واژه حق در اين معني در حقوق اسلامي سابقه دارد.
مبناي حقوق در نگاه انديشمندان:
ريشه اصلي گفتگوها در مورد خاستگاه حقوق را بايد در دو نكته جست:
الف) جايگاه حكومت ها در بيداري حس حق طلبي ملت ها.
ب) نحوه شكل گيري حقوق افراد در اجتماع.
در ميان ملتهايي كه از ظلم و ستم حكومت خود به جان آمده اند و قرباني هوا و هوس حاكمان مستبد گشته اند، خردمندان قوم كوشيده اند تا با طرح اين فكر كه قواعدي برتر از اراده حاكم نيز وجود دارد، حقوق وضع شده بايد از قواعد عالي و طبيعي پيروي كند، مانعي در راه تجاوز حكومت ايجاد كنند قيام و مقاومت مردم را در برابر قواعد غير عادلانه موجه سازند.
از سوي ديگر طرفداران حكومت نيز بيكار ننشسته اند، و براي اينكه قدرت حاكم را مشروع سازند يا مبناي اصلي حقوق را اقتدار دولت دانسته اند يا حاكم را نماينده خداوند و مامور اجراي فرمانهاي او شمرده اند. اما انديشمندان ابراز نموده اند كه هر انساني موجودي است مستقل، كه با خواسته هاو انديشه هاي ويژه خود شخصيتي ممتاز از ديگران دارد، ولي زندگي همين فرد مستقل چنان به سرنوشت همگانش آميخته كه گويي جزئي از اجتماع و اندامي از بدن زنده ديگري است، و وجود اصيلي در برابر آن به شمار نمي آيد. زندگي فردي و اجتماعي انسان دو چهره مختلف از حقيقت زندگي اوست.
پس مهمترين مساله درباره هدف حقوق اين است كه چگونه مي توان ضرورتهاي اين دو زندگي را با هم جمع كرد ؟ از همين روست كه اين دو مكتب اساسي تمام مسائل حقوقي، اجتماعي و اقتصادي را تحت تاثير قرار داده است. بعضي طرفدار اصالت فرد و تامين آزادي و رهايي هر چه بيشتر انسان از قيود اجتماعي گشته اند، گروه ديگر براي جمع انسانها وجدان و اراده خاص قائل شده اند.
مبناي حقوق انسان از ديدگاه اسلام:
بدون شك عقايد كلي يك مكتب در باب انسان و عالم، در اعتقاد به نوع رابطه حقوقي بين افراد انسان و ساير موجودات بستگي دارد.از ديدگاه اسلام بين تمام ذرات جهان هستي ارتباطي وجود دارد، كه به خاطر هدفي آفريده شده اند، و يك نوع شعور كلي بر نواميس عالم حكمفرماست. اسلام يك سلسله مباني حقوقي دارد كه قوانين خود را براساس آن اصول و مباني وضع كرده است. بايد ديد بر طبق اصولي كه از قران كريم و دستورات پيشوايان دين استنباط مي شود، مبناي حقوق در اسلام چيست ؟
در قرآن كريم به طور مكرر تصريح شده است (اعراف، 9؛ روم 30) كه بر حسب اصل خلقت، مواهب عالم براي انسان آفريده شده است « هو الذي خلق لكم ما في الارض جميعاً » (بقره، 29).
بنابراين قبل از آنكه بشر فعاليتي انجام دهد، و قبل از آنكه دستورهاي دين به وسيله پيامبر (ع) به مردم اعلام شود، يك نوع ارتباط بين انسان و مواهب آفرينش وجود داشته است. قطع نظر از تصريحي كه در قران كريم آمده است، اگر به نظام عالم توجه شود، يك نوع رابطه غايي بين جمادات و نباتات و بين اين دو و حيوانات و همه اينها با انسان مشاهده مي شود. بنابر آنچه بيان شد، رابطه غايي ميان انسان و مواهب عالم خلقت، يك رابطه كلي و عمومي است. از اين نظر كسي بالفعل حق اختصاصي ندارد، چون همه بالقوه حق دارند، كسي نمي تواند به يك عنوان مانع استيفاي حق ديگران شود يا همه را به خود اختصاص دهد. مواردي هم هست كه فرد خودش موجبات حقي را براي خود فراهم مي آورد، و بين حق و صاحب آن رابطه فاعلي به وجود مي آورد. در اين موارد بايد امكانات مساوي براي همه افراد فراهم شود، زمينه فعاليت براي همه به طور مساوي ايجاد گردد، مقتضاي عدالت اين است كه تفاوت هايي كه خواه ناخواه در اجتماع هست، تابع استعداد و شايستگي ها باشد.
هدف از حقوق در انديشه حقوقي:
هدف از قواعد حقوقي براساس آنكه كدام مكتب حقوقي مورد توجه قرار گرفته باشد يكي از سه امر است.
1-بعضي از حقوقدانان حفظ نظم در جامعه را مهمترين مصلحت ها مي شمردند، قواعد حقوق را مقرراتي مي دانند كه از طرف قواي صالح دولت تضمين شده، و هدف آن استقرار صلح و نظم در اجتماع است.
2-پيروان بعضي مكاتب كه براي حقوق مبناي ذهني و برتر از اراده حكومت مي شناسند، هدف از حقوق را تامين عدالت مي دانند؛ به نظر آنها مهمترين منبع حقوق، افكار و نظريات دانشمندان است.
3-در نظرهايي كه منبع اصلي حقوق، عرف و عادت است، هدف حقوق پيشرفت تمدن و فرهنگ ملت هاست.
ديدگاه اسلام در مورد هدف حقوق:
از ديدگاه اسلام خداوند متعال نه تنها خالق جهان هستي و مدبر امور آن است، بلكه قوانين حاكم بر افراد و جوامع انساني را هم وضع مي كند، انسان مكلف است كه تنها از دستورات و قوانين او اطاعت كند. اين نكته در قران كريم مورد تاكيد قران قرار گرفته است (بقره، 120؛ شورا، 13). چنان كه در اين كتاب آسماني آمده است، كان الناس امه واحده فبعث الله النبيين مبشرين و منذرين و انزل معهم الكتاب بالحق ليحكم بين الناس فيما اختلفوا فيه؛ « مردم امت واحدي بودند؛ خداوند پيامبران را برانگيخت و كتاب خود را همراه ايشان به حق فرستاد تا در ميان مردم در مواردي كه اختلاف مي كنند، حكم كند ». اين آيه به روشني نشان مي دهد كه هدف از فرستادن كتاب آسماني اين است كه بر جامعه حاكميت پيدا كند و در اختلافات داوري نمايد. از سوي ديگر بعضي از آيات كساني را كه از جانب خود احكامي را وضع كرده، و به جعل قانون پرداخته اند، مذمت مي كند، وَ لا تقولوا لِما تَصِفُ اَلسِنَتكُم الكَذِب هذا حلال و هذا حرام لِتَفَتروا عَلي الله الكذب انَّ الذين يَفتَرونَ عَلي الكذب لا يفلحون؛ « با آنچه زبانتان توصيف مي كند به دروغ نگوييد كه اين حرام است تا به خدا و افترا ببنديد كه هر كس بر خداوند دروغ و افترا ببندد، رستگار نمي شود » (نحل، 116)
با توجه به آيات قران كريم و تعاليم بزرگان دين، در مي يابيم كه نخستين حق انسان شناخت جايگاه حقيقي خويش است و با اين شناخت به وظايف خود به عنوان بالاترين مخلوق پي مي برد. از ديدگاه امام سجاد (ع) اولين حق انسان، حق نفس سپس حق تك تك اعضا و پس از آن حقوق اموال و افراد اجتماع بيان گرديده است.
بنابراين قوانين اسلامي هر دو بعد فردي و اجتماعي انسان را مورد توجه قرار داده، و در هر بعد، هم به نيازهاي مادي پاسخ داده است، هم به نيازهاي معنوي.
در سيستم قانونگذاري الهي كه قوانين پيرو مصالح فردي و جمعي است بسياري از احكام عبادي براي پرورش و سازندگي فرد و روحيات او قانونگذاري شده است، نيز بسياري از احكام عبادي براي پرورش و سازندگي فرد و روحيات او قانونگذاري شده است، نيز بسياري از احكام ديگر براي اصلاح جامعه و ايجاد عدالت اجتماعي و حفظ حقوق امت اسلامي است. همواره مصلحت هاي فردي و اجتماعي در احكام فقهي مراعات شده، هر گاه اين دو مصلحت در يك جا با هم اصطكاك و برخورد پيدا كنند، مصالح عمومي بر مصالح فردي ترجيح پيدا كرده است.
پيشينه بحث در مورد حقوق شهروندي:
جامعه مدني از جمله واژه هايي است كه گر چه تغييرات فراواني را در گذر زمان به خود ديده است، اما قدمتي به طول تاريخ حيات بشري دارد. زيرا افراد جامعه در در كنار يكديگر زندگي مي كنند و براي ايجاد يك نظم اجتماعي به ناچار وظايفي بر عهده مي گيرند، كه موجب استحقاق حقوقي براي ايشان مي گردد. گر چه برخي انديشمندان براي جامعه هم وجود اعتباري قائل هستند، اما گروهي ديگر عقيده دارند كه رابطه فرد يا جامعه يا شهروند و دولت رابطه كلي و فردي نيست، بلكه رابطه كل و جزء است، و هر يك از آحاد جامعه اصالت دارند، و جامعه كه به معناي مجموعه است، به عنوان انتزاعي ذهني است، و هيچ اصالتي در ارزش ها و مسؤليت هاي پيشين و پسين انسانها ندارد.
در هر حال در مورد حقوق تك تك شهروندان در يك جامعه بحث مي شود، اما حضور اراده يك ملت در برابر ساير ملل و اثر گذاري آن در شكل گيري تاريخ بشر، مطلب انكار ناپذيري است، كه با مطالعه تاريخ و رخدادهاي كنوني جهان قابل لمس است.اصطلاح « حقوق بشر و شهروند » نخستين بار در اعلاميه 26 اوت 1789 فرانسه به كار رفت. اين اعلاميه مشتمل بر يك مقدمه و 17 ماده بود. در مقدمه اعلاميه آمده بود كه تنها علت بدبختي هاي عمومي و فساد دولتها انكار يا فراموشي يا تحقير حقوق انساني مردم است. اگر با ديد كلي به هدف ها و فعاليت هاي مربوط به حقوق بشر و تعليمات و پيامهاي اصلي اديان الهي نگاه كنيم خواهيم ديد تعليمات اديان الهي خود نقش بسيار موثري در ترويج حقوق بشر داشته است.
لذا در سير تاريخي مباحث حقوق بشر بايد بزرگترين سهم را به اديان الهي داد. زيرا اصولاً اديان الهي همواره در برابر ستمكاران و قدرتمندان غاصب و ناقض حقوق انسان ظهور كرده اند، در بعد تعليمات اجتماعي نيز براي عدالت و تساوي حقوق انسانها و رفع تبعيضات نژادي و امتيازات طبقاتي مبارزه نموده اند. بنابراين ترديدي نيست كه مفاهيم عالي انساني از قبيل كرامت، شخصيت انسان، آزادي، مساوات و غيره، ريشه در تعاليم انبياي الهي دارد، و اديان آسماني كمك بزرگي به پيشرفت حقوق بشر كرده اند.
حقوق شهروندي در قران كريم:
مهمترين خاستگاه حقوقي در انديشه اسلامي قران كريم است كه « تبيان كل شي » است و تجدد را كه بشريت در عرصه ارتباطات فردي، اجتماعي سياسي، بين المللي بدان نيازمند است، به بهترين صورت براي جوامع بشري به ارمغان آورده كه سيره نبوي (ع) و ديگر معصومان (ع) نيز مطابق با درك درست مفاهيم آن كتاب عظيم است. پيامبر گرامي اسلام هسته اوليه امت وسط و الگو را پي ريزي فرمود، و پس از اندك زماني به يثرب رفت، و يثرب را به « مدينه النبي » تبديل نمود. مدينه اي كه در آن حاكميت انسان بر سرنوشت خويش بر اساس بندگي خدا و قانونگذاري حق شكل گرفت. با توجه به اهداف هر حكومتي مي توان به حقوق مردم را از ديدگاه آن حكومت پي برد.
نخستين هدف در حكومت اسلامي در زمينه فرهنگ و ايدئولوژي مردم است. زيرا پاسخگويي به نيازهاي فكري و اعتقادي مردم آن زمان و چه بسا بشريت، از مهمترين اهداف رسالت پيامبر اكرم (ع) بوده است. وَ يَضَعُ عَنُهم اِصرَهُم وَ الَاغلال الَتي كانَت عَلَيهم؛ « پيامبري كه بار سنگين را از دوش مردم بر مي دارد و بندها و زنجيرها را از آنان باز مي كند » (اعراف، 157). بديهي است منظور از بارهاي سنگين، آداب و رسوم جاهلي و نيز غل و زنجيرهاي فكري و روحي مي باشد، كه بر نيروها و استعدادهاي معنوي بشر سايه افكنده است.
حق كرامت و احترام انساني:
نخستين حق هر شهروند و هر انساني ايجاد زمينه هاي رشد اوست. پس از آن بايد محيط اجتماع فرصت رشد، توسعه و كمال را به افراد بدهد. بنابراين برقراري عدالت و اقامه قسط در جامعه وظيفه هر حاكم و حق هر شهروند است « لَقَد ارسَلنا رُسَلنا بِالبَيِّنات وَ انزَلنا مَعَهُم الكِتابَ وَ الميزانَ لِيَقُومَ الناس بِالقِسط » قسط و عدل مطلوب هر انسان است، و در جاي جاي تعاليم اسلامي به آن امر شده است (نحل، 90،حجرات، 9) حتي اگر به ضرر شخصي باشد (نساء، 134).
از ديگر حقوق شهروندان تامين امنيت ايشان در زمينه هاي مختلف مالي، جاني، كاري، حقوقي و شخصيتي مي باشد. در آيات متعدد قران كريم از ظلم و تعدي به هر صورتي كه باشد نهي شده است. اسلام اين حق را نه تنها براي شهروندان حكومت اسلامي بلكه براي همه موجودات و انسانهاي ديگر نيز محترم شمرده است. در چنين محيط امن و آرامي است كه انسان مي تواند به رشد و كمال خود بينديشد. چنان كه علت بعثت هم، رساندن انسانها به چنين مرحله ايست (آل عمران، 164) يكي ديگر از مهمترين تعاليم ديني توجه به منزلت و كرامت همه انسانهاست « وَ لَقَد كرّمنا بني آدم » (اسراء، 70) و آنچه موجب برتري كسي بر ديگري مي گردد تنها تقوا است « ان اكرمكم عندالله اتقيكم (حجرات، 13). يعني چگونگي عمل و رفتار است كه موجب كسب فضيلتي افزون بر ديگري مي شود، نه مظاهر ديگر آفرينش از قبيل رنگ پوست، جنسيت، نژاد و.... بنابراين همه انسانها از حقوق مساوي برخوردار هستند.
از ديگر حقوق شهروندان در يك حكومت اسلامي، زندگي در محيطي سرشار از صلح و صفاست. به همين دليل به دوستي بين افراد اجتماع سفارش شده است (انفال، 1؛ نساء 34). تا جايي كه در قران كريم آمده است « انما المومنون اخوه فاصلحوا بين اخويكم » (حجرات، 10) بنابراين نه تنها مومنان برادر يكديگر شمرده شده اند، بلكه ايجاد صلح و آشتي هم از وظايف همه شهروندان است. از ديگر عوامل ايجاد محيط سالم و امن در اجتماع، امانت داري است؛ « ان الله يامركم اَن تُوَدّوا الامانات اِلي اهلِها » (نساء، 57). خداوند به همه فرمان مي دهد كه امانت دار باشند و امانت ها را به صاحبان آن برسانند.
البته امانت داري جنبه هاي مختلفي دارد كه همه مورد توجه هستند. امانت داري در اموال، آبرو، سخنان و.... حتي در مورد اهل كتاب « مَن اَوفي بعهده واتّقي فَّان الله يُحبّ المتّقين » خطاب آيه شريف عام است و وفاي بعهد در مورد همگان را شامل مي شود. در آيات قبل از آن هم، بحث در مورد يهوديان است كه ايشان خود را در مقابل غير يهود مسول نمي دانستند. در هر حال وفاي بعهد و پيمان (مائده، 1؛ اسراء، 34) و ياري افراد در خير و نيكي از عواملي است كه سبب ايجاد محيطي سرشار از دوستي و محبت مي شود، به آنها سفارش شده است. در قران از تهمت و آزار زباني نيز نهي شده است. (نور، 23-24).
حق امنيت:
اسلام بر حق زيستن در محيط انساني تاكيد دارد، آن را از حقوق معنوي شهروندان مي داند. قران كريم در اين مورد مي فرمايد انّما جزاء الذين يحاربون الله و رسوله و يَسعون في الارض فسادا ان يقتّلوا او يّصلبوا او تقطّع ايديهم و ارجلهم من خلاف او يُنفوا من الارض؛ « كيفر آنان كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمي خيزند و اقدام به فساد در روي زمين مي كنند، كشتن ايشان است به وسيله اعدام يا به دار آويختن و يا قطع دست راست و پاي چپ آنهاست و يا بعكس يا تبعيد آنان است » (مائده، 32)، در جايي ديگر فتنه انگيزي در اجتماع بزرگتر از قتل و خونريزي شمره شده است (بقره، 191 و 217).
گاهي رهايي از توطئه هاي دشمنان داخلي و خارجي تنها با جهاد امكان پذير است. در اين صورت چنين جهادي مقدس و مورد امر قران كريم است « وَ جاهدوا في الله حقّ جهاده » (حج، 77).
آيات ديگري نيز در اين مورد وجود دارد (بقره، 216؛ برائت، 92؛ نساء، 73 – 74 و 94). اما در جنگ و ستيز هم حق كشي جايز نيست، طرف درگير و اسيران هم حقوقي دارند و قاتلوهم حتّي لاتكون فتنه و يكون الدين لله فان انتهوا فلاعدوان علي الظالمين « با ايشان پيكار كنيد تا فتنه باقي نماند، دين مخصوص خدا گردد. پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند، شما نيز دست از پيكار برداريد؛ زيرا تعدي جز بر ستمكاران روا نيست » (بقره، 194).
گذشته از اين، بايد توجه داشت، كه تنها در صورتي نوبت به جنگ و خونريزي مي رسد كه از طريق ديگر توان ايجاد صلح و آرامش نباشد. بنابراين تاكيد نخست در تعاليم ديني، گفتگو، هدايت و ارشاد است « ادع الي سبيل ربك بالحكمه و الموعظه الحسنه وجادلهم بالتي هي احسن» (نحل، 124) براي دستيابي به يك محيط سالم اولين گام امر به معروف و نهي از منكر و نظارت همگاني است. البته با در نظر گرفتن مراتب و شرايط آنها « و لتكن منكم امه يدعون الي الخير و يامرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون » (ال عمران، 103).
آيات ديگري در اين مورد نيز وجود دارد. روش قران كريم پيشگيري از ارتكاب اعمال نادرست است. چنانكه براي جلوگيري از روابط نادرست به حفظ نگاه و حجب و حجاب فرمان مي دهد (نور، 30 -31). پس از آن است كه روش برخورد با خاطيان را بيان مي دارد (نساء، 15-16) كساني كه عفت عمومي را جريحه دار مي سازند، از نظر مادي و معنوي مضر به حال اجتماع هستند « الزاني والزانيه فاجلدوا كل واحد منهما مائه جلده ولا تاخذكم بهما رافه » (نور، 2) مرد و زني را كه مرتكب عمل زشت شده اند هشتاد ضربه تازيانه بزنيد و نبايد رافت به آن دو مانع اجراي حكم خداوند شود.
حق رفاه و آسايش:
از ديگر حقوق شهروندان در حكومت اسلامي برخورداري از رفاه و آسايش مادي است. ايشان حق دارند كه در يك محيط امن و با آرامش از مواهب هستي بهره مند گردند و به طريق دلخواه خود به كسب و كار پردازند. قران كريم به مالكيت خصوصي و حق همگاني در بهره برداري از منابع طبيعي تاكيد دارد (بقره، 29 و 168؛ حجر، 21؛ طه، 81؛ ق، 11؛ ملك، 15) و مي فرمايد « لقد مكناكم في الارض و جعلنا لكم فيها معايش » (اعراف، 9) ما تسلط و مالكيت بر زمين را براي شما قرار داديم و انواع وسايل زندگي را براي شما فراهم ساختيم.
اگر كسي در جامعه اسلامي به گونه اي به اكتساب بپردازد كه تجاوز به حقوق ديگر شهروندان به حساب آيد، حكومت اسلامي با او برخورد مي كند. مثلاً قران كريم درباره ربا مي فرمايد: « يا ايها الذين امنوا لا تاكلوا الرّبا اضعافاً مُضاعفه » (آل عمران، 130) و مومنان را از ربا خواري باز مي دارد. آيات ديگري هم حقيقت ربا خواري را به افراد نشان مي دهد (بقره، 275 و 278-279). از كسبهاي حرام ديگر رشوه، كم فروشي (مطففين، 1 و 3)، سرقت (مائده، 45)، و از بين بردن مال يتيم است (نساء، 2 و 5). مورد ديگر استفاده از مال ديگران بدون اذن ايشان است، كه غصب ناميده مي شوند، مگر در مواردي كه استثنا شده است (نور، 61-62). بنابراين، انتخاب شغل و كسب در آمد از مواهب و آزادي هايي است كه اسلام براي هر يك از شهروندان قائل است، مگر آنكه موجب ضرر به فرد يا اجتماع گردد. كمك به اقشار محروم هم از حقوق شهروندان ضعيف شمرده شده است و حكومت و افراد جامعه اسلامي در قبال آن مسوليت دارند. قران كريم در اين مورد آيات بسيار دارند، و آيات خمس، نفقات و زكات از اين قبيل است.
اعلاميه جهاني حقوق بشر:
اين اعلاميه داراي يك مقدمه و سي ماده دارد. مقدمه اعلاميه متضمن سلسله مفاهيم و انديشههايي بنيادي است كه امضاكنندگان اعلاميه، اعتماد و اعتقاد راسخ خود را به آن اعلام داشتهاند. آن مفاهيم عبارتند از:
1. وحدت اعضاي خانواده بشري، حيثيت ذاتي انسان (كرامت انساني) و شناسايي حقوق ناشي از آن (حقوق بشر)؛
2. آزادي عقيده و بيان، و آزادي از ترس و فقر و بهطور كلي استقلال فرد؛
3. حمايت حقوق بشر از راه اجراي قانون (حاكميت قانون)؛
4. برابري حقوق انسان و برابري ملتها و دولتها؛
5.توسعه روابط دوستانه بين ملتها.
نويسندگان اعلاميه، وحدت اعضاي خانواده بشري (افراد بشر)، كرامت انساني و شناسايي حقوق ناشي از آن را اساس آزادي، عدالت و صلح در جهان ميدانند و ظهور جهاني را كه در آن، افراد بشر در بيان عقيده آزاد، و از ترس و فقر رها باشند، بالاترين آمال بشري اعلام مينمايند. مقدمه اعلاميه چنين آغاز ميشود:
از آنجا كه حيثيت ذاتي كليه اعضاي خانواده بشري و حقوق يكسان و انتقالناپذير آنان، اساس آزادي، عدالت و صلح را در جهان تشكيل ميدهد... از آنجا كه عدم شناسايي و تحقيق حقوق بشر منتهي به اعمال وحشيانهاي گرديده است كه روح بشريت را به عصيان واداشته و ظهور دنيايي كه در آن افراد بشر در بيان و عقيده، آزاد و از ترس و فقر فارغ باشند، به عنوان بالاترين آمال بشري اعلام شده است.... اعلاميه در سي ماده، حقوق بشر را با وضوح و صراحت كاملي اعلام ميدارد و آنها را براي رشد و پرورش شخصيت انساني ضروري ميداند. (ماده 28 و بند 1 از ماده 30)
متأسفانه باوجود اين تلاشها براي حفظ و رعايت كرامت انساني، نتايج به دست آمده فاقد موفقيتهاي لازم و درخور بوده و به اعتقاد صاحبنظران، «به رغم تلاشهايي كه صورت گرفته و موفقيتهايي كه به دست آمده، وضع حقوق بشر از هر زمان ديگري بحرانيتر و اسفناكتر است. علوم و فنون بيش از آنچه در خدمت حقوق باشند، در خدمت پايمال كردن حقوق انسانها در ابعاد وسيع و وحشتناك قرار گرفتهاند.
حتي خود حقوق بشر نيز از زماني كه به صورت ابزارهاي سياست خارجي قدرتهاي بزرگ در آمده است، به صورت ابزاري براي سركوب ملتهاي ضعيف به كار گرفته شده است و متأسفانه انديشهها و نظريههاي انتزاعي كه به مدت دويست سال در دفاع از حقوق بشر به كار گرفته شدهاند، هيچ كمكي به پيشرفت موضوع نكردهاند». از سوي ديگر، فقدان حمايتها و نبود ضمانت اجرايي ميثاقهاي بينالمللي از جمله اعلاميه جهاني حقوق بشر از دلايل چنين ناكاميهايي است كه به ناكارآيي چنين اعلاميهاي انجاميده؛ چنانكه ارزش حقوقي اين ميثاق نيز كاملاً زير سؤال رفته است. ارزشيابي نهايي اين اعلاميه در حفظ كرامت انساني از ديد كلي از صاحبنظران اينگونه بيان شده است:
ادامه دارد/
چهارشنبه 13 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 84]
-
گوناگون
پربازدیدترینها