تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 2 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر کس دو رکعت نماز بخواند و بداند چه می گوید، از نماز فارغ می شود، درحالی که میا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812169935




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سياست - سيدمحمد خاتمي چگونه كانديدايي


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سياست - سيدمحمد خاتمي چگونه كانديدايي


سياست - سيدمحمد خاتمي چگونه كانديدايي

آرش بهمني:1 - اين روزها كه مي‌آيند و مي‌روند، صفحات روزنامه‌هاي اصلاح‌طلب شاهد جنگ‌هاي قلمي و لفظي آناني است كه خود را اصلاح‌طلب ناميده‌اند و درباره كانديداي - كانديداهاي - مورد نظر خويش، سخن‌ها مي‌رانند و از هم‌اكنون اسب پيروزي را زين كرده و نه تنها خود را پيروز عرصه انتخابات رياست‌جمهوري مي‌دانند، كه در فكر تشكيل دولت ائتلافي هم هستند. جالب آنكه بسياري از اين دست مطالب از سوي آناني نگاشته مي‌شود كه پيش از اين به مرثيه‌سرايي بر كالبد اصلاحات مي‌پرداختند.

مي‌گويند و مي‌گوييم و مي‌بينيم كه در جريان اصلاحات، هنوز سرگشتگي درباره انتخابات رياست‌جمهوري وجود دارد. كانديداي مورد اجماع همه گروه‌ها، هنوز ظهور نكرده است، برنامه‌هاي منسجم و از پيش تدوين شده‌اي وجود ندارد، رابطه منسجم و قابل ذكر با بدنه اجتماعي از محالات است، رسانه‌هاي حامي اصلاح‌طلبان در اقليت مطلق‌اند و... در اين شرايط است كه اسم‌ها يكي‌يكي رديف مي‌شود: سيدمحمد خاتمي، مهدي كروبي، حسن روحاني، محمدعلي نجفي، محمدرضا عارف و... اين ليست شايد هر روز بلندتر از روز قبل باشد.
اين نوشته اما نه در پي نقد عملكرد و گفتار اصلاح‌طلبان در هشت سال بر سرير قدرت بودنشان است و نه در پي آن است تا به ارائه راهكارهايي براي پيشبرد جنبش اصلاحي براي حاملان آن بپردازد. گرچه هر چه هم بگوييم كه ما را با آن قوم سر و كاري نيست، در و ديوار گواهي بدهند كاري هست! آنچه امروز در پي آن هستم، تبيين و شايد هم تحليل دلايل آناني است كه برآنند تا به هر صورت ممكن، سيدمحمد خاتمي رئيس‌جمهور پيشين را بار ديگر وارد عرصه انتخابات كنند.
البته اين نوشته نيم‌نگاهي هم به نوشته آقاي «عماد بهاور» با نام «عبدالله نوري، چگونه كانديدايي» هم دارد و در پي بررسي بعضي گزاره‌هاي طرح شده در نوشته ايشان است.
2 - براي شروع بحث، شايد بد نباشد از محل نزاعي شروع كنيم كه سال‌هاست جريان اصلاحات با آن دست به گريبان است و 12سال پس از شروع و سه سال بعد از فترت جنبش اصلاحي اين مرز و بوم، هنوز راه حلي براي آن يافت نشده است: اصلاحات چيست، اصلاح‌طلب كيست؟ در پاسخ به اين سوال، هر طيف و گروهي از ظن خود پاسخي ارائه كرده و همان را نيز مبناي عمل گروهي خويش قرار داده است. لذا تا زماني كه «سران اصلاحات» - چه كساني؟ - پاسخي روشن و مستدل ارائه نكرده‌اند، مجبوريم همه آنان را كه خود را اصلاح‌طلب مي‌نامند، بپذيريم: در اين تعريف يكسر اصلاح‌طلبي به سازمان ادوار تحكيم وحدت ختم مي‌شود و سر ديگر به حزب اعتماد ملي، در يك سوي ميدان حزب مشاركت و سازمان مجاهدين را داريم و در سوي ديگر مجمع مدرسين و محققين حوزه علميه قم، اينگونه حتي دو منتهي‌اليه اصلاح‌طلبان يكي به نهضت آزادي و فعالان ملي - مذهبي مي‌رسد و يكي هم به مجمع روحانيون مبارز و مجمع نيروهاي خط امام.
وقتي طيف اصلاح‌طلبي را اينچنين - به زبان عاميانه- گل و گشاد تعريف كنيم، نمي‌توانيم انتظار داشته باشيم كه همه اين طيف‌ها، با يك دستور تشكيلاتي و يك فرمان، به دستورات گردن نهند و رويه‌اي واحد را در پيش بگيرند. وقتي اصلاح‌طلبي و اصلاحات به اينگونه تعريف شد، به تعداد احزاب، روش اصلاحي وجود خواهد داشت. در اين معنا نتيجه آن مي‌شود كه بايد از معرفي كانديداهاي حزبي - به هر تعداد - استقبال كرد، زيرا اين امر بيش از پيش موجبات حزبي شدن جامعه را فراهم مي‌آورد. ضمن آنكه احزاب با داشتن شعارهاي مشخص در زمان انتخابات، بعد از پيروزي احتمالي بايد پاسخگوي عملكرد خود باشند.
اما عرصه واقعيت اجتماعي، عرصه ديگري است. تشتت آرا در ميان اصلاح‌طلبان و معرفي نامزدهاي متعدد، يكبار تجربه تلخي را در 27 خرداد سال 84 موجب شد، به گونه‌اي كه هنوز هم اصلاح‌طلبان در كنار تحريميان، عدم‌اجماع ميان خود را از دلايل اصلي شكست در انتخابات نهم‌ رياست‌جمهوري مي‌دانند. اينجاست كه بحث كانديدايي كه مورد اجماع نسبي گروه‌هاي سياسي باشد و قادر به پيشبرد اهداف اصلاح‌طلبي نيز، مطرح مي‌شود و محل نزاع نيز درست در همين جاست.
با فرض اينكه گروه‌هاي سياسي فعال در عرصه سياسي، خواستار حضور در انتخابات هستند به بررسي دو كانديداي مطرح اين روزها كه يكي از سوي «اصلاح‌طلبان پيشرو» و ديگري از سوي «تحول‌خواهان» مطرح شده است، مي‌پردازيم: سيدمحمد خاتمي و عبدالله نوري.
3 - آنان كه در چند انتخابات اخير دست به تحريم انتخابات زدند، بر اين اعتقادند كه با توجه به ساختارهاي حقوقي و به خصوص «حقيقي» موجود، امكان سياست‌ورزي درون حاكميتي، اگر نگوييم غيرممكن، كه بسيار دشوار و با نتيجه‌اي بسيار اندك همراه خواهد بود. تجربه دوره دوم رياست‌جمهوري سيدمحمد خاتمي و همچنين چهار سال مجلس ششم مبين اين امر است. كسي بر آن نيست تا بگويد كه دولت و مجلس اصلاحات هيچگونه دستاوردي نداشته است يا آنكه اوضاع در دوران اصلاحات بغرنج‌تر و مشكل‌دارتر از زمان فعلي بوده است، اما واقعيت اين است كه نتيجه آنچه در دوران اصلاحات انجام شد، بسيار كمتر از ميزان مورد انتظار و شعارهاي مطرح شده بود. نمونه بارز اين مسئله هم عدم‌تشكيل نهادهاي مدني پايدار بود. اصلاح‌طلبان حتي موفق نشدند كه بر بسياري از شعارهاي انتخاباتي خود جامه عمل بپوشانند. اكنون و براي انتخابات رياست جمهوري، بايد ديد دليل اين امر چه بود؟ مشكلات ساختارهاي حقيقي و حقوقي قدرت يا ضعف اصلاح‌طلبان؟ اينجاست كه مشخص مي‌شود «چه رازي در آمدن خاتمي نهفته است كه اين چنين مخالفان را به هراس افكنده است».
