محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826137691
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز خبرگان ملت و نرم افزار كشورداري
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز خبرگان ملت و نرم افزار كشورداري
جام جم آنلاين: روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز ايران و جهان پرداختهاند از جمله؛«لطافت باران»،«خبرگان ملت و نرم افزار كشورداري»،«پرواز دو كبوتر خونين بال»،«با حوصله تدبير كنيد»،«خبرگان و جايگاه هاشمي»و... كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
جمهوري اسلامي
«لطافت باران» عنوان سرمقالهي روزنامهي امروز جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛برخلاف آنچه عده اي با اهداف و اغراض متفاوت درصدد القا آن هستند بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار اعضاي هيات دولت با ايشان در روز شنبه گذشته از توازن قابل تحسيني برخوردار بود. عده اي مايل هستند اين بيانات را يكسره حمايت از دولت بدانند و به اين بهانه چنين القا كنند كه اين بيانات كاملا يكطرفه بود. عده اي نيز با ناديده گرفتن بخش هاي ديگر اين بيانات درصدد مصادره رهبري و القا اين نكته هستند كه رهبري فقط به ما نظر دارند بطوري كه ما صد درصد مورد تاييد ايشان هستيم .
اين هر دو برداشت انحرافي و نادرست هستند و واقعيت بيانات رهبر معظم انقلاب را منعكس نمي كنند. واقعيت اينست كه بيانات ايشان در ديدار اعضاي هيات دولت داراي چهار بخش بود.
توصيه هاي معنوي به دست اندركاران اداره كشور
تعريف و حمايت از دولت
انتقاد از بعضي عملكردها
توصيه هاي عملي به دولتمردان
هرچند نوع اعلام خبر مربوط به بيانات رهبري در اين ديدار همان برداشت يكطرفه بودن را تا حدودي به ذهن ها منتقل مي كرد لكن ملاحظه متن كامل آن به روشني نشان ميدهد كه اين بيانات از توازني منطقي و متانتي ستودني برخوردار است و در شرايط كنوني كشور دستورالعملي جامع و نسخه اي آرام بخش است . تاكيد بر اهميت فرصتي كه براي خدمت در نظام اسلامي نصيب مي شود توجه دادن به اصل نعمت نظام اسلامي كه فرصت خدمت به مردم است نگاه واقع بينانه به تلاش هاي زيادي كه در طول 30 سال گذشته توسط همه دولت ها براي ساختن كشور و خنثي كردن توطئه هاي دشمنان صورت گرفته ضرورت بهره گرفتن از تجربه و دانش و كارائي نخبگان و افراد صاحبنظر لزوم پذيرش انتقادهاي صحيح و منصفانه توصيه به ناديده گرفتن تخريب ها اهتمام جدي به عمل قانون حتي اگر در نظر دولتمردان ضعيف و غيرقابل قبول باشد ضرورت آزادي عمل وزرا در اداره امور وزارتخانه ها در عين نظارت رئيس جمهور بر آنان و... اينها فقط فرازهائي از توصيه هاي رهبري به اعضاي دولت هستند كه فربه بودن قسمت مربوط به توصيه ها را نشان مي دهند.
كساني كه با سيره عملي رهبر معظم انقلاب آشنايي دارند ميدانند كه ايشان در انتخابات رياست جمهوري به هيچ وجه درباره افراد كوچكترين اظهارنظري نمي كنند بطوري كه حتي نزديكترين افراد به ايشان نيز نمي توانند نظر ايشان را درباره افراد متوجه شوند. اطلاعات موجود نشان مي دهد ايشان از هم اكنون براي انتخابات رياست جمهوري آينده نيز همين روش را در پيش گرفته اند و مصمم هستند اظهارنظري درباره افراد نكنند.
در پايان ميخوانيد؛عليرغم اين سنت حسنه همواره دشمنان در صدد بدگويي و سياه نمايي بوده و هستند و اين چيزي است كه در طول 30 سال گذشته همواره شاهد آن بوده ايم . افراد و جريان هاي سالم همواره از سخنان و اقدامات برداشت صحيح دارند و كساني كه از مصاديق « في قلوبهم مرض » هستند بويژه جريان هاي خارجي معاند همواره با برداشت انحرافي درصدد تحريف و فضاسازي هاي كاذب بوده و هستند. بيانات رهبري باران است كه باغ و شوره زار هر كدام به تناسب خود از آن برداشت مي كنند همان كه سعدي مي گويد : باران كه در لطافت طبعش خلاف نيست ـ در باغ لاله رويد و در شوره زار خس .
