واضح آرشیو وب فارسی:ايران ورزشی: جنگي كه حاصل عقده 20 ساله و كج فهمي چند ساله بود
------------
جنگي كه حاصل عقده 20 ساله وكج فهمي چند ساله بود:
جسد خبرنگارهلندي و دو خبرنگار گرجي با هليكوپتر از صحنه درگيري در شهر گرجي نشين"گوري" خارج مي شود.كمي دورتر رييس جمهور گرجستان در حال سخنراني پرشوري كه خبر از وحدت و حس عميق ملي گرايي گرجي مي دهد،تلويحا اتش بس با روسيه را مي پذيرد.
نزديكتر به صحنه ديپلماسي ساركوزي رئيس جمهور فرانسه و مدويديف رئيس جمهورروسيه پس از يك بحث در مورد مفهوم تماميت ارضي اتش بس را رسما اعلام مي كنند و در نهايت در شب 15 اگوست گرجستان رسما اتش بس را مي پذيرد.اينكه چه كسي شروع كننده جنگ بود اين روزها بحث برانگيز شده است.
رئيس پارلمان گرجستان در مصاحبه اي باPA مي گويد:اين يك برنامه از پيش طراحي شده از جانب روسها بوده است.
بخش جدايي طلب اوستياي جنوبي اقدام به ترور دو تن ازمقامات بلند پايه بخش وفادار اوستياي جنوبي به دولت مركزي گرجستان كرد و همزمان اطلاعيه هايي در مورد حمله به انجا در ميان مردم ان بخش پخش كرد و از جمعيت اوستيايي خواست تا گرجي ها را بيرون كنند.
در همين زمان بود كه دولت مركزي شروع به مذاكره با بخش جدايي طلب شد و انها اتش بس را پذيرفتند.
يك روز پس از ان اما خبرهاي موثقي از ورود 150 تانك روسي به خاك گرجستان دريافت كرديم و در اين لحظه بود كه ما تصميم گرفتيم كه از پاك سازي قومي در قسمت وفادار به دولت مركزي جلوگيري كنيم.
"رئيس جمهور هم در سخناني مشابه اظهار كرد حمله براي دفاع و جلوگيري از پاك سازي قومي و حفظ تماميت ارضي بوده است.اما داستان روسيه از حمله گرجستان به شهروندان روسي خبر ميداد.90 درصد جمعيت"خينوالي" پايتخت اوستيا و 70 درصد كل جمعيت اوستيا داراي گذر نامه روسي هستند و روسيه از پاك سازي قومي اتباع خود خبر ميداد.روسها ادامه مي دهند كه انها براي تقويت صلح(10 نفر از صلح بانان روسي به گفته انها كشته شده بودند) انها مي گويند كه 2000 نفر از 70000 جمعيت كل اوستيا كشته شده اند و اين يك نسل كشي اشكار است.
فقط افراد پير وكساني كه به لحاظ جسمي قادر به ادامه حركت نيستند در شهر ها مي مانند.پس از گذشت يك روز حالت رئيس جمهور گرجستان تغيير مي كند و اينبار از قساوت روسها و تلاش انها براي ساقط كردن دولتش و تكرار دوباره تمام انچيزي كه روسيه و شوروي سابق در 85 سال گذشته انجام داده اند خبرمي دهد.او همچنين از فيلتر شدن سايت رئيس جمهوري،سايت وزارت امور خارجه و تمامي سايت هاي گرجي در داخل خبر مي دهد.
در همين حال پوتين رئيس جمهور فعلي و مرد قدرتمند روسها از به مجازات رساندن كساني كه قاتلان شهروندان روسي هستند خبر مي دهد.
از اينگونه متهم كرد نها در اين چند روزه از طرف امريكا به روسيه و بالعكس،روسيه به گرجستان و بالعكس ،روسيه به اوكراين و بالعكس وغيره شنيده ايم و به موازات ان جنگ رسانه اي هم بين رسانه هاي كه بعضي به بهانه بودن صدايي براي گرجستان كه توسط روسيه كاملا فيلتر شده و بعضي هم عملا صداي روسيه در برابر رسانه هاي به اصطلاح مغرض تبديل شده اند ادامه دارد.(البته نوع پخش هواداران روسيه بيشتر به برنامه هاي صدا وسيما در مورد هجمه فرهنگي غرب شبيه است و گزارشهاي انها در حد برنامه ردپاي صهيونيست در سينما اعتبار دارد هر چند كه رسانه هاي ديگر در تحليل هاي خود گاه گاهي مشخصا به روسيه حمله مي كنند).از اين جنجالها كه بگذريم بايد به ريشه اين درگيريها پرداخت تا بتوان راه حلي بهتر براي بحران يافت.روسيه در ظرف 18 سال اخير ضربه هايي از غرب خورده كه زمان مناسب براي روسيه مخصوصا وقتي كه در قويترين وضعيت خود پس از فروپاشي شوروي سابق است فرا رسيده است.همزمان با فروپاشي شوروي(كه به گفته پوتين بزرگ ترين تراژدي زندگي او بود)،شاهد فروپاشي نمونه كوچكتر ش يوگسلاوي سابق بوديم كه شايد دومين ضربه پس از سقوط بود.
ازاد سازي اقتصادي و بي نظمي و سقوط روبل به پايينترين حد خود ضربه ديگري بود كه تا اواخر دهه 90 ميلادي ادامه داشت.ضربات ديگر در راه بود.جنگهاي اول و دوم با چچن كه ضربات سنگيني هم به ارتش روسيه و هم به چهره جهاني او وارد كرد در پي امد.
حمله به صربستان متحد طبيعي روسيه در بالكان توسط ائتلاف به رهبري امريكا كه با يك مشورت كوتاه با روسيه و در دوره يك رئيس جمهور دمكرا ت امريكا
اتفاق افتاد(كه البته روسيه با اكراه حمله را پذيرفت چه كه به لحاظ سياسي و اقتصادي به شدت تحت تاثير امريكا بود).مشخصا اسلاو بودن صربها،ارتدوكس بودن انها به لحاظ مذهبي و تفاوت انها با بوسنياكها والبانياييها نقطه نزديكي ديگري بين انها و روسها بود.پس از اين ضربه دستگيري بزرگترين متحد روسها،ميلو شوويچ،در بالكان،انقلابهاي نارنجي،مخملي و انقلاب در قرقيزستان ضربات بعدي بود.
استقلال كوزوو بعد از ان بود و ضربه اخري كه البته بسيار ملايم تر از قبلي ها بود(اگر همه را شمرده باشم كه حافظه ام اندكي ضعيف است)همين دستگيري كارادزيچ قصاب بوسني بود.اينك روسيه اما نفت 120 دلاري دارد و گازدر لوله هايش به منزله خوني است كه در رگهاي اروپا جريان دارد.نصب سپر دفاع موشكي امريكا در لهستان و چك ديگر به همين سادگي نيست و روسها اخطار داده اند كه اگر نصب شود ان را خواهند زد.
امريكا در عراق و افغانستان در گير جنگ است.روز به روز بر وخامت مساله ايران افزوده ميشود و امريكا به شدت به راي روسيه نياز دارد.اقليت هاي روسي كه در كشور هاي جدا شده شرق اروپا وجود دارند به كشور خود دوباره افتخار مي كنند.المپيك تابستاني در روسيه برگزار خواهد شد.انها در درياي شمال براي اولين بار ادعاي حوزه اي را مي كنند كه به اندازه 20 درصد كل نفت خاورميانه در ان نفت وجود دارد.اكنون روسيه عقده نزديك به 20 ساله خود را دوست دارد با كمي گوشمالي دادن كه البته به نظر مي رسد هوشيارانه هم دارد انجام مي دهد خالي مي كند.
انها اتش بست را مي پذيرند،اما به همه دارند هشدار مي دهند(البته نبايد در قدرت نظامي و اقتصادي روسيه اغراق كردكه در مقابل ايالات متحده هنوز خيلي راه دارد اما قدرت بازدارندگي اش به شدت افزايش يافته).
اما گرجستان در اين بحبوحه دست به يك اشتباه زد كه ريشه ان در چند سال خوابيده است.
