تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835246746
انديشه سياسي علما و فقهاي اسلام؛انجمن سرّي اخوانالصفا - احمد موسويبجنوردي
واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: انديشه سياسي علما و فقهاي اسلام؛انجمن سرّي اخوانالصفا - احمد موسويبجنوردي
اخوانالصفا انجمن محرمانهاي از فلاسفه و دانشمندان كه ميكوشيدند نامشان فاش نشود، در دورن فرقهاي از اهل راز. (دسوقي اخوانالصفاء، 50) اعضاي اين انجمن فلسفي باآميزش عقايد نوافلاطوني، فيثاغورثي و ارسطويي و انديشهاي شيعي، مكتبي فكري را به وجود آوردند كه تلاش داشت به نحوي بين دين و فلسفه سازگاري ايجاد كند. آنان با مكتبي كه بنا نهادند ميكوشيدند حقايق باطني عالم هستي و حيات اجتماعي را به صورت عقلاني توضيح دهند، نظريات بنيادين شيعه و اسماعيليه را به ميدان فلسفه بكشانند و تعليم را در ميان فضلاي اهل مذهب به طريقي منتشر كنند كه همچون سلاحي برنده در مقابل همه مذاهب كارايي داشته باشد. (موسويبجنوردي، اسلام، پژوهشي تاريخي و فرهنگي، 306) هدف نهايي اخوان اين بود كه با انديشه خود، سعادت انسان را در سايه تعليمات مكتب و هدايت امام تامين كنند. اينان نهايت كمال انساني را با پاك شدن نفس از شوائب مادي، صعود تدريجي و سرانجام، استحاله در نفس كلي تفسير ميكردند اما همه اينها را از طريق نزديك شدن به انديشه و سلوك امام ميسر ميدانستند، چراكه او داراي علم حقيقي است.
(جامعه الجامعه، 137 رسائل اخوانالصفا، 1/260) در تاريخ فرهنگ اسلامي، پديده اخوانالصفا پديدهاي يگانه است. مجموعه نوشتههايي با عنوان رسائل طي قرنها سرنوشتي ويژه، مبهم و پرسشبرانگيز داشته است. طي صدواندي سال گذشته، پژوهشگران در غرب و شرق كوشيدهاند كه ابهامها را درباره اين نوشتهها از ميان بردارند. در اين ميان بارزترين ابهام مربوط به نويسندگان اين نوشتهها است. چه كساني بودهاند؟ و در چه زماني و با چه دانش و تخصصهايي و چرا دست به اين كار زدهاند؟... بايد گفت اين جماعت برادراني بودند كه با دل پاكيزه و وفاداراني در معرض هر آزمايش در دايرهالمعارف خود، خويش را جمعيتي از نيكوكاران ياد ميكنند. از ذكر نام خويش خاموش، به طوري كه معلوم كردهاند تاريخ تنظيم كتاب قرن چهارم هجري است.> به علاوه از طريق چند فيلسوف و مورخ، مثل توحيدي، ابن القفطي و شهرزوري، نام بعضي از كساني را كه در تاليف اين اثر همكاري داشتهاند، ميشناسيم: ابوسليمان بستي، مقدسي، عليبن هارون زنجاني، محمدبن احمد نهرجوري (مهرجاني) و عوفي. (هانري كربن، تاريخ فلسفه اسلامي، 183) در حقيقت تنظيم اين اثر فقط حاصل كار دستهاي از طرفداران تشيع نيست، بلكه حاصل كوشش جمعيتي است كه افكار مشخص اسماعيلي داشتهاند. اينان بر اين باور بودند كه شريعت با انواع نادانيها و گمراهيها آلوده شده و تنها راه پالودن آن فلسفه است. (ابوحيان توحيدي، الامتاع و الموانسه، 2/6) بيشك اين كار اقدامي بود براي رهايي معنوي و روحاني اما هدف نه مكتب تعلقي و نه مذهب لادري يا مذهب توقف، زيرا اخوان الصفا رهايي را كه در مكتب تعقلي و مذهب لادري نميدانستند بلكه منظور اين بود كه پيروان را هدايت كنند تا با صفات خدايي زندگاني كنند و اين فلسفه ابتكاري در عداد فلسفه نبوي است. (هانري كربن، 184) برخي نيز معتقدند اينان گروهي از انديشمندان و روشنفكراني بودهاند كه دلآزرده و بيزار از اوضاع سياسي، اجتماعي و فرهنگي دوران خلافت عباسيان در سده 4 قمري، اين هدف را داشتهاند كه با تاليف رسائل، انتشار دادن دانشها و هنرهاي آن زمان، در ميان گروههاي معيني در جامعه اسلامي دوران خود زمينههاي