واضح آرشیو وب فارسی:واحد مرکزي خبر: سينما - چگونه در اين جهان شعر بايد گفت
سينما - چگونه در اين جهان شعر بايد گفت
كريم نيكونظر: تماشاي مجموعه «بتمن»ها هر بينندهاي را متوجه حضور ابرقهرمان مردمياي ميكند كه فارغ از مبارزه پليس با فساد، خواهان اجراي عدالت و كشف حقيقت است. مردي با لباسي عجيب و غريب كه در شهري خيالي تبديل به اسطورهاي براي شكست دشمنان مردم ميشود. با اين همه گرايش به اجراي عدالت توسط بتمن، گاهي زاويه ديدي شخصي و انفرادي ميگيرد و گاهي تبديل به خواست عمومي ميشود و همه اينها ناشي از جهانبيني كارگردانهاي مختلفي است كه هر كدام قهرمان شهر«گاتهام» را متفاوت از ديگري تصوير كردهاند. «بتمن»هايي كه «تيم برتون» ساخته بردنياي فانتزي تكيه ميكند و قرار نيست بيننده با تماشاي آنها جنگ يا حادثهاي واقعي را به ياد بياورد. فيلمهاي او در دنيايي خيالي و بدون اشاره به«واقعيت» جاري ساخته شده و قصه او هم،روايت همين دنياي فانتزي و رنگارنگ است. همانطور كه در اصل داستان (كاميك بوك بتمن) هم ماجرا روايت ميشود، برتون هم داستان قهرمانش را روايت ميكند. براي همين هم در «بتمن»هايي كه برتون كارگرداني كرده كسي به دنبال ارجاع به موضوعات روز نميگردد. برتون استادانه فضاي پرزرق و برق ميسازد و نيروهاي خير و شر را در مقابل هم قرار ميدهد. براي قهرمان او، انتقام از «جوكر»، معني كامل عدالت است و تلاش او براي شكست «جوكر»ريشه در گذشته و كودكي «بروس وين» دارد.حتي «بتمن »او فرد عجيب وغريبي نيست. ما او را مانند همه شخصيتهاي فيلم، از همان ابتدا ميپذيريم و اين پذيرش هم كاملا بديهي و عادي به نظر ميرسد. انگار حضور بتمن در شهر خيالي امري عادي و طبيعي بوده و انتظارش را داشتهايم. همانطور كه «جوكر»را هم با آن لبخند اجباري روي صورتش و چهره رنگ شدهاش كاملا قبول ميكنيم. برتون سعي نميكند گذشتهاي شفاف از «بتمن» و ديگر شخصيتها به ما بدهد. «بتمن » فيلمهاي برتون ناشي از ديد فانتزي و اسطورهاي او هستند كه هر اتفاق غيرعادي را هم عادي و بديهي نشان ميدهد. اما نمونههاي اخير بتمن اينگونه نيستند. اگر از فيلمهاي «جوئل شوماخر» بگذريم [كه البته هيچ كدام هم آثار مهمي نيستند] به فيلمهاي كريستوفر نولان ميرسيم كه«بتمن» را از نو ميسازد، گذشته مجهول او را تعريف ميكند و حتي «بديهي» بودن چنين قهرماني را هم حذف ميكند. دنيايي كه نولان تصوير ميكند مثل آثار برتون رنگارنگ و پر از موسيقي و شادي نيست. «گاتهام» حالا شهري در آستانه سقوط اخلاقي است كه فساد همه اركانش را خراب كرده است ياس و نااميدي همه آدمها را تلخ كرده. «بروس وين»هم يكي از افرادي است كه قرباني فساد شهر شده است. «عدالت» هم معناي ديگري پيدا كرده. قهرمان او اجراي عدالت را تنها در انتقامگيري نميداند و تلاش ميكند مفهومي عموميتر به آن بدهد و گستره آن را بيشتر كند. او به فكر «گاتهام» است و ميخواهد همه را از شر آدمهاي فاسد نجات دهد. بسياري اين زاويه ديد را با حادثه 11 سپتامبر و توجه عمومي به «جنگ براي امنيت و مبارزه با تروريسم» مرتبط ميدانند. دو بتمن او - «بازگشت بتمن» و «شواليه تاريكي» - تلاشي براي رسيدن به امنيت و نابودي تروريستهايي كه از ميان خود آمريكاييها سربرآوردهاند. الگوي نولان در«بازگشت بتمن»، ماجراي القاعده و بن لادن بوده است. نولان با اين فيلمها، اشاره مستقيمي به واقعيتهاي جهان اطرافش دارد. كاملا مشخص است كه او هم به دنبال امنيت، با مبازه عليه تروريسم همراه ميشود و همدلانه با آن برخورد ميكند. اگر چه او اين وظيفه را به قهرمان مستقلش ميسپارد كه به هيچ نهادي وابسته نيست. با اين همه به نظر ميرسد كريستوفر نولان محافظهكارانه با وقايع مختلف روبهروميشود و تكليف قهرمان اخلاقگراي او مشخص نيست. شايد در فيلم«بازگشت بتمن» ميشد زاويه ديد او در جهت همدلي با مبارزه عليه تروريسم ديد، اما در آخرين فيلم اين نگاه دچار تغيير شده. تا آنجا كه در ميان حاميان فيلم، محافظهكاران، «بتمن» را مانند رئيسجمهور نه چندان محبوب آمريكا ميدانند كه همه اقداماتش از جمله از بين رفتن حقوق شهروندي، براي رسيدن به امنيت است و از طرف ديگر مخالفان «جنگ پيشگيرانه»، «بتمن» را شخصي براي افشاگري جنايتها ميدانند. اوست كه در اين فيلم «شكنجه»و«زندان مخوف»... را رد ميكند و با ديدي اخلاقي منكر اين اعمال ميشود. اما تكليف چيست؟ وقتي فيلمي دايره موافقان و طرفدارانش اينقدر گسترده است چطور ميتواند تصويري دقيق و البته روشنفكرانه از يك موقعيت واقعي باشد؟ چقدر ميتواند بازتابدهنده جو عمومي يا نمايشدهنده دنياي واقعي باشد؟ «بتمن» با همه ارجاعات متعددش جهانبيني محافظهكارانهاي دارد و تكليف خودش را روشن نميكند. مشخص نيست فيلم انتقادي به جنگ پيشگيرانه دارد يا حامي آن است و همين هم تماشاگر را سردرگم ميكند. به نظر ميرسد نولان بيش از توجه به اينها، تنها ميخواسته بستري براي روايت موضوعش داشته باشد كه تماشاگر امروزي بتواند نسبتي بين وقايع خيالي فيلم و قهرمان اسطورهاياش با دنياي واقعي و بدون قهرمانش ايجاد كند. «بتمن»شمايل كاملي از قهرماني عدالتخواه و مستقلي است كه تنها ميخواهد شر و بدبختي را نابود كند. در فيلمهاي نولان اين نيروي شر است كه قدرت دارد و هميشه ميتواند امنيت و عدالت را به خطر بيندازد و بتمن تنها ميتواند از فشار شرر بكاهد. برخلاف«بتمن»هاي تيم برتون،كه در آنها هميشه باقدرت گرفتن نيروي شر، بتمن حاضر ميشد و تعادل را برقرار ميكرد. حالا درقرن 21 شهر«گاتهام» در حال نابودي است. شهري كه برقراري امنيت در آن نيازمند قهرماني آهنين به نام بتمن است. شايد قهرمانهاي تيم برتون چندان به كار مردم «گاتهام» نيايند.
شنبه 9 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: واحد مرکزي خبر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 224]