تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 29 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هر كس يك روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد - روح ايمان از او جدا مى‏شود
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

تعمیرگاه هیوندای

اوزمپیک چیست

قیمت ورق سیاه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1854541537




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

انجمن خوشنویسان یا مثل‌هم نویسان؟


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تجسمی  - گفت‌وگو با عین الدین صادق زاده، هنرمند خوشنویس. عین الدین صادق زاده متولد 27 بهمن 1344 در دهکده بهنمیر از شهرستان بابلسر  در سال 1350 به تهران آمد و خوشنویسی را به طور جدی از سال 1364 و در خدمت استاد امیرخانی شروع کرد. او لیسانس گرافیک را در سال1373 و فوق لیسانس تصویرسازی را در سال 1380 از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران گرفت. وی مدرس انجمن خوشنویسان ایران  عضو هیئت علمی و مدرس دانشکده های هنری تهران است. از آثار منتشر شده­اش می توان به مجموعه ندای عشق ، مجموعه درگلستان و زلف آشفته و پوستر و کارتهای نفیس هنری اشاره کرد.علاوه براین صادق­زاده نمایشگاه‌‍‌های متعددی در داخل و خارج از کشور داشته که می­توان به نمایشگاه پکن، ‌لندن، لس­آنجلس، ‌نیویورک و مسکو اشاره کرد.  خیلی‌ها دوست دارند بدانند شما از کجا شروع کردید و مسیر پیشرفتتان از کجا بود؟ خوشنویسی را از سال 63 به صورت شبانه روزی شروع کردم. در سال 64 بود که خدمت استاد امیرخانی رسیدم و با ایشان خوشنویسی را به صورت خیلی حرفه­ای شروع کردم یادم هست آن روزها ده­تا 16،‌15 ساعت حداقل می نوشتم و میانگین روزهایی بود که کل شبانه روز را می نوشتم . اگر دست خودم بود خواب خوراک را نیز رها می­کردم. همزمان با حضوردر کلاس استاد رشته­گرافیک را در دانشگاه می­آموختم بخش خوشنویسی به شکل کلاسیکش اوایل برای من جذاب بود. البته خود خوشنویسی یک جور ذکر است . یک جور خلسه­ای در آن هست که آدم را دچار می کند. وقتی می‌نشینید و می نویسید از بیرون که نگاه می­کنید کسی را که دارد می­نویسد. ب،‌ب،‌الف،‌الف خیلی خسته کننده و تکرارش ملال آور است. ولی وقتی کسی را که می نویسد از بیرون نگاه کنید که صدها ب می­نویسد همه اینها یک جور است یک حس را باید ایجاد کند ولی در درون آن هنرمند هر لحظه­اش تکرار می­شود مثل اینکه شما ذکری را که می­گویید مثلا سبحان الله ، سبحان الله هر لحظه به هم وصل می­شود یک فضای زیبایی را خلق می­کند. این یک ذکر است حالا به یک شکل خاص خودش و هر لحظه­اش از سرانگشتان شما می­خواهد خارج بشود، از ناخدا آگاه ذهن شما با گنجینه درونتان آمیخته می شود سپس از سرانگشتان بیرون می­آید. به این جهت لحظات متفاوت را تکرار می­کند. هرلحظه شما یک الف متفاوت می­نویسید که با الف قبلی فرق می­کند. از ظاهر قصه که با آن مواجه می­شویم نه، اما از درون کسی که نویسنده است و درگیر آن هست متفاوت است. این اتفاق از چه زمانی برای شما به وجود آمد؟این حس از اول درون من بود آنقدر اشتیاق داشتم وقتی شما 15،16 ساعت یا 20 ساعت یک روز تمام می نویسید  الف، الف و خسته نمی­شوید حتما یک حس درونی است . این یک نیاز درونی بود که شما در خوشنویسی به دنبال ارضای آن بودید؟من فکر می­کنم خوشنویسی با رشته­های دیگر متفاوت است چون برای آموزش طراحی می توانید بروید کلاس، ‌حالا یکی مساعدتر است  زودتر یاد می­­گیرد و یکی دیرتر. ولی خوشنویسی درونی است یعنی این حوصله و این صبر و این متانت که دائما تکرار کنید و بنشینید و برای خودتان یک خلوتی ایجاد کنید و بنویسید ب،‌ب،‌ ن،‌ن و یا یک روز دوهزار بار بنویسید باید حتما درونی باشد اگر نباشد اصلا وحشتناک است . با توجه به نظرات شما چه عواملی بر شما بیشتر تاثیر گذاشت و استاد امیرخانی چه نقشی داشتند؟منش و سلوک استاد امیرخانی به شدت بر من تاثیر گذاشت . اصلا خوشنویس­ها افراد درون گرایی هستند این که می­گویم کلیت است شاید شما خلاف آن را هم پیدا کنید ولی عمدتا اینگونه هستند. با شعر و شاعری سروکار دارند با یک درون­گرایی و معنویت درونی خاص. وقتی استادهایم را نگاه می­کردم می­دیدم این روحیه و این معنویت درون آنها وجود داشت. منظور شما این است آنها از این راه به نیازهای درونی خود پاسخ می دهند؟بله دقیقا شما فکر کنید مثلا عصبی هستید خوشحالید ، ‌ناراحتید،‌ غمگین هستید آنجا ارضا می شوید به طور مثال وقتی کسی دل­اش گرفته دوست دارد با کسی حرف بزند درد و دل کند و به آرامش برسد. ما وقتی مشغول نوشتن خط می­شویم خوشحال هستیم خط می نویسیم  و هر وقت هم ناراحت هستیم خط می­نویسیم . اینها در روحیه انسان تاثیر می­گذارد. شما خوشنویسی را چگونه می بینید و به چند بخش تقسیم می­کنید؟من خوشنویسی را اینگونه می­بینیم و به دو بخش تقسیم می­کنم . یک بخش آموزشی تعلیمی و کاربردی آن است که شما فقط یاد می­گیرید این بخش کلاسیک را که من به آن می­گویم فن و مانند هر هنر دیگری در این بخش شما یاد می­گیرید و کار می­کنید. تکرار مکرر است یعنی شما آموخته­های دیگران را چیزهایی که دیگران و قدما به ما داده­اند، استادان پیشین که بر روی آن کار کرده­اند تکرار می­کنید تا به آن مهارت برسید . حالا به این مهارت رسیدیم چه می­شود شما نگاه کنید مثلا خوشنویسی یک نوع فونت است این فونت در دوره صفوی به اوج رسید از لحاظ طراحی فونت،‌ طراحی بصری فونت به اوج رسید میرعماد آن را به اوج خود رساند. در دوره قاجار کلهر و دیگران این کار را کرده­اند من می­خواهم بگویم این فونت طراحی شده، از قبل طراحی شده الان که شما این کار را می کنید مثلا من می­روم نزد استاد. استاد این فونت را به اوج رسانده و دارد کار می­کند شما آن فونت را یاد می­گیرید و تکرارش می­کنید تا به آن مهارت برسید نه اینکه آن فونت را طراحی کنید. این فونت توسط اساتید بزرگ از قدیم تا بحال طراحی شده شما فکر کنید از ‌500،450 سال پیش که میرعماد آن را به اوج رساند، از قرن هشتم که میرعلی تبریزی که تا الان که می­شود 600 سال است این فونت دارد طراحی می­شود و فقط جزئیاتش تغییر پیدا می­کند. دیگر به اوج رسیده است . امروز وظیفه ما چیست؟ ما می­آییم بر روی این فونت کار می­کنیم و تکرارش می­کنیم تا آن را حفظ کنیم این بخش می­شود حفظ هنرهای سنتی، ‌حفظ سنت، اینجا شما کاری نکردید درست است که یک ابتکار است اندکی خلق می­کنید یک تنوعی در آن به وجود می­آورید ولی کار خلاقه به صورت هنرمندانه نکرده­اید . تا اینجا من به آن می­گویم فن آن بخش من را ارضا نمی­کرد من کار می­کردم ولی به این نیت که خود کار را ارائه کنم و من را ارضا بکند این اتفاق نمی­افتاد. می­خواستم یک پدیده دیگری بوجود بیاورم. این را در  پرانتز بگویم که ما برای اینکه کار خلاقه و هنرمندانه انجام دهیم . باید بخش کلاسیک و فنی را به اوج برسانیم و الا به آن بخش خلاقیت نخواهم رسید فکر کنید زیربنا آن بخش کلاسیک است شما در آن به اوج می رسید و از آن باید عبور کنید مثلا اگر بگوییم نیاز به این پایه نداریم اشتباه است و من به آن قائل نیستم. و چیزهایی که شما در جامعه می بینید به اسم کارهای مدرن اینها عقبه­ای ندارند لغزنده هستند من می­گویم این بخش را کار می کنیم و منکر آن نیستم باید کار بکنیم خوب هم کار کنیم. یعنی چه؟ بایدعقبه­ را محکم کرد تا اساس وساختار را قوی کنیم ولی همه هم و غممان این نیست و فقط این نباید ما را ارضا کند  و این نباید ما را ارضا کند از اینجا به بعد بخش فنی را  رد می­­کنیم و به بخش خلاقه می­رسیم با تکیه بر پشتوانه فنی ما به هنر یا آرت می­رسیم این نظر شخصی من است. یعنی تا زمانی که نزد استادان می­روید مانند استادان کار می کنید مثل او می شوید دارید آن هنر را حفظ می کنید خودتان هنرمند نیستید صاحب فن هستید . استاد کار هستید در این بخش مثلا خود استاد امیرخانی هست دیگر برای چه شما بنویسید شما می نویسید که بروید فراتر از او روید چون شما در امروز هستی آدم این روزگار هستی روزگاری که از استاد امیرخانی یک نسل جلوتری. از نسل آن آدم ها جلوتری با درگیری ها و اقتضائات و نیازهای جوان امروز آشنایی و دچار آن هستی.  نیازهای جهان امروز با فردا کاملا متفاوت هست همچنان که حس من و شما متفاوت هست و حس آدمی که در دوره قاجار بود با حسی که انسان امروز به سر می برد خیلی فرق می­کند . ما که نمی توانیم براساس آن سنت پیش برویم. آن را حفظ  می کنیم و به آن قائل هستیم و دلبستگی داریم. فن شریفی است و به قول حافظ عشق می ورزم و امید که این فن شریف    چون هنرهای دگر­ موجب حرمان نشود  این بخش با روزگار ما سازگار نیست. و به عنوان هنر شناخته نمی­شود از این فن به هنر می­رسیم. حالا به طور مشخص چه شد که به این سبک(نقاشی - خط) رسیدید؟من عرض کردم که آن بخش کلاسیک خوشنویسی دیگر جوابگوی نیازهای من نبود و وارد فضای جدیدی شدم همه چیزی که به دنبال­اش بودم که یک به یک نگاه جدیدی برسم که متفاوت باشد از خوشنویسی و خوشنویسی هم باشد این اتفاق زمانی می­افتد که شما خوشنویسی را به اوج برسانید سپس وارد عرصه جدید بشوید حالا آن عرصه اولین چیزی را که نیاز دارد آن شعور هنری است که شما سواد گرافیکی و سواد نقاشی نیاز دارید من اسم این بخش را نه می گذارم نقاشی خط نه خط نقاشی نه خطاشی هیچ کدام فرق نم کند از نظر من باید خوشنویس صاحب یک نگاه هنرمندانه و نقاشی می شود تا بتواند به یک فضای جدید و پنجره جدید دست پیدا کند  وقتی به آن رسید خودش را دارد تجربه می کند او شکوفا می شود آرتیستی که متریالش خط است،‌خوشنویسی است یکی اسمش را می گذارد نقاشی خط که من خیلی به آن قائل نیستم . مهم این است که شما به آن پنجره و شعور برسید. شما چه وقت به این شعور دست پیدا کردید؟من از اول دغدغه­ام این بود الان هم من بخش کلاسیک را مرتب کار می­کنم و دائما در تجربه فضای نو هستم وقتی شما وارد فضای نو می شوید آن انتهایی ندارد که شما بگوئید من تا وارد فضای نو می­شوید آن انتهایی ندارد که شما بگوئید من تا این سطح رفتم و تمام شد دائما کار می­کنید و یک حالت زاینده دارد  هر لحظه خوتان را کشف می­کنید برداشت شما از فضای هنری جامعه به چه صورت است؟فضای هنری تا چند سال قبل بسته و درونی بود منظورم هنر بطور کلی است. جهان هنر ما را نمی شناخت فقط یک کلیتی داشتند. اما امروز فرق می کند و من بخش عمده فضای موجود را ناشی از زحمات آقای سمیع آذر مدیر سابق موزه هنرهای معاصر بودند. ایشان ما را با معرفی به حراجهایی به نامی مانند کریستیز به جهان وصل کرد و هنر ایرانی را به جهان معرفی کرد  امروز هنرمند درجه اول که تاثیرگذار است. امروز به نظرمن فضای هنری خیلی خوب است وقتی شما فضای نو را تجربه می کنید فضای مدرن را باید تجربه کرد. حرف­های نو و اتفاقات و اشتباهات نویی هم به وجود می آید اینها همه طبیعی است و ما باید حواسمان باشد که سره را از ناسره تشخیص دهیم. در فضاهای نو هستند آنهایی که اصالت دارند و از پایه قویی برخوردارند بعد بر اساس ان جلو می روند اما در این مسری شاید یک سری افراد نسنجیده کاری داشته باشند این دیگر هوشیاری جامعه است. براین اساس شما برای جامعه چه نقشی قائل هستید؟مشکل شما به عنوان هنرمند این است که به یک سطح و شعور هنری می رسید مثلا به پله پنجم اما جامعه در پله اول است بعضی­ها می­گویند هنرمند باید پایین بیایند این حرف غلط است وظیفه هنرمند مانند وظیفه روشنفکراست او باید به سمت جلو حرکت کند و این جامعه است که باید به طرفش میل پیدا کند و خودش را به او برساند. مسؤلیت این امر بر عهده کیست؟خود هنرمندها باید کار و تلاش کنند و جامعه را آشنا بکنند دانشگاهیان و مدسین بخشهایی که با هنر سروکار دارند، گالری­ها وظیفه مهمی برعهده دارند. متاسفانه عهده آنها به بخش تجاری هنر توجه می کنند و کمتر به بخش فرهنگی و در هنر به جامعه نقش ایفا می­کنند. بخش عمده مسؤلیت گالری داران،‌هنرمندها، مجامع هنری، دانشگاهها و بخشهای مدیریتی فرهنگی هنری جامعه به نظر من اینها توأمان باید با هم عمل کنند تا جامعه را به سطح هنرمند برسانند . وقتی این اتفاق افتاد چه می­شود دو واقعه خیلی خوب به وجود می­آید یکی اینکه جامعه دارای سطح فرهنگی و هنری بالا می شود به نیازهای جدیدی می­رسد هر دو گروه به درک متقابل می­رسند و همدیگر را حمایت می­کنند این خیلی خوب می­شود. دوم اینکه با پخش هنر نازل را نخواهیم داشت و سره از ناسره مشخص می­شود جامعه و مردم هنر را می­فهمند و دیگر نمی­شود هر کاری را به عنوان کار هنری به مردم تحمیل کرد. حالا من دربخش اموزش و پرورش می­بینیم که هنوز خوشنویسی غلط کار می­شود نقاشی کودکان دارد غلط کار می­شود خوب حتی شما می­بینید بخش فرهنگی یک دولت هنوز توجه این مطلب نیست. این معضل مربوط به این دولت نیست مجموعه و نگاه کلی را عرض می­کنم. دید آموزشی ما بیمار است هنوز به این شناخت نرسیده­ایم که شیوه درست نقاشی کودک چیست که با بچه­ها کار کنیم. هنوز در تبلیغات تلویزیون می­بینیم که می­گویند فلان ابزار آماده که بچه­ها بتوانند نقاشی کنند این غلط است. ما قرار نیست که بچه­ها را نقاش بار بیاوریم نقاشی کودک وظیفه­اش این است که ذهن بچه را خلاق و شکوفا کند این اتفاق هرگز توسط برنامه­ها­ی آموزشی و در کشور ما صورت نمی­گیرد در برنامه­های تلویزیونی و نه مراکز آموزشی .زمانی که جامعه سطح هنرش را بیاورد بالا دیگر با این معضل برخود نمی­کنیم. با این توضیحات شما در مجموع به آینده خوشبین هستید؟بله من فضا را خوب می بینم اما بیشتر تلاش کنیم روند و به جلو ما بسیار کند پیش می­رود و اگر می­خواهیم به این روند سرعت ببخشیم به نکته­ای که اشاره کردم باید توجه بیشتری شود و دانشمندان به مدد هنرمندان بیایند. وضعیت آموزش هنر در مدارس  اشاره کردید نظرتان در مورد دانشگاه چیست؟ما معلمان هنر پرورش می­دهیم اما کمتر ب فکر پرورش هنرمند هستیم فضا به گونه­ای است که فقط می­خواهیم یک سری  دستورالعمل ­هایی که وجود دارد اجرا کنیم و کاری نداریم چه اتفاقی می­افتد پس این فضایی که برای شما پدید آمد در بیرون از دانشگاه بود؟دقیقا یک زمانی هست که می­گوئیم که در یک گروه دانشگاهی 5 نفر دانشجو هستند که هر برخوردی که با آنها داشته باشیم آنها هنرمند هستند . هنر در سرشت آنهاست در هر زمینه شغلی هم اگر کار کنند هنرمند هستند آنها راه خودشان را پیدا می­کنند. اما منظور من کسانی است که حس هنری در آنها ضعیف­تر است و نیاز به کمک و پرورش دارند این اتفاق در دانشگاه باید بی­افتد که معمولا رخ نمی­دهد و آنها سرخورده می­شوند. من فردی را دیدیم مستعد هم بود ولی وقتی رفت دانشگاه آن مقدار علاقه را هم از دست داد وقتی علت را از او جویا شدم در جواب گفت فهمیدم همه اینها الکی و اتلاف وقت بود فاجعه اینجاست. نظر شما این است که دانشگاه بالعکس عمل می­کند؟ما فقط به دنبال کمیت هستیم کیفیت برای ما مهم نیست و من قائل به این هستم اکثر هنرمندان خارج از دانشگاه رشد می کنند . ما می بینیم که سالی دو هزار نفر دانشجوی گرافیک تربیت می شود اما چند نفر اینها به کار می آیند کیفیت اینها چگونه است همه شبیه هم همه تکرار مکررات است . اگر کامپیوتر را از انها بگیرید دیگر نمی­توانید کار کنید پس هنرمند را کجا باید پیدا کنیم. در این زمینه آیا مطالعه ای در شیوه آموزش کشورهای پیشرفته داشته اید؟بله آنها خیلی موفق هستند پژوهش کردم و دیدم که آنها در امریکا و اروپا  آمده اند که هنرمند پرورش دهند من معلم وظیفه دارم به عنوان هنرمند درس بدهم  تا این فرد هنرمند شود هر کاری که می خواهد بکند . کلاس بیاید نیاید آنها قائل به کلیتی  هم هستند اما هم و غم آنها هنرمند شدن اوست من در اینجا جنین دغدغه­ای را می بینم. دانشجو فقط می­آید مدرک بگیرد استاد هم به دنبال حقوق. همه اتفاقی می­افتد به جز کار اصلی. انجمن خوشنویسان را چگونه ارزیابی می کنید؟آن چیزی که برای ما معضل شده آموزش خوشنویسی توسط انجمن خوشنویسان است که من به آن انجمن مثل هم نویسان می­گویم این انجمن بیشتر خوشنویس تربیت می­کند تا هنرمند. در دوران استاد امیرخانی وضعیت خوبی بود به همینش هم بسنده می­کردند که اینها خوشنویس تربیت می­ کنند. اما الان متاسفانه دچار حواشی شده­ و وظیفه اصلی­اش را تعطیل کرده است. محصولش هم وضعیت اسف بار کنونی انجمن است و به نظر من بی­خاصیت­ترین انجمن هنری این مملکت است. به نظر من کارهای آنها هیچ فایده­ای ندارد همه اعضا درگیر حرف و حدیث هستند چند نفری که دورهم جمع می­شوند بجای اینکه همدیگر را نقد کنند فقط حرف می­زنند به همین دلیل می­گویم در انجا اتفاق هنری نمی­افتد. آنها دچار یک حالت واپسگرایی شده­اند در آنجا نقادی و بحث  نمی­شود اگر نقدی هم شود همراه با  سوگیری و شخصی است. این انجمن اصلا حرفه­ای نیست و به نظر من وظیفه خودش را انجام نمی‌دهد نه نقد درستی و نه خوشنویس و نه  هنرمند تربیت می­کند. با این وضعیت دیگر در انجمن هم فعالیتی  ندارید؟تا سه سال پیش در انجمن درس می­دادم و مدرس انجمن بودم و آن فضا من را آزار می­داد و به خاطر زدوبندهای انجمن و باندبازیها آنجا را رها کردم. اوایل کار که وارد انجمن شدید چنین فضایی وجود داشت؟اشاره کردم ابتدا چنین فضایی نبود لااقل خوشنویس تربیت می­کرد اما حالا در انجمن آن اتفاق نمی­افتد حالا آمار می­دهند که دو هزار نفر ممتاز گرفتند به چه دردی می­خورد این تعداد را تربیت میکنیم که چه اتفاقی بیافتد.  الان آن بخش کار فنی را هم می توان با نرم­افزارهای موجود انجام داد. ما باید خوشنویسی را به عنوان پایه برای رسیدن به فضای خلاقه بدانیم. بازگردیم به خودتان درباره  فضای جدیدی که خلق کردید توضیح بیشتری دهید یک نوع کنجکاوی درونی بود وقتی آدم دغدغه دارد و ذهن­اش دائما درگیر می­شود به دنبال تجربه  کارهای مختلف می­رود من کار قیر را برای اولین بار پیدا کردم درفضای خط قبل از این کسی با خط این کار را نکرده بود.در نقاشی اتفاقاتی در این زمینه افتاده و من می­خواستم ان را در خط تجربه کنم و به یک فضای جدید رسیدم البته دوره فوق لیسانس با آقای پاشایی و ممیز نقاشی صومیه را تجربه کردم از آنجا رسیدم به فضای قیر و جدیدا دارم با اکرولیک، رنگ روغن  رنگ ماشین را تجربه کنم دائما در حال تجربه کردن خودش را پیدا می­کند مهم این است که در این فضا قرار بگیرد با آن پایه کلاسیک. جایگاه خودتان را چگونه می­بینید؟من یک جوری دارم ساختار شکنی می­کنم من می­گویم سالها به خوشنویسی توجه شد به حروف توجه نشد به کلمات توجه شد به تک تک حروف توجه نشد. به بخشهایی از حروف توجه نشد شما وقتی که یک خوشنویسی می­کنید سطر را می­نویسید وقتی که یک سطر را می نویسید درگیر شعر هستید شعر می­نویسید درگیر کلمات می­شوید کلمه عشق یا محبت همه جذاب و خاطره­انگیز است ولی خود حروف، الف، ب، چه قابلیت بصری و تصویری می­تواند داشته باشد . ما از این غافل بودیم. من می­خواهم ساختار شکنی کنم  به بخشهایی از حروف می پردازم. کلمه عشق که کلمه­ای است که برای خاطره انگیز است اما برای کسی که معنی کلمه عشق را نمی­فهمد بدلیل اینکه زبان فارسی نمی­داند جذاب نیست . ولی به عنوان عنصر می­تواند جذاب باشد این بخشهایی است که من می­خواهم نشان دهم . آیا در ابداع شیوه کاریتان از اساتیدی چون استاد احصایی الگو گرفتید؟نه کارهای ایشان را می­دیدم و کارهای ایشان را خیلی دوست دارم و آن را بسیار بدیع و درجه یک می­دانم.من یک چیز کلی بگویم که من از کسی تاثیر نگرفتم ما در همه حال از همه چیز تاثیر می­گیریم. حالا کسی که کار هنری می­کند یا نقاشی خط کار می­کند طبیعی است که تاثیر می­گیرد مهم این است که این تاثیر گرفتن منجر به کپی کاری نشود و تقلید صرف صورت نگیرد. در نگاه جدیدم همه تاثیر داشتند اما استاد نصرا... افجه ای خیلی چیزها یاد گرفتم و خیلی مدیون ایشان هستم کارهای آقای علی رسولی و احصایی را فقط می­دیدم در کجا خدمت استاد افجه­ای بودید؟در دانشگاه و در دوره لیسانس کار خوتان را در سطح جهانی می دانید؟کارهای من در حراج کریستسز رفته و الان هم یک کاری برای آنجا دارم در کشورهای آمریکا و کانادا و اکثر کشورهای عربی نمایشگاه داشتم و پارسال هم در روسیه و همه نمایشگاههایم مورد اقبال قرار گرفت. در آخر الان مشغول به چه کاری هستید آیا شاگردانی هم در زمینه شیوه جدیدتان دارید ؟الان که در دانشگاه مشعول به تدریس هستم و بقیه­اش را هم کار می­کنم . چندتایی شاگرد دارم که شرایط خوب و امیدوارانه­ای دارند.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 769]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن