واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بررسي پارادايمهاي مديريت دولتي در جمهوري اسلامي- 4 خاشعي: دولت نهم هويت اصيل انقلابي را به عرصه مديريتي وارد كرد
خبرگزاري فارس: يك عضو موسسه علمي پژوهشي امام خميني(ره) گفت: دولت نهم توانست ارزشهاي اصيل انقلاب اسلامي را به عرصه مديريتي كشور وارد كند و در سال 84 نوعي بازيابي هويت ارزشي اتفاق افتاد و تفكر انقلابي به سطح تفكر مديريتي وارد شد.
به گزارش خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس، وحيد خاشعي استاد مدعو دانشگاه شهيد بهشتي و موسسه علمي پژوهشي امام خميني(ره) در هشتمين نشست بررسي فرصتها و چالشهاي استراتژيك دولت نهم كه در مركز بررسيهاي استراتژيك رياست جمهوري با عنوان "بررسي پارادايمهاي مديريت دولتي در جمهوري اسلامي" برگزار شد، گفت: سه دسته آسيبهاي مديريتي در كشور وجود دارد گه آسيبهاي كلان، متوسط و خرد را شامل مي شود و آسيبهاي اين سه دسته از بالا به پايين تسري پيدا ميكند.
وي افزود: در 30 سال انقلاب، شاهد نوعي تحول ارزشي در مديريت كشور هستيم كه با انرژي ارزشي انقلاب ناشي از خون شهدا و فداكاريها، هنجار ارزشي را در جامعه ايران حاكم كرد كه تا سال 68 به وسيله جنگ و ارزشهايش كه تزريق ميشود اين ارزشها به مرحله باروري و ورود به مرحله دوم رسيد؛ اما بعد از سال 68 به بهانههاي مختلف، گاهي به بهانه توسعه سياسي گاهي توسعه اقتصادي، ارزشها مسير قهقرايي را طي كرد و اميد حاكم شدن اين ارزشها در برنامهها از بين رفته بود.
اين محقق ادامه داد: دولت نهم توانست آن ارزشها را به عرصه مديريتي كشور وارد كند و در سال 84 نوعي بازيابي هويت ارزشي اتفاق افتاد و تفكر انقلابي به سطح تفكر مديريتي وارد شد.
خاشعي اظهار داشت: انقلاب اسلامي كشور را با اهدافي الهي تعريف كرد اما در 16 سال پس از جنگ، وسايل اداره كشور عرفي و ليبرال تعريف شد و به عبارتي از وسايل غيرمقدس در جهت اهداف مقدس ميخواست استفاده شود در حالي كه مديريت انقلابي مديريتي است كه كشور را اسلامي مديريت ميكند و اهداف عرشي را در سطوح كشور پياده كند.
وي افزود: اينكه رهبري دولت نهم را حامل پيام و گفتمان انقلاب ميداند همين است كه دولت نهم خود را در پارادايم انقلاب اسلامي تعريف كرده است و اين اتفاق بايد در درون انقلاب مي افتاد.
اين عضو موسسه علمي پژوهشي امام خميني(ره) مصاديق پارادايم انقلابي دولت نهم در عرصه مديريت را اينچين تشريح كرد:
1- انحلال و ادغام سازمان مديريت (اين سازمان قبل و بعد از انقلاب نبض اقتصاد بوده و نظام برنامهريزي كشور در دست برنامهنويسان ليبرال بوده و برنامههاي آن خواسته يا ناخواسته به سمت فروپاشي جمهوري اسلامي از درون بود).
2- مستقل كردن سازمان مديريت استانها براي سرعت و ارتقاي سطح برنامهريزي (در دولتهاي قبل شعار تمركززدايي داده مي شد اما دولت نهم با شجاعت عملا اين كار را انجام داد. حتي در برنامه سوم و چهارم، درصد پاييني از موارد قابليت عملياتي شدن داشت چون آنها بدون در نظر گرفتن آمايش سرزميني، در مركز براي همه كشور برنامهريزي ميكردند).
3- انعطاف پذيري و كوچكسازي براي چالاك شدن و انجام بهتر وظايف در هر بخش (در اين زمينه مي توان به تجمع شوراها اشاره كرد كه تا پيش از اين به خاطر هزينههاي سياسي، اين كار انجام نشده بود).
خاشعي گفت: خيلي از انتقادات به دولت نهم در زمينه اين تحولات انتقاداتي بيجا است چرا كه اين تغييرات از اختيارات مصرح رئيس جمهور در اصل 124 و 126 قانون اساسي است.
وي افزود: سفرهاي استاني در كارآمدي تصميمات دولت بسيار موثر است حتي برخيها ميگفتند چرا براي دولت هزينه و وقت را تلف ميكنيد در حالي كه سياستگذاري در مرحله اول نيازمند ادراك و احساس مشكل است.
اين كارشناس تصريح كرد: نوآوريهاي دولت نهم در عرصه مديريتي، تفكر ارزشي را كه انقلاب اسلامي داعيهدار آن بوده، به عرصه مديريت جامعه كشاند.
خاشعي درباره عدم همراهي بدنه با مديريت انقلابي اظهار داشت: شاخص بنيادين ليبراليسم، فردگرايي است و با وجود همه دستاوردها، مردم بين زندگي خودشان و اهداف عاليه رابطهاي احساس نميكنند و يك حلقه اتصال مفقوده در اين بين وجود دارد.
وي افزود: مديريت انقلابي بين زندگي فردي و اهداف عاليه ارتباط برقرار ميكند و يك دغدغه مشترك به وجود بياورد كه دولت نهم اين كار را كرد و نمونه آن همين شعارهاي مردم در سفرهاي استاني در مورد انرژي هستهاي است.
انتهاي پيام/
جمعه 8 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 243]