واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: چون قرآن مجيد به منظور هدايت همگان فرود آمده است، همهي انسانهايي كه در پهنهي زمين و گسترهي زمان بسر ميبرند، از نور رهنمود آن برخوردار خواهند شد و در فهم معارف قرآن، نه فرهنگ خاصّي معتبر است كه بدون آن، رسيدن به اسرار قرآن ميسّر نباشد و نه تمدّن مخصوصي مانع است، كه با وجود آن، بهرهمندي از لطفهاي قرآن ميسر نگردد؛ نه عربيّت شرط راهيابي به حقايق قرآن است و نه عجميت مانع رسيدن به ذخيرههاي معرفتي آن. قرآن، بيم دهندهي جهانيان و هدايتگر همهي انسانهاست از اين رو زبان آن نيز آشناي فطرت همگان است.
اگر كتابي جهان شمول و جاودانه باشد، بايد به گونهأي با جهانيان سخن بگويد كه همگان از فهم آن نصيبي داشته باشند و هيچ كس بهانهي نارسايي زبان يا نا آشنايي آن را خار راه پيمودن و بالارفتن خود نبيند و از پيمودن مسير سعادت نا اميد نشود. تنها زباني كه جهان گستردهي بشريت را هماهنگ ميكند، زبان فطرت است كه فرهنگ مشترك انسانها است؛ فطرتي خدا آشنا كه آفريدگار جهان، ثبات و حفظ آن را براي همگان در هميشهي تاريخ تأمين فرموده است: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ»[1]
نشانهي فطري بودن زبان قرآن ومشترك بودن فرهنگ جهان شمول آن را ميتوان در گردهمايي دلپذير سلمان فارسي وصهيب رومي و بلال حبشي و اويس قرني و عمّار عربي، در ساحت قدس پيامبر جهاني، حضرت محمّد بن عبدالله ـ صلّي الله عليه و آله ـ مشاهده كرد. آن حضرت ـ صلّي الله عليه و آله ـ با شعار «بُعثت إلي الأحمر و الأسود و الأبيض»[2] مشهور و پيشواي همگان شد و اين نبود مگر آنكه در پيشگاه وحي، كه ظهور تام وحدت حقّ است، زيادي صورتها، محكوم وحدت سيرت است و متعدّد بودن زبانها و نژادها و كشورها و عادات و رسوم و... تسليم اتّحاد دروني است كه: «متّحد، جانهاي مردان خداست».
آنان كه براي رنگ و نژاد و لهجه و ديگر عوارض نابودشدني، اصالت قايل ميشوند، خود همانند جماد و گياه و جانورند كه جز عوارض ظاهري و صوري، تفاوتي اساسي با جرمهاي مادي يا انواع دامي ندارند و در اين ميان، تنها عالمان خدا ترسند كه فطرتِ پذيرش سروش وحي الهي را پاس نهادهاند و در راه آن گام برداشته و به هدف خود رسيدهاند. چنين وارستگاني، داراي فصل مميّز انساني هستند و با خشيت عالمانهي برخاسته از فطرتشان، عامل وحدت ديگرانند وگرنه دلباختگان به مظاهر رنگارنگ طبيعت دنيا كه «لّين مسّها و قاتل سمّها»(لمس آن نرم است و سمّ آن كشنده) است، از يكديگر پراكندهاند كه: «جان شيران و سگان از هم جداست».
علومي كه اكنون در دنيا هست، چه علوم عقلي وچه علوم نقلي، هر يك در رشتهي خاصّي تدوين شده و براي گروه مخصوصي سودمند است همه كس زبان اين علوم را نميفهمند و از آن بهرهمند نميشود، مخاطبان هر رشته از رشتههاي صنعت و كشاورزي و... و فقه و اصول و... افراد محدودي هستند كه اصطلاحات و زبان آن رشته را ميدانند و عموم مردم از آنها بهرهمند نيستند ولي كتابي كه براي بشريت است، بايد دو خصوصيّت داشته باشد: اوّل آنكه براي همه قابل فهم باشد و دوم اينكه براي همه سودمند باشد.
علوم مختلف بشري مانند ميوههاي متنوّعي هستند كه هر كس ميل به برخي از آنها دارد ولي قرآن كريم چنين نيست بلكه مانند آب است. آب چيزي نيست كه موجود زندهاي بگويد من به آب نياز ندارم. آب، عامل زندگي بشر است و همگي آن را خوب ميشناسند و به سادگي از آن بهرهمند ميشوند.
قرآن كه مدّعي است من براي بشريت آمدهام، بايد به گونهأي باشد كه همگان آن را بفهمند و براي همگان سودمند باشد به طوري كه هيچ بشري بينياز از آن نباشد. خواه كساني كه تفاوت در جنس داشته باشند مثل زن و مرد و خواه آنان كه تفاوت در سنّ دارند، مانند جوان و پير و خواه افرادي كه تفاوتهاي حرفهاي بر آنان سايه افكنده باشد، چون طبيب و كاسب و كشاورز و يا تفاوتهاي نژادي و جغرافيايي، مانند سياه، سفيد، سرخ، شرقي، غربي، شمالي و جنوبي؛ آنها را ظاهراً از يكديگر جدا كرده است. قرآن كريم اگر چه براي فرود در اين عالم نياز به زبان خاص دارد كه همان عربي فصيح و روشن است ولي زبان و فرهنگ آن، همان زبان و فرهنگ فطرت است و همگان آن را ميفهمند و تنها در اين صورت ميتواند جهاني باشد. اگر فرهنگ قرآن، فرهنگ يك نژاد و گروه خاص ميبود هيچگاه نميتوانست بشري و جهاني باشد.
خداي سبحان، قرآن كريم را به عنوان يادآوري آسان معرفي ميكند: «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»[3] يعني اين كتاب را براي ياد حقّ، آسان قرار داديم پس آيا كسي هست كه بدان متذكر شود؟ قرآن آسانترين و بهترين و نزديكترين راه براي اُنس با خدا در دل و نام خدا بر لب است. آساني قرآن به دليل آشنايي پيام آن با دل و جان انسان است نه آنكه كتابي سَبُك و بيمغز باشد چنانكه فرمود: «إِنَّا سَنُلْقِي عَلَيْكَ قَوْلاً ثَقِيلاً»[4] قرآن كريم كلامي سنگين و پرمغز است ولي در عين حال، به دليل هماهنگي و آشنايي با فطرت انسان، فهميدن آن و بهرهمندي از آن براي همگان آسان است.
جمع بين اين دو خصوصّيت كه هم سنگين و پر محتوا باشد و هم آسان و روان و همه فهم، از ويژگيهاي اعجاز قرآن است، وزين بودن مستلزم دشوار بودن نيست چنانكه آسان بودن مستلزم سبك سري و تهي مغزي نخواهد بود و راز اجتماع دو صفت آساني و وزين بودن آن است كه اين دو صفت متقابل هم نيستند تا جمع آنها ممكن نباشد.
[1] ـ سورهي روم، آيهي 30؛ پس روي خود را متوجه آيين خالص پروردگار كن، اين فطرتي است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده؛ دگرگوني در آفرينش الهي نيست. من مبعوث شدم به سوي سرخ و سياه و سفيد.
[2] ـ بحار، ج 16، ص 377، ح 28.
[3] ـ سورهي قمر، آيهي 17.
[4] ـ سورهي مزمّل، آيهي 5.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 53]