واضح آرشیو وب فارسی:مهر: عياري در گفتگو با مهر:"روزگار قريب" تصويري اسطورهاي از دكتر قريب نيست
كارگردان مجموعه تلويزيوني "روزگار قريب" شخصيت دكتر محمد قريب را در مجموعه غير اسطورهاي دانست و تاكيد كرد وقايع داستان از نظر زندگينامهاي ارتباط چندان با زندگي واقعي اين شخصيت معاصر ندارد.
* خبرگزاري مهر ـ گروه فرهنگ و هنر: براي شروع از نگاه خودتان به اين پروژه تاريخي بگوييد. اينكه چطور در "روزگار قريب" روايتي متفاوت انتخاب كرديد كه خيلي روي جزئيات تاكيد دارد و توانسته نگاه مخاطب عام و خاص را جذب كند؟
ـ كيانوش عياري، كارگردان "روزگار قريب": سعي ميكنم فريب اين تعريف را نخورم، چرا كه به نظرم حضور و رعايت اين همه جزئيات كه به آن اشاره كرديد نه ويژگي، نه امتياز، نه برجستگي نه تفاوت بلكه اصولي است كه بايد به طور طبيعي در هر فيلم رعايت شود. رعايت نشدن اين نكتههاي بديهي در كارهاي ديگر براي من جاي تعجب دارد.
من برخلاف عادت خودم كاري انجام نميدهم. مگر قرار است در فيلم غير از اين باشد؟ فضاي فيلم بايد براي مخاطب قابل باور و زنده باشد. اگر غير از اين باشد غيرطبيعي است. من در زندگي عادي اين نگاه را دارم. اگر نخواهم واژه موشكافانه و دقت را به كار ببرم، بايد بگويم خيلي جزئينگر هستم.
* با اين توصيف چه نگاهي شما را به تاريخ و تصوير كردن زندگي دكتر محمد قريب جذب كرد؟
ـ هميشه نگاه كنجكاو و مشتاق به تاريخ و تمام وجوه قديمي داشته و دارم. در تاريخ معاصر مواردي چون رفتار و گويش مردم، چيدمان و معماري خانهها، خودروها و حتي قطارهاي قديمي برايم جذاب بود. وقتي قرار شد مجموعه تاريخي بسازم، تصور ميكردم تمام چيزهايي را كه تا پيش از آن ديده بودم، در ذهنم احيا و آن را تقويت كنم و تا حدودي تحت تاثير ايدههاي خودم بود.
اما اين ايدهها تنها چند جلسه دوام پيدا كرد. متوجه شدم قرار نيست يك فيلم تاريخي صرف بسازم. قرار نيست زندگينامه محمد قريب را در 65 سال زندگياش مرور كنم، بلكه قرار است به نتيجهاي مهم برسم. نمايش تاريخ از طريق نشانهها و انتخاب درست نشانههايي هر چند كوچك ميتواند بازتاب درست وضعيت اجتماعي فرهنگي دوران خودش باشد.
غارت تهران در آخرين سالهاي 1200 و كودتاي سوم اسفند 1299 شمسي و اشغال ايران در شهريور 1320 قطعاً مقاطع بسيار پراهميت تاريخ پرفراز و نشيب كشورمان است، اما برخي مواقع چيزهاي ديگر هم مطرح ميشود. مثلاً سرقت جنازه از قبرستان و كالبدشكافي آن در يك خلوت توسط استادي فرانسوي براي چند دانشجوي مدرسه طب قطعاً جايي در تاريخ ندارد.
اگر نگاهمان درست بود ميتوانستيم اوضاع اجتماعي و باورهاي مردم در آن سالها را تصوير كنيم. هميشه مطالعه تاريخ را دوست داشتهام. اطلاعات و اشراف من به تاريخ معاصر كم و بيش مربوط به علاقه من به اين دوران است، ولي ساخت مجموعه به اطلاعات وسيعتر و پردامنهتر نياز دارد و صرفاً اطلاعات تاريخي كافي نيست، بلكه گويش و رفتار هم اهميت دارد.
* اما يكي از بازيگران مجموعه در گفتگو با نشريهاي از گويش خود اظهار نارضايتي كرده بود.
ـ بله، يك بازيگر جوان، كمسواد و كممايه مجموعه درباره گويش خودش اظهار نظر كرد كه برايم جالب بود. او از روي ناداني و درباره چيزي كه نميداند صحبت كرد، در حالي كه گويش او سنجيده و درست انتخاب شده بود. گويش شخصيتها در "روزگار قريب" كاملا درست است.
فكر ميكنم استناد به "چرند پرند" علامه دهخدا ميتواند صحيحترين راه براي رديابي گويشهاي آن دوران باشد. در "روزگار قريب" هم از هيچ چيز نگذشتيم. گرچه در مورد پوشش شخصيتها در مواردي ناچار به تحريف شديم، اما اين تحريف را به عنوان توافقنامهاي بين فيلم و تماشاگر پذيرفتيم.
متاسفانه اين مسئله را به ناچار پذيرفتيم و چارهاي جز تن دادن به آن نداريم. به نظرم اين مسئله يك تحريف بسيار قطعي در سينماي ايران است و مسئولان بايد براي آن راه حل پيدا كنند، چرا كه با وجود تمام كوششها و قدرت فضاسازي به هر حال باور تماشاگر را مخدوش ميكنيم.
وقتي زنان درباري را با لباسهايي كه هيچ تناسبي با واقعيت ندارد تصوير ميكنيم همه چيز حالت مضحكه پيدا ميكند و تمام رشتههاي فيلمساز پنبه ميشود. تنها تحريف ما در مجموعه "روزگار قريب" مربوط به لباس زنان در خلوت آنها بود كه به عنوان شرط پذيرفتيم.
* با وجود دقت بسيار شما در فيلمنامه، كارگرداني، هدايت بازيگران، ميزانسنها و ... اين دقت در طراحي لباس ديده نميشود و حتي برخي مواقع شاهد پالتوها و كيفهاي امروزي هستيم.
ـ من اين مسئله را نميپذيرم، چرا كه همه چيز به دقت مطالعه، انتخاب و استفاده شده است. صحبتهاي شما چقدر مبتني بر تحقيق است؟ در مجموعه "روزگار قريب" سعي كرديم گاف ندهيم و خطا نكنيم. همه چيز با مطالعه انتخاب شد و از اين لحاظ خيال شما راحت باشد!
* در "روزگار قريب" خيلي ريز و ظريف به جزئيات زندگي دكتر قريب اشاره ميشود. تا چه حد به مستندات وفادار بوديد و چقدر براي اضافه شدن بار دراماتيك قصه از تخيل بهره برديد؟
ـ بخش زياد وقايع موجود در زندگي دكتر قريب نبود و او هم مثل هر آدم ديگر زندگي ساده و بدون ماجراجويي داشت. ضمن اينكه فعاليتهاي سياسي علني هم نداشت. بخش زياد وقايع برگرفته از تخيل است، اما قرار نبود خيالپردازي درباره زندگي دكتر قريب خلايي در باورها و منش او ايجاد كند.
او از حيث باورها و منش همين گونه است، اما از نظر زندگينامه آنچه در "روزگار قريب" ميبينيد ارتباط چندان با زندگي قريب ندارد، غير از چند واقعه پراهميت مثل تحصيل در مدرسه سيروس، رفتن به دارالمعلمين يا دبيرستان آن وقت، آشنايي با مرحوم بازرگان و رفتن به فرانسه، هر چند نه همراه با نخستين محصلان اعزامي بلكه يكسال بعد كه با خرج پدر به فرانسه رفت.
يكسال بعد به قريب بورسيه تعلق گرفت و بعد در 1315 به ايران بازگشت. ازدواج با دختر عبدالعظيم قريب كه از عموزادههاي پدرش بود، رفتن مجدد به فرانسه و بازگشت از فرانسه در 1319 و خدمت سربازي از ديگر مواردي است كه با زندگي واقعي او تطابق دارد.
تنها موردي كه ميتوان رويش تاكيد كرد امضاي اعتراض عليه قرارداد كنسرسيوم نفت سال 1333 است كه باعث شد شش ماه از دانشگاه تعليق شود. او و چند استاد اخراجي ديگر با وساطت منوچهر اقبال رئيس دانشگاه تهران سر كار برگشتند. در فيلم وقايعي ديده ميشود كه لزوما تجربههاي شخصي دكتر نيست، مثل درمان سربازان اخراجي در بيابان نزديك تهران و جزئيات آن.
* با وجود پرداختن به جزئيات زندگي دكتر قريب، از او تصوير يك قهرمان ترسيم نشده است.
