واضح آرشیو وب فارسی:کيهان: اصلاح طلبي يا استحاله طلبي
سيد مصطفي ميرمحمدي
عضو بسيج دانشجويي
غالب لغت شناسان، اصطلاح «اصلاح» را در معناي «به شايستگي آوردن و كار را بطور صحيح انجام دادن» و در مقابل «افساد» را در مفهوم «كار را خراب و تباه كردن» به كار برده اند؛ اما اين ترجمان هم نتوانسته از بار كلي اين مفهوم بكاهد. زيرا ابهام تازه اي كه در معناي اصلاح بوجود مي آيد، آن است كه مقصود از «شايستگي» در «به شايستگي آوردن» چيست؟ و يا منظور از «خراب» در معناي افساد چيست؟!
همين ابهام بزرگ در طول تاريخ بشريت، اين فرصت طلايي را براي افراد و تفكرات پليد و شر بوجود آورده كه با سوء استفاده از آن، خود را «اصلاح طلب» و يا «مصلح» جا بزنند و «مصلحت» را صرفا در افكار معوج خود معرفي كنند؛ كما اين كه پروردگار متعال در آيات 10 و 11 سوره ي بقره درباره ي ادعاي اصلاح طلبي منافقين مي فرمايد:
و اذا قيل لهم لاتفسدوا في الارض قالوا انما نحن مصلحون. الا انهم هم المفسدون ولكن لايشعرون.
هرگاه به آنان گفته شود در زمين فساد مكنيد، مي گويند ما فقط اصلاحگرانيم. آگاه باشيد كه همين ها مفسدند و خود هم به دقت درك نمي كنند.
بنابراين يكي از انحرافات مدعيان اصلاحات، سوء استفاده از ابهام در معناي اصلاح طلبي مي باشد. بطوريكه نقل است فرعون كه خود مجسمه ي فساد و پلشتي روي زمين بوده است، همواره ادعاي اصلاح طلبي داشته و دشمنان خود را مفسد معرفي مي نموده است.
اما قبل از ذكر انحراف دوم، لازم است تا به بيان مقدمه اي بپردازيم.
هر مكتبي، غايت و مقصودي دارد و هر دگرگوني و تغييري در راستا و سمت و سوي آن هدف مطلوب از زاويه ي ديد آن مكتب، «اصلاح طلبي» محسوب مي شود و هر تحولي كه روند را از سمت و سوي آن هدف، منحرف سازد، از دريچه ي نوع نگاه آن نحله، «افساد» تلقي مي گردد. بطور مثال، تعريفي كه از مكتب «سكولاريسم» آمده عبارتست از:
زREJECTIONOFRELIGIONANDRELIGIOUSNESSز
مردود سازي دين و عقيده ي مذهبي
بنابر منطقي كه در بالا ذكر شد، طبعا كساني كه مسير خود را به سمت صراط سكولاريسم تغيير مي دهند، از منظر سكولار مسلكان، آنان اصلاح طلب و برعكس، جرياني كه طريق خود را از اين تفكر سوا سازد، افساد طلب محسوب خواهند شد. حال ممكن است اهداف دو مكتب كاملا مغاير با يكديگر باشند. در اين موقعيت غالبا اصلاح طلبي در يكي از آن دو مكتب، افسادطلبي در مكتب ديگر محسوب مي شود و برعكس.
انحراف دومي كه در بالا به آن اشارتي رفت، آن است كه مدعيان اصلاح طلبي بدون توجه به اهداف يك مكتب، بخواهند تحولاتي كه در آن مكتب، اصلاحات به حساب مي آيد را در مكتب ديگري، عينا، پياده سازي كنند كه اين فعل، غالب اوقات به جاي آن كه صلاح را براي آن طرز تفكر به ارمغان آورد، تباهي و فساد را پيشكشش مي كند. اشكالي كه مدعيان اصلاح طلبي وطني نيز دچار آن شدند.
جريان موسوم به «دوم خرداد»، از بدو شكل گيري اش، «اصلاح طلبي» را شعار خود قرار داد، غافل از آن كه در بسياري از موارد در اهدافي كه اين جريان آن را دنبال مي كرد، تناقضات شديدي با اصل جمهوري اسلامي وجود داشت. طبعا كسي كه خود را راجع به يك مكتب، اصلاح طلب مي نامد، راجع به اصل و هدف آن تفكر مناقشه اي ندارد و صرفا در صدد است تا برخي ناراستي ها و اعواجاجات را اصلاح نمايد؛ لكن آنچه اصلاح طلبان داخلي از خود به منصه ي ظهور گذاشتند، آن بود كه نظام جمهوري اسلامي را از بنياد و اساسش قبول نداشتند و به نوعي «استحاله» را به جاي اصلاح طلبي، پيش زمينه ي ذهن خود قرار داده بودند :
- عباس عبدي: انقلاب اسلامي، متاثر از الگوي حكومت شوروي سابق است و سرانجام آنها هم يكسان خواهد بود. (هفته نامه ي راه نو. شهريور 77)
- يوسفي اشكوري: حكومت اسلامي به حكومتي فقهي تبديل شده است، در حاليكه قرار نبود ما فقه را در هر سه قوه پياده كنيم، قرار بود چارچوب اسلامي باشد.(روزنامه ي نشاط. ارديبهشت 78)
- عبدالكريم سروش: انقلاب ما براساس اسلام اسطوره اي بنا شده، نه اسلام عقلاني. روحانيت ما هميشه عوام زده و دنباله رو عوام بوده اند و عوام هم اسلام اسطوره اي را بهتر قبول مي كنند تا اسلام عقلايي. (روزنامه ي نشاط. خرداد 78)
- حسين بشيريه: انقلاب در قالب گذشته ي خود، به بحران مشروعيت و ايدئولوژيكي گرفتار شده است و روند دموكراتيك روز به روز بيشتر جا مي افتد. (روزنامه ي عصرآزادگان. مهر78)
- سعيد حجاريان: رهبري كاريزماتيك ديني به درد اصل جنبش و انقلاب مي خورد و اگر پاي آن به دوران ثبات و سازندگي كشيده شود، به استبداد ديني منجر خواهد شد. (هفته نامه ي مبين. شهريور 78)
- صادق زيباكلام: دين رسمي و ايدئولوژي حكومتي در كشور ما، به تدريج كفگيرش به ته ديگ خورده و نمي تواند پاسخگوي نيازهاي آدمي باشد. به تدريج معلوم مي شود كه امر شريعت، يك امر شخصي است و سياست راهش را از ديانت جدا مي كند. (ماهنامه ي دنياي سخن. اسفند 78)
همانطور كه از جملات فوق و صدها اظهارنظر ديگر از متفكران و صاحبنظران مدعي اصلاح طلبي برمي آيد، آنان با سوء استفاده از معناي كلي و مبهم «اصلاحات» و نيز اشتباه -سهوي يا عمدي- در ناديده انگاشتن اهداف نظام جمهوري اسلامي، با گرته برداري از شيوه هاي اصلاح طلبي از مكاتب مادي و انسان پرداخته اي چون «لائيسم»، «سكولاريسم»، «پرگماتيسم»، «ليبراليسم» و ... سعي در پياده سازي آن متدها در كشورمان را داشته و دارند.
استراتژيهايي چون «خروج از حاكميت»، «به موزه هاي تاريخ سپردن انديشه هاي امام(ره)»، «تساهل و تسامح» و ... ، حاصل چنين لغزشهايي بود كه مغرضانه يا گمراهانه، اصلاحات را به سوي استحاله سوق داد و موجبات روي گرداني مردم را از آنان فراهم ساخت و حال همان تفكر بي آنكه ذره اي از مواضع پيشين خود كوتاه آمده باشد، پا به عرصه ي انتخابات هشتم مجلس شوراي اسلامي گذاشته است و با اين صغرا و كبراها تكليف، خيلي واضح مي نماياند.
دوشنبه 4 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: کيهان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 187]