ذهني را براي دگرگوني بنيادي در جهانبيني ديني، سياسي و اجتماعي ايشان آماده كنند. (دايره المعارف بزرگ اسلامي، 7/244) بيگمان اخوان در دوران خود انسانهاي ويژهايبودهاند؛ انسانهايي كه با ساختار عقلي و عاطفي خاصي كه آنان را در هر زمينه از ديگران در آن دوران ممتاز ميكرده است. اخوان بيش از هر چيز انسانهايي آرمانگرا بودهاند كه اميد و آرزوي ساختن جهان انساني ديگري را نه همانند جهان دورانشان، در سر و دل ميپروراندهاند. ويژگي ديگر آنان پنهانكاري و نهفتن اسرار ويژه از نااهلان است. آنان رازهايشان را نه از ترس قدرت يا احتراز از هياهوي عوام پنهان ميدارند بلكه اين پنهانكاري حفظ مواهب خداوندي است. چنانكه از عيسي(ع) نقل ميشود كه گفته است: حكمت را به نااهلان نبايد داد زيرا به آن ستم ميشود و از اهل آن نبايد دريغ داشت زيرا به ايشان ستم ميشود. اخوان، برادرانشان را به گردهماييهاي پنهاني دعوت ميكنند، مجالسي دارند كه در خلوت در آنها گرد آمده و درباره دانشها و رازها گفتوگو و در خصوص امور نهفته بحث ميكنند و از رويدادها، دگرگونيها و تغييرات سياسي، اجتماعي و فرهنگي سخن ميگويند و در اين نشستها همچنين درباره روانشناسي، حس و محسوس، عقل و معقول، اسرار كتابهاي الهي، گفتههاي پيامبر(ص) و معاني نهفته در موضوعات شريعت و نيز درباره دانشهاي چهارگانه رياضي يعني حساب، هندسه، نجوم و موسيقي گفتوگو ميكنند اما بيش از همه توجه و قصدشان بحث درباره دانشهاي الهي است كه هدف نهايي همه دانشهاست. (الرساله الجامعه، 538) اخوان همچنين سفارش ميكنند كه برادران بايد با هيچ دانشي، ستيزه نكنند، كتابي را كنار ننهند و به هيچ مذهبي تعصب نورزند. اخوان بيشك شيعهمذهب بودهاند. ايشان تشيع خود را هرگز پنهان نميدارند و بارها بر آن تاكيد ميكنند و ميگويند: محبت پيامبر(ص) اهل بيت او و نيز ولايت عليبن ابيطالب(ع) بهترين وصيتان است. ولايت و خلافت بزرگ را شايسته پيامبر(ص) و ولايت ويژه را شايسته اهل بيت ميشمارند و ايشان را بر همگان برتري ميدهند و در چند جا نيز به واقعه كربلا اشاره ميكنند. (شرفالدين خراساني، دايرهالمعارف بزرگ اسلامي، 7/250) از سوي ديگر اخوان از خلفاي اموي و عباسي انتقاد كرده، ميگويند: ايشان به نام خلافت، خودكامگي ميكنند، مرتكب منكرات ميشوند، اولياي خدا و فرزندان پيامبر(ص) را ميكشند و حقوقشان را غصب ميكنند، شراب مينوشند، فسق و فجور ميكنند، اموال انسانها را به غنيمت ميگيرند، معاد را فراموش ميكنند، دين را به دنيا و زندگي آن جهاني را به اين جهان ميفروشند و بزهكاريهاي ديگر ميكنند. انگيزه همه اين تبهكاريها، حرص در طلب دنيا و بيرغبتي آخرت و يقين نداشتن به كيفر كارها در روز رستاخيز است. (رسائل...، 2/361) از اين رو خليفه مستنجد 5544 هجري) فرمان داد تا تمامي نسخههاي رسائل اخوانالصفا را كه در كتابخانههاي عمومي و خصوصي وجود داشت (با آثار ابوعلي سينا) بسوزانند. با اين همه، كتاب باقي ماند و به فارسي و تركي ترجمه شد و تمامي عارفان و متفكران اسلامي را تحت تاثيري شگرف قرار داد. (هانري كربن، 187) گروه فلاسفه اخوانالصفا با تاثير از انديشههاي يونان به ويژه انديشههاي فيثاغورثي با نظام سياسي موجود به ستيز برخاسته و براي تحقق نظام سياسي موردنظر خويش، در زمينه سياست، دولت، رابطه فرد و دولت و جامعه و مباحث جامعهشناختي به انديشه و تحقيق پرداختند. اين گروه در زمينه شكلگيري دولت، زوال و انحطاط آن، عدالت، سعادت، رابطه سياست و شريعت، طبقات اجتماعي، حكومت و حاكميت، رئيس فاضل، عوامل وفاق و همبستگي و دولت ايدهآل داراي انديشههايي بديع هستند.
رسائل اخوانالصفا از استوارترين آثار علمي و فلسفي قرن چهارم هجري است كه هم حيات سياسي متزلزل آن دوره و هم نظام سياسي خاصي را بر اساس نظام عقلي و فلسفي ويژهاي ترسيم ميكند. در رسائل اخوانالصفا مباحثي چون طبقهبندي علوم، راههاي كسب معرفت، مابعدالطبيعه، طبيعت، علم اعداد، هندسه، موسيقي، ستارهشناسي، فيزيك، شيمي، روانشناسي و به ويژه مباحث سياسي در حوزه دين و ملك، دولت و اركان و تقسيمات آن، عوامل زوال و اوج و انحطاط دولت، مدينه و اهل آن به طور دقيق، شيوا و علمي بيان شده است. در اين مقاله، بازشناسي انديشههاي اخوانالصفا بر اساس اين فرضيه صورت گرفته است كه آنان تحت تاثير فلسفه يونان و از طريق تلفيق دين و عقل، براي پاسخگويي به جريانهاي فكري- مذهبي زمان خويش به انديشه در زمينه سياست، دولت و جامعه و آرمانهاي دولت پرداختهاند و تشكيل دولت هدف عمده و اصلي آنان به شمار ميرفته است. آنها تشكيل دولت مورد نظر خود را با پرورش ياران شايسته و لايق، عملي ميدانستند كه نوع آموزشها و تعاليم آنان گوياي اين هدف است. اغلب پژوهشهاي انجامگرفته در مورد اخوانالصفا بر مشرب اخلاقي و عرفاني آنان تاكيد كرده است و پژوهشهاي با نگرش سياسي جز چند مقاله و رساله در جهان عرب و غرب و در آثار فارسي از مرحوم دكتر عنايت و چند مقاله ديگر در مجله اطلاعات سياسي- اقتصادي اثر مدوني به چشم نميخورد و اين جنبه از رويكرد اخوان مغفول مانده است.
ظهور پديده اخوانالصفا نتيجه دو رويكرد سياسي و فكري- علمي قرن چهارم هجري است؛ ويژگي خاص سياسي آن دوره كه شامل انحطاط سياسي دستگاه خلافت عباسي و فساد روزافزون حاكم بر آن، قرار گرفتن حكومتهاي ايراني در مقابل خلافت و سركوب جنبشهاي عدالتخواه و مردمي شيعيان و علويان است، اما در اين دوره علوم عقلي و فكري نيز شكوفا شد. مهمترين تحول فرهنگي كه مسلمانان با آن روبهرو شدند فراغت آنان از فتح سرزمينها و توسعه قلمروي اسلام بود كه فرصتي به وجودآورد تا به اصول اعتقادي خويش با نگرش فلسفي و عقلي بنگرند. پشتوانه فكري اين دعوت جديد منابع اصيل دعوت و فكر اسلامي و نيز آخرين دستاوردهاي تفكر بشري در جهان آن روز بود كه به سرعت به زبان عربي ترجمه شدند. (يوحنا قمير، اخوانالصفا يا روشنفكران شيعهمذهب، محمدصادق سجادي، 12) مجموعه رسائل اخوانالصفا نيز حاصل حيات عقلي قرن چهارم هجري است كه بيانگر نگرش عقلي نويسندگان آن و نيز پاسخ به تزلزل فكري و فرهنگي آن دوره است.
مباني فكري انديشه سياسي اخوانالصفا
شناخت انديشه سياسي و اجتماعي اخوانالصفا در گرو آشنايي با ديدگاه آنان در زمينه انسان و طبيعت و ماوراي طبيعت و رابطه آنها با يكديگر است. انسان با ابزار متناسب به محيط خويش آگاهي و معرفت پيدا ميكند و مباني معرفتشناسي هر انديشمند و فيلسوف سياسي و هر جرياني اولين گام در شناخت اصول سياسي وي است و اين پايه مبتني بر نگرش او به جهان هستي و ابزار و روشهاي شناخت آن است. در نگرش اخوانالصفا معرفتها عبارتند از معرفت حسي، عقلي و نفسي كه شناخت اين معرفتها و توصيف اخوان از آنها گوياي توجه اخوان به معرفتهاي عيني، ادراكي و اشراقي است. اخوان ادراك حسي را نخستين مرحله شناخت دانسته و در رسائل به نسبي بودن شناخت حسي اشاره كردهاند كه نشانه محدود و نسبي بودن ادراك و معرفت انسان است. معرفت حسي كه محصول حواس است، موجب معرفت جزئي و شناخت زودگذر از مجموعه واقعيتهاي هستي ميشود و كسب معرفت برتر نياز به مراحل و ابزار ديگر شناخت دارد و از همين جا براي جبران اين نقيصه وارد مرحله شناخت عقلي ميشوند كه به دليل روح كمالجويي انسان پاسخگوتر است. (رسائل، 2/6)
مقام عقل در انديشه اخوانالصفا، مقام مهتري و سروري است. ملاك عمل، رياست عقل است و عقل مرجع نخستين همه امور است و وسيله درك حقيقت است، زيرا عقل از نور باريتعالي افاضه شده و وجود آن فصل تمايز انسان از حيوانات است. اخوان عقل را وسيله نظامدهي به افعال و حركات و وسيله راهنمايي و هدايت و كسب فضايل و علوم ميدانند. اخوان سپس در سلسله مراتب شناختي خود، شناخت نفسي و شناخت علمي را هم مطرح ميكنند. تركيب عقل و شناخت نفسي براي انسان حكمت را به وجود ميآورد كه دريچههاي علم و دانش را روي انسان باز ميكند و نگرشي از هستي براي او به وجود ميآورد. (الرساله الجامعه، عارف تامر، 10.) اخوان شناخت علمي را ناشي از تجربه انسان ميدانند و آن را براي شناخت عقلي و توسعه آن امري ضروري ميدانند. از اين رو پيدايش انواع علوم، فلسفه، رياضيات، نجوم، موسيقي، منطقيات، طبيعيات و ... همگي نتيجه هماهنگي شناخت حسي، شناخت نفسي و شناخت عقلي است. در عقيده اخوانالصفا هدف، رسيدن به نجات است و تمام هم و غم آنان در كسب علم و دانش رسيدن به اين هدف مهم است و در اين راه، علم صرف را نجاتبخش ندانسته، بلكه آن را حجاب اكبر برشمردهاند و آنها درصدد توصيف و تبيين جهاني فراتر از دنيا بودند كه آن جهان آخرت است. به نظر آنان علوم در صورتي ارزش دارند كه هدايتگر انسان به آن جهان روحاني باشند و راه نيل به سعادت برخورداري علوم از يك ارزش اخلاقي است وگرنه خود سد راه تكامل انسان خواهند بود. از يك منظر هستي از دو عالم جسماني و روحاني تشكيل يافته است و از منظري ديگر در نظر اخوانالصفا با دو عالم صغير و كبير روبهرو هستيم. عالم كبير كره واحدي مشتمل بر 11 طبقه است و نظام حاكم بر گردش آنها نظم عددي است و آنان خلقت عالم را به پيدايش اعداد از عدد واحد تشبيه كردهاند و مراتب موجودات به قرار زير است: (رسائل، 3/165) 1- خالق 2- عقل 3- نفس 4- هيولا كه چهار قسم است (ماده صناعت، ماده طبيعت، ماده كامل و ماده اوليه) 5- طبيعت 6- جسم كه داراي جهات ششگانه است 7- فلك 8- عناصر چهارگانه 9- موجودات ارضي كه داراي سه قسم جماد و نبات و حيوان است و به بياني ديگر اخوانالصفا مراتب وجود را به چهار دسته تقسيم كردهاند كه به ترتيب باريتعالي، عقل كلي، نفس كليه و هيولا كه همه اينها جسم نيستند و ساير موجودات از اين موجودات كليه چهارگانه ناشي ميشوند. (رسائل، 1/84) انسان در منظومه فكري اخوانالصفا موجودي است تركيبي از روحانيت و جسمانيت، موجودي دوبعدي است و تمايلات متضادي در او وجود دارد كه هم خواهان بقا در دنياست و هم خواستار جاودانگي در آخرت، هم حيات دارد و هم مرگ، هم داراي علم است و هم جهل و هم ... به صورتي متضاد در او وجود دارد. اين دوگانگي ناشي از مجموعه تركيبي اوست، زيرا مجموعهاي است از نفس و جسد: بان الانسان لما كان هو جمله مجموعه من جسد جسماني و نفس روحانيه و هما جوهران متباينان في الصفات، متضادان في الاحوال، مشتركان في الافعال العارضه و الصفات الزائله (رسائل، 1/253) اخوان در بيان مراتب نفس انساني كه بيانگر ويژگي روحاني و حيات معنوي است، يك رابطه عددي قائلند و ويژگي انسجام و پيوستگي مراتب نفس را قائم به نظام عددي ميدانند. (رسائل، 1/156) از اين روست كه اخوان دانش عدد را پادشاه دانشهاي ديگر و پيشينتر از همه آنها ميشمارند و كل نظام هستي و جهان را بر پايه اعداد، مراتب و خواص آنها بنياد مينهند. (رسائل، 4/410)
و براي نفس 5 مرتبه: 1- نفس نباتيه 2- نفس حيواني 3- نفس ناطقه انساني 4- نفس ملكي حاكمي 5- نفس ملكي قدسي قائلند كه همگي در حس كمالجويي و سعادتطلبي مشتركند. (رسائل، 1/142 و 4/47)
شهر، عينيت حيات جمعي انسان
در عقيده اخوان، انسانها ضرورتا نياز به همكاري دارند و مدينه، عينيت حيات جمعي انسان در كره زمين است و ضرورت همكاري براي رهايي از محنتهاي دنيايي است كه با هبوط آدم از مدينه روحاني به سراي مادي شكل گرفت. (رسائل، 4/19) آنها معتقدند حيات فطري انسان، حياتي خالي از شرور است و زندگي در مدينه همراه با آرامش است. از اين رو ديدگاه آنها در منشاء مدينه، فراتر از انديشه قبيلهگونگي اجتماعات بر اساس وحدت خوني است، شكلگيري دولت از طرف خيرخواهان مسووليتپذير و فضلا پايه دولت و اجتماع مدني است و اجتماع مدينه را فراتر از ميثاق و اجتماع قبيلهاي ميدانستند. (محمد فريد حجاب، الفلسفه السياسه عند اخوانالصفا، 358) آنچه بعدها مدينهها را تبديل به مدينه اهل الشر ميكند، تاثير محيط و واقعيتهاي اجتماعي است، پس اساس شكلگيري مدينه خير است. در انديشه اخوانالصفا اجتماعات به سه نوع مدينه، امت و دولت جهاني تقسيم شده است (همان مدرك) كه مدينه كوچكترين مظهر وحدت و تعامل اجتماعي است و متاثر از انديشه افلاطون و ارسطو، شاخصه وحدت در مدينه، سياست و نظارت رئيس فاضل است اما اخوان به مدينه به عنوان مظهر نهايي كمال اجتماع انساني نمينگرند و در نظر آنان فراتر از مدينه، امت و دولت جهاني وجود دارد كه در فلسفه يونان به اين نكته توجه نشده است. (محمد فريد...، 359) اخوان از مدينه فاضله بر مملكت صاحب ناموس اكبر تعبير كردهاند كه از ويژگي آن صدق در گفتار، وجود وفا و صدق و سلامتي است و اهالي مدينه نيكان و برگزيدگاني هستند كه بر امور نفس و جسم خويش عرفان دارند. (رسائل، 5/294) ويژگيهاي كلي مدينه فاضله از ديدگاه اخوان: 1- اهالي مدينه فاضله از اخيار و حكما و فضلايي هستند كه آگاه به امور نفس و جسم بوده و مصالح آن دو را تشخيص ميدهند. 2- برخلاف مدينه جائره كه كدورت و پليدي و پستي در آن راه دارد، در مدينه فاضله صدق و صفا و وفا و كرامت جاري است. 3- جايگاه مدينه فاضله زميني اما با ويژگيهاي آسماني و الهي است. (محمد فريد...، 365) اخوان آرمان مدينه فاضله را عملي و اجراشدني ميدانند و براي عملي كردن انديشه مدينه فاضله كه دولت رئيس فاضل در آن ايجاد ميشود، مدينه نيازمند اركان و عناصري به عنوان كارگزار و سياستگذار است. آنها مراتب چهارگانه اهل مدينه را كه عبارتند از صاحبان صنايع و تخصصهاي علمي و عملي، روسا و تصميمگيران سياسي، روسا و ملوك و بالاخره كساني كه داراي جلالت روحاني و شأن الهي هستند در مدينه با يكديگر در تاثير و تاثر متقابل ميبينند: فاذا انتظم امر المدينه علي هذه الشرايط فهي السيره الكريمه الحسنه التي يتعامل بها اهل مدينه فيما بينهم. (رسائل، 4/143)
منشاء سياست و دولت در ديدگاه اخوانالصفا
اساسا دو نظريه درباره اخوانالصفا وجود دارد: گروهي آنان را داراي آرا و اهداف سياسي دانسته و گروهي چون ديبور، يوحنا الفا خوري،كمال يازجي و عطاس كرم آنان را جماعتي ديني ميدانند كه به دنبال تهذيب نفوس پيروان خويش و تعليم و تربيت آنان بودند. (محمد فريد حجاب، 335) دسته اول قائلند كه اخوانالصفا تنها تدوينگر فلسفه نبودند، بلكه داراي فكر سياسي و نظريات انقلابي بودند و براي تحقق انديشههاي سياسي خود، اعتقاد داشتند كه اول بايد نظام عقلي موجود دچار تحول شود تا زمينه براي عمل سياسي فراهم شود. اخوانالصفا همچون فارابي، ابنمسكويه و ابنسينا، سياست را از منظر اخلاق مينگريستند و براي انديشههاي سياسي خود فصلي جداگانه را اختصاص نميدادند و بحث درباره سياست را در لابهلاي مباحث مربوط به ماهيت و طبايع انسانها مطرح كردهاند. با توجه به خاستگاه سياست در انسان كه تامينكننده نيازهاي غريزي رياستطلبي اوست، به طور عام در فلسفه سياسي اخوانالصفا موضوع علم سياست، اصلاح موجودات و تلاش براي بقاي آنها در بهترين صورت و شكل ممكن و نيز كاملترين غايتهاست: و اعلم يا اخي بان المراد من السياسه هو اصلاح الموجودات و بقا و ها علي افضل الحالات و اتم الغايات. (رسائل 1/300)
با توجه به تقسيمبندي كلي سياست به دو دسته جسماني و روحاني، اخوانالصفا سياست را به پنج نوع جزئيتر تقسيم كردهاند: 1- سياست پيامبري (السياسه النبويه) 2- سياست شهرياري (السياسه الملكيه) 3- سياست همگاني (السياسه العاميه) 4- سياست ويژگان (السياسه الخاصيه) 5- سياست خويش (السياسه الذاتيه.) اخوان هر كدام از اين پنج جزء را در لابهلاي رسالات خود به صورت پراكنده و با اشاراتي توضيح داده است.
به نظر اخوان دانش سياسي، دانش يگانه نيست كه همه قواعد مربوط به سياست فردي و اجتماعي انسان را در همه احوال دربرگيرد، بلكه چون زندگي انسان داراي وجوه گوناگون و متعدد است دانش سياسي نيز بايد رشتههاي گوناگون داشته باشد تا بتواند براي مسائل هر وجه از زندگي انسان چارههايي جداگانه مناسب آن بيابد تا جايي كه نگارنده آگاه است اين طبقهبندي را هيچيك از ديگر متفكران مسلمان به كار نبرده است. (حميد عنايت، بينش سياسي اخوانالصفا، اطلاعات سياسي، شماره 9 و 10)
در بينش اخوانالصفا اين تكثر در تقسيمبندي سياسي، نشانه بينش تكثرگرايانه اخوان در عرصهاجتماعي و ديني و مذهبي است. در مورد بينش تكثرگرايانه آنان در امر مذهب و اعتقادات كه گوياي نوعي تساهل ديني است بايد علت را در ديدگاه آنان در مورد دين و عقل و فلسفه جستوجو كرد. در انديشه آنان، نبي تجسم عقل كلي است و دستورهاي شريعت منطبق با احكام عقل است و از طريق فلسفه به شريعت و احكام آن ميتوان پي برد و هر فردي به عنوان يكي از نفوس جزئي، ميزاني از عقل را كه مرتبط با عقل كلي است دارد. انديشه اخوان بر عدل سياسي حاكمان و ضرورت عمل به عدالت تاكيد ميورزيد كه لازمهاش نوعي تكثر است و لازمه تحقق عدالت را برنامههاي جمعي مناسب ميدانستند. عدالت را غايت قصوا فرض كردن، ابزارها و لوازم و تاكتيكهاي سياسي و اجتماعي ويژهاي را ميطلبد كه از لوازم ضروري آن، توجه به خير عمومي و مصلحت جمعي است. در تعبيري از اخوان، خير عمومي سعادت نهايي است و آن سعادت، رسيدن به عدالت است.
به عقيده اخوانالصفا بعد از هبوط انسان از بهشت به كره زمين و شروع زندگي دنيايي زمينه پيدايش مدينه فراهم شد و به دنبال بروز مشكلاتي در زندگي انسانها با يكديگر دولت شكل گرفت. در انديشه اخوان مدينه محل اجتماع گروههاي مختلفي از مردم است كه زبانها، رنگها، طبايع، آداب، عادات، مذاهب و اعمال گوناگون دارند. (رسائل، 1/190) و ويژگي اساسي اين مدن از نظر اخوان، عدم شباهت مدينهها و مردمان آن با يكديگر به دليل اختلاف آب و هوا و تفاوتهاي ديگر جغرافيايي و طبيعي و خاك و معادن و صنايع است. (رسائل، 1/191) اخوان دولتها را به دو دسته دولت اهل خير و دولت اهل شر تقسيم كردهاند. تفاوت اين دو دولت در ويژگي اهالي آن دو مدينه، علت به وجود آمدن و نيز به وجودآورندگان آن است. در شكلگيري دولت اهل الخير، ميثاق واحدي وجود دارد كه از فضليتها نشات گرفته و اين فضيلتها ريشه در ناموس و احكام الهي دارد. تفاوت اين دولت با دولت و يا اجتماع ابنخلدون در تفاوت ميان ميثاق بر اساس فضيلت و عصبيت قومي نهفته است. طرح بحث ميثاق در مدينه براي تشكيل دولت خير از سوي اخوانالصفا، از نظريههاي مهم جامعهشناسي و فلسفه اجتماعي است كه در ميان فلاسفه اجتماعي مسلمان مطرح شده و اهميت ويژه آن به سبب تقدم اين نظريه بر فلسفه اجتماعي ابنخلدون است ولي ديدگاه آنان در ميان پژوهشگران انديشه سياسي ناشناخته مانده است. دولت اهل شر، دولت فجار يابوار از نظر ماهيت فكري در برابر دولت خير است كه دربرگيرنده تدبيرات مربوط به تمايلات مادي و غريزي انسانهاست. (رسائل، 2/199) و از سوي ديگر اين دولت واقعيت سياسي دوره اخوان و فساد سياسي حاكميت آن دوره است كه آنان را به نظريهپردازي در مورد اين گونه دولتها واداشته است. ملاك مشروعيت و عدم مشروعيت حكومت نيز به افعال و كردار آن مربوط ميشود و از نظر اخوانالصفا تنها دولت خير، مشروعيت دارد زيرا از نظر آنان تنها اين دولت، سياست كامل را داراست. ملاك قضاوت آنان براي عدم مشروعيت دولت عباسي در عصر اخوان نيز شر بودن آن دولت و رواج فساد و ظلم و جور در آن دوره است و دولتي كه شر است، زوال و انحطاط آن حتمي است و به ناچار دولت خير جايگزين آن خواهد شد. (رسائل، 1/191) نحوه برخورد دولتها با اصل تحول و اعتدال زمينه زوال و پايداري دولتها را فراهم ميآورند. نشانههاي دولت خير در رسائل اخوان چنين بيان شده است: اعتدال، وجود وحي و تواتر آن، زيادي علما و دانشمندان، عمل ملوك، توجه به مصالح و امور مردم، نزول بركات آسماني، آباداني زمين و فراواني، عمران و آبادي، بلاد دو افزايش و قوام شهرها. (رسائل، 1/161) راهبرد اخوان براي بقاي دولت خير، پايبندي به عدل در سياست است. توجه به عدل سياسي اساسيترين عامل استحكام و قوام دولت است. با وجود اعتدال سياسي، امنيت، آزادي، هدايت و ارشاد، جنگ،رفاه، قدرت و توزيع قدرت و هر آنچه مربوط به سياست و حكومت و دولت است در روندي منطقي و همراه با حكمت تامين ميشود. (رسائل، 1/161) البته با توجه به ويژهاي كه اخوانالصفا در بحث از تغيير و تحول دولت و تاثيرپذيري آن از احكام افلاك و نجوم داشتند،آنها تحول عمده را در بلاد بزرگ، هر هزار سال يكبار و انتقال امارت را هر 240 سال يكبار و انتقال حكومت از فردي به فرد ديگر و وقوع جنگ و فتنه را هر 20 سال يك بار بيان كردهاند. (رسائل، 1/169) فارغ از بحث صحت و سقم اينگونه نظريات، اين امر بيانگر دوره گذار و تحول دولتها در ديدگاه اخوانالصفا است و اين نشانه اهتمام آنان به جايگاه بحث دولت در مباحث علم سياست است. اخوان ياران و اصحاب خويش را به برپايي دولت خير و زوال دولت شر ترغيب ميكردند. آنان ياران را به دولت اخوانالصفا كه در آن سعادت به دنيا روي ميكند، احكام دين برپا ميشود، عالم بعد از تفرقه و تشتت به وحدت كلمه ميرسد فرا ميخوانند. فتظهر في عالمالسعاده و يستقيم امرالدين و تنظيم امرالعالم علي كلمه واحده و يجتمع بعدالشتات و تظهر دوله اخوانالصفا. (رسائل، 5/222) اخوانالصفا مدت اين حكومت را 159 سال ذكر كردهاند. رياست دولت اخوانالصفا با رئيس هفتم است كه محيط به جميع علوم روساي قبلي است. رئيس هفتم در انديشه اخوان در آخرالزمان ظهور كرده و دولت اخوانالصفا را ايجاد ميكند. در ديدگاه آنان، اين دوره، دوره از بين رفتن دولت جور و آغاز سرور و شادماني پيروان اخوانالصفا است. هدف اخواناز انديشههاي انتظار و عقايد به ظهور مهدي(عج)، بيان ضرورت نظام هرمي و سلسلهمراتبي است كه در راس آن امام قرار دارد. (رسائل، 3/523) امامان از ديدگاه اخوان، همان انسانهاي كاملند كه در هر دوراني هستند، حتي اگر ديگران ايشان را نبينند و نشناسند و هيچگاه زمين از آنها تهي نيست.
* علي فريدوني، انديشه سياسي اخوانالصفا، بوستان كتاب.
انتهاي خبر // روزنا - وب سايت اطلاع رساني اعتماد ملي//www.roozna.com
------------
------------
سه شنبه 12 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 187]
-
گوناگون
پربازدیدترینها