از 2004 و انقلاب مخملي به اينسو گرجستان به نزديكترين متحد ايالات متحده در ميان جمهوري هاي تازه استقلال يافته از شوروي سابق تبديل شده بودانها در جنگ عراق بعد از انگلستان سومين نيروي نظامي را تشكيل مي دادند.بودجه نظامي انها پس از انقلاب مخملي تا 30 برابر(997 ميليون دلار) افزايش يافته بود كه در نوع خود بسيار شگفت انگيز بود.انها در موارد زيادي از 90 سال پيش به اينسو توسط روسها گزيده شده بودند.پس از فروپاشي تزارها،گرجستان اعلام استقلال كرد و از 1918 تا 1921 به همين صورت بود وبعدا انها در در گيري كه با بلشويكها كه اتفاقا متحد انها اوستياي ها بودند(و در انزمان جمعيت گرجيها در اوستيا سه برابر خود اوستياييها بود)شكست خوردند و يك برنامه بومي سازي در اوستيا به نفع جمعيت اوستيايي شروع شد كه تركيب جمعيتي را به نفع انها تغيير داد.
اين برنامه در"ابخازيا"ديگر ايالت جدايي طلب كه البته اينها خواهان پيوستن به روسيه نيستند بلكه خواهان كشوري مستقل هستند نيز شروع شد و در حالي كه در انزمان گرجي ها به وضوح اكثريت بودند هم اينك به وضوح اقليت هستند.البته در سال 92 پس از سقوط "سوخومي"پايتخت ابخاز به دست نيروهاي گرجي غارت اموال مردم انجام شد،اما در جواب اين نيروهايي ارتش ابخازيا كه به مناطق كوهستاني شمال قفقاز فرار كرده بودند پس از تجديد قوا و پيوستن يك نيروي چند قوميتي هوادار روسيه ،كه"شميل باسايف"رهبرچچن هايي كه بعدا عليه روسيه وارد جنگ شد هم جزو نيروهاي اصلي ان بود،پاسخي شديد و بسيار خشونت اميز به نيروهاي گرجستان دادند و پس از تصرف سوخومي چيزي نزديك به 10000تا 30000 جمعيت گرجي را كشته و 250000 نفر را اواره كردند كه از طرف اتحاديه اروپا و مجمع عمومي سازمان ملل(قطعنامه10780) پاك سازي قومي خوانده است.اروپا اما چراغ سبز به گرجستان نشان داد.يك دموكراسي در كنار گوش روسيه كه مي خواهد به ناتو و احتمالا به اتحاديه اروپا بپيوندد.دو سال پيش درمعدود مكانهايي كه بوش به گرمي پذيرفته شد مي توان گرجستان را نام برد.در اوريل سال جاري ميلادي گرجستان به اجلاس ناتو دعوت شد وهمه اينها را جمع كنيد و انوقت متوجه مي شويدكه در اين مورد نفرت گرجيها از روسها و حل مساله اوستيا به صورت نظامي با توجه به تحريك قابل توجهي كه از طرف روسها شده است،دعوت به ناتو و همراهي انها در جنگ با ترور امريكا و در نهايت اينكه اوستيا به لحاظ شناسايي بين المللي در خاك گرجستان قرار دارد همه و همه انها را به اين نتيجه رساند كگه بايد حمله كنند.غافل از اينكه امريكا دو جنگ روي دستش مانده و اروپا هم سالها ست كه فقط در ماموريتهاي صلح طلبانه شركت مي كند و فعلا كه ببري كاغذي است.
علاوه بر ان امريكا خود به يك كشور مستقل بدون اجازه سازمان ملل حمله كرده و روسها با خود مي گويند اينها كه هم ميهنان ما هستند چرا نبايد مداخله كنيم در حاليكه انها هم ميهنان امريكا هم نبودند.اين بودكه البته من را به ان واداشت كه فكر كنم چرا روسيه بيشتر جنگ را لفت نداد حتي وقتي كه ادعا مي كند 2000 نفر از 70000(كه البته جمعيت كل اوستيايي هاي ان منطقه حداكثر 50000است و 15000 گرجي هم دارد)از شهروندانش هم كشته شده اند،كه البته اين امار جاي بحث دارد ومن معتقدم كه روسيه حداقل از اين كلاه نمدي براي خود بافيد و دو منطقه اوستيا وابخازيا را حداقل به منطقه حائل و نه خاك گرجستان تبديل كرد.
اين در واقع به سادگي به اشتباه گرجستان و حمله در شرايطي كه نبايد انجام ميشد مربوط است.
محسن معماري
دوشنبه 4 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران ورزشی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 143]