واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: سرگذشت دانشجويان ستاره دار از زبان خودشان
سرمايه ، ترانه بني يعقوب: اعتراض به بازنشستگي استادان دانشگاه ها، تاكيد بر حق تحصيل براي همه و آخرين گزارش وضعيت دانشجويان ستاره دار از جمله نكاتي بود كه در كنفرانس مطبوعاتي روز گذشته كانون مدافعان حقوق بشر عنوان شد. كانون مدافعان حقوق بشر ديروز ميزبان دانشجويان ستاره دار دانشگاه ها در سال هاي مختلف بود؛ دانشجوياني كه به دليل نداشتن صلاحيت عمومي و بدون درنظرگرفتن شرايط علمي از ثبت نام در دانشگاه ها محروم شده اند. اين دانشجويان معتقدند فعاليت هاي آنها در انجمن و تشكل هاي دانشجويي منجر به ممانعت از تحصيلشان شده است.
ديروز در سالن كوچك كانون مدافعان حقوق بشر تعدادي از اين دانشجويان مسائل و مشكلات خود براي بازگشت به دانشگاه را حكايت كردند. اما جلسه فقط محدود به سخنان اين دانشجويان نشد و شيرين عبادي دبير كانون مدافعان حقوق بشر هم درباره آخرين تحولات دانشگاه ها سخن گفت. برنده جايزه صلح نوبل سخنان خود را با اشاره به اصل 30 قانون اساسي آغاز كرد؛ اصلي كه مطابق با آن دولت موظف است شرايط تحصيل را براي همه افراد به طور رايگان فراهم كند. در مورد دانشگاه ها نيز طبق اين اصل دولت موظف است براي خودكفايي كشور به توسعه آموزش عالي بپردازد.
با گفتن مواد اين اصل، عبادي روبه جمع پرسيد پس چرا با وجود اين قانون طبق آخرين آمار يونيسف بين 150 دانشگاه معتبر جهان حتي يك دانشگاه ايراني ديده نشده است و چرا به طور مرتب رتبه دانشگاه هاي ما در جهان در حال افت است. او اين موضوع را به بحث بازنشستگي و اخراج استادان دانشگاه ها مرتبط دانست: «ما نه تنها قدرت جذب استادان درجه يك را در اين سال ها نداشته ايم كه به تدريح به سويي رفته ايم كه استادان خوب را هم از دست مي دهيم.»
او شروع اين روند را از اخراج محسن كديور از دانشگاه تربيت مدرس دانست كه بعدها با اخراج حجاريان، آغاجري، مسعود غفاري و حاتم قادري ادامه يافت.
بازنشستگي حسين بشيريه پدر جامعه شناسي سياسي ايران، هادي سمتي و ميرجلال الدين كزازي از ديگر مواردي بود كه شيرين عبادي به آن اشاره كرد.
او گفت: «اكنون شيوه اي ديگر را براي اخراج استادان از دانشگاه ها يافته اند و آن بازنشستگي اجباري آنان است. حسن دروديان استاد حقوق مدني و احمد ساعي استاد مسائل جهان سوم به اين ترتيب بازنشسته شده اند. اما مگر علم هم بازنشستگي دارد آيا مي توان از يك روحاني عاليقدر و دانش اش چشم پوشي كرد.»
اين استادان هم مثل همين روحانيون هستند كه دانشگاه بدون آنها تهي از سرمايه هاي معنوي خواهد بود.
ابوالقاسم گرجي يكي ديگر از استادان بازنشسته دانشگاه تهران كه حقوق اسلامي را تدريس مي كند از استادان شيرين عبادي بوده است كه او از بازنشستگي اين استاد نيز اظهار تعجب كرد.
او ادامه داد: «ناصر كاتوزيان استادي كه همه ما شاگردان او بوده و به شاگردي او افتخار مي كنيم سال ها مي توانست استاد حقوق باشد اما اوبه همراه محمود عرفاني و ايرج گلدوزيان از تدريس محروم مي شود. من با ميدان دادن به جوانان مخالف نيستم ولي اين كار فقط محروم كردن دانشجويان از استادان برجسته است و منطبق با اصل 30 قانون اساسي كه دولت را موظف به گسترش آموزش عالي تا حد خودكفايي علمي كشور مي كند، نيست.