رسالت
«خبرگان ملت و نرم افزار كشورداري» عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم صالح اسكندري است كه در آن ميخوانيد؛بيانات حكيمانه مقام معظم رهبري در جمع خبرگان ملت را مي توان ذيل “منطق كشورداري در اسلام” تحليل كرد. در اسلام روشها مثل ارزشها است و كشورداري روشي براي كسب قدرت و تداوم آن است. در اسلام، كسب قدرت به هر قيمتي وجود ندارد و...
در ادامه سرمقاله ميخوانيد؛شايد بتوان بين محتوا و اصول اساسي نظام اسلامي كه زير پوست رسمي جمهوري اسلامي را تشكيل مي دهد و تعريف توين بيtoynbee() از مفهوم عصبيت ابن خلدون شباهتهايي يافت.به عقيده توين بي عصبيت در منظومه فكري ابن خلدون عبارت است از بافت روحاني كه كليه اعضاي سياسي و اجتماعي از آن ساخته شده اند. عصبيت مبناي انديشه هاي سياسي و اجتماعي ابن خلدون را تشكيل مي دهد و مايه جنبندگي يك دولت و قوه حياتي يك قوم است. اين عصبيت يك قوم است كه زمينه كشورداري را فراهم مي كند و در ادامه مايه حيات سياسي و تداوم يك حكومت است.
صالح اسكندري نوشته است؛صيانت از نظام اسلامي و در عين حال كارآمدي آن در حل مشكلات كشور بسته به اعتقاد و ايمان مسئولين به محتوا و اصول انقلاب اسلامي است. لذا در اين چارچوب تحليلي هر نهاد و جريان سياسي و اجتماعي كه در رويكرد و رفتار خود به اصول و مباني انقلاب اسلامي بيشتر پايبند بود بايد پشتيباني و تقويت شود. حمايتهاي گرم رهبر فرزانه انقلاب از دولت نهم در اين منطق تحليلي براي كشورداري اسلامي مي گنجد. طرح شعارها و اصول انقلاب اسلامي در سطوح مختلف جامعه و اصرار دولت در پايبندي به محتواي اسلامي نظام عقلانيت سياسي حاكم بر كشور را نسبت به تقويت بيش از پيش اين دولت، ترغيب و تشجيع مي نمايد.
در پايان ميخوانيد؛مجلس خبرگان به عنوان “ذخيره معنوي نظام اسلامي” بايد مهندسي نرم افزار كشورداري اسلامي را بر عهده بگيرد و ضمن تقويت جرياناتي كه همسو با اهداف و مباني انقلاب حركت مي كنند نسبت به فاصله گرفتن برخي از گروهها و نهادها از محتواي نظام اسلامي هشدار دهد و مسير كلان حركت مردمسالاري ديني را هدايت نمايد.
مردم سالاري
«پرواز دو كبوتر خونين بال» عنوان يادداشت روز روزنامهي مردم سالاري است كه در آن ميخوانيد؛در هشتم شهريور ماه سال 1360، خبر انفجار دفتر نخست وزيري و شهادت دو يار وفادار، محمدعلي رجايي و محمدجواد باهنر، رييس جمهور و نخست وزير محبوب انقلا ب، ايران را تكان داد و دل هاي بسياري از عاشقان و مخلصان را شكست.باز هم حادثه تلخ ترورهاي ناجوانمردانه تكرار شده بود و باز هم دست پليد منافقين، دو گل از معطرترين و زيباترين گل هاي بوستان انقلا ب را پرپر كرده بود.
ا
در ادامه يادداشت روز روزنامه مردم سالاري آمده است؛...با رفتن شهدايي، با اين كه بسيار ارزشمند بودند و هستند، با رفتن شهدا در عين حالي كه ما متاثر هستيم ليكن چون ما توجه مان به خدا هست و براي خدا هست و ملت ما براي خدا قيام كرده است، با رفتن اشخاص هيچ سستي به خودشان راه نمي دهند...»
در بخش ديگر ميخوانيد؛جريان وارد شدن شهيد رجايي به نيروي هوايي تا اخذ ديپلم و عضويت در نهضت آزادي و بعد كار معلمي و دستگيري اش توسط ساواك در سال 42 و باز دستگيري و شكنجه هاي طاقت فرسايش در سال 53 تا سال 57 كه در آبانماه آزاد شد، شرح مفصلي دارد كه در حوصله اين مجال كوتاه نمي گنجد.
در بخش ديگر يادداشت ميخوانيد؛شهيد رجايي پس از آزادي از زندان شاه بر حجم مبارزاتش افزود و سرانجام همراه با امام و مردم به پيروزي رسيد. پس از پيروزي انقلاب به سمت مشاور وزير آموزش و پرورش برگزيده شد و پس از استعفاي وزير آموزش و پرورش مسووليت او را به عهده گرفت. سپس با شركت در انتخابات مجلس، به نمايندگي مردم تهران انتخاب شد و آنگاه نخست وزيري را به عنوان يك تكليف شرعي پذيرفت و به قول خودش در كابينه اي 36 ميليوني مشغول به كار شد. اين شهيد عزيز به هنگام شهادت، به عنوان دومين رئيس جمهور انقلاب پس از عزل بني صدر خائن، رياست جمهوري اسلامي ايران را به عهده داشت.
شهيد رجايي به گواهي رفتار و كردار و زندگي اش، يكي از خالص ترين رنج ديدگاني بود كه جان و مال در كف اخلاص نهاده بود و به ايران و مردم مسلمانش صادقانه خدمت مي كرد.
يادداشت روز مردم سالاري در ادامه افزوده است؛شهيد حجت الاسلام دكتر محمد جواد باهنر نيز در سال 1312 و در «محله شهر» شهر كرمان ديده به جهان گشود. پدرش پيشه ور ساده اي بود كه از طريق مغازه كوچكش امرار معاش خانواده را صورت مي داد. شهيد باهنر در پنج سالگي به مكتب سپرده شد و در 10 سالگي وارد مدرسه معصوميه كرمان گرديد. هنگامي كه در بيست سالگي راهي قم شد دروس طلبگي را تا سطح خوانده بود. در قم درس خارج فقه و اصول را در محضر امام(ره) تلمذ كرد و همچنين از حضور مرحوم آيت الله بروجردي و علامه طباطبايي درك فيض نمود.
در ادامه ميخوانيد؛در كابينه شهيد رجايي سمت وزير آموزش و پرورش را داشت و به هنگام رياست جمهوري آن شهيد، اين يار ديرين و وفادار به عنوان نخست وزير معرفي شد. شهيدباهنر در سمت جديد و در كنار شهيد رجايي تلا ش تازه اي را براي خدمت بيشتر به مردم آغاز كرد اما دست ناجوانمرد ستم موجب شد اين فرصت دير نپايد و چنان شد كه اين دو عزيز در حادثه انفجار نخست وزيري، بال در بال به سوي ملكوت الهي پرگشودند و به فرموده امام (ره) به رفيق اعلي متصل شدند.
مردم سالاري در ادامه يادداشت خود افزوده است؛در هشتم شهريور ماه، يك بار ديگر خاطره زندگي و شهادت دو شهيد بزرگوار انقلا ب محمدعلي رجايي و محمدجواد باهنر در دل و ذهن ما زنده مي شود و به انديشه و تامل مان وا مي دارد. چنان كه در مرور كوتاه فوق بر زندگي اين دو شهيد ديديم، اين عزيزان در تمام طول حيات خود، يك لحظه از مبارزه و تلا ش در جهت تعالي شخصيت و روشنگري دست برنداشته اند و علي رغم گرفتار بودن در چنگال فقر مادي و عدم برخورداري از شرايط مناسب اجتماعي، توانسته اند راه خود را به سمت كمال از ميان انبوه بيغوله هاي گمراهي و كج انديشي يا آسان طلبي و آسايش خواهي باز شناسند و بي وقفه به پيش روند تا از وجود و هستي خود بارويي جاودانه و عبرت انگيز پي افكنند و الگوي امروز و فردا باشند.
بسيار شايسته است در ايام مخصوص اين شهيدان عزيز بر شناخت راه و زندگي و افكار اين عزيزان همت بيشتر بگماريم و از اين طريق، اين گوهرهاي از دست شده انقلا ب و اين ذخاير ارزشمند مدفون در خاك را بيشتر قدر بدانيم و پاس بداريم.
كيهان
روزنامهي كيهان عنوان يادداشت روز خود را «با حوصله تدبير كنيد» برگزيده و نوشته است؛رهبر انقلاب در ديدار اخير رئيس جمهور و هيئت دولت ضمن آنكه دولت نهم را دولت كار و اقدام خوانده و طرح تحول اقتصادي را از كارهاي بزرگ دولت برشمردند، با قابل قبول بودن سرفصل هاي اين طرح، گوشزد نمودند؛ «اين كار بسيار مهم حتما انجام شود اما در اين روند بايد از هرگونه شتابزدگي مطلقا پرهيز كرد. اجراي خوب اين طرح، قدم بزرگي در پيشرفت كشور است اما اجراي شتاب زده آن، خطرها و ضررهايي به دنبال مي آورد بنابراين بايد با بررسي چشم اندازها و پيامدها و تدبير كردن راه هاي جلوگيري يا كنترل تبعات منفي، اين جراحي بزرگ را به سلامت انجام داد.»
در بخش ديگر يادداشت آمده است؛«هدفمند كردن يارانه ها» بخشي از طرح جامع «تحول اقتصادي» دولت نهم است كه سابق بر اين در دولت 8 ساله سازندگي تحت عنوان «تعديل اقتصادي» و در دو دوره دولت اصلاحات با نام «ساماندهي اقتصادي» روي ميز كار روساي جمهور نگه داشته شده و به دلايلي در اجراي آن ناكام بودند. شايد به دليل همين ناكامي هاي گذشته است كه امروز عده اي ازاجراي اين طرح واهمه دارند.
در اينكه اقتصاد ما از زمان هاي گذشته دچار درد مزمن بوده و در شرايط فعلي، كشور با چالش هاي جدي اقتصادي روبروست و نيازمند يك جراحي جامع است، ترديدي نيست اما آفتي كه كارهاي بزرگي از اين دست را تهديد مي كند و بايد از آن اجتناب كرد- همان گونه كه رهبر معظم انقلاب متذكر شدند- شتاب زدگي و تعجيل و بررسي نشدن پيامدهاي منفي و عدم تدبير براي كنترل آنها است.
در ادامه ميخوانيد؛ظاهراً دولت در مرحله كارشناسي و تدوين اين طرح درباره همه «چه بايد كرد»ها و «چه نبايد كرد»ها انديشيده و به مقدمات لازم براي مهيا نمودن بستر و مجراي قانوني اجراي طرح توجه داشته است اما از سوي ديگر نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي معترضند كه تاكنون يك برگه كاغذ از طرح تحول اقتصادي به دستشان نرسيده و آنان به عنوان نمايندگان مردم اطلاع كافي از كم و كيف و نظر كارشناسي دولت در اين خصوص ندارند و نمي دانند دولت چگونه مي خواهد طرح به اين بزرگي را عملي كند تا براي مردم با كمترين هزينه همراه باشد.
اين روزها درباره نقدي كردن (هدفمند كردن) يارانه ها كه در اولويت طرح تحول اقتصادي قراردارد، پرسش هايي مطرح است كه به توضيح بيشتر دولت نيازمند است نظير آن كه؛ آيا دولت براي آزاد كردن قيمت ها برنامه مشخص و حساب شده اي دارد؟ و آسيب هاي جانبي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي ناشي از افزايش قيمت كالاها و خدمات را برآورد كرده است؟ آيا دولت به درستي محاسبه كرده است كه با اجراي اين برنامه از «چاله يارانه» درآمده در «چاه تورم» نيفتد؟ آيا دولت مي داند به چه كساني بايد يارانه نقدي بدهد و به چه كساني ندهد؟ آيا اطلاعات اقتصادي كه از طريق خوداظهاري اشخاص جمع آوري شده مي تواند مبناي علمي و عملي دقيق و قابل اتكايي براي تشخيص يارانه پذيران واقعي جامعه باشد؟
اينها سؤالاتي است كه قبل از هرگونه اقدام اجرايي در مورد طرح تحول اقتصادي بايستي جواب هاي مشخص و قانع كننده اي از سوي دولت هم براي دست اندركاران و مجلسيان و هم براي كارشناسان و مردم، ارايه شود.
در ادامه ميخوانيد؛در همه جاي دنيا مرسوم است براي آنكه قدري از تبعات و آثار اجرايي يك طرح بزرگ كاسته شده و در اجرا، نقاط ضعف و قوت و نكاتي كه احيانا در مرحله مطالعه نظري طرح مغفول واقع شده، آشكار و سطح عمليات طرح كامل شود و همين طور به لحاظ رواني نيز جامعه آمادگي پذيرش آن را پيدا نمايند، طرح مورد نظر را در مرحله اول به صورت آزمايشي به اجرا در مي آورند. خوب است دولت محترم قبل از اجراي همه جانبه طرح
در بخش پاياني يادداشت كيهان ميخوانيد؛تحقق سند چشم انداز 20 ساله و دست يافتن به افق هاي پيشرفت و توسعه كشور در گرو اجرايي شدن و كارايي طرح تحول اقتصادي است. طرح تحول، يك جراحي بزرگ براي اقتصاد كشور است. مردم مي دانند براي درمان اين بيماري كهنه و مزمن كه هر روز به دامنه درد و رنج ناشي از آن افزوده مي شود، چاره اي جز تن دادن به اين جراحي و قبول آثار و تبعات ناشي از اين عمل و پذيرفتن بخشي از هزينه هاي آن ندارند، اما انتظارشان از دولتمردان و مسئولان امر آن است كه با كارشناسي عالمانه و آسيب شناسانه و تجميع نظرات كارشناسان و خبرگان امر و تدوين دقيق نقشه راه با كمترين ضريب خطا و اشتباه، تا حد ممكن از تبعات منفي و هزينه هاي احتمالي كه به اين واسطه به مردم تحميل مي گردد، كاسته شود. مردم توقعشان اين است كه تيغ اين جراحي بزرگ را در دست جراحاني كارآزموده، شجاع، دلسوز و صبور ببينند؛ خصوصياتي كه در دولت اصولگرا و مردمي احمدي نژاد سراغ دارند.
كارگزاران
«خبرگان و جايگاه هاشمي» عنوان سرمقالهي روزنامهي كراگزاران است كه آن را سيدمحمدعلي ابطحي نوشته؛ در ابتداي آن ميخوانيد؛ هفته گذشته اجلاس سالانه خبرگان رهبري تشكيل شده بود. خبرگان در نظام قانوني و اجرايي كشور در عين آنكه كمترين جلسات را تشكيل ميدهند اما به دليل دو وظيفه نظارت و انتخاب رهبري كه برعهده دارند و اهميت و جايگاه اول و تعيينكننده رهبر و ولي فقيه در نظام جمهوري اسلامي، خبرگان بالقوه مهمترين ارگان كشور محسوب ميشوند. به خصوص آنكه خبرگان كنوني همه مجتهد و فقيهند و عملا مسوول تعيين ولي فقيه هستند كه با پسوند مطلقه، قدرت اصلي و فصلالخطاب در قانون اساسي معرفي شده است و عملا ساير وظايف رهبري تحتالشعاع و زير عنوان ولايت فقيه عملي ميگردد. اينكه بر اساس قانون اساسي حتي ولي فقيه كه نمايندگي از حضرت مهدي(عج) در عهد غيبت ميكند و يك اصل مذهبي است كه بايد در حوادث واقعه به آنان رجوع شود، با ساز وكار انتخاب خبرگان توسط مردم شكل ميگيرد نشانه مهمي است كه حكايت از اهميت و نقش مردم در اداره كشور ميكند و دليلي است كه بسط يد حاكم شرع و ولايت او بر اساس قانون اساسي بعد از راي مردم شكل ميگيرد و كساني كه راي مردم را تزييني ميپندارند، از چارچوبه قانون اساسي كه تنها ميثاق مردم و حكومت است خارجند.
