واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: مرحوم دستغیب میفرماید: جناب حاج ملا علی بن حسن كازرونی از كویت به شیراز آمدند و بیمار بودند و برای درمان به بیمارستان غازی مراجعه كردند، كتاب مفاتیح و قرآن مجید همراه آورده بود و فرمود: این دو هدیه را به قصد شما آوردهام و این دو هدیه داستانی دارد كه عبارت است از:
امّا مفاتیح، گفت: شما خود مطّلعید كه من در كودكی بی پدر و مادر شدم و كسی مرا به مكتب نفرستاد و بیسواد بودم تا سالی كه به عزم درك زیارت عرفه كربلا مشرّف شدم، روز عرفه برخواستم به حرم امام حسین (ع) مشرّف شوم ولی از كثرت جمعیّت راه عبور مسدود بود، بطوری كه نمیتوانستم به حرم مشرّف شوم و هر چه تَفَحُّص كردم یك نفر باسواد را بیابم كه مرا زیارت دهد و با او زیارت وارده را بخوانم، كسی را ندیدم، شكسته و نالان، حضرت سیّد الشهداء (ع) را خطاب كردم:
آقا مرا آرزوی زیارتت بدین جا آورده، سوادی ندارم، و كسی هم نیست كه مرا زیارت دهد. ناگاه سیّد جلیلی دست مرا گرفت و فرمود: با من بیا، پس از وسط انبوه جمعیّت راه باز شد، پس از خواندن اذن دخول، وارد حرم مطهّر شدیم، زیارت وارث را با من خواند.
و پس از زیارت به من فرمود: پس از این زیارت وارث و امین الله را میتوانی بخوانی و آنها را ترك مكن و كتاب مفاتیح تماماً صحیح است و یك نسخه آن را از كتابفروشی شیخ مهدی از درب صحن بگیر.
در آن حال متذكر شدم لطف الهی و مرحمت حضرت سیّد الشهداء (ع) را كه چطور این آقا را برای من رسانید و در چنین ازدحامی موفّق شدم كه جلو رفته و زیارت نمایم، پس سجده شكری به جا آوردم و چون سربرداشتم، آقا را ندیدم، هر طرف كه رفتم او را ندیدم، از كفشداری پرسیدم، گفت: آن آقا را نشناختم.
خلاصه چون از صحن خارج شدم و شیخ مهدی كتابفروش را دیدم پیش از آنكه از او مطالبه كتاب كنم این مفاتیح را به من داد و گفت: نشانه صفحه زیارت وارث و امین الله را گذاشتهام، خواستم قیمت آن را بدهم، گفت: پرداخت شده است و به من سفارش كرد كه این مطلب را فاش نكنم.
چون به منزل رفتم متذكّر شدم كه ای كاش از شیخ مهدی درباره كسی كه حواله مفاتیح برای من به او داده است را پرسیده بودم.
از خانه بیرون آمدم كه از او بپرسم، فراموش كردم و پیكار دیگری رفتم، مرتبه دیگر به قصد این پرسش از خانه بیرون رفتم، باز فراموش كردم. خلاصه تا وقتی كه در كربلا بودم موفّق بدین امر نشدم و سفرهای دیگر كه مشرّف میشدم در نظر داشتم این پرسش را بكنم، تا سه سال هیچ موفّق نشدم و پس از سه سال كه موفّق به زیارت شدم شیخ مهدی مرحوم شده بود «رحمه الله علیه».
و امّا قرآن مجید پس از عنایتی كه ذكر شد به حضرت سیّد الشّهداء (ع) متوسّل شدم: كه چون چنین عنایتی فرمودید، خوب است كه توانائی قرآن خواندن را نیز مرحمت فرمائید.
تا اینكه شبی آن حضرت را در خواب دیدم پنج دانه رطب، مرحمت فرمود و من خوردم كه طعم و عطرش قابل وصف نیست و به من فرمود میتوانی تمام قرآن را بخوانی.
پس از مدّتی این قرآن مجید را شخصی از مصر برایم هدیه آورد و من مرتّب از آن میخواندم و پس از آن هر كتاب حدیث عربی را میتوانم بخوانم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 290]