معمدي زماني دانشجوي ستاره دار سال 85 نيز به عنوان نماينده دانشجويان ستاره دار گزارشي از تلاش هايشان براي بازگشت به دانشگاه داد: «داستان از آنجا شروع شد كه نامه اي از هسته گزينش مركزي استاد و دانشجوي سازمان سنجش به رياست آقاي نوربخش به دست تعدادي از دانشجويان رسيد. طبق اين نامه و به دليل نداشتن صلاحيت عمومي و همچنين مطابق با بند سوم مصوبات سال 67 انقلاب فرهنگي از تحصيل محروم شدند. بعد از دريافت اين احكام ما به همه مراجع قانوني براي حل مشكلمان مراجعه كرديم. كميسيون اصل 90، كميسيون آموزش و تحقيقات و كميسيون فرهنگي مجلس از جمله مراكزي بودند كه ما به آنها مراجعه كرديم. مراجعه و پيگيري هاي دانشجويان به آنجا رسيد كه كميسيون اصل 90 پس از يك سال پيگيري موضوع به اين دانشجويان اعلام كرد طبق نامه اي كه از وزارت علوم و اطلاعات دريافت كرده اند اين حق را به اين وزارتخانه مي دهند كه دانشجويان را مردود اعلام كنند. در اين مرحله دانشجويان از پيگيري هاي شان دست برداشتند و به ديوان عدالت اداري شكايت كردند.
او با لحن غمگيني مي گويد: «ما اينجاييم تا شما گزارش فعاليت هاي مان را براي ادامه تحصيل به گوش همه برسانيد وگرنه ديگر اميدي به بازگشت نداريم.» اسماعيل زاده حقوقدان در اينجا تاكيد كرد: «قرآن كريم با واژه «اقرا» شروع مي شود و مبناي اساسي مذهب ما دانش است. همچنين طبق اصل سه و 30 و 20 قانون اساسي حق تحصيل از حقوق اساسي ملت است. طبق ماده 13 اعلاميه حقوق بشر هم قطع نظر از مذهب، مليت و نژاد كه ايران نيز به آن پيوسته بر حق تحصيل افراد تاكيد شده است.»دانشجويان حاضر در جلسه احكام منع موقت از تحصيل را نيز از جمله مصاديق محروميت از تحصيل مي دانند. در تعدادي از دانشگاه هاي كشور حكم يك تا چهار ترم محروميت از تحصيل براي دانشجويان صادر شده است.صادق شجاعي دانشجوي تعليقي دانشگاه علامه در اين باره سخن گفت: «من سه ترم به صورت پشت سر هم از تحصيل محروم شده ام. دليل اين تعليق ها بهانه هاي بسيار ساده اي است مثلاً 30 نفر از دانشجويان دانشگاه ما به دليل عضويت در انجمن اسلامي حكم تعليق دريافت كرده اند. من در حالي كه ترم اول تعليق ام را مي گذراندم و حتي حق ورود به دانشگاه را نداشتم به دو ترم تعليق ديگر هم محكوم شدم.»او شيوه رسيدگي به تخلفات دانشجويان را در كميته هاي انضباطي ناعادلانه دانست: «اگر به احكام كميته انضباطي اعتراض كنيم با جمله اينكه تغييري در رفتار شما ديده نشده حكم را تاييد مي كنند. در اين كميته ها تجديد نظر را به معناي معذرت خواهي و نه اعتراض تلقي مي كنند.»به گفته او صدور 100 ترم حكم تعليق از تحصيل براي دانشجويان در دانشگاه علامه روحيه بسيار افسرده اي را براي دانشجويان اين دانشگاه و جو علمي آن به وجود آورده است.
به عقيده او كميته هاي انضباطي با اين سبك كاركرد بيشتر به وسيله سركوب در دانشگاه ها و نه نظم دهي به آن مبدل شده اند.او نسبت به برخورد كميته هاي انضباطي در دانشگاه تربيت معلم هم هشدار مي دهد؛ دانشگاهي كه در خردادماه شاهد اعتراض گسترده دانشجويي و در نهايت تغييرات وسيع مديريتي در آن بود. بسياري از دانشجويان كشور اين حركت دانشجويان تربيت معلم را موفقيتي براي دانشجويان سراسر كشور مي دانند.
شجاعي گفت: «اكنون در دانشگاه تربيت معلم و در فصل تابستان 60 نفر به كميته انضباطي احضار شده اند و هشت نفر نيز بدون حضور در اين كميته ها به صورت غيابي به دو ترم تعليق بدون احتساب سنوات محكوم شده اند.»
فرشيد مقدم دانشجوي ستاره دار سال 86 نيز ماهيت دفاع از حق تحصيل را يك حركت دموكراسي خواهانه دانست: «با اينكه خيلي از بچه ها محروم از تحصيل از پيگيري ها نااميد شده اند اما من همچنان تاكيد مي كنم كه خواسته ما پاسخگو كردن دولت در اين باره است. تاكنون بسياري از مسوولان كشور حتي گزينش و واقعيت وجود ما را انكار مي كنند. بارها شنيده ام كه آقاي نوربخش رئيس كميته مركزي گزينش وجود دانشجويان ستاره دار را انكار مي كند. بخشي از ماموريت ما افشاي اين گفته هاست بسياري از دوستان من در دانشگاه هم نمي دانستند كه ما به خاطر گزينش محروم شده ايم.»
متين مشكيني دانشجوي اخراجي دوره دكتراي دانشگاه اميركبير هم كه به خاطر لغو بورسيه اش از دانشگاه اخراج شده از اين روند گفت: «در مرحله تز دكترا از دانشگاه اخراج شدم به من گفتند بورسيه ات لغو شده اما با پيگيري مكرر از دانشگاه چمران اهواز كه متولي بورسيه ام بود مشخص شد كه نهادهاي خارج از دانشگاه گفته اند كه نبايد بورسيه باشم و همزمان با لغو بورسيه از ثبت نام من خودداري شد.»
ناصر پويافر دانشجوي ستاره دار سال 87 هم گفت: «اساس دانشگاه بر علم و دانش است اما عجيب است كه با اين وجود صلاحيت عمومي افراد تا اين حد مهم و صلاحيت علمي براي پذيرش در دانشگاه تا اين حد بي اهميت است. سازمان سنجش حتي حاضر نيست رتبه هاي علمي ما را اعلام كند و تنها به اين بسنده مي كند كه شما صلاحيت عمومي نداريد.»
محمد سيف زاده حقوقدان نيز پس از سخنان دانشجويان از جنبه هاي حقوقي اين موضوع را بررسي كرد: «برابر با ماده 26 اعلاميه جهاني حقوق بشر همه حق تحصيل دارند و در مقاطع ابتدايي و پايه بايد به صورت رايگان تحصيل كنند. آموزش فني و حرفه اي بايد در دسترس عموم باشد و آموزش عالي نيز براساس استحقاق افراد در دسترس عموم قرار بگيرد.
او همچنين با استناد به ماده 9 قانون اساسي اعلاميه جهاني حقوق بشر را به خاطر ذات جهان شمول بودن نسبت به ديگر قوانين برتر مي داند.
او نيز همچون شيرين عبادي به اصل 30 قانون اساسي اشاره مي كند؛ اصلي كه مطابق با آن دولت موظف است وسايل آموزش و پرورش رايگان و گسترش آموزش عالي را تا سرحد خودكفايي كشور گسترش دهد. به گفته اين حقوقدان محروميت از تحصيل نمي تواند به عنوان مجازات در دادگاه هاي صالحه هم مورد حكم قرار بگيرد چرا كه اين از حقوق مسلم همه افراد است.او همچنين درباره شوراي عالي انقلاب فرهنگي گفت: «اين شورا و هيچ نهاد ديگري جز مجلس شوراي اسلامي كه برخاسته از مردم است حق تقنين ندارد و اگر قانونگذاري كند غيرقانوني است همچنين طبق اصول مختلف قانون اساسي همواره اصل بر برائت متهم گذاشته شده در حالي كه اصلاً اين اصول در احكام ديوان عدالت اداري درباره دانشجويان ديده نشده است.»
سه شنبه 12 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 436]