واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: شهيد عراقي؛ عاشق صادق و بيرياي امام راحل (ره)
گروه سياسي: شهيد حاج مهدي عراقي يكي از خيل معروفان آسمان و مسجودان ملائك و فرشتگان و خار چشم دشمنان، پهلوان استوار و وارسته مسير مبارزه و عاشق صادق و بيرياي امام راحل (ره) بود.
در وصف شهيد عراقي هر آن چه گفته شود كم است، كه عراقي را تنها امام او شناخت و به زيبايي وصف كرد كه: « مهدي عراقي يك نفر نبود او به تنهايي بيست نفر بود. حاج مهدي عراقي براي من برادر و فرزند خوب و عزيز من بود» و هر آنچه در اين خصوص گفته ميشود، تنها انتزاعي از اين حقيقت است.
شهيد حاج مهدي عراقي در سال 1309 در محله پاچنار تهران در خانوادهاي مذهبي قدم به دنيا گذاشت.
پس از تحصيلات ابتدائي، در كنار پدر در بازار به كار پرداخت ضمن اينكه تحصيلات جديد را در دبيرستان ادامه داد، تا كلاس يازدهم خواند اما حضور جدي در مبارزه وي را از تحصيل بازداشت او از نوجواني در هيئتهاي مذهبي شركت ميكرد و به تدريج در محله پاچنار جزو سردستگان جوانان مذهبي درآمد.
وي از سال 1324 به جمع فدائيان اسلام پيوست و به زودي به علت رشادت و اخلاص و اخلاقيات ارزندهاش مورد توجه شهيد نواب صفوي قرار گرفت و به عضويت شوراي مركزي فدائيان اسلام درآمد.
وي تا سال 1331 در فدائيان اسلام ماند و در تمام صحنههاي مبارزه و به ويژه در ميدانهاي خطر حضور فعال داشت .
وي در جريان اشغال زندان قصر به عنوان اعتراض به دستگيري شهيد نواب صفوي و تحصن 53 نفري از كارگردانان بود و بازوي اصلي نواب بهشمار ميآمد.
او در برنامه اعدام انقلابي شاه و اطرافيانش در تشييع پيكر پليد رضاخان شركت داشت ولي اين برنامه اجرا نشد.
وي در جريان محاكمه ضاربين كسروي و تظاهرات در كاخ دادگستري فعال بود و سپس در اعدام انقلابي رزمآرا پشتيبان شهيد خليل طهماسبي بود ولي نسبت به او اعتراف نشد و به اصطلاح لو نرفت. شهيد عراقي از عناصر اصلي و مؤثر فدائيان اسلام بود ولي در سال 1331 به اتفاق چند نفر ديگر از دوستانش به علت اختلافات در روشهاي سياسي - اجرائي با شهيد سيدعبدالحسين واحدي و برخي ديگر از مركزيت فدائيان اسلام از فدائيان كناره گرفت با اينكه همواره ارادتمند شهيد نواب صفوي باقي ماند.
وي درسال 41 كه مرجعيت تقليد و علماء اسلام نهضت اسلامي را به رهبري امام خميني آغاز كردند دوباره به صحنه آمد و تا هنگام شهادت يعني حدود 17 سال از مديران قوي مبارزه و انقلاب تحت رهبري امام بود و حدود 14 سال از اين 17 سال را در زندان گذراند.
او در جريان فيضيه 15 خرداد 42 بزرگداشت سالگرد قيام 15 خرداد در سال 43 در مقابله با كاپيتولاسيون آمريكائي و چاپ و پخش اعلاميه امام و در اعدام انقلابي منصور نقش اساسي داشت.
در تشكيلات جمعيت مؤتلفه اسلامي از مؤسسين و اعضاي شوراي مركزي اين جمعيت بود كه تشكيلاتش با اجازه امام خميني پديد آمد و تحت نظر شوراي روحانيت مورد تأييد امام با عضويت شهيد آيتالله مطهري و شهيد آيتالله بهشتي و آيتالله انواري و حجتالاسلام والمسلمين مولائي كار ميكرد.
در سال 1343 كه شاخه نظامي اين جمعيت با اذن امام به راه افتاد شهيد عراقي به اتفاق شهيد حاج صادق اماني مسئوليت آن را به عهده گرفتند و همراه همسنگرانشان شهداي بزرگوار بخارائي، نيكنژاد، هرندي و اندرزگو مزدور آمريكا حسنعلي منصور را به جزاي رسميت بخشيدن به كاپيتولاسيون آمريكائي و جسارت به محضر امام خميني اعدام كردند.
پس از اين فداكاري شهيد عراقي به همراه ساير دوستانش به جز شهيد اندرزگو دستگير و 6 نفر از آنها به اعدام محكوم شدند.
شهيد عراقي در دستگيري بخش عمدهاي از مسائل را فداكارانه به عهده گرفت و موجب شد كه عدهاي ديگر از مبارزين مصون بمانند.
روحيه قوي، نشاط مستمر، مقاومت مردانه، صلابت و استواري جانانه تواضع در برابر مردم و قاطعيت و سرفرازي در مقابل زندانيان طاغوت و آمادگي براي انجام هر خدمت ممكن براي دستگيرشدگان و صداقت و اخلاق عاليه شهيد عراقي در طول 14 سال زندان زبانزد همگان بود و گر چه به همين سبب بارها مورد غضب مزدوران طاغوت قرار گرفت و به انفراديهاي هولناك و زندان طاقتفرساي برازجان تبعيد شد و شكنجههاي سخت را تحمل كرد اما همواره راستقامت باقي ماند و درس شجاعت و ايثار و خدمت به خدا و بندگان خدا را به طور عملي به ديگران آموخت.
شهيد عراقي در اواخر سال 1355 با تغيير سياست استكبار آمريكا و آغاز فريب دموكراسي كارتري از زندان بيرون آمد و از ارديبهشت 56 پس از پيغامي كه شهيد آيتالله مطهري از طرف امام آورد كه مبارزين جمع شوند و ريشه شجره خبيثه پهلوي كه از خاك بيرون است براي هميشه ازخاك ميهن اسلامي به دور اندازند.
به همراه ساير يارانش تشكيلات مخفي خط امام را براي اداره مبارزه در سالهاي حساس 57-56 تشكيل داد و عضو شوراي مركزي اين جمعيت مخفي گرديد.
پس از اينكه امام خميني تحت فشار استكبار جهاني، و سازش شاه و صدام مجبور به ترك عراق و مهاجرت شدند و به پاريس رفتند از طرف آن تشكيلات به پاريس رفتند و در خدمت امام قرار گرفت و ظاهراً مسئوليت تداركات اقامتگاه امام را عهدهدار شد اما در نهان ارتباطات تشكيلاتي و انقلابي آن تشكل مخفي و مبارزين راه امام را تأمين مينمود.
در 12 بهمن 57 كه امام به ايران بازگشت شهيد عراقي همراه امام بود و پس از ورود به ايران عضو شوراي انتظامات اقامتگاه امام در تهران شد و سپس مسئوليتهاي مختلفي از جمله سرپرستي زندان قصر عضويت در شوراي مركزي بنياد مستضعفان، رياست واحد اجرائي اين بنياد عضويت شوراي مركزي حزب جمهوري اسلامي را پذيرفت.
وي با توجه به لزوم تغييرات در روزنامه كيهان با نظر امام به كيهان رفت و ظاهراً مديريت مالي روزنامه كيهان را به عهده گرفت.
امام و شهيد عراقي
از دوستان نزديك شهيد عراقي خاطره اولين ديدار حضرت امام و شهيد عراقي را اينگونه توصيف كردهاند كه حضرت امام در پاريس اشاره به شهيد كردند و فرمودند:
اين جوانهاي رشيد ما را اينقدر در زير شكنجه و زندان اذيت و آزار دادهاند كه من وقتي در اولين برخورد ديدم باور نكردم كه آن قامت رعنا و آن هيكل رشيد اين قدر زير شكنجه شاه افسرده شده باشد.
من ايشان را حدود بيستسال است كه ميشناسم حاج مهدي عراقي براي من برادر و فرزند خوب و عزيز من بود. شهادت ايشان براي من بسيار سنگين بود اما آنچه مطلب را آسان ميكند آن است كه در راه خدا بود. شهادت او بر همه مسلمين مبارك باشد. او ميبايست شهيد ميشد براي او مردن در رختخواب كوچك بود.
حضرت آيةالله خامنهاي و شهيد عراقي
مرحوم شهيد عراقي يكي ازچهرههاي كمنظير در صحنه مبارزه و خط انقلاب پيش از پيروزي انقلاب بود ايشان عنصر شريف و عزيزي بود كه از دست رفتند شهيد عراقي جواني، عمر و نشاط خود را فداي جايگزين نمودن حكومت خدا بجاي حكومت طاغوت كرد كه همين هم شد و بدين لحاظ بزرگترين حق را به گردن انقلاب همينگونه اشخاص دارند كه در آن دوران اختناق اين چنين فداكاري ميكردند .
شهيد عراقي و همرزمانش از همان ابتداي شروع حركت انقلاب و روند مبارزه يعني سال 1342 خيلي جدي به اساسيترين محور انقلاب يعني امام متمايل شده بودند و ازخط مستقيم خود به هيچ وجه منصرف نگرديدند.
شهيد مظلوم آيةالله بهشتي و شهيد عراقي
مرحوم حاج مهدي عراقي با تمام نشيب و فرازهائي كه گذراند تا آخرين روزهاي زندگيش عشقش امام و آرمان امام و خط امام بود.
چنان مشتاق و علاقمند به اين انقلاب و خط و آرمان انقلاب و رهبر انقلاب بود كه در آخرين مقاطع زندگياش نيز شيفته همين راه و فداكاري و ايثارگر همين راه بود.
قسمتي از وصيتنامه شهيد
سال 1344 است. عراقي به همراه شهيد اماني و ديگر يارانش در رابطه با ترور منصور نخستوزير وقت ايران در زندان منتظر اجراي حكم اعدام است كه ابتداء در مورد او صادر شده و به گفته خودش خوشترين وقتها را ميگذراند و اين معني از كلمه كلمه وصيتنامه او پيداست در چنين وقتي شهيد عراقي با تحرير سه نامه با پدر مادر و برادر خود وداع ميكند كه متن آنها در ذيل از نظرتان ميگذرد.
بسمهتعالي
مادر... آيا ميتوانم محبت تو را كه همچون آتشي در زير خاكستر نهفته فراموش كنم. آيا ميتوانم محبت خود را نسبت به تو كه پس از تقسيمش صورت قدرداني به خود گرفته و باز شعله كشيده زير پا نهم. مادر من به جايگاهي ميروم كه همه ميروند به جائي ميروم كه آغاز زندگي جاويد است. با تو وداع ميكنم.
پدر، تو ،من و همه قلوبمان مملو از آرزوست. اما ميداني انتهاي آرزوها خدا است؟ و براي تحققش بايد تلاش كرد پدر من تو را معتقد به اسلام ميدانم هر مسلماني همه چيز خود را براي خدا ميداند و در راهش خود را فاني ميكند زندگي را عقيده و جهاد در راه آن ميداند و شهادت و مرگ را آغاز زندگي جاويد خود قرار ميدهد.
پدر مرگ را براي ما بد ترجمه كردهاند ولي ما براي اين زندگي ميكنيم كه به دوران زندگي دوم خود كه مرگ نام دارد برسيم . بنابراين مرگ آغاز زندگي جاويد ما است.
برادر... ما براي خدا و به خاطر رضاي او قدم در اين وادي نهاديم كه شرح آن را تو خود ميتواني (شفاهاً در ملاقات گفته شده ) و اميدواريم كه او از ما بپذيرد و شما نيز موظف هستيد كه اين هدف را تعقيب كرده و ادامه دهيد و به ديگران بگوئيد « و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيلالله امواتا بل احياء عندربهم يرزقون» برادر از تو ميخواهم اما به تو تحميل نميكنم. براي فرزندانم پدري نيكو باشي و درباره تربيت آنها در سايه اسلام كوشا باشيد و سعي نمائيد كه آنها در همان مدرسه علوي به تحصيل خود ادامه دهند. ديگر به تو سفارش نميكنم.
نحوه شهادت
دراولين ساعات روز چهارم شهريور 1358 شهيد عراقي با فرزندش بدست گروهك منحرف فرقان به شهادت رسيدند اين مزدوران خود فروخته فرزندي برومند از امام راحل را در همان سال آغازين انقلاب اسلامي گرفتند.
پيكر مطهر شهيد حاج مهدي عراقي و فرزندش حسام با احترامي خاص به شهر مقدس قم انتقال يافت و با حضور انبوه امت داغدار در حاليكه حضرت امام شخصاً از ميدان سعيدي قم تا نزديك صحن حضرت معصومه سلامالله عليها جنازه را تشييع ميفرمودند دركنار بارگاه ملكوتي حضرت معصومه به خاك سپرده شدند.
دوشنبه 4 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 130]