آنان كه سيدمحمد خاتمي را براي كانديداتوري معرفي كرده‌اند، هنوز توضيح نداده‌اند كه خاتمي 88 چه تفاوتي با خاتمي 76 دارد؟ آيا خاتمي براي پيشبرد اهداف اصلاح‌طلبي راسخ‌تر شده است؟ آيا اين‌بار در مواجهه با مشكلات و موانع قرار است مواضع جديدي اتخاذ كند؟ آيا اين‌بار مي‌تواند در مقابل ردصلاحيت‌هاي گسترده - همچون مجلس هفتم- مقاومت كند؟ آيا قادر است انتخاباتي برگزار كند كه باعث حرف و حديث‌هاي فراوان - همچون انتخابات دوره نهم رياست جمهوري - نشود؟ قادر است به عنوان مجري قانون اساسي و نفر دوم كشور در مقابل بازداشت‌هاي گسترده فعالان سياسي،كارگري، دانشجويي، زنان و... ايستادگي كند؟ خاتمي آيا اكنون قادر است در مقابل قوه قضائيه كه برخلاف قانون اساسي دست به تعطيلي مطبوعات زد، ايستادگي كند؟خاتمي به عنوان رئيس شوراي عالي امنيت ملي كشور مي‌تواند درباره موضوعات مهم سياست خارجي كشور همچون بحث هسته‌اي، رابطه با آمريكا و... خود براساس تفكرات حاميانش تصميم‌گيري كند؟
اين سوالات در حالي مطرح مي‌شود كه سوالات زيادي درباره وضعيت فعلي كشور نيز وجود دارد. محمد ستاري‌فر، رئيس سازمان برنامه دولت خاتمي، در مصاحبه‌اي صراحتا اعلام كرده است كه ترميم اقتصاد كشور با توجه به انحراف‌هاي دولت، حداقل15 سال زمان مي‌برد تا به وضعيت سال 84 برسد. اصلاح‌طلبان اگر همچون ستاري‌فر فكر مي‌كنند، بايد توضيح دهند كه در اين صورت چگونه قادرند در مقابل مطالبات روزافزون اقتصادي ملت ايستادگي كنند و اگر مخالف حرف وي هستند، چرا تاكنون در اين‌باره اظهارنظري نكرده‌اند؟ دوستاني هم چون آقاي بهاور كه به راحتي صحبت از هر كانديدايي جز خاتمي را در ابتدا مورد تخطئه قرار مي‌دهند، لطف كرده و پاسخي به اين سوالات بدهند. اگر همچون آقاي شيرزاد پاسخ‌شان اين است كه ما خاتمي را در حداقل شرايط مي‌خواهيم، بايد گفت خاتمي در آن وضعيت نه رئيس‌جمهور مقتدري بود و نه رهبري مناسب براي جنبش اصلاحات. همين مسئله نيز باعث روي‌گرداني طبقه متوسط مدرن از خاتمي و اصلاح‌طلبان شد. تعلل، سستي و ضعف خاتمي باعث شد تا اصلاحات اكنون همچون بيماري در حال احتضار به سر برد - اگر همچون سعيد حجاريان معتقد نباشيم كه اصلاحات مرد.
با اين وضعيت حضور خاتمي، با توجه به سوابق وي و همچنين استدلال‌هاي حاميانش براي حضور مجدد وي در انتخابات، بدترين سم براي جنبش اصلاح‌طلبي است. اگر اكنون افرادي هستند كه به ضرورت كار حزبي، انسجام تشكيلاتي، توانمندسازي تئوريك و... براي مقابله و حل مشكلات معتقد هستند - و يا مي‌شوند - حضور خاتمي عملا تمامي اين مسائل را منتفي مي‌سازد، خاتمي نشان داده است كه مرد دوران‌گذار و بحران نيست، بلكه مردي است براي دوران تثبيت. همانطور كه نگارنده به شخصه اعتقاد دارد عدم‌حضور خاتمي نه تنها اصلاح‌طلبان را دچار بحران و بن‌بست نمي‌كند، بلكه اتفاقا درهاي جديدي را نيز به سوي آنها مي‌گشايد. زيرا با حضور خاتمي تمامي ضعف‌ها و كمبودها و نقايص فراموش مي‌شوند و با گذشت زمان تبديل به دردهاي مزمن غيرقابل درمان مي‌گردند.
با تمام اين اوصاف، هيچ‌كس به طور مطلق با حضور خاتمي مخالفتي ندارد، همانطور كه مخالفت‌ها جنبه شخصي نيز ندارند. اگر واقعا خاتمي و حاميانش در خود اين قدرت و توان را مي‌بينند كه درباره چند مسئله محدود، تضمين‌هاي اجرايي لازم را بدهند و واكنش‌هاي خود را درصورت مخالفت با آنها نيز ارائه كنند، همه تحريميان به طور قطع و يقين به حمايت از آقاي خاتمي و دوستان‌شان خواهند پرداخت.
4 - در اين شرايط است كه معرفي كانديدايي چون عبدالله نوري، اهميت مي‌يابد. عبدالله نوري در اينجا تنها نقش يك نماد و سمبل را دارد؛ نمادي كه قادر است آناني را كه به سياست‌ورزي به شيوه احزابي چون مشاركت و سازمان مجاهدين اعتقادي ندارند به دور خود جمع كند. و البته نبايد كتمان كرد كه انتخاب وي نيز بسيار هوشمندانه بوده است. وي به عنوان اولين وزير كشور دوران اصلاحات و بعدها به عنوان مديرمسوول روزنامه خرداد، نقش بسزا و غيرقابل انكاري در پيشبرد اصلاحات داشته است. نوري حتي بعد از سكوت و انزواي اجباري پس از زندان نيز، رابطه خويش را با سياسيون و روشنفكران قطع نكرد. جلسات آخر ماه در منزل نوري، پناهگاه و ملجايي بود براي روشنفكراني كه از هر نوع تريبون و رسانه‌اي محروم بوده‌اند. كانديداتوري عبدالله نوري بيش از آنكه براي رسيدن و ورود به قدرت باشد، براي آن است تا محوري مستحكم به وجود آيد كه بتوان نيروهاي دموكراسي‌خواه و معتقدان به فعاليت در جامعه مدني را در آن مجتمع كرد. جامعه مدني همان حلقه گمشده‌اي است كه طرفداران حضور خاتمي در انتخابات تاكنون به آن بي‌توجه بوده‌اند. در هنگام حضور در قدرت، تمامي توجهات به جامعه مدني در حد حرف باقي ماند و پس از آن نيز عملا جامعه مدني در گفتمان اين دوستان به قهقهرا رفت.
حتي اگر بر فرض - فرض محال، محال نيست - عبدالله نوري به عنوان رياست‌جمهوري دست پيدا كند، با توجه به سابقه رفتارها و مواضع وي مي‌توان به روشني نشان داد كه وي در مقابل كارشكني‌ها نه تنها سكوت نمي‌كند، بلكه براي از ميان برداشتن آنها نيز اقدام خواهد كرد. يعني آنچه كه اتفاق افتاده است، اين است كه در عبدالله نوري توان و اراده تغيير ساختارهاي غيردموكراتيك قدرت وجود دارد.
با اين صحبت‌ها، اينكه طرفداران عبدالله نوري را به «باز» تشبيه كنيم و خود را «كبوتر» بناميم، چيزي جز افتادن در دامي نيست كه توسط اقتدارگرايان نهاده شده است. اگر طرفداران خاتمي مي‌توانند با متهم كردن طرفداران نوري به تندروي، آنها را وادار به سكوت كنند - اگر نگوييم آنها را طرد و حذف كنند - طرفداران كروبي نيز قادرند اتهامي مشابه را به حاميان خاتمي وارد سازند. اينگونه تقسيم‌بندي‌ها و خط‌كشي‌ها در دوران اصلاحات نيز مكرر انجام شد و نتيجه‌اي جز آنچه كه امروز شاهديم در بر نداشت.
5 - نكته آخر اما از جنس ديگري است. آقاي بهاور و بقيه دوستان معتقد به حضور آقاي خاتمي، از لفظ «تحريم» براي تحقير آناني استفاده مي‌كنند كه اصلاحات را همچون روش مي‌خواهند و نه هدف؛ اگر از تبعات حقوقي چنين لفظي چشم‌پوشي كنيم، آنان اين افراد را به گونه‌اي ترسيم مي‌كنند كه گويا عافيت‌طلباني هستند خيال‌پرداز و تنها در فكر تحقق محالات سياسي‌اند و چيزي از دردهاي جامعه و مشكلات سياسي امروز نمي‌دانند. به بيان ديگر از نظر اين دوستان همه آناني كه راه عدم‌شركت در چند انتخابات گذشته را در پيش گرفته‌اند، از اعضاي حزب «بي‌خيال دموكرات» هستند. آنان كه در عرصه سياسي حضور فعال دارند، در مقابل موارد نقض حقوق بشر و مطبوعات و... موضع‌گيري مي‌كنند و به بحث مدام و مداوم درباره اوضاع سياسي كشور مي‌پردازند را نمي‌توان با چوب تكفيري همچون «تحريم» راند، همانطور كه نمي‌توان آنان را خائن، معتقد به انقلاب و خشونت و يا هم‌مسلك «تندروهاي درون حاكميت» خواند.
6 - دوستان مشاركت و سازمان مجاهدين به چه دليل راه عدم‌شركت در انتخابات مجلس هفتم را در پيش گرفتند؟ «به دليل ردصلاحيت كانديداهاي مطلوب»، و چرا طيف‌هاي ديگر را به عدول از مواضع اصلاحي در آن انتخابات متهم مي‌كنند؟ «به دليل شركت در انتخاباتي كه فاقد معيارهاي يك انتخابات استاندارد بود.»
اكنون نيز گروهي سياسي در جامعه وجود دارند كه كانديداي مطلوب‌شان كسي نيست جز «عبدالله نوري» و در صورت عدم‌حضور وي، معتقد به شركت در انتخابات به دليل عدم‌حضور «كانديداي مطلوب» نيستند. به همين سادگي!
 دوشنبه 11 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 212]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن