تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):اى جوانان! آبرويتان را با ادب و دينتان را با دانش حفظ كنيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1836093194




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

خودزني به شيوه ايراني (بخش دهم)


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: خودزني به شيوه ايراني (بخش دهم)
محمد مطهري
پس از انتشار مقاله نهم انتظار مي‌رفت برخي خوانندگان خرده گيرند كه چرا نقد برخي سياست‌هاي كنوني و عملكرد مسئولان در طي هشت مقاله را ناتمام گذاشته و به نقد رفتار خودمان يعني ما ايرانيان پرداختم. اما نه تنها در ميان انبوه نظرات خوانندگان چنين انتقادي يافت نشد، بلكه برخي از اينكه چرا نقد رفتار ما مردم صريحتر بيان نشده بود گله مند بودند. خوشبختانه هر روز بيشتر و بيشتر اين باور عموميت پيدا مي‌كند كه تا ايراني درست نشود ايران درست نمي‌شود.

در يك نگاه ابتدايي، رفتار يك ملت مسلمان قاعدتا بايد از ملل غير مسلمان بهتر باشد، زيرا هيچ مكتبي مانند اسلام بر مسئول بودن آدمي در قبال كوچكترين عملش (مثقال ذره) تأكيد نكرده است. به همين منوال، رفتار يك ملت شيعه بايد از ملل سني مذهب بهتر باشد چرا كه از «اعتقادات ضروري شيعه» عرضه شدن اعمال بر پيامبر (ص) و ائمه اطهار عليهم السلام است و طبق روايات در هر دوشنبه و پنجشنبه اعمال ما بر حضرت ولي الله الاعظم امام عصر(ع) عرضه مي‌شود (روايات ذيل تفسير توبه/105).

متاسفانه مي‌بينيم ما شيعيان حتي در مسأله‌اي به اهميت نماز از اهل تسنن عقب افتاده‌ايم. هنگام اذان در شهرهاي ما تغيير محسوسي در خيابانها مشاهده نمي‌شود و حتي از برگزار نكردن مسابقات فوتبال در وقت اذان عاجز مانده‌ايم، در حالي كه برادران سني عليرغم تقيد به خواندن نمازها در پنج وقت به جاي سه وقت، ليگ‌هاي خود را خارج از وقت اذان و منظم‌تر از ما برگزار مي‌كنند. مولاي ما امير المؤمنين (ع)، همرديف «تقوي» ما را به «نظم» سفارش كرده است (اوصيكم بتقوي ا... و نظم امركم)، اما يك مشكل هميشگي ما همين بي‌نظمي بوده است. شروع نشدن مجلس در ساعت مقرر توسط خود قانونگذاران در طول سي سال گذشته فقط يك نمونه است. (مجموعا 3265 مورد غيبت و 6664 تاخير تنها در يك دوره مجلس، خسارتي بالغ بر 206 ميليارد تومان بر جاي گذاشته است. فارس/21 خرداد 1387).

به راستي اين همه گلايه و شكايت از تبعيض، قانون شكني، بي‌انصافي، حرمت شكني، پارتي‌بازي، بي‌توجهي يا عدم رعايت حق ديگران در اداره، مغازه، تاكسي، كلانتري، گمرك، بيمارستان و دادگاه، گله از كيست جز گله مردم از مردم؟ گله و شكايت ايراني از رفتار ايراني مربوط به دوران پس از انقلاب نيست؛ دهه‌هاست كه هر كس كه در رفتار ما دقيق شود، خصوصا اگر به خارج از كشور پا گذاشته باشد، بر برخي عقب ماندگيهاي رفتاري ما افسوس مي‌خورد.

البته در دنيا ملت بي‌عيب و نقص وجود نداشته و جامعه مطلوب اسلامي در جهان كنوني مصداق ندارد. برخي مباني و ويژگيهاي جوامع مدرن كه تكيه بر «فرد گرايي» يكي از آنهاست در بينش اسلامي مورد قبول نيست. آن جوامع مشكلات خود را داشته و به نحو ديگري بيمارند و قطعا نمي‌توانند الگوي ما باشند. در عين حال پياده كردن امور مثبت آن جوامع در جامعه ما نه تنها منعي ندارد بلكه لازم است، همچنانكه در تعليمات اسلامي علم را ولو نزد منافق باشد بايد آموخت.(در اينجا بحث‌ها و اختلافات تئوريك مطرح است كه خارج از بحث فعلي ماست).

اما يك تفاوت ميان بيماري رفتاري ما و بيماري رفتاري بسياري از ملل ديگر وجود دارد و آن اينكه آنان مشكلات پيش پا افتاده را حل كرده و موفق به ايجاد آرامش ـ ولو ظاهري ـ در جامعه شده‌اند، امري كه ما چه قبل و چه بعد از انقلاب از ايجاد آن ناتوان بوده‌ايم. آنها ديگر معضلاتي به نام دعواي در صف، متلك پراني، بوق زدن براي كسي كه ثانيه‌اي ديرتر حركت مي‌كند، آشغال ريختن، تمسخر ديگران، عدم رعايت حق يكديگر، پارتي بازي، بگومگو بر سر ميزان كرايه و امثال آن نداشته و يا بسيار كمتر دارند.

ما متأسفانه در جامعه از يكديگر كم آزار فيزيكي و غير فيزيكي نمي‌بينيم. حتي مشكلات اوليه عبور و مرور را حل نكرده‌ايم. هنوز يك فرد به ويژه يك سالمند نمي‌تواند با آرامش از عرض خيابان عبور كند (بارها ديده‌ايم كه سالمندان عصايشان را به سمت رانندگان حركت مي‌دهند تا آنان را زير نگيرند).

در بررسي رفتار اجتماعي ما ايرانيان اولين پرسش اين است كه عيب‌هاي رفتاري ما چيست؟ دوم آنكه چه عواملي ما را به اين وضع كشانده است؟ سومين سؤال اين است كه درمانها و راه حل‌ها اعم از ريشه‌اي و بلند مدت و يا فوري كدام است؟ همه اين پرسشها حتي سوال اول كه به نظر پاسخ سهل تري دارد، پيچيدگي‌هاي خود را دارند و پاسخ دقيق به آنها نياز به كار جمعي و مداوم ده‌ها متخصص در رشته‌هاي گوناگون از اسلام شناس و ايران شناس گرفته تا روانشناس و جامعه شناس دارد. من در حد بضاعت ناچيز خود و حوصله اين مقالات به بيان چند نكته بسنده مي‌كنم.

عيب‌هايمان را كم و بيش مي‌دانيم. برخي راه حلهاي اساسي و ريشه‌اي مثل لزوم آموزش در مدارس نيز مورد اتفاق است. من در اين بخش مي‌خواهم تنها يكي از عواملي را كه، به عقيده من، ما را به وضع كنوني كشانده است توضيح دهم كه در ضمن به راه حل اين مشكل نيز اشاره خواهد شد.

دهه‌هاست كه براي بسياري از گردشگراني كه پس از رواج استفاده از خودرو، از ايران ديدن كرده‌اند اين امر به صورت يك معما درامده كه چگونه است كه همان افرادي كه براي عبور از يك درب اين قدر به هم تعارف مي‌كنند همين كه پشت فرمان اتومبيل مي‌نشينند تبديل به انسان‌هاي ديگري شده و حاضر به دادن راه به رانندگان ديگر نيستند؟ آيا اين محفظه فلزي چهار چرخ است كه چنين روحيات را دگرگون مي‌كند؟

البته از اين معماها در رفتار ما كم نيست. مثلا مدپرستي غربي به لايه‌هايي از جامعه ما نفوذ مي‌كند اما فرهنگ رايج «استفاده از لوازم دست دوم» در غرب به فرهنگ ما راه پيدا نمي‌كند. اين قبيل معماها داستان ديگري است كه محل بحث ما نيست.

تأمل درباره معماي گردشگران در مورد ناسازگاري ميان فرهنگ تعارف و فرهنگ رانندگي در ايران، ما را به سوي شناخت يكي از عوامل ناهنجاري رفتاري در كشورمان هدايت مي‌كند. چند مثال به توضيح مطلب كمك مي‌كند.

در هنگام خريد از مغازه‌اي كه ما مشتري دائمش نبوده و به طور اتفاقي از آن خريد مي‌كنيم، بارها ديده‌ايم كه خريدار ديگري وارد مي‌شود و مورد توجه ويژه فروشنده قرار مي‌گيرد. فروشنده عباراتي از قبيل «چاكريم» و «نوكريم» و «در خدمتيم» و «فداي شما» را تقديمش مي‌كند، خارج از نوبت خريد به كارش رسيدگي كرده و حتي به او اجازه مي‌دهد سري هم به پشت پيشخوان بزند. او كيست و اين توجه ويژه و چندين بار اعلام مخلص و نوكر بودن مغازه دار به چه دليل صورت مي‌گيرد؟ آيا او يك مقام كشوري است يا يك سرمايه دار بزرگ؟ هيچكدام، او مغازه دار ديگري مثل قصاب، ميوه فروش، الكتريكي، چلوكبابي و يا كارمند بانك «در همان محل» است.

اين همه اظهار ارادت براي آن است كه اين آقاي فروشنده مي‌داند كه منافعش با منافع آن فرد گره خورده است. اگر امروز جنس خوب در اختيار قصاب محل قرار ندهد و اظهار ارادت نكند، فردا از گوشت خوب خبري نيست؛ همين طور اگر كفش فروش محل، جنس خوب به كارمند بانك همان محل ندهد فردا بايد مثل مردم عادي در صف بانك بايستد و نمي‌تواند از در پشتي بانك، چك‌ها را به متصدي بسپرد و برود و با يك «قربانت، كار ما رو راه بنداز» از صف بانك خلاص شود.

مغازه داران يك محل معمولا رابطه خوبي با هم دارند؛ چرا كه خوب درك كرده‌اند كه چوب رفتار غير صميمانه با مغازه داران محل را خيلي زود خواهند خورد. (اين يك قاعده عرفي است، نه عقلي و طبعا استثنائاتي هم دارد). پس ما خوب مي‌دانيم كه با كسي كه چگونگي رفتار ما با او بر منافع آينده ما تأثير دارد، بايد محترمانه و بلكه مخلصانه مواجه شويم.

مي‌دانيد مشكل ما ايرانيان از كجا آغاز مي‌شود؟ آنجا كه پا را از دايره رفقا و اهل محل فراتر گذاشته و خود را نه در يك محله كوچك بلكه در يك جامعه چند صد هزار نفري يا چند ميليوني مي‌بينيم. در اينجا ديگر از تأثير رفتار امروز خود بر منافع آينده خودمان غافل مي‌مانيم. هنگام مكالمه تلفني، مواجهات روزانه، رانندگي، حساب كردن كرايه و... همه را غريبه مي‌دانيم و گمان مي‌كنيم چون اين افراد از آشنايان ما نيستند، هر طور كه با ديگران برخورد كنيم بر منافع آينده ما تأثيري ندارد در حالي كه اين يك تصور باطل است.

فرض كنيد خودرو يك خانم در يك خيابان شلوغ خاموش مي‌شود و چند صد خودرو از كنارش رد مي‌شود. اگر اين توقف كه راننده در ايجاد آن بي‌تقصير بوده به مدت نيم ساعت باعث كندي ترافيك شود، چند عكس العمل از قبيل متلك، در هم كشيدن چهره، نگاه غضب آلود و بوق از جانب ما و امثال ما او را مي‌نوازد؟ تعارف نداريم، لا اقل دهها. اين خانم كيست؟ مدير، پزشك، معلم، كارمند، منشي، دانشجو، خانه دار، و مهمتر، مادري از همين جامعه است كه به غير از خانواده و فرزندان خود، روزانه با ده‌ها، صدها و گاهي هزاران نفر سر و كار دارد. اين فشار عصبي كه بر او وارد شده در وجود او دفن نمي‌شود، بلكه به افراد ديگر منتقل مي‌شود.

از طرف ديگر، وقتي برخي افراد جامعه چنين بي‌صبرانه با بانوي راننده‌اي كه اتومبيلش متوقف شده برخورد مي‌كنند، اكثر بانوان با يك نوع فشار عصبي و نگراني پشت فرمان مي‌نشينند و در هنگام ترافيك آرامش لازم را نداشته، نگرانند كه ماشينشان خاموش نشود. حال نسل بعدي را چه كسي به دنيا مي‌آورد؟ جز همين بانوان؟ امروزه تأثيرات منفي عصبي شدن بانوان در دوران بارداري بر نوزادشان اثبات شده است.

پس متلك پران يا انسان كم صبر امروز نه تنها فضاي جامعه كنوني را نا آرام مي‌كند بلكه به سلب آرامش رواني از جامعه آينده كه فرزندان خودش هم در آن رشد خواهند كرد كمك مي‌كند. بنابراين در اينجا نيز منافع آينده خود فرد در خطر قرار مي‌گيرد اما چون واسطه‌هاي زيادي در ميان است شخص فكر مي‌كند كه بانوي راننده‌اي را مسخره كرده و مطلب تمام شده است.

همچنين كارمندي كه با كاهلي، كار ارباب رجوع را به تأخير مي‌اندازد فكر مي‌كند با كار كمتر همان حقوق را گرفته و در واقع برد كرده است. اين ارباب رجوع كيستند؟ جز پرستار، معلم، مغازه دار، تعميركار، استاد، راننده، كارمند، كارگر، نانوا و امثال آن؟ اين افراد كه بي‌جهت علاف شده‌اند ناخواسته عدم آرامش خود را در محل كار و غير آن به ديگر افراد جامعه منتقل مي‌كنند. با حال و هواي شاد و انبساط خاطر به منزل نمي‌روند و حتي اين عصبيت و كم حوصلگي به فرزندان معصوم آنان نيز منتقل مي‌شود. جالب اين است كه همين كارمندي كه كار مردم را راه نمي‌اندازد يا راننده‌اي كه بر سر پنجاه تومان كرايه بلوا راه مي‌اندازد و حتي لايي كشي كه اعصاب هزاران نفر را به هم مي‌ريزد، فردا كه مثلا با بيمارستان سر و كار پيدا مي‌كند انتظار مواجهه با يك پرستار بسيار خوش برخورد را دارد و بعد هم تاله مي‌كند كه در ژاپن رسيدگي به كار ارباب رجوع چنين است و در آلمان چنان.

در يك شهر چند ميليون نفري فقط هزار حق خوري، بي‌توجهي يا كشمكش در روز، چون به طور تصاعدي بر ديگران اثر مي‌گذارد به راحتي چند صد هزار نفر را در همان روز تحت تأثير قرار مي‌دهد كه صد البته اين امر به چشم نمي‌آيد. تاثير روابط اجتماعي شبيه به بازي «دومينو» است. كافي است يك مهره از جامعه از حال تعادل خارج شود اين عدم تعادل سلسله وار به مهره‌هاي ديگر منتقل مي‌شود.

كسي كه چنين (دو تصوير زير) با ديگران سخن مي‌گويد فكر مي‌كند كه اين نحو برخورد چون با غريبه هاست ضرري متوجه او نخواهد كرد:

البته همه تقصير متوجه اين افراد نيست. همان دومينوي بدرفتاري با ديگران در جامعه ما، در اينجا چنين محصولي داده است. در مقابل، عده‌اي نيز همواره سعي كرده و مي‌كنند با رفتار و گفتار خود به جامعه آرامش تزريق كنند:

هنوز براي بسياري از ما روشن نشده است كه افرادي كه در يك جامعه زندگي مي‌كنند حكم ماهيان يك استخر را دارند. هر ماهي كه آب اين استخر را آلوده كند، در واقع اين آب را براي همه، از جمله خودش، آلوده كرده است. كسي كه با رشوه مشكلش را حل كرده و كار را به نفع خود تمام كرده است فكر مي‌كند گليم خود را از آب بيرون كشيده و پيروز ميدان شده است، در حالي كه اب زلالي را به حقه بازي و دغل بازي آلوده كرده كه خودش و نسلش و دوستانش بايد در آينده دور و نزديك از همان آب استفاده كنند. به تعبير ديگر، هر كس كه با رفتار نادرست خود آب دهان در ظرف جامعه مي‌ريزد خود ناگزير از آن آب خواهد خورد. (شكي نيست كه براي اصلاح جامعه بايد زمينه‌هاي بدرفتاري را هم از بين برد ولي اين خارج ار بحث فعلي است).

آيا ما امروزه در فضاي آلوده زندگي نمي‌كنيم؟ تهران فقط هوايش آلوده نيست، فضايش هم آلوده است مثل بقيه شهرها. اين فضا را همه آلوده نكرده‌اند؛ بسياري آن را آلوده كرده و همه مجبورند در آن زندگي كنند.

آيا عجيب نيست كه در برخي كشور ها، بعضا با ملتي ملحد، اگر دانش آموزي بگويد به مدرسه نيامدم چون مريض بودم از او مي‌پذيرند چرا كه اصل بر اعتماد است و هيچكس بهتر از خود بيمار حال بيمار را درك نمي‌كند، ولي در ايران نه تنها سخن خود دانش آموز درباره بيمار بودنش مقبول نيست، بلكه تصديق پدر و مادر هم كافي نيست و گواهي پزشك لازم است تا معلوم شود اين سه با هم تباني نكرده و دروغ نمي‌گويند؟ (قبل از انقلاب هم چنين بود). گاهي گواهي پزشك را هم اداره آموزش و پرورش بايد نأييد كند تا تقلبي نباشد!

ما از اين نحوه برخورد توهين آميز آزرده نمي‌شويم چون به فضاي آلوده‌اي كه خود درست كرده‌ايم عادت كرده‌ايم. ابتدا چنين قانوني نبوده ولي وقتي تعدادي در نسلهاي گذشته دروغ پشت دروغ گفته و خيلي هم احساس «زرنگي» كرده‌اند اين بي‌اعتمادي اولياي مدرسه نسبت به دانش آموز و پدر و مادرش را براي همه از جمله نسل خود به يادگار گذاشته‌اند. همين يك نوع برخورد با دانش آموز پيش دبستاني و دبستاني، از كودكي اين امر را در ذهن او جايگير مي‌كند كه تلقي مدير و معلم وناظم از ميزان صداقت من اين مقدار است كه من دروغ مي‌گويم مگر آنكه خلاف آن ثابت شود. آيا به آساني مي‌توان از او يك نوجوان و جوان هميشه راستگو ساخت؟

در فضايي كه خود آلوده كرده‌ايم سراغ دادن اموري كه در يك فرهنگ سالم نوعي توهين است ولي براي ما توهين به حساب نمي‌آيد مشكل نيست. آنقدر حقه و كلك و رشوه در برخي كارها شايع شده است كه مثلا براي گروه ناظر بر ساختمان گروه ناظر ديگري مي‌گذاريم تا بر كار ناظران نظارت كنند! در اكثر مجالس عروسي، ظرف يكي دو نوع از غذاهاي پر طرفدار - با اينكه به ميزان كافي هست - روي ميز گذاشته نمي‌شود بلكه توسط كاركنان سالن گردانده مي‌شود، زيرا در بين ما مردم حتي در هنگام خوردن، آدم‌هايي كه به حق و سهم خود قانع نبوده و ملاحظه ديگران را نمي‌كنند كم نيستند.

امروز اين جمله براي همه ما آشناست: «در فلان اداره آشنا سراغ نداري؟» گاهي براي انجام يك كار قانوني هم آشنا و پارتي لازم است! چرا؟ چون برخورد ما با رفيق و آشنا با برخورد ما با غريبه بسيار متفاوت است با اين خيال خام كه با غريبه بده و بستاني نداريم. بله، بده بستان مستقيم نداريم ولي غافليم كه بده بستانها و در واقع نده نستانهاي غير مستقيم دائما بر همه ما تأثير مي‌گذارد.

با اين توضيحات پاسخ معماي گردشگران روشن مي‌شود. تعارفات ما هنگام ورود و خروج معمولا در جايي است كه طرفهاي مقابل را مي‌شناسيم يا آنها ما را مي‌شناسند. هنگام خروج از مكانهاي شلوغ مثل ورزشگاه نه تنها از تعارف خبري نيست بلكه كشته هم داده‌ايم. تعارفات ما در آستانه در، غالبا جلوه‌اي از رفيق بازي و رو در بايستي است و نه از سر احترام به حقوق ديگران. بنابراين هنگام رانندگي، اين محفظه آهني ما را عوض نمي‌كند، بلكه ما همان آدمها هستيم كه ديگر با رفيق سر و كار نداريم بنابراين جاي تعارف هم نيست. اگر استثنائا يكدفعه يك نفر آشنا در هنگام رانندگي ببينيم (مثلا معلم يا رئيس) نه تنها به او راه مي‌دهيم بلكه تا جايي كه بشود روي فرمان هم به احترام خم مي‌شويم.

آنچه درباره ملاحظه رفقا گفته شد نبايد اشتباه فهميده شود. سخن من اين نيست كه با دوستانمان مثل غريبه‌ها برخورد كنيم. مي‌گويم اگر نگاه ما به كساني هم كه نمي‌شناسيم كمي دوستانه‌تر باشد سودش در نهايت به خودمان برمي گردد.

در برخي كشورها هنگام تماس با بانك، اداره پست و همه ادارات دولتي و اماكن عمومي همين كه متصدي احساس مي‌كند صحبت شما تمام شده و مي‌خواهيد خداحافظي كنيد چنين جمله‌اي مي‌گويد: «آيا خدمت ديگري هست كه بتوانم براي شما انجام دهم؟». براي اين كارمند تفاوت نمي‌كند كه شما كه هستي، در حسابت دو دلار داري يا يك ميليون دلار، لهجه داري كه نشان مي‌دهد اهل آن كشور هستي يا نه، در هر صورت با چنين جملاتي به شما و در واقع به خودش احترام مي‌گذارد، زيرا وقتي به جامعه احترام تزريق مي‌كند از همان جامعه هم احترام مي‌بيند. اگر در ايران ما همين يك جمله يا بهتر از آن – كه بيش از پنج ثانيه طول نمي‌كشد- در انتهاي مكالمات اداري با مردم گفته مي‌شد ـ يعني در روز صدها هزار بار تكرار مي‌شد ـ چه اثري در اجتماع مي‌گذاشت؟

تحليلي كه ارائه شد صرف نظر از آموزه‌هاي ديني است. كسي كه‌ايمان واقعي به قرآن و سنت داشته باشد از چنين تحليلي كه بر پايه منفعت طلبي انسان است بي‌نياز است. فرد متدين مي‌داند كه عالم را مدبري است كه بسياري از اعمال را در همين دنيا پاسخ مي‌دهد. پيامبر(ص) فرمود: كسي كه به ديگران رحم نكند به او رحم نمي‌شود. آخرت هم كه جاي خود دارد.

البته وقتي مي‌گوييم رفيق بازي در جامعه ما رسوخ پيدا كرده است شامل بسياري از مسئولان هم مي‌شود. از اين جهت است كه تصوير زير براي ما تعجب برانگيز است. اين پيرمرد در 3 آوريل 2002 بيش از 24 ساعت در راهرو يك بيمارستان در جنوب مونترال در كانادا روي برانكارد در انتظار خالي شدن تخت نگهداشته شد. او كيست؟ آقاي موريس كرتين برادر 90 ساله نخست وزير وقت كانادا كه از قضا خود يك پزشك جراح بود. اگر قرار است نوبت در بيمارستان رعايت شود براي جراح بيمارستان هم بايد رعايت شود ولو برادر عاليترين مقام كشور باشد. وي هفت ماه بعد درگذشت.

ما عدم تبعيض‌هاي بسيار بالاتر از اين را در رفتار بزرگان دين خود در اموري مانند قطع دست سراغ داريم. در عين حال نبايد تحسين فعل صحيح غيرمسلمانان را نادرست بپنداريم. قرآن كريم از يك طرف شديدا برخي عقايد باطل مسيحيان را مورد عتاب قرار مي‌دهد: «از اين عقيده آنان، نزديك است آسمانها از هم فرو ريزد و زمين بشكافد و كوه‌ها درهم شكسته فرو ريزند» (مريم/90). از طرف ديگر، آنجا كه درباره عملي از اهل كتاب سخن مي‌گويد انصاف را كاملا رعايت مي‌كند. فعل درست برخي از آنان را تحسين مي‌كند و فعل نادرست آنان را تقبيح: «از اهل كتاب كساني هستند كه اگر مال بسياري نزد آنان به امانت بگذاري به تو بازمي گردانند و كساني از آنان هستند كه اگر ديناري نزد آنان به امانت گذاري به تو باز نمي‌گردانند»(ال عمران/75). (قابل توجه است كه قرآن «بيان حسن» را بر «بيان عيب» حتي در مورد غيرمسلمان مقدم كرده است).

برخي معتقدند كه ما بايد از مردم خودمان يكسره «تجليل» كنيم و از بيگانگان يكسره انتقاد (نمونه آن روح حاكم بر گزارش‌هايي است كه دفاتر صدا وسيما در خارج از كشور در اين سي سال برايمان ارسال كرده‌اند). اين تجليل‌ها ما را از عيوب خود غافل كرده و به جايي هم نرسانده است. رفتار ايرانيان آنجا كه استحقاق تجليل دارد بايد مورد تشويق قرار گيرد؛ ولي آنجا كه ايرادي هست بايد ابتدا «تحليل» كنيم كه چرا به اين روز گرفتار آمده‌ايم. علاوه بر تحليل، «تطبيق» و مقايسه رفتار خود با ديگران مي‌تواند كاملا مفيد واقع شود.

اين مقايسه‌ها اگر به درستي صورت گيرد و ما را از غناي مكتب خود غافل نكند نه تنها مضر نيست بلكه در رقابت با ديگر ملل، انگيزه اصلاح در مردم ما را مضاعف مي‌كند. اگر بببنيم دو كارگر در چين كه شب را كنار خيابان خوابيده‌اند، صبح قبل از شروع كار فرصت را از دست نداده و هر دو نفر بي‌دريغ مشغول خواندن كتاب شده‌اند و يا كارگري در همان كشور از چند دقيقه فرصت استراحت در ميان كار روزانه براي مطالعه بهره گرفته است، شايد به حدود چند صد هزار نفر از ما كه هر روز در صف نان و غير نان به جاي مطالعه يكديگر را نگاه مي‌كنيم انگيزه بدهد (با تشكر از آقاي حسيني).

بديهي است كه بيماري به نام «رفتار اجتماعي در ايران» با رفتن به يك كلينيك خوب نمي‌شود، يك داروي شفا بخش ندارد، مدتها بايد تحت نظر باشد، تيم‌هاي مختلف پزشكي روي او كار كنند، از قرص و شربت و كپسول بايد استفاده كند، نياز به ارتوپدي و ورزش دارد. اما در درجه اول بايد شكرگزار باشد كه عضوهاي سالمي هم دارد و باور داشته باشد كه مي‌تواند خوب شود و در مورد بيماري خود اغراق نكند. در بيان عيب‌هاي خود نبايد چنان به خود سركوفت زده و به روي خود شمشير بكشيم كه ديگر قدرت بازسازي در خود باقي نگذاريم. اگر كرامت جامعه حفظ نشود نتيجه مطلوب به دست نخواهد آمد.

حاصل آنكه چه خدا محور باشيم و چه منفعت محور، در حوزه بحث فعلي راه پيش بردن اخلاق اجتماعي، مشترك است: با غريبه‌ها بهتر تا كنيم. ما ايرانيان به «مهمان نوازي» شهره‌ايم و «غريب نواز» هم هستيم ولي «غريبه نواز» نيستيم. اگر كمي از «رفيق نوازي» كم كرده و بر «غريبه نوازي» بيفزاييم تاثير مثبت و سريع آن را در نحوه مواجهه جامعه با خود تجربه خواهيم كرد.

[email protected]

---------------------------------------------------
از آقايان عزيزي، محبي و حسيني كه عكسهاي ارسالي آنها در اين مقاله مورد استفاده قرار گرفت و نيز از همه كساني كه براي همكاري اعلام آمادگي كرده‌اند تشكر مي‌كنم.
 پنجشنبه 7 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 183]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن