تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 25 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):عريف بيش از استحقاق، چاپلوسى و كمتر از استحقاق، از ناتوانى در سخن و يا حسد است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829870577




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

امام علی(علیه السلام) در آیینه نهج البلاغه(1)


واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: اولویت امام على(ع) براى خلافت
1ـ قال على(ع): «فوالله ما زلت مدفوعا عن حقى مستاثرا على منذ قبض الله نبیه حتى یوم الناس هذا» «به خدا سوگند! از زمان رحلت پیامبر تا به امروز مرا از حق خویش (خلافت و رهبرى) محروم و دیگران را بر من مقدم داشتند.» (1)
2ـ امام(ع) در جواب كسى كه به حضرت گفت: تو بر امر خلافت‏حریصى! فرمود:
«بل انتم والله لاحرص و ابعد و انا اخص و اقرب و انما طلبت‏حقا لى و انتم تحولون بینى و بینه و تضربون وجهى دونه‏» (2) ;
«شما (شیفتگان خلافت) بر تصاحب آن حریص‏تر و از پیغمبر خدا دورترید و حال آنكه من از نظر روحى و جسمى به آن حضرت نزدیكترم و حق خود را طلب مى‏كنم و این شمایید كه میان من و حق مسلم من حائل مى‏شوید و از آن منصرفم مى‏سازید. «آیا آنكه حق خویش را مى‏طلبد حریص‏تر است؟ یا آنكه به حق دیگران چشم دوخته؟».
3ـ قال(ع): «اللهم انى استعدیك على قریش و من اعانهم فانهم قطعوا رحمى و صغروا عظیم منزلتى و اجمعوا على منازعتى امرا هو لى‏» (3) ;
«خدایا! از ظلم قریش و همدستان آنها به تو شكایت مى‏كنم، اینها با من قطع رحم كردند و منزلت والاى مرا تحقیر نمودند; و در قیام بر علیه من در رابطه با خلافتى كه خاص من بود، متحد شدند.»
4ـ قال(ع): «اما والله لقد تقمصها ابن ابى قحافه و انه لیعلم ان محلى منها محل القطب من الرحى ینحدر عنى السیل و لا یرقى الى الطیر» (4) ;
«به خدا سوگند! (ابوبكر) خلافت را مانند پیراهنى به تن كرد، در حالى كه مى‏دانست تنها محور دستگاه خلافت من هستم. چرا كه سرچشمه‏هاى علم و فضیلت از كوهسار شخصیت من سرازیر مى‏شود و شاهباز وهم و اندیشه از رسیدن به قله عظمت من عاجز است.»
سكوت و صبر
1ـ قال على(ع): «فنطرت فاذا لیس لى معین الا اهل بیتى فضننت‏بهم عن الموت و اغضیت على القذى و شربت على الشجى و صبرت على اخذ الكظم و على امر من طعم العلقم‏» (5) ;
«پس از رحلت پیامبر (و محرومیت از خلافت) در كار خویش اندیشیدم و ناگهان دیدم كه یاورى براى من جز اهل بیتم نیست; پس به مرگشان (در راه گرفتن حق خویش) راضى نشدم و چشمى را كه خار در آن خلیده بود، بستم و با گلویى كه استخوان در آن مانده بود، نوشیدم و بر گرفتگى راه نفس و حوادث تلختر از زهر صبر كردم‏».
2ـ قال(ع): «فرایت ان الصبر على هاتا احجى، فصبرت و فى العین قذى و فى الحلق شجا ارى تزاثى نهبا» (6) ;
«عاقبت دیدم كه بردبارى و صبر به عقل و خرد نزدیكتر است، پس شكیبایى ورزیدم، مانند كسى كه خاشاك در چشم و استخوان در گلو داشت، و آشكارا مى‏دیدم كه میراثم به غارت مى‏رود.»
3ـ قال(ع): «لقد علمتم انى احق الناس به من غیرى، و والله لاسلمن ما سلمت امور المسلمین و لم یكن فیها جور الا على خاصه‏» (7) ;
«خوب مى‏دانید كه من از همه به خلافت‏شایسته‏ترم، و به خدا سوگند! تا زمانى كه اوضاع مسلمین به سامان باشدو به غیر از من به دیگرى ستم نشود; همچنان خاموش خواهم بود.»