ـ بله، آقاي قريب به عنوان انساني تصوير شده كه معايبي هم ميتواند داشته باشد. گاهي خلق و خوي تند و عصبي دارد، اما در غالب موارد مثبت است و قصد كمك و احسان دارد. او از موقعيت شغلي خود سوء استفاده نميكند. مسلماً هدف ما اينگونه بود. سيمافيلم اين ذهنيت را نداشت كه از محمد قريب تصوير اسطورهاي خلق شود و اين نگاه هم نبود.
* ريتم روايت قصه در "روزگار قريب" آرام و هر قسمت 50 دقيقه است. با توجه به كم حوصله بودن مخاطبان تلويزيون فكر نميكرديد انتخاب چنين ريتمي ريسك است و مخاطبان نتوانند با آن ارتباط برقرار كنند؟
ـ تماشاگر به ريتمهاي سريع و ضربتي و گاهي اوقات به تدوينهاي يوزپلنگي عادت دارد، اما اين تمام نياز تماشاگر نيست و ميتوان وجوه ديگر كار را تقويت كرد. ريتم لزوماً عاملي براي نگه داشتن تماشاگر نيست، گرچه موردي نيرومند است، ولي چيزهاي ديگر هم هست.
قابل باور بودن فضا و انرژي كه به مخاطب منتقل ميشود، انگيزه كمي نيست. بايد اعتراف كنم بيشترين ريسك من براي ساخت اين مجموعه انتخاب ريتم بود. تلاش كردم اين ريتم تحت هيچ شرايط از آرامش نيفتد و حتي در اندك صحنههاي اكشن يا وقايع ملتهب باز هم وقار ريتم كار را فداي موجودي صحنه نكنم.
* تمام اين موارد در "روزگار قريب" باعث شده احساس نكنيم كاري با موضوع تاريخ معاصر ميبينيم، بلكه شاهد نوعي رئال اجتماعي هستيم.
ـ حتماً اينطور است. تاريخ در اينجا بهانهاي است براي نمايش آن چيزهايي كه مطرح بوده است. اگر بپرسيد آنها چيست ميگويم موانعي كه سر راه توسعه فرهنگي اجتماعي در كشورمان در دهههاي گذشته داشتيم.
* در "روزگار قريب" حال و گذشته در هم تنيده ميشود. با توجه به اينكه مخاطبان با اين ساختار به خوبي ارتباط برقرار نميكنند، چطور از اين روش استفاده كرديد؟
- رمز اصلي ارتباط تماشاگران با اين مجموعه را پيش از ساخت و آغاز تصويربرداري در خلق فضا ميديدم. بايد فضايي ايجاد ميشد كه مجموعه "روزگار قريب" فراتر از بسياري از بدعتها و قاعدهشكنيها حركت كند. البته نگرانيهايي داشتم، اما از آنجا كه در اين سالها با اعتماد به نفس كار كردم، اين ترديد در من پررنگ نبود، بلكه جواب دادن اين روش اهميت داشت.
من با خيليها از قشرهاي مختلف برخورد كردم كه به من ميگفتند روايت مجموعه برايشان قابل لمس بوده و انگار با اين آدمها زندگي كردهاند و برايشان قابل باور بوده است. به نظرم اين ايده به بار نشست.
* "روزگار قريب" در مواردي دستخوش حذف شد، آيا خطوط قرمز را نميشناختيد؟
ـ خطوط قرمز را نميشناختم و نميشناسم. فكر ميكنم ارزش دارد آزادانه با رعايت برخي موانع كه ميشناسيم كار كنيم چون نتيجه بهتر حاصل ميشود. هر چند دوري از خودسانسوري ممكن است به قيمت حذف مواردي تمام شود، اما دستاوردي بهتر است تا اينكه با خودسانسوري وارد موجي از افراط شويم و در آن خودمان شهيد كنيم و به دنيا نيامده از بين ببريم.
* گفته ميشد مدت زمان "روزگار قريب" بيشتر ميشود.
ـ نه اين اتفاق نميافتد. وقتي قرار شد مجموعه پخش شود به ناچار تصويربرداري را در رامسر متوقف كرديم و به تهران آمديم. اخيراً نيز به شمال رفتيم و تصويربرداري بخشهايي را انجام داديم كه هنوز تمام نشده بود.
* غير از مهدي هاشمي، مهران رجبي و چند نفر ديگر بقيه بازيگران مجموعه چهرههاي مطرح نيستند.
- مهمترين عامل براي انتخاب بازيگر، تطابق فيزيكي با چيزي بود كه در ذهن داشتم و بعد از آن استعداد و خصوصيات اخلاقي او. من به سمت كسي ميروم كه با ذهنيت من تطابق داشته باشد.
* آيا اين كار بيشتر از شما انرژي نميگرفت؟ درباره دشواريهاي اين كار صحبت كنيد.
ـ مسلماً همين طور بود و انرژي بيشتر ميگرفت. بازيگران در طول تصويربرداري در فضاي كار قرار گرفتند و خيلي سريع خود را با فضا تطبيق دادند. بعضي از آنها راحتتر ميتوانستند خودشان را با نقشهايشان تطبيق بدهند. مسلما در شرايطي كه بيشتر بازيگران اطراف شما غيرحرفهاي هستند، عصبانيتها بيشتر ميشود، اما مهم نتيجه بود.
* با توجه به اينكه براي "روزگار قريب" پنج سال وقت صرف كرديد، فكر ميكنيد مجموعه چه جايگاهي در كارنامه شما دارد؟
ـ راضي هستم، چرا كه فرصتي براي سرمايهگذاري روي نگاهي بود كه به آن اعتقاد دارم، نگاهي كه سعي كردم با فيلم "بودن و نبودن" آن را به بيشترين شكل برسانم. زدودن تمام پيرايههاي نمايشي در تمام سطوح كار از جمله بازي، داستان، شيرينكاريها و كنترل كردن التهابي كه ميتواند تماشاگر را آشفته كند يا تحت تاثير قرار دهد.
استفاده كم از موسيقي و در عين حال محدود كردن رنگآميزي. در فيلم "بودن و نبودن" فيلمبرداري، نورپردازي، صحنهآرايي، صدا و... به شكلي هارمونيك همديگر را تكميل ميكند و هيچكدام از اين سطوح اجازه ندارد ساز جداگانه بزند و نيرومندتر از هارموني لازم فيلم باشد.
رجبي و عياري در نمايي از پشت صحنه "روزگار قريب"
* باز هم مجموعه تاريخي ميسازيد؟
ـ بله، اما بستگي به شرايط دارد كه در آينده چگونه رقم بخورد. البته تا يكي دو فيلم سينمايي نسازم ديگر سراغ مجموعهسازي نميروم.
* فيلمنامه سينمايي نيز در دست نگارش داريد؟
ـ بله، اخيراً نگارش يك فيلم سينمايي را آغاز كردهام كه هنوز نام آن انتخاب نشده است. ترجيح ميدهم فيلمبرداري را از نيمه پائيز شروع كنم و به احتمال زياد نگارش فيلمنامه تا پايان فيلمبرداري طول ميكشد. اين فيلم به مسائل اجتماعي روز ميپردازد و موضوع آن شش يا هفت سال پيش با خواندن خبري كوتاه در روزنامه به ذهنم خطور كرد. اين فيلم هم در ادامه ديگر آثارم است.
***
مجموعه تلويزيوني "روزگار قريب" به نويسندگي، تهيهكنندگي و كارگرداني كيانوش عياري از 12 آذر روزهاي دوشنبه روي آنتن رفت. مهدي و ناصر هاشمي، رضا كيانيان، مهران رجبي، رضا بابك، رضا فياضي، مهدي صبايي، آفرين عبيسي، مريم كاوياني، بهاره افشار، اميرحسين صديق، زنده ياد حسين پناهي و... در آن بازي كردهاند.
"روزگار قريب" داستان زندگي دكتر محمد قريب بنيانگذار پزشكي نوين كودكان در ايران را روايت ميكند. در خلاصه داستان اين مجموعه آمده است: در اثر فقر، فشار و قحطي در تهران قديم عدهاي مغازهها را غارت ميكردند. پدر محمد قريب براي آنكه خانواده را از معركه دور كند آنها را به گركان ميبرد تا آبها از آسياب بيفتد...
منصور آذرگل مدير تصويربرداري، حسن آقاكريمي مدير توليد، سعيد صالحي صدابردار، حسين صالحيان طراح گريم و سعيد شهرام آهنگساز با پروژه تلويزيوني "روزگار قريب" همكاري داشتند.
دوشنبه 11 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 207]