در ادامه ميخوانيد؛از نظر اعتمادسازي متقابل مردم و حكومت، خبرگان جايي است كه به راحتي ميتوانند، در افكار عمومي در مورد دلايل كارها و تصميمات و موفقيتهاي رهبري به عنوان نهاد تعيينكننده رهبري توضيح دهند واگر هم در موردي كارهاي نهادهاي تحت نظر رهبري مورد قبول نبوده است بگويند تا اعتماد و ارتباط دو سويه مردم، نظام استحكام يابد. اين كار فقط ازخبرگان ساخته است. واقعيت اين است كه در مواردي كه رهبري تصميم ميگيرند و تصميم راهبردي و سرنوشتسازي هم براي كشور هست، كسي نيست كه به عنوان كمك به بسط انديشه ايشان، دلايل آن را به مردم توضيح دهد تا اكثريت مردم كه از مسائل پشت صحنه اطلاع ندارند، در مورد تصميمات مهم رهبري حرف بيشتري بشنوند. اين كار را اگر خبرگان كه در جايگاه ناظر و انتخابكننده رهبري هستند، انجام دهند، اعتماد آفرينتر است و جايگاه خبرگان در جامعه تقويت ميشود.
در بخش پاياني آمده است؛حضور آقاي هاشميرفسنجاني در كرسي رياست خبرگان از پديدههاي مهم اين دوره خبرگان است. در اين چند ساله بعد از دولت نهم معلوم شد كه جايگاه آقاي هاشميرفسنجاني درميان روحانيون تاثيرگذار شهرستانها و حوزههاي علميه غيرقابل انكار است. اين ظرفيتي است كه سابقه سياسي و مبارزاتي و علمي و تاريخي وي و همراهياش با امام و رفاقت طولانياش با مقام معظم رهبري، برايش ايجاد كرده است. انتخاب هاشميرفسنجاني به عنوان رئيس خبرگان كه اعضاي آن همه فقيه هستند و اكثر علماي بزرگ بلاد در آن حضور دارند، به همين سابقه بر ميگردد. واقعيت اين است كه خيلي از ماها در دوران اصلاحات به اين ظرفيت و توان «هاشمي» و نه مسائل حاشيهاي وي توجه نكرده بوديم و نميدانستيم كه او ميتواند بخش اصلي روحانيت و تاثيرگذاران را مخاطب خود قرار دهد. البته ميزان حمله و بيپروايي بيادبانه در دولت نهم نسبت به هاشميرفسنجاني در تاريخ تهاجم به چهرههاي سياسي شاغل در دنيا هم كمنظير است و بر اين باورم كه اين گروه برعكس اصلاحطلبان منتقد، چون اهميت و جايگاه هاشمي را بين تاثيرگذاران سياسي و رهبري نظام ميدانند با وي كه امروز رئيس مجلس خبرگان كشور است، بيشترين مقابله را ميكنند.
اعتماد ملي
«دو پرونده روي يك ميز» عنوان سرمقالهي روزنامه اعتماد ملي است كه در ابتداي آن ميخوانيد؛كنگره نهايي انتخاباتي دموكراتها در دنور آمريكا و اظهارات باراك اوباما در كنار نظرات مككين و مشاورانش از حزب جمهوريخواه آمريكا درباره ايران، موضوع ايران و سياست خاورميانهاي آمريكا را در ليست برنامههاي آتي سياستمداران آمريكايي قرار داد.
در ادامه سرمقاله ميخوانيد؛فارغ از اينكه كداميك از كانديداها، نظراتي مطلوبتر در ارتباط با وضعيت مناسباتي با ايران دارند، مشخص است كه ما نميتوانيم نسبت به نوع وضعيت روابط خويش با آمريكا بيتفاوت باشيم. نحوه تنظيم اين مناسبات به 2 مرحله مجزا برميگردد. مرحله اول به نوع اتخاذ استراتژي تيم سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران و شوراي عالي امنيت ملي بازميگردد.
در بخش ديگر آمده است؛ضروري است در اولين فرصت ممكن يك جمعبندي و سازماندهي جديد در خصوص چگونگي تعامل ايران با انتخابات ايالات متحده صورت پذيرد. اگر آمريكاييها اذعان دارند كه موضوع ايران برايشان اهميت دارد، پس ما نميتوانيم از اين موقعيت استراتژيك شانه خالي كنيم. خوب يا بد، ايران براي آمريكا يا فرصت است يا تهديد. بسته به نوع استراتژي طرف مقابل، سياستمداران ايراني ميتوانند سپهر مناسبات خود را تنظيم كنند.
در ادامه ميخوانيد؛دستگاه سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران بايد متناسب با استراتژيهاي بينالمللي اوباما و مككين، سناريوهاي مختلفي را آماده نمايد. وزير خارجه ايران بايد دو پرونده همزمان را روي ميز خود نگه دارد، تا در صورت پيروزي هر كدام از احزاب درگير در رقابت انتخاباتي، نيازمند مطالعه اوليه و جمعبندي واگرايانه نباشيم. براي اين مهم دو دسته تيم كارشناسي ميتوانند همزمان وضعيت انتخاباتي آمريكا، اهداف و برنامههاي احزاب رقيب، سياستشان در قبال ايران و برنامههاي تدافعي ما در عرصه بينالمللي را مطالعه و تدوين نمايند.
در پايان سرمقاله آمده است؛در اين صورت ميتوانيم بدون نگراني در يك حوزه بينالمللي حضور يافته براي كاهش فشارها در ديگر بخشهاي منافع ملي كشورمان نقشآفريني نماييم. براي اين مهم به دستگاه سياست خارجي هوشمندي نيازمنديم.
دنياي اقتصاد
«رانتجويي نخبگانه» عناون سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم علي سرزعيم كه در آن آمده است؛رانتجويي در انتخاب عمومي به اينترتيب معنا ميشود كه برخي افراد به جاي تلاش براي عرضه كالاها و خدمات به بازار و برآورده كردن نيازي واقعي از توده مردم و تحمل رنج و سختي متقاعد ساختن و سر و كله زدن با مردم به پرداخت پول،ترجيح ميدهند مسير راحتتري را دنبال كنند. اين مسير راحتتر مسير دولت است.
دولت در تعريف عام آن جايي است كه بخشي از پول مردم در آنجا وجود دارد. رانتجويان در مييابند كه به جاي تحمل سروكله زدن با توده مردمي كه نسبت به خرج كردن پول خود حساسيت فوقالعادهاي دارند و تا مجبور نباشند و نيازي جدي نداشته باشند از ريال ريال پول شان نخواهند گذشت، راحتتر است تا با مسوولان دولتي سروكله زنند و تلاش كنند تا مسوولان دولتي را متقاعد سازند تا از پول مردم چيزي در اختيار آنها گذارند. به تعبير فريدمن توجيه مساله نيز به لحاظ اقتصادي روشن است. وقتي شما از پول خود براي خود خرج ميكنيد نهايت دقت را ميكنيد تا پولي را كه با زحمت بهدست آوردهايد به راحتي از دست ندهيد. اما در مقام يك مسوول دولتي شما موظفيد تا پول ديگران را براي ديگران خرج كنيد. لذا انگيزه كمي داريد تا نهايت وسواس و دقت خود را به خرج دهيد. همچنين از ادبيات رانتجويي ميدانيم كه در جوامع رانتي، رانتجويي شكل و شمايل بسيار پيچيدهاي مييابد ورقابت بر سر دستيابي به رانت موجب ميگردد تا افراد در رانتجويي مهارت پيدا كنند به اين معني كه از روشهاي بسيار ظريفتر، حرفهايتر و فريبندهتري براي پنهان كردن مقاصد رانتجويانه استفاده ميكنند. به عبارت ديگر، به جاي اينكه رقابت بر سر كالاها و خدمات، مهارت افراد را در توليد افزايش دهد، رقابت در رانتجويي مهارت آنها را در رانتجويي و امور مرتبط با آن نظير لابيگري، چانهزني، اقناع، شبكهسازي و مسائلي از اين دست افزايش ميدهد.حال با اين عينك نظري ميتوان به پديده حمايت از نخبگان در هفته گذشته توجه نمود. سالها است كساني كه خود را نخبه ميدانند و كساني از روي دلسوزي به حال كشور بر اساس تحليلي غيردقيق، تمركز خود را بر اين قرار دادهاند تا با مسوولان كشور صحبت كنند و آنها را به حمايت از كساني كه نخبه قلمداد ميشوند متقاعد سازند. ماحصل تلاشهاي فوق ايجاد نهادي براي اين مقصود بود. آنقدر از زندگي در اين كشور تجربه داريم كه بفهميم مقصود از اين حمايت چيست. در يك كلام: «دسترسي آسان، رايگان و بدون ضابطه و مسووليت به منابع مالي عمومي.» توجيهي كه غالبا براي اين مقصود ارائه ميشود كاملا مشخص است. اگر از نخبگان حمايت نكنيم آنها به كشورهاي ديگر خواهند رفت. اگر به آنها سوبسيد ويژه ندهيم سرمايهگذاريهاي انجام شده هرز خواهد گرديد. اين حرفها بيش از آنكه استدلالي منطقي و قابل قبول باشد، توجيهاتي حرفهاي براي متقاعد ساختن مسوولاني است كه شناخت كافي از پيچيدگي مسائل دنياي مدرن ندارند. به سادگي ميتوان ضعف اين قبيل به اصطلاح استدلالها را نشان داد. آنچه موجب فرار مغزها يا نخبگان از كشور ميشود؛ يا جذابيتهاي مالي در خارج از كشور است يا جذابيتهاي غيرمالي و ياتركيبي از آنها. روشن است كه حمايتهاي مالي بنياد نخبگان نميتواند جبران جذابيتهاي غيرمالي خارج از كشور را نمايد. لذا آنچه در اين تحليل بايد بر آن تمركز نمود جذابيتهاي مالي است. علم اقتصاد يك پاسخ بسيار ساده در اين زمينه دارد: غالبا هرجا كه توسعه نيافتهتر است، بازدهي سرمايهگذاري بالاتر است. به عبارت ديگر بازده سرمايهگذاري در كشورهاي توسعه يافته كمتر از كشورهاي در حال توسعه است. در عمل نيز كساني كه در عرصه كسب و كار فعاليت دارند، ميدانند كه بازده سرمايهگذاري در ايران بسيار بالا است. آنچه مانع از سرمايهگذاري در ايران است امور ديگري چون ريسك سرمايهگذاري، امنيت سرمايهگذاري، نهادهاي پشتيبان و مسائلي از اين دست است. حال اگر واقعا كساني مدعي هستند كه به لحاظ هوشي برتري محسوسي نسبت به ديگر مردم جامعه دارند، چه فرصتي بهتر از اينكه در جامعه ايران از اين هوش خود درآمد بالايي را بهدست آورند؟ هر كس هوش بيشتري داشته باشد، بهتر خواهد توانست از عرصههاي بكر موجود در فضاي كسب و كار ايران بهرهبرداري كند. حال چرا عدهاي دائما تهديد به فرار از ايران ميكنند و مسوولان را به اين دعوت ميكنند تا به آنها پرداختي كنند تا آنها در ايران باقي بمانند؟ شايد پاسخ به اين سوال منوط به تجديدنظر در تعريف ما از نخبگي و هوش باشد. اگر كساني در حل مسائل پيچيده رياضي مهارت دارند و اين مهارت كاربرد كمي در عرصه زندگي واقعي دارد، طبيعي است كه اين تعريف از هوش نمي تواند موجب مزيتي در بازار رقابتي شود و براي فرد بهروزي مالي به دنبال آورد. اما اگر تعريف هوش توان حل مساله باشد و كساني كه بهتر بتوانند اينكار را انجام دهند، را با هوش بخوانيم، آنها نيازي به چنين حمايتهايي نخواهند داشت. يك حالت ديگر نيز متصور است و آن اينكه اين افراد باهوش در مييابند كه بازدهي رانتجويي بالاتر از بازدهي رقابت در بازار كالاها و خدمات است. مصوبه دولت مبني بر واگذاري يك خانه به افرادي كه نخبه قلمداد شدند، شاهدي بر صحت مدعاي اين دسته سوم است. (تفصيل مساله را به مجالي ديگر واگذار ميكنيم)
جامعه ايران جامعهاي رانتي است و موارد متعددي از چنين رفتارهاي رانتجويانهاي را شاهد بوده و هستيم. هر زمان كساني با توجيهي متفاوت تلاش ميكنند خود را از قاعده مستثنا كرده و با لطائفالحيل به اموال مردم كه در نزد مسوولان به امانت است دستاندازي كنند. اين نوبت نيز آخرين نوبت نبوده و نيست. فقط كافي است چند سالي منتظر بمانيم و ببنيم كه آيا اين پرداختها توانسته است تا معضلي را حل كند يا همان گونه كه انتظار ميرود فرجام كار صرفا پرداختي انتقالي از جيب جامعه به جيب عدهاي خاص بوده است.
شنبه 9 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[مشاهده در: www.jamejamonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 322]
-
گوناگون
پربازدیدترینها