تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 6 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هرگاه نيّت ها فاسد باشد، بركت از ميان مى رود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

بهترین وکیل تهران

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

خرید یخچال خارجی

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

سلامتی راحت به دست نمی آید

حرف آخر

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

کپسول پرگابالین

خوب موزیک

کرکره برقی تبریز

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

سایت ایمالز

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812803705




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

رمان قلب های شکسته


واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: نويسنده : مهين كيخسروي
اواخر اردیبهشت ماه بود،خورشید برای رسیدن به وسط آسمان تقلا میکرد و شیرین تقلای خود را برای بیدار شدن.تا اینکه بالاخره بر خواب چیره شد لحافش را کنار زد و کمی چشمهایش را مالید،صدای مادر را شنید که میگفت:
_شیرین!شیرین من دارم میری بیمارستان،یکی از همکارام مرخصیه،ممکنه امروز دیر بیایم با من کاری نداری؟
_نه مادر!فقط اینکه امروز ناهار چی درست کنم؟!
_هرچی که خودت دوست داری...راستی فکرات و درمورد حسین هم بکن؛من رفتم خداحافظ.
حسین خواستگار شیرین بود که پاش را توی یک کفش کرده بود و الا و بلا دختر خاله شیرین و میخوام ولی میمنت حاضر نبود دخترش را به این زودیها به خانه بخت بفرستد ولی با این حال هر خواستگاری که برای دخترش می آمد از او میخواست که خودش تصمیم بگیرد.از طرفی هم شیرین خود را برای ازدواج در این سن بسیار کوچک میدانست آخر،او فقط 17 سال داشت با وجود سن کمش،خواستگاران زیادی داشت که با رد کردن این خواستگار سر و کله خواستگار بعدی پیدا میشد و از قضا هر کدام لجاجت خاصی نشان میدادند بیشتر پسرهای فامیل برای رسیدن به شیرین با هم رقابت میکردند.هرکدام از زنهای فامیل از اینکه این دختر مهربون و خوشگل با چشمان عسلی و اندامی باریک عروسشون بشه افتخار میکردند.
شیرین اخلاق بسیار خوشی داشت بطوریکه در هر جمعی توجه اکثریت را به خود جلب میکرد.از میان تمام خواستگاران کسی که توجه هاشم پدر شیرین را به خود جلب کرده مهران بود.از نظر او مهران،جوان بسیار شایسته ای بود و او را کسی میدید که میتوانست شیرین را خوشبخت نماید.او دانشجوی دامپزشکی بود و 23 سال سن داشت.هاشم بارها نظر خود را بطور علنی اعلام کرده بود ولی هربار با مخالفت سرسخت میمنت و شیرین مواجه میشد.مهران بیش از پیش عاشق و دلباخته شیرین و برای رسیدن به او بسیار پافشاری میکرد ولی هرچه بیشتر سعی خود را به کار میگرفت بیشتر به در بسته میخورد و تا حدودی هم برای رسیدن به معشوقه اش ناامید شده بود.
عصر بود و بوی گل محمدی هوای حیاط را پر کرده بود.شیرین و خواهرش شراره در حیاط،کنار باغچه پر از گل رز و محمدی مشغول خوردن میوه بودند و در همین حال زنگ خانه به صدا درآمد،زن عمو عشرت و عمو یدالله بودند پس از احوالپرسی گرمی،همگی در اتاق پذیرایی به گرد هم آمدند عمو خیلی شاداب بود.
شیرین که خیلی در چهره عمو دقیق شده بود پرسید:
_عمو جان خبریه خیلی خوشحالید.
_اونم چه خبری عمو جون شب جمعه عروسی فریده است.
شیرین با خوشحالی گفت:جدی میگید عمو پس بالاخره فریده راضی شد عروسی کنه،چه خوب!پس شب جمعه عروسی داریم حالا ما هم دعوتیم یا نه؟
عشرت خانم گفت:اوه اختیار دارید شیرین خانم همه به یک طرف و شیرین خانم هم به یک طرف اصلا به خاطر همین موضوع اومدم.اومدم که از میمنت جان اجازه بدهند ببرمت خونمون؟
_اوه؛زن عمو کو تا شب جمعه؟
_میدونم زن عمو ولی خودت میدونی که با چه فلاکتی فریده را راضی کردیم راستش،وضع روحیه اش اصلا خوب نیست از اینکه مجبوره چند سالی را دور از ما در ترکیه زندگی کنه خیلی ناراحته راستش حق هم داره.دختری که 20 سال تمام یک روز هم از مادرش جدا نبوده حالا چطور میتونه چند سالی،دور از اونها،اونم با فرسنگها فاصله زندگی کنه!
در همین حال بغض عشرت خانم ترکید و شروع کرد به گریستن.
آقا یدالله با بی حوصلگی عشرت خانم را به آرامش دعوت کرد و از شیرین هم خواست تا همراه آنها به خانه عمو بروند سپس رو کرد به میمنت و گفت:شما هم حاضر شوید برویم.
میمنت گفت:نه متأسفم راستش چند روز پیش مرخصی گرفتم فکر نمیکنم که دیگه رئیس بیمارستان بهم مرخصی بده در ثانی چند نفر از هماکارانم هم در مرخصی هستند.تا شب جمعه وقت زیاده،انشاءالله مزاحمتان میشویم.
_شراره جون تو چی؟
_راستش عمو جان!من هم کلاس تابستونی دارم نمیتونم بیام.شما شیرین رو ببرید منم با مامان و بابا مزاحمتون میشم.
با موافقت میمنت،شیرین راهی منزل عمو شد حق با عشرت بود وضعیت روحی فریده اصلا خوب نبود مرتب بی تابی میکرد.
شیرین کنار فریده نشست و با مهربانی دستان فریده را در دستانش گرفت و پرسید:
_فریده چرا گریه میکنی؟تو باید خوشحال باشی،نا سلامتی تو چند روز دیگه عروس مجلس ما هستی اونوقت نشستی و داری گریه میکنی!
فریده با چشمانی مملو از اشک به شیرین نگاه کرد و گفت:
_شیرین جون خوشا به حالت،راستش را بخوای حالا که فکرش و میکنم میبینم که چقدر زود تن به ازدواج دادم واقعیتش میترسم از آینده،از سرنوشت نامعلومی که در انتظارمه تو فکر میکنی که سرنوشت من چی میشه؟
شیرین تبسمی کرد و گفت:فریده جون حق داری،فکر کنم تو در موقعیتی قرار داری که دلشوره مجال بهت نمیده ولی تو باید بر نفست غلبه کنی.اینو بدون که هر کسی قسمت و سرنوشتی داره قسمت تو هم این بوده که در این سن و در این موقعیت ازدواج کنی.اینو بدون،هر پسر و دختری باید دیر یا زود ازدواج کنه و هرکس که به خودش یا دیگران وعده میده که من اصلا ازدواج نمیکنم در حقیقت خودش را گول زده در ثانی تو هم سنت مناسبه مگه حضرت زهرا(س)نبود که در سن نه سالگی ازدواج کرد تازه تو باید به داشتن چنین شوهری هم افتخار کنی سه یا چهار سال دیگه مأموریتش تموم میشه و تو میتونی دوباره به ایران برگردی و بهت قول میدم که یک خونه هم در همین محله برات میخره و با هم در کنار خانواده ات زندگی میکنید حالا عروس خانم اشکهات و پاک کن و اینقدر هم جلوی مادرت بی تابی نکن اون به اندازه کافی ناراحت هست.





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 173]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن