واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: در جديدترين دو هفتهنامه «پگاه حوزه» مطرح شدعلم ديني لازمه تحقق حكومت ديني است
گروه انديشه: علم ديني براي تحقق حكومت ديني ضروري است؛ زيرا حكومت ديني بدون علم ديني بيمعناست. هرگز با علم سكولار نميتوان حكومت ديني ايجاد كرد.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا)، متن فوق بخشي از مقاله «نگاه متناظر به علم ديني» كه توسط دكتر «محمدمهدي بهداروند» نوشته شده و در آخرين شماره از دو هفتهنامه «پگاه حوزه» (شماره 237، مردادماه 1387) منتشر شده است.
در باب ضرورت علم ديني نگاههاي متفاوتي وجود دارد كه از يك منظر نيست. منظري كه منشأ طرح نظريه علوم ديني در فرهنگستان علوم اسلامي شد، محتواي اين مقاله را تشكيل ميدهد. كاركرد عيني و حضور دين در عرصه حيات اجتماعي بشر ايجاب ميكند كه ما علم ديني داشته باشيم، البته ممكن است كه كساني هم از ابعاد ديگري به اين ضرورت رسيده باشند، ولي اين ضرورت از اين زاويه يك ضرورت ديگري است كه توسعه ديگري هم پيدا ميكند.
قطعا تحقق عيني اسلام نيازمند به مفاهيمي كاربردي است و اين مفاهيم كاربردي، اگر ارتباطشان با دين بريده شد در خدمت اهداف ديني قرار نميگيرند، زيرا مفاهيم كاربردي طريق تحقق دين در عينيت هستند كه ارتباط منطقي و روشن آنها به دين تمام شده باشد. اين ضرورت ايجاب ميكند كه بايد به دنبال توليد علم ديني براي تحقق عيني دين و ايجاد يك تمدن ديني بود، اما اين ضرورت تا چه حد مؤفق شده است، بستگي دارد كه توفيق را چه چيز بدانيم و اين راه را چگونه تخمين بزنيم؟
بنابراين ضرورت علم ديني براي ضرورت تحقق حكومت ديني است؛ زيرا حكومت ديني بدون علم ديني بيمعناست. هرگز با علم سكولار نميتوان حكومت ديني ايجاد كرد. يا بايد دين را حداقلي تعريف كرد و بعد از حداقلي تعريف كردن او را حذف كرد. همانند جرياني كه در تجدد و مدرنيته اتفاق افتاد يا اگر واقعا دنبال حكومت ديني هستيم بدون علم ديني چگونه ميتوان حكومت ديني داشت؟ اگر اسلام در عمل اجتماعي حضور پيدا نكند، چگونه بدون علم ميتوان نسبت بين علم و اسلام را تمام كرد؟ چگونه ميتوان گفت كه محصولش قابل استناد به اسلام است؟
عدهاي سطحينگر در حل اين معضل معتقدند كه ارزشها را حاكم بر علم ميكنند، ولي زهي خيال، زيرا ارزش علم در متناش نيست، بلكه در توليدش ارزش وجود دارد و در داوري آن هم ترازوي بدون ارزش وجود ندارد. قطعا سازنده ترازو، تعلقات خود را بر آن حاكم مي سازد. لذا نمي توان تعلق را در انسان صفر كرد. تعلق انسان كه حاكميت بر توليدات علمي انسان پيدا ميكند مبتني بر نوعي تلقي خاص از انسانشناسي ـ جهانشناسي و جامعهشناسي است.
بنابراين اگر ادعا شد كه يك نظريه بايد در مقام ارزشيابي و در مقام عمل، نتيجهبخش و مبتني بر ايمان باشد. ادعاي اين كه در مقام سازگاري بايد سازگاري و انسجام دروني داشته باشند و انسجام دروني هم عملا منطقي باشد؛ يعني تعارض و تناقض منطقي نبايد در نظريه وجود داشته باشد؛ يعني اينكه بايد ديد اولا تناقض چگونه تعريف ميشود؟
گاهي مطابق ظرفيت تعلق خاص تناقض را فقط در سطح انتزاعي تعريف ميكنند، لذا نميتوان در مجموعهها او را آورد و بالاتر اينكه با آن مجموعهسازي هم نميتوان كرد. ميتوان امور بريده، بريده از هم را به صورت جدا، جدا ملاحظه كرد و گاهي تناقض در مجموعه آورده شود، ولي در مجموعه كه آورده شد بايد ديد يك كل را چگونه آسيبشناسي كرد كه تناقض نداشته باشد؟ اين مباحث يكسري بحثهاي معرفتشناسي جدي است كه بايد در جاي خود مطرح شود.
بنابراين ضرورت انقلاب فرهنگي بر انقلاب سياسي هم در خواص توليد شده و هم پايگاه وفاق جمعي بر روي آن درست شده است؛ يعني فلسفه شدن و منطق نسبيت عام توليد شده است. منطق نسبيت عامي كه قدرت ملاحظه نسبيت پديدهها را دارد و ميتواند محاسبه كند و منطق عامش پيدا شده است، البته منطق خاصش در هر حوزهاي كه چه منطقي بايد به كار گرفته شود سخن ديگري است، البته فلسفه تكامل تاريخي مورد نظر مبتني بر فلسفه عامي است كه به نظر ميآيد به نسبت با معارف هماهنگ است.
در بحث از نسبت برقراري با دنيا طبيعتا بايد از بستر يك جنگ فرهنگي جلو رفت كه اين ضرورت از خواص به عوام سرايت ميكند، كما اينكه ضرورت انقلاب سياسي از خواص به علم سرايت ميكند. در دنياي علم هم همين گونه است كه از خواص به عوام سرايت ميكند. ظرفيت تعلق بعضي از افراد اساسي است و نبايد اين افراد را از جامعه بريد. گاهي فرد از جامعه بريده ميشود و محدود به فرد محوري ميشود و گاهي خود فرد هم از محور اجتماعي رشد ميكند، ولي نقطه ظهور ايدههاي اجتماعي از فرد است.
بنابراين ضرورت انقلاب فرهنگي در حال حاضر در خواص در حال شكل گرفتن و رشد است و شكل هم گرفتن و حتي مبناي گفتوگو و وفاق هم توليد شده است، گرچه خود اين مبنا، مبنايي است بشري كه بايد تكامل پيدا كرده و اصلاح و بهينه بشود. اين مبناي توليد شده، اين فلسفه عمل اسلامي و منطق نسبيت عامش توليد شده است. فلسفه علم جديد كاملا مغاير با فلسفه علم يوناني و علم ارسطويي است.
دو هفتهنامه پگاه حوزه به صاحبامتيازي دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم و مديرمسئولي و سردبيري «سيدعباس صالحي» و با همكاري شوراي سياستگذاري متشكل از «عبدالرضا ايزدپناه» و «احمد ترابي» منتشر ميشود و به بهاي 1500 ريال در اختيار علاقهمندان قرار ميگيرد.
يکشنبه 3 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 184]