فلسفه سكوت
منطق دین‏ورزى در مكتب علوى ایجاب مى‏كرد كه على(ع) پس از رحلت رسول اكرم(ص)، بیست و پنج‏سال سكوت براى حفظ مصالح عالى دینى را بر قیام و برپایى نهضت‏حق‏طلبانه ترجیح دهد. گرچه انتخاب این راه بر آن حضرت بس تلخ و فرساینده بود، چرا كه اگر قیام امام به شهادت خود و فرزندانش هم منجر مى‏شد، آرزوى دیرینه وى برآورده مى‏شد. ولى همان‏گونه كه از كلمات حضرت استفاده مى‏شود، انتخاب راه نخست، نبود جز به انگیزه حفظ وحدت اسلامى و حراست از كیان نوپاى اسلام، كه فرازهایى از این كلمات را ذكر مى‏كنیم:
1ـ قال على(ع): «فرایت ان الصبر على ذلك افضل من تفریق كلمه المسلمین و سفك دمائهم و الناس حدیثو عهد بالاسلام والدین یمخض مخض الوطب یفسده ادنى وهن و یعكسه اقل خلق‏» (8) ;
«با خود اندیشیدم و دیدم كه صبر (بر محرومیت از حق ولایت و زعامت مسلمین) بهتر است از به هم زدن وحدت مسلمین و ریخته شدن خونشان، چرا كه مردم تازه مسلمان بودند و دین نوپا به مشكى مى‏ماند كه كمترین سسستى آن را تباه و ناتوان‏ترین مردم آن را وارانه مى‏كرد.»
2ـ قال(ع): «و ایم الله لولا مخافه الفرقه بین المسلمین و ان یعود الكفر و یبور الدین لكنا على غیر ما كنا علیه‏» (9) ;
3ـ «به خدا سوگند! اگر بیم وقوع تفرقه میان مسلمین و بازگشت كفر، و تباهى دین نبود، برخورد ما با (مدعیان خلافت) به گونه‏اى دیگر بود.»
4ـ على(ع) وقتى سروده یكى از فرزندان ابولهب را در ستایش خویش شنید فرمود:
«سلامه الدین احب الینا من غیره‏» (10) ; «در شرایط حساس بعد از رسول خدا(ص) براى ما حفظ اساس دین (كه جز با چشم‏پوشى از حق خلافت ما حاصل نمى‏شود) از هر چیز دیگر ارزشمندتر است.»
5ـ باز حضرتش در جواب پیشنهاد عمویش عباس كه حضرت را از شركت در شوراى پیشنهادى خلیفه دوم برحذر مى‏داشت، فرمود:
«انى اكره الخلاف‏» (11) ;
«من ایجاد اختلاف بین مسلمین را نمى‏پسندم.»
6ـ و آنگاه كه با فتنه‏انگیزى ابوسفیان در قالب پیشنهاد بیعت‏با آن حضرت، روبرو شد جامعه اسلامى را براى مقابله هوشیارانه با امواج فتنه‏هاى دین‏برانداز كفرپیشگان دیروز و منافقان امروز، دعوت فرمود كه:
«شقوا امواج الفتن بسفن النجاه و عرجوا عن طریق المنافره وضعوا عن تیجان المفاخره‏» (12) ;
«امواج دریاى فتنه را با كشتیهاى نجات بشكافید، و از راه اختلاف و تفرقه دورى گزینید و نشانه‏هاى تفاخر بر یكدیگر را بر زمین نهید.»
پس از رسیدن به خلافت‏بیعت مردم
در تاریخ خلافت اسلامى هیچ خلیفه‏اى مانند على(ع) با اكثریت قریب به اتفاق آراء براى خلافت و زمامدارى مسلمین برگزیده نشد.
پس از قتل عثمان اجتماع عظیمى از مسلمانان در مسجد تشكیل شد، به گونه‏اى كه مسجد پر از اصحاب و مهاجرین و انصار گردید; شخصیتهاى بزرگى همچون عمار یاسر و ابوالهیثم بن‏تیهان ر رفاعه بن‏رافع و مالك بن‏عجلان و ابو ابوب انصارى و ... پس از ذكر سوابق درخشان و فضایل امام على(ع) به این نتیجه رسیدند كه باید با على(ع) بیعت كرد. در این هنگام انبوه جمعیت فریاد برآوردند كه: ما به ولایت على(ع) راضى هستیم; و پس از آن همگى به سوى خانه حضرت حركت كردند و با اصرار تمام خواهان بیعت‏با امام(ع) شدند. امام على(ع) فرمود: اكنون كه بر بیعت‏با من اصرار دارید، باید مراسم بیعت علنى و در مسجد برگزار شود.
