تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833432533
سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
واضح آرشیو وب فارسی:ایسکانیوز: سرمقاله هاي روزنامه هاي صبح ايران
تهران-خبرگزاري ايسكانيوز:"يك سقوط مرگبار و مسئوليت حاكميت ! " ، "ايران و اهداف شانگهاي " ، "دو پرونده روي يك ميز" ، "نقطه عطف روابط روسيه و غرب" ، "رانت خواري نخبگانه" ، "خبرگان ملت و نرم افزار كشورداري " ، " آمارهاي متفاوت " ، "خبرگان و جايگاه هاشمي" ، "با حوصله تدبير كنيد" و "پرواز دو كبوتر خونين بال" از جمله عناوين سرمقاله هاي روزنام هاي صبح ايران است.
به گزارش روز شنبه باشگاه خبرنگاران دانشجويي ايران "ايسكا نيوز" سرمقاله هاي برخي روزنامه هاي صبح ايران بدين شرح است :
**آفتاب يزد:يك سقوط مرگبار و مسئوليت حاكميت!
روزنامه آفتاب يزد امروز در سرمقاله خود مي نويسد:
بار ديگر خبر يك جوان ايراني به سطح رسانهها كشيده شد و خيلي زود نيز درحال سپرده شدن به دست فراموشي است. آنچه تاكنون به صورت قطعي تاييد شده، آن است كه يك دختر از طبقه ششم ساختماني سقوط كرده و جان سپرده است. يكي از اين خبرها آن است كه مقتول در يك پارتي شبانه حضور داشته است. خبر ديگر آن است كه اين مرگ، پس از حضور دو در مـحـل بـرگزاري ميهماني و آغاز برخوردهاي آنها با حاضران در محل حادثه، به وقوع پيوسته است.
البته اين حادثه، نه نخستين حادثهاي است كه ماموران قلابي در وقوع آن نقش رسمي يا حاشيهاي داشـتهاند و قاعدتا نه آخرين آنها. احتمالا پيگيري موضوع نيز با نتايجي از قبيل اثبات وقوع فساد در محل برگزاري پارتي شبانه به پايان خواهد رسيد؛ بدون آنكه مردم از سرنوشت اطلاع دقيقي حاصل كنند. اين درحالي است كه حتي به فرض اثبات وقوع جرم و لزوم تنبيه حاضران در ميهماني، مجازات هيچيك از آنها مرگ نخواهد بود و لذا هماكنون يك خانواده در مصيبتي گرفتار است كه استحقاق آن را نداشته است. همين وضـعـيـت، مـسـئوليت سنگيني را متوجه مجموعه حاكميت به ويژه قوه قضائيه مينمايد كه براساس اصول صريح قانون اساسي، موظف به احقاق حقوق آحاد جامعه است. به ويژه اگر سوءاستفاده عده اي از افراد از عناوين و جايگاههاي حكومتي و اعتماد مردم به آنها، در تضييع حق يك فرد از آحاد ملت نقش داشته باشد، حاكميت وظيفه جديتري در جلوگيري از اين تضييع حق دارد.
رسانههاي عمومي، مرتباً به مردم يادآوري ميكنند كه هنگام مراجعه ماموران، از آنها كارت شناسايي يا حكم ماموريت بخواهند. بسياري از مردم را براي مقاومت در برابر كساني كه خود را مامور معرفي ميكنند، دچار ترديد مينمايد. عدم برخورد جدي با بعضي ماموران كه استفاده غيرضروري يا غير دقيق آنها از سلاح، موجب مرگ بعضي از هموطنان شده است يكي از اين عوامل ترديد برانگيز است. زيرا وقتي يك نفر با فردي مواجه ميشود كه مسلح است و خود را مامور قانون معرفي ميكند – حتي اگر اين ادعا، دروغ باشد – بسياري از افراد ممكن است از ترس استفاده نابجا مامور از سلاح، خود را به خطر نيندازند و جرات ايستادگي قانوني– نه تمرد– در برابر مامور– يا مامورنما – را نداشته باشند. در كنار اين عوامل، اقدامات خودسرانه در قتل فجيع چند جوان در كرمان و برخي حواشي آن– كه القا كننده حقانيت رفتار قاتلان به خاطر تلقي آنها از مهدورالدم بودن مقتولان است - نيز، هم بر جسارت افراد خودسر تاثير داشته است و هم بر ترديدهاي گروههايي از مردم در نحوه مواجهه با بعضي افراد ميافزايد. نكته ديگري كه در خلق و تقويت شرايط فعلي، تاثير داشته است ناهماهنگي دستگاههاي مختلف حكومتي در زمينه مـبـارزه با برخي ناهنجاريهاي اجتماعي است.
**آفرينش :ايران و اهداف شانگهاي
روزنامه آفرينش امروز در سرمقاله خود نقش ايران را در سازمان شانگهاي بررسي كرد و نوشت:
پذيرش عضويت ايران در 21 سازمان منطقه اي و بين المللي و زمينه سازي براي عضويت در 9 سازمان جهاني ديگر، از جمله موفقيت هاي جمهوري اسلامي در سياست خارجي محسوب مي شود. سازمان شانگهاي نيز يكي از اين سازمانهاست كه جمهوري اسلامي ايران توانسته علي رغم فشارهاي موجود نقش پررنگ و تاثير گذار داشته باشد.
در قدرت يابي سازمان شانگهاي همين نكته بس كه فهرستي بلند از كشورهاي مهم آسياي مركزي و جنوب آسيا براي عضويت در اين نهاد صف بسته اند و هيچ قدرت برتري در دو حوزه شبه قاره و قلمرو شوروي سابق نمانده كه امروز زير پرچم شانگهاي گرد نيايد. اما در اين ميان دو قدرت برتر گرداننده اين سازمان- يعني چين و روسيه- بيش از همه به حضور ايران به عنوان نماينده برتر حوزه خليج فارس دراين پيمان منطقه اي چشم دوخته اند.جمهوري اسلامي ايران به همراه دو كشورهند و پاكستان در جريان نشست سران سازمان در تاريخ 14 تير 1384 در شهر آستانه (پايتخت قزاقستان) به عضويت ناظر سازمان پذيرفته شدند. برخي از تحليلگران معتقدند افزايش تمايل كشورهايي چون ايران براي عضويت در سازمان شانگهاي، اين سازمان به محلي براي مبارزه طلبيدن عليه تهديدهاي آمريكا در منطقه تبديل شود در آن سو پيمان شانگهاي با توجه به حضور دو كشور دارنده حق وتو در شوراي امنيت، پيماني مناسب براي اين هدف ايران است. ايران در صورت عضويت دايم در اين پيمان و به دست آوردن رابطه و تعهدات نظامي دروني آن، با اطمينان بيشتري مي تواند در مقابل تهديدات آمريكا در منطقه ايستادگي كند. سازمان شانگهاي اين توان را دارد تا همگرايي ايران و روسيه در آسياي ميانه را بيشتر تقويت كند و به اين وسيله پيوندهاي اقتصادي، سياسي و امنيتي ايران با آسياي ميانه را بالا برد. از سوي ديگرچين نيز كه با شتاب توسعه اقتصادي نياز روزافزوني به انرژي پيدا كرده است. نياز به انرژي گسترده اي است تا بتواند چرخه هاي اقتصادي خود را بچرخاند، بنابراين چين بدون همگرايي كشورهاي منطقه و ايران نمي تواند اطميناني به تامين انرژي مورد نظر خود از اين منطقه داشته باشد، بنابراين ايران با عضويت كامل خود در اين پيمان، تضميني بر هدف چين خواهد بود.
**اعتماد ملي :دو پرونده روي يك ميز
روزنامه اعتماد ملي امروز درسرمقاله خود موضع باراك اوباما و مك كين را در قبال ايران بررسي كرد و نوشت:
كنگره نهايي انتخاباتي دموكراتها در دنور آمريكا و اظهارات باراك اوباما در كنار نظرات مككين و مشاورانش از حزب جمهوريخواه آمريكا درباره ايران، موضوع ايران و سياست خاورميانهاي آمريكا را در ليست برنامههاي آتي سياستمداران آمريكايي قرار داد چه كارتر، ريگان، بوش، كلينتون و جورج واكربوش همواره بر موضوع ايران تاكيد و ابرام داشتهاند، اما اينك به نظر ميرسد، مساله مناسبات آمريكا و ايران و چگونگي سياستهاي ايالات متحده در آينده با جمهوري اسلامي، از مسالهاي حاشيهاي به يكي از كليديترين محورهاي انتخابات بدل شده است.
ضروري است در اولين فرصت ممكن يك جمعبندي و سازماندهي جديد در خصوص چگونگي تعامل ايران با انتخابات ايالات متحده صورت پذيرد. خوب يا بد، ايران براي آمريكا يا فرصت است يا تهديد. .
دستگاه سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بايد متناسب با استراتژيهاي بينالمللي اوباما و مككين، سناريوهاي مختلفي را آماده نمايد. وزير خارجه ايران بايد دو پرونده همزمان را روي ميز خود نگه دارد، تا در صورت پيروزي هر كدام از احزاب درگير در رقابت انتخاباتي، نيازمند مطالعه اوليه و جمعبندي واگرايانه نباشيم. براي اين مهم دو دسته تيم كارشناسي ميتوانند همزمان وضعيت انتخاباتي آمريكا، اهداف و برنامههاي احزاب رقيب، سياستشان در قبال ايران و برنامههاي تدافعي ما در عرصه بينالمللي را مطالعه و تدوين نمايند.
در اين صورت ميتوانيم بدون نگراني در يك حوزه بينالمللي حضور يافته براي كاهش فشارها در ديگر بخشهاي منافع ملي كشورمان نقشآفريني نماييم. براي اين مهم به دستگاه سياست خارجي هوشمندي نيازمنديم
**جام جم :نقطه عطف روابط روسيه و غرب
روزنامه جام جم امروز در سرمقاله خود روابط در حال حاضر غرب و روسيه را تحليل مي كند و مي نويسد:
به رسميت شناختن جمهوريهاي جداييطلب گرجستان توسط روسيه ، روابط روسيه با غرب را تحت تاثير قرار داده است. اين تغيير روابط در حالي روي ميدهد كه انتظار ميرود در آينده نيز تبعات آتي اين تغيير گريبانگير هر دو طرف شود.
تبعات اقدام روسيه تنها به انتقادات صورت گرفته ازسوي غرب محدود نخواهد شد و مجامع بينالمللي بايد همچنان انتظار واكنشها وتبعات جديتري را از تغيير رابطه غرب با روسيه داشته باشند.
اقدام دولت روسيه در به رسميت شناختن آبخازيا و اوستيايجنوبي نه تنها اقدامي خلاف موازين و اصول بينالمللي بوده بلكه بيشتربه مثابه بي اعتنايي اين كشور نسبت به اخطارهاي غرب و مجامع غربي محسوب است.
البته روسيه تصميم حمله به خاك گرجستان و همين طور به رسميت شناختن جمهوريهاي جداييطلب اوستياي جنوبي و آبخازيا را با بهانه تجاوز اوليه گرجستان انجام داد اما اين استدلال تنها دليلي است كه كرملين را مجاب ميكند و ديگر كشورها تا كنون از پذيرش آن سر باز زدهاند.
اقدام اخير روسيه نيز مطمئنا به انزواي سياسي بيشتر اين كشورمنجر خواهد شد و اين چيزي است كه مطمئنا وخيم تر شدن روابط روسيه با غرب را نيز در پي خواهد داشت.
تصور روسيه از اين كه غرب بعد از مدت زمان اندكي تمام رنجشهاي ناشي از اين اقدام روسيه را فراموش خواهد كرد تصوري واهي و بي پايه واساس خواهد بود چرا كه روسيه نهتنها در مورد گرجستان بلكه دربسياري از زمينهها اختلافاتي جدي با غرب دارد.افغانستان، موضوع هستهاي ايران و تامين انرژي تنها قسمتي از موارد مورد اختلاف غرب با روسيه است.
خطر بروز تهديدات گستردهتر از سوي روسيه درمواردي كه ذكر شد تنها به تشنج بيشتر شرايط و به عبارتي مقابله به مثل غرب منجر خواهد شد. غرب قادر است در واكنش نسبت به اين اقدام روسيه اقدام به پذيرش عضويت اوكراين و گرجستان در ناتو كند يا از عضويت روسيه در سازمان تجارت جهاني جلوگيري كند، البته روسيه نيز از حمايت از غرب در افغانستان خودداري كرده و يا يك كارتل گازي بينالمللي ايجاد كند. هيچ يك از دو طرف انگيزهاي براي كاستن از آتش تنشها و اختلافات موجود بينابين ندارد.
اين طور به نظر ميرسد كه اين دو جمهوري جداييطلب به سختي از سوي كشورها و مجامع به رسميت شناخته شوند و غرب نيز نه تنها از استقلال اين دو جمهوري حمايت نخواهد كرد بلكه در جستجوي جوابي قاطع به اين بي احترامي و اقدام خودسرانه و مغرورانه روسيه خواهد بود؛ چيزي كه روسيه مطمئنا در حمله به گرجستان آن را ناديده گرفت و اين مساله پتانسيل واكنش تلافيجويانه غرب در برابر روسيه است.
**دنياي اقتصاد :رانتجويي نخبگانه
روزنامه دنياي اقتصاد امروز در سرمقاله خود رانت را مسئله روز خود قرار داد و نوشت:
رانتجويي در انتخاب عمومي به اينترتيب معنا ميشود كه برخي افراد به جاي تلاش براي عرضه كالاها و خدمات به بازار و برآورده كردن نيازي واقعي از توده مردم و ...
از ادبيات رانتجويي ميدانيم كه در جوامع رانتي، رانتجويي شكل و شمايل بسيار پيچيدهاي مييابد ورقابت بر سر دستيابي به رانت موجب ميگردد تا افراد در رانتجويي مهارت پيدا كنند به اين معني كه از روشهاي بسيار ظريفتر، حرفهايتر و فريبندهتري براي پنهان كردن مقاصد رانتجويانه استفاده ميكنند. به عبارت ديگر، به جاي اينكه رقابت بر سر كالاها و خدمات، مهارت افراد را در توليد افزايش دهد، رقابت در رانتجويي مهارت آنها را در رانتجويي و امور مرتبط با آن نظير لابيگري، چانهزني، اقناع، شبكهسازي و مسائلي از اين دست افزايش ميدهد.حال با اين عينك نظري ميتوان به پديده حمايت از نخبگان در هفته گذشته توجه نمود. سالها است كساني كه خود را نخبه ميدانند و كساني از روي دلسوزي به حال كشور بر اساس تحليلي غيردقيق، تمركز خود را بر اين قرار دادهاند تا با مسوولان كشور صحبت كنند و آنها را به حمايت از كساني كه نخبه قلمداد ميشوند متقاعد سازند. ماحصل تلاشهاي فوق ايجاد نهادي براي اين مقصود بود.. در يك كلام: «دسترسي آسان، رايگان و بدون ضابطه و مسووليت به منابع مالي عمومي.» توجيهي كه غالبا براي اين مقصود ارائه ميشود كاملا مشخص است. اگر از نخبگان حمايت نكنيم آنها به كشورهاي ديگر خواهند رفت. اگر به آنها سوبسيد ويژه ندهيم سرمايهگذاريهاي انجام شده هرز خواهد گرديد. اين حرفها بيش از آنكه استدلالي منطقي و قابل قبول باشد، توجيهاتي حرفهاي براي متقاعد ساختن مسوولاني است كه شناخت كافي از پيچيدگي مسائل دنياي مدرن ندارند. آنچه موجب فرار مغزها يا نخبگان از كشور ميشود؛ يا جذابيتهاي مالي در خارج از كشور است يا جذابيتهاي غيرمالي و ياتركيبي از آنها. روشن است كه حمايتهاي مالي بنياد نخبگان نميتواند جبران جذابيتهاي غيرمالي خارج از كشور را نمايد. لذا آنچه در اين تحليل بايد بر آن تمركز نمود جذابيتهاي مالي است. علم اقتصاد يك پاسخ بسيار ساده در اين زمينه دارد: غالبا هرجا كه توسعه نيافتهتر است، بازدهي سرمايهگذاري بالاتر است. به عبارت ديگر بازده سرمايهگذاري در كشورهاي توسعه يافته كمتر از كشورهاي در حال توسعه است. در عمل نيز كساني كه در عرصه كسب و كار فعاليت دارند، ميدانند كه بازده سرمايهگذاري در ايران بسيار بالا است. آنچه مانع از سرمايهگذاري در ايران است امور ديگري چون ريسك سرمايهگذاري، امنيت سرمايهگذاري، نهادهاي پشتيبان و مسائلي از اين دست است.افراد باهوش در مييابند كه بازدهي رانتجويي بالاتر از بازدهي رقابت در بازار كالاها و خدمات است. مصوبه دولت مبني بر واگذاري يك خانه به افرادي كه نخبه قلمداد شدند، شاهدي بر صحت مدعاي اين دسته سوم است.
جامعه ايران جامعهاي رانتي است و موارد متعددي از چنين رفتارهاي رانتجويانهاي را شاهد بوده و هستيم. هر زمان كساني با توجيهي متفاوت تلاش ميكنند خود را از قاعده مستثنا كرده و با لطائفالحيل به اموال مردم كه در نزد مسوولان به امانت است دستاندازي كنند. اين نوبت نيز آخرين نوبت نبوده و نيست. فقط كافي است چند سالي منتظر بمانيم و ببنيم كه آيا اين پرداختها توانسته است تا معضلي را حل كند يا همان گونه كه انتظار ميرود فرجام كار صرفا پرداختي انتقالي از جيب جامعه به جيب عدهاي خاص بوده است.
**رسالت :خبرگان ملت و نرم افزار كشور داري
روزنامه رسالت امروز در سرمقاله خود به بيانات اخير رهبري در ميان خبرگان اشاره كرد و نوشت :
بيانات حكيمانه مقام معظم رهبري در جمع خبرگان ملت را مي توان ذيل “منطق كشورداري در اسلام” تحليل كرد. در اسلام روشها مثل ارزشها است و كشورداري روشي براي كسب قدرت و تداوم آن است. در اسلام، كسب قدرت به هر قيمتي وجود ندارد و...
سلوك و آيين اداره كشوردر مردمسالاري ديني بسته به تحقق شرايطي است كه بخشي از آنها شكل رسمي و سخت افزاري نظام اسلامي است و در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران احصاء شده اما به تعبير رهبر فرزانه انقلاب “شرط لازم، ولي غير كافي” است. شق مهمتر و بنيادي تر كشورداري اسلامي وجوه نرم افزاري است كه در واقع همان جهت گيري هاي فكري، شاخص هاي اصلي و شعارهاي بنيادين انقلاب است. معظم له در تبيين شاخص هاي اصلي انقلاب اسلامي برخي از آنها را اينگونه برشمردند:” عدالتخواهي ، استقلال و آزادي به معناي حقيقي كلمه ، استكبار ستيزي و منفعل نشدن در مقابل دشمن ، مردم گرايي ، مستضعف نوازي و گرايش به طبقات محروم ، و پرهيز از اسراف و زندگي اشرافي گري جزء مباني انقلاب اسلامي هستند كه به هيچ وجه نبايد تغيير كنند.”
نرم افزار كشورداري در مردمسالاري ديني، اصولگرايي و پايبندي به شعارها و ارزشهاي انقلاب اسلامي است. محتواي نظام اسلامي شبيه يك بافت روحاني است كه حكومت اسلامي و مردم مسلمان ايران را به هم پيوند زده و پرده اي آهنين در مقابل دشمنان انقلاب اسلامي آويخته است. اين بافت روحاني در منطق اسلامي گره خورده و اعتبار خود را از متن قرآن و آموزه هاي عترت (عليهم السلام) مي گيرد. در واقع برخلاف عصبيت ابن خلدون محل اعتبار و اصالت وجوه نرم افزاري نظام اسلامي كاملا واضح و مبرهن است.
صيانت از نظام اسلامي و در عين حال كارآمدي آن در حل مشكلات كشور بسته به اعتقاد و ايمان مسئولين به محتوا و اصول انقلاب اسلامي است. حمايتهاي گرم رهبر فرزانه انقلاب از دولت نهم در اين منطق تحليلي براي كشورداري اسلامي مي گنجد. طرح شعارها و اصول انقلاب اسلامي در سطوح مختلف جامعه و اصرار دولت در پايبندي به محتواي اسلامي نظام عقلانيت سياسي حاكم بر كشور را نسبت به تقويت بيش از پيش اين دولت، ترغيب و تشجيع مي نمايد.
اما در اين بين خبرگان ملت به لحاظ شان و جايگاه ديني و علمي و همچنين به دليل وظايف حساس و كليدي مجلس خبرگان كه عبارت از تعيين رهبر و رصد دائمي شرايط رهبري است از رسالت خطيري در حفظ و تقويت مباني، شعارهاي بنيادين و جهت گيريهاي اصلي نظام برخوردارند.
مجلس خبرگان به عنوان “ذخيره معنوي نظام اسلامي” بايد مهندسي نرم افزار كشورداري اسلامي را بر عهده بگيرد و ضمن تقويت جرياناتي كه همسو با اهداف و مباني انقلاب حركت مي كنند نسبت به فاصله گرفتن برخي از گروهها و نهادها از محتواي نظام اسلامي هشدار دهد و مسير كلان حركت مردمسالاري ديني را هدايت نمايد.
**كارگزاران :خبرگان و جايگاه هاشمي
روزنامه كارگزاران امروز در خصوص احلاس اخير سالانه خبرگان رهبري مي نويسد:
هفته گذشته اجلاس سالانه خبرگان رهبري تشكيل شده بود. خبرگان در نظام قانوني و اجرايي كشور در عين آنكه كمترين جلسات را تشكيل ميدهند اما به دليل دو وظيفه نظارت و انتخاب رهبري كه برعهده دارند و اهميت و جايگاه اول و تعيينكننده رهبر و ولي فقيه در نظام جمهوري اسلامي، خبرگان بالقوه مهمترين ارگان كشور محسوب ميشوند. اگر خبرگان بتوانند در اجلاسهاي خود نقش فعلي و نه بالقوه خود را فعالتر كنند و گزارشهاي مرتبي در اين چارچوب به ملت بدهند، باعث خواهد شد تا نقش و جايگاه پر اهميت آنان بيشتر مورد توجه جامعه قرار گيرد. گزارشگيري از وضعيت اقتصادي كشور و طرح تحول اقتصادي با حضور رئيسجمهور و بررسي پرونده هستهاي با حضور دبير شوراي عالي امنيت كه در اين اجلاس خبرگان صورت پذيرفت، احتمالا فقط به دليل اينكه خبرگان مثل ساير مردم يا مسوولان عاليرتبه در جريان قرار بگيرند نبوده است. تصور ميرود بر اساس وظيفه قانوني خود، به حوزه نظارتي خبرگان توجه كردهاند كه بتوانند به عنوان مشاوراني امين، رهبري را در اتخاذ سياستهاي مهم كه سرنوشت كشور به آن مربوط است و دولت مجري آن است كمك دهند. از نظر اعتمادسازي متقابل مردم و حكومت، خبرگان جايي است كه به راحتي ميتوانند، در افكار عمومي در مورد دلايل كارها و تصميمات و موفقيتهاي رهبري به عنوان نهاد تعيينكننده رهبري توضيح دهند واگر هم در موردي كارهاي نهادهاي تحت نظر رهبري مورد قبول نبوده است بگويند تا اعتماد و ارتباط دو سويه مردم، نظام استحكام يابد. اين كار فقط ازخبرگان ساخته است. حضور آقاي هاشميرفسنجاني در كرسي رياست خبرگان از پديدههاي مهم اين دوره خبرگان است. در اين چند ساله بعد از دولت نهم معلوم شد كه جايگاه آقاي هاشميرفسنجاني درميان روحانيون تاثيرگذار شهرستانها و حوزههاي علميه غيرقابل انكار است. اين ظرفيتي است كه سابقه سياسي و مبارزاتي و علمي و تاريخي وي و همراهياش با امام و رفاقت طولانياش با مقام معظم رهبري، برايش ايجاد كرده است. انتخاب هاشميرفسنجاني به عنوان رئيس خبرگان كه اعضاي آن همه فقيه هستند و اكثر علماي بزرگ بلاد در آن حضور دارند، به همين سابقه بر ميگردد. واقعيت اين است كه خيلي از ماها در دوران اصلاحات به اين ظرفيت و توان «هاشمي» و نه مسائل حاشيهاي وي توجه نكرده بوديم و نميدانستيم كه او ميتواند بخش اصلي روحانيت و تاثيرگذاران را مخاطب خود قرار دهد. البته ميزان حمله و بيپروايي بيادبانه در دولت نهم نسبت به هاشميرفسنجاني در تاريخ تهاجم به چهرههاي سياسي شاغل در دنيا هم كمنظير است و بر اين باورم كه اين گروه برعكس اصلاحطلبان منتقد، چون اهميت و جايگاه هاشمي را بين تاثيرگذاران سياسي و رهبري نظام ميدانند با وي كه امروز رئيس مجلس خبرگان كشور است، بيشترين مقابله را ميكنند.
**كيهان: با حوصله تدبير كنيد
روزنامه كيهان امروز در يادداشت روز خود مي نويسد:
رهبر انقلاب در ديدار اخير رئيس جمهور و هيئت دولت ضمن آنكه دولت نهم را دولت كار و اقدام خوانده و طرح تحول اقتصادي را از كارهاي بزرگ دولت برشمردند، با قابل قبول بودن سرفصل هاي اين طرح، گوشزد نمودند؛ «اين كار بسيار مهم حتما انجام شود اما در اين روند بايد از هرگونه شتابزدگي مطلقا پرهيز كرد. اجراي خوب اين طرح، قدم بزرگي در پيشرفت كشور است اما اجراي شتاب زده آن، خطرها و ضررهايي به دنبال مي آورد بنابراين بايد با بررسي چشم اندازها و پيامدها و تدبير كردن راه هاي جلوگيري يا كنترل تبعات منفي، اين جراحي بزرگ را به سلامت انجام داد.»
اكنون، حدود سه ماه از اعلام طرح تحول اقتصادي توسط رئيس جمهور مي گذرد. اين طرح داراي هفت موضوع شامل هدفمند كردن پرداخت يارانه ها، اصلاح نظام بانكي، مالياتي، گمركي، سيستم توزيع كالا و خدمات، تقويت پول ملي و افزايش بهره وري است.
نكته مهم در ميان هفت پروژه اي كه از سوي دولت مطرح شده، بحث هدفمند كردن يارانه هاست؛ مبلغي كه به گفته وزير رفاه و تأمين اجتماعي سالانه بالغ بر 90 هزار ميليارد تومان به صورت غيرمستقيم در بخش هاي انرژي به مردم پرداخت مي شود اما با توجه به اينكه افراد با هر ميزان درآمد از يارانه هاي يكسان برخوردار مي شوند، توزيعي ناعادلانه صورت مي گيرد. از سخنان رئيس جمهور در مجلس و صدا و سيما نيز مشخص شده كه در مرحله اول تأكيد بر يارانه هاي انرژي است و قرار است از راه آزاد كردن قيمت آن، درآمدي كه به دست مي آيد ميان دهك هاي پايين جامعه توزيع شود.
«هدفمند كردن يارانه ها» بخشي از طرح جامع «تحول اقتصادي» دولت نهم است كه سابق بر اين در دولت 8 ساله سازندگي تحت عنوان «تعديل اقتصادي» و در دو دوره دولت اصلاحات با نام «ساماندهي اقتصادي» روي ميز كار روساي جمهور نگه داشته شده و به دلايلي در اجراي آن ناكام بودند. شايد به دليل همين ناكامي هاي گذشته است كه امروز عده اي ازاجراي اين طرح واهمه دارند.
در اينكه اقتصاد ما از زمان هاي گذشته دچار درد مزمن بوده و در شرايط فعلي، كشور با چالش هاي جدي اقتصادي روبروست و نيازمند يك جراحي جامع است، ترديدي نيست اما آفتي كه كارهاي بزرگي از اين دست را تهديد مي كند و بايد از آن اجتناب كرد- همان گونه كه رهبر معظم انقلاب متذكر شدند- شتاب زدگي و تعجيل و بررسي نشدن پيامدهاي منفي و عدم تدبير براي كنترل آنها است.
همه خيرخواهان و حتي برخي از منتقدان منصف احمدي نژاد، اقدام شجاعانه دولت نهم را در اجراي اين طرح سرنوشت ساز مي ستايند و آن را يك فداكاري و كار بزرگ مي دانند اما دولت بايد بپذيرد كه هنوز بدنه كارشناسي كشور، نمايندگان مجلس و مردم نسبت به اين طرح و چگونگي اجراي آن به قدر كفايت توجيه نشده اند. اين طرح زمان بر خواهد بود. در اين ميان بسياري از سازوكارها بايستي تدبير شود تا نتيجه مطلوب حاصل گردد.
ظاهراً دولت در مرحله كارشناسي و تدوين اين طرح درباره همه «چه بايد كرد»ها و «چه نبايد كرد»ها انديشيده و به مقدمات لازم براي مهيا نمودن بستر و مجراي قانوني اجراي طرح توجه داشته است اما از سوي ديگر نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي معترضند كه تاكنون يك برگه كاغذ از طرح تحول اقتصادي به دستشان نرسيده و آنان به عنوان نمايندگان مردم اطلاع كافي از كم و كيف و نظر كارشناسي دولت در اين خصوص ندارند و نمي دانند دولت چگونه مي خواهد طرح به اين بزرگي را عملي كند تا براي مردم با كمترين هزينه همراه باشد.
اين روزها درباره نقدي كردن (هدفمند كردن) يارانه ها كه در اولويت طرح تحول اقتصادي قراردارد، پرسش هايي مطرح است كه به توضيح بيشتر دولت نيازمند است نظير آن كه؛ آيا دولت براي آزاد كردن قيمت ها برنامه مشخص و حساب شده اي دارد؟ و آسيب هاي جانبي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي ناشي از افزايش قيمت كالاها و خدمات را برآورد كرده است؟ آيا دولت به درستي محاسبه كرده است كه با اجراي اين برنامه از «چاله يارانه» درآمده در «چاه تورم» نيفتد؟ آيا دولت مي داند به چه كساني بايد يارانه نقدي بدهد و به چه كساني ندهد؟ آيا اطلاعات اقتصادي كه از طريق خوداظهاري اشخاص جمع آوري شده مي تواند مبناي علمي و عملي دقيق و قابل اتكايي براي تشخيص يارانه پذيران واقعي جامعه باشد؟
اينها سؤالاتي است كه قبل از هرگونه اقدام اجرايي در مورد طرح تحول اقتصادي بايستي جواب هاي مشخص و قانع كننده اي از سوي دولت هم براي دست اندركاران و مجلسيان و هم براي كارشناسان و مردم، ارايه شود.
در همه جاي دنيا مرسوم است براي آنكه قدري از تبعات و آثار اجرايي يك طرح بزرگ كاسته شده و در اجرا، نقاط ضعف و قوت و نكاتي كه احيانا در مرحله مطالعه نظري طرح مغفول واقع شده، آشكار و سطح عمليات طرح كامل شود و همين طور به لحاظ رواني نيز جامعه آمادگي پذيرش آن را پيدا نمايند، طرح مورد نظر را در مرحله اول به صورت آزمايشي به اجرا در مي آورند. خوب است دولت محترم قبل از اجراي همه جانبه طرح تحول و فراگيري آن در سطح كلان جامعه، به اجراي آزمايشي اين طرح در مدلي كوچكتر اقدام نمايد.
طرح تحول اقتصادي دولت در بعد نظري قابل قبول و پسند همگان است؛ خصوصا آنكه دولت نهم بيش از 2 سال از وقت خود را صرف تدوين و طراحي آن كرده است، اما به دليل پيچيدگي هاي اين طرح، ضروري است كه راهكارهاي دقيق و چگونگي اجراي بخش هاي مختلف نيز به روشني بيان شده و در دسترس كارشناسان و خبرگان و عامه مردم قرار گيرد. همچنين لازم است مبادي رسمي اطلاع رساني درخصوص طرح تحول اقتصادي تعيين و اعلام شود تا زمينه بروز شايعات و برخي گمانه زني ها كه در غالب موارد مضر به جان اين طرح بزرگ است، كور شود.
موضوع ديگر آثار فرهنگي ناشي از اجراي اين طرح است. معمولا مسايل فرهنگي- اعتقادي و حتي ديني و مذهبي مردم با مسايل اقتصادي و معيشتي آنان ارتباط نزديك دارد؛ چرا كه ريشه بسياري از ناهنجاري هاي اجتماعي و فرهنگي به فقر و نابساماني هاي اقتصادي افراد و جامعه بازمي گردد. يكي از راه هاي موثر در ايجاد زمينه و بستر لازم براي توسعه فعاليت هاي فرهنگي جامعه، بهبود وضعيت اقتصادي است. اگر وضع اقتصادي خانواده ها به سامان شود و دغدغه هاي معيشتي مردم كاهش يابد، در اين صورت حاضر خواهند شد براي توسعه فرهنگ و ارتقاء سطح آگاهي هاي فرهنگي خود هزينه كنند. تاكنون از آثار طرح تحول اقتصادي در زمينه فرهنگي جامعه، مطلب قابل توجهي از سوي متصديان امور بيان نشده كه لازم است به اين مقوله توجه بيشتري شود.
تحقق سند چشم انداز 20 ساله و دست يافتن به افق هاي پيشرفت و توسعه كشور در گرو اجرايي شدن و كارايي طرح تحول اقتصادي است. طرح تحول، يك جراحي بزرگ براي اقتصاد كشور است. مردم مي دانند براي درمان اين بيماري كهنه و مزمن كه هر روز به دامنه درد و رنج ناشي از آن افزوده مي شود، چاره اي جز تن دادن به اين جراحي و قبول آثار و تبعات ناشي از اين عمل و پذيرفتن بخشي از هزينه هاي آن ندارند، اما انتظارشان از دولتمردان و مسئولان امر آن است كه با كارشناسي عالمانه و آسيب شناسانه و تجميع نظرات كارشناسان و خبرگان امر و تدوين دقيق نقشه راه با كمترين ضريب خطا و اشتباه، تا حد ممكن از تبعات منفي و هزينه هاي احتمالي كه به اين واسطه به مردم تحميل مي گردد، كاسته شود. مردم توقعشان اين است كه تيغ اين جراحي بزرگ را در دست جراحاني كارآزموده، شجاع، دلسوز و صبور ببينند؛ خصوصياتي كه در دولت اصولگرا و مردمي احمدي نژاد سراغ دارند.
**مردم سالاري: پرواز دو كبوتر خونين بال
روزنامه مردم سالاري امروز در سرمقاله خود درمورد شهادت رجايي و باهنر نوشت:
در هشتم شهريور ماه سال 1360، خبر انفجار دفتر نخست وزيري و شهادت دو يار وفادار، محمدعلي رجايي و محمدجواد باهنر، رييس جمهور و نخست وزير محبوب انقلا ب، ايران را تكان داد و دل هاي بسياري از عاشقان و مخلصان را شكست.
امام (ره) كه قافله سالار عشق و شهادت بود با اندوهي در دل و غمي سنگين بر پشت، لب به سخن گشود:
«... از براي اسلا م فدا كردن اين شهدا براي ملت ما يك مساله مهم نيست گر چه خود واقعه و خود اين افرادي كه شهيد شده اند، در نظر همه ما عزيز و ارجمندند و آقاي رجايي و آقاي باهنر هر دو شهيدي هستند كه با هم در جبهه هاي نبرد با قدرت هاي فاسد، هم جنگ و همرزم بودند و مرحوم شهيد رجايي به من گفتند كه بيست سال است كه با آقاي باهنر همراه بودم و خداوند خواست كه با هم از اين دنيا هجرت كنند و به سوي او هجرت كنند... من در عين حال كه شهادت اين دو بزرگوار، براي من بسيار مشكل است، در عين حال مي دانم كه آنها به رفيق اعلي متصل شده اند و براي آنها آرامش هست... آن كوردلان كه گمان كرده اند كه جمهوري اسلا مي با نبود چند نفر از بين خواهد رفت و سقوط خواهد كرد، آنها افكارشان افكار اسلا مي نيست و از اسلا م خبري ندارند و از ايمان اطلا عي ندارند...
با رفتن شهدايي، با اين كه بسيار ارزشمند بودند و هستند، با رفتن شهدا در عين حالي كه ما متاثر هستيم ليكن چون ما توجه مان به خدا هست و براي خدا هست و ملت ما براي خدا قيام كرده است، با رفتن اشخاص هيچ سستي به خودشان راه نمي دهند...»
در هشتم شهريور ماه، يك بار ديگر خاطره زندگي و شهادت دو شهيد بزرگوار انقلا ب محمدعلي رجايي و محمدجواد باهنر در دل و ذهن ما زنده مي شود و به انديشه و تامل مان وا مي دارد. ، اين عزيزان در تمام طول حيات خود، يك لحظه از مبارزه و تلا ش در جهت تعالي شخصيت و روشنگري دست برنداشته اند و علي رغم گرفتار بودن در چنگال فقر مادي و عدم برخورداري از شرايط مناسب اجتماعي، توانسته اند راه خود را به سمت كمال از ميان انبوه بيغوله هاي گمراهي و كج انديشي يا آسان طلبي و آسايش خواهي باز شناسند و بي وقفه به پيش روند تا از وجود و هستي خود بارويي جاودانه و عبرت انگيز پي افكنند و الگوي امروز و فردا باشند.
بسيار شايسته است در ايام مخصوص اين شهيدان عزيز بر شناخت راه و زندگي و افكار اين عزيزان همت بيشتر بگماريم و از اين طريق، اين گوهرهاي از دست شده انقلا ب و اين ذخاير ارزشمند مدفون در خاك را بيشتر قدر بدانيم و پاس بداريم./115/120
شنبه 9 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسکانیوز]
[مشاهده در: www.iscanews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 139]
-
گوناگون
پربازدیدترینها