واضح آرشیو وب فارسی:پی سی سیتی: راه دور زدن شرعی دروغ!
http://img.tebyan.net/big/1388/12/431832042419022715617016166141252164410113.jpg
توریه (بر وزن توصیه) به سخنى گفته مى شود كه شنونده از آن چیزى مى فهمد و گوینده از آن چیز دیگرى را اراده مى كند، یا به تعبیر دیگر سخنى است دو پهلو، كه عبارت تاب هر دو معنى را دارد. توریه دروغ نیست، چرا كه نیت گوینده سخن راستى بوده و عبارات او نیز تاب آن معنى را داشته است هر چند شنونده به خاطر ذهنیت خودش چیز دیگرى را از آن فهمیده و معلوم است که اشتباه شنونده در فهم معناى كلام ارتباطى به گوینده ندارد.
مثلا كسى از دیگرى سؤال مى كند آیا این كار خلاف را تو كرده اى؟ او در جواب مى گوید استغفرالله پناه به خدا مى برم (شنونده از این سخن نفى آن كار را مى فهمد در حالى كه گوینده منظورش استغفار از عمل خلافى بوده است كه انجام داده است). و یا كسى از دیگرى سؤال مى كند فلان كس نزد تو از من بدگویى كرد، او مى گوید: مگر چنین چیزى ممكن است (شنونده از این جواب نفى آن كلام را مى فهمد، در حالى كه منظور گوینده از آن كلام تنها یك استفهام بود). باید توجه داشت که – طبق قول اکثر فقها و علمای اخلاق - توریه وقتى جایز است كه انسان به دروغ گفتن ناچار شود و ضرورت و حاجتى پیش آید و مصلحتى (مانند در امان ماندن از ظالمان و اشرار) دروغ گفتن را اقتضا كند.
بنابراین در مواردى كه به خاطر ضرورت هاى مهمى دروغ گفتن جایز است، اگر انسان بتواند توریه كند، باید به آن متوسل شود و از دروغ بپرهیزد. دروغ گفتن تنها در ضرورتى مجاز است كه راه توریه بسته باشد زیرا زشتى و فساد دروغ به قدرى زیاد است كه انسان تا ممكن است باید از آن بپرهیزد، هر چند از طریق توسل به توریه باشد.
مواردى از سخنان انبیاء در قرآن مجید دیده مى شود كه در روایات اسلامى آنها را به عنوان توریه معرفى كرده اند نه دروغ. از جمله:
1. در کتاب احتجاج روایت شده كه: «از حضرت صادق (علیه السلام) درباره قول خداى تعالى در داستان إبراهیم (علیه السلام): «قال بل فعله كبیرهم هذا فاسألوهم إن كانوا ینطقون: گفت بلكه این بزرگشان چنین كرده است، اگر سخن مى گویند از خودشان بپرسید»(انبیاء، 63) سؤال كردند ( شنونده از این عبارت ممكن است چنین بفهمد كه ابراهیم بت شكنى را به بت بزرگ نسبت داده است). فرمود: نه بت بزرگ بتها را شكسته بود و نه إبراهیم دروغ گفت. پرسیدند: چگونه؟ فرمود: إبراهیم گفت: اگر مى توانند سخن بگویند، از آنها بپرسید. یعنى اگر سخن مى گویند بت بزرگ هم این كار را كرده، و اگر سخن نمى گویند بت بزرگ هم كارى نكرده، پس نه آنها سخن گفتند و نه إبراهیم (علیه السلام) دروغ گفت».
2. همچنین جمله «انكم لسارقون; شما سارق هستید»( یوسف، آیه 70) كه كارگزاران یوسف(علیه السلام) به برادران گفتند با توجه به آیات قبل از آن چنین در ذهن منعكس مى كند كه آنها پیمانه شاه را دزدیده بودند، در حالى كه امام صادق علیه السلام مى فرماید: مقصود از این سرقت، سرقت پیمانه پادشاه مصر نیست بلكه مقصود از این دزدى، ربودن یوسف از نزد پدر و بردن او به صحرا و افكندن وى به چاه و سپس او را به غلامى فروختن است. در این حدیث جمله«انكم لسارقون»كه به حسب ظاهر دلالت بر حال دارد به زمان گذشته تأویل شده و به عنوان توریه توجیه گردیده است ( تفسیر عیاشى، ج2، ص 185).
منبع: اخلاق در قرآن، ناصر مکارم شیرازی، ج2، ص 240و 241
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پی سی سیتی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 108]