سرانجام در 25 ذى‏الحجه (13) مردم مسلمان با اكثریتى چشم‏گیر به پیشوایى حضرت راى داده و با او به عنوان امام و رهبر جامعه اسلامى بیعت نمودند.
على(ع) در رابطه با جریان بیعت مردم چنین مى‏فرماید:
«حتى‏انقطعت النعل و سقط الرداء و وطئ الضعیف و بلغ من سرور الناس ببیعتهم ایاى ان‏ابتهج‏بها الصغیر و هدج الیها الكبیر و تحامل نحوها العلیل و حسرت الیها الكعاب‏» (14) ;
«در اثر ازدحام جمعیت جهت‏بیعت‏با من، بند كفشها بگسست و عبا از دوش افتاد و درمانده‏ها زیر پا ماندند و شادى مردم به حدى رسید كه حتى كودكان هم خشنود شدند. در آن روز، پیر و ناتوان براى بیعت آمدند و دختران براى مشاهده منظر باشكوه بیعت، نقاب از چهره برداشتند.»
و هنگام پیمان‏شكنى طلحه و زبیر، به بیعت همگانى مردم در آغاز خلافت‏خویش اشاره مى‏فرماید كه: «والله ما كانت لى فى الخلافه رغبه و لا فى الولایه اربه ولكنكم دعوتمونى الیها و حملتمونى علیها» (15) ;
«به خدا سوگند!، من نه به خلافت تمایل داشتم و نه از پذیرفتن آن هدف بدى در سر مى‏پروراندم; این شما بودید كه با بیعت‏خود مرا به آن دعوت و بر گرفتن زمام آن وادارم نمودید.»
پیمان‏شكنى
با اینكه مردم با اكثریت قاطع دست‏بیعت‏به امام خویش دادند، ولى هنوز چند صباحى نگذشته بود كه عده‏اى پیمان‏شكنى را آغاز نموده، با كارشكنى‏ها و شورشهاى پى در پى خود مانع استقرار حكومت نوپاى امیرالمؤمنین(ع) و گسترش عدل و داد و تحقق اهداف عالى آن شدند.
امام على(ع) از این پیمان‏شكنان زمان خود و مارقین و قاسطین كه به خاطر ریاست‏طلبى و فقدان بصیرت دینى در برابرش طغیان نمودند چنین یاد مى‏كند كه:
«فلما نهضت‏بالامر نكثت طائفه و مرقت اخرى و قسط آخرون‏» (16) ;
«زمانى كه زمام حكومت را در دست گرفتم، گروهى پیمان خود را شكستند و عده‏اى از اطاعتم سرپیچى نموده و از دین خارج شدند و دسته‏اى براى ریاست و مقام از اطاعت‏حق سرباز زدند.»
حال جاى سؤال است كه انگیزه این طغیانها و پیمان‏شكنیهاى بى‏سابقه چه بود؟ چرا با شخصیتى همچون امام على(ع) مخالفت ورزیدند؟ خلیفه‏اى كه خود انتخاب نموده بودند و بر آرمانهاى والاى او آشنایى داشتند. با اندكى فراست، اوضاع آشفته‏اى را در آغاز خلافت امام على بن‏ابیطالب(ع) در جامعه اسلامى مى‏یابیم; دوره‏اى كه خویشان خلیفه پیشین و فرومایگان متملق با مقدم داشتن خواسته سردمداران حكومت، بر همه چیز تسلط یافته و بیت‏المال مسلمین را جزئى از ثروتهاى كلان خویش مى‏شمردند; ثروتهاى افسانه‏اى كه نوعى تقلید از امپراطوریهاى بزرگ عصر و پادشاهى زمان جاهلیت‏بود.
امیرالمؤمنین وارث اجتماعى بود كه معاویه در آن، قدرتى همانند قدرت پادشاهان روم براى خویش فراهم ساخته بود; بدیهى است در چنان شرایطى هر اقدامى براى اصلاح وضع نابسامان موجود، با كارشكنیهاى كوبنده روبرو مى‏شد